متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 646
تفسیر آیات 242 و 243 سوره بقره: تبیین الهی، عقلانیت و چالشهای اعتقادی
مقدمه
تفسیر آیات 242 و 243 سوره بقره، به مثابه دریچهای به سوی فهم روش الهی در تبیین آیات و دعوت به تعقل، دری گرانقدر از معارف قرآنی را میگشاید. این آیات، که در سلسله مباحث اجتماعی و تاریخی این سوره جای دارند، نه تنها به مسائل فردی و خانوادگی، بلکه به موضوعات کلان امتها، تاریخ و نظامهای اجتماعی میپردازند. با گذار از احکام فردی به عبرتهای تاریخی، سوره بقره جامعیتی بینظیر در تنظیم ابعاد زندگی بشری ارائه میدهد، گویی نقشهای است که راه سعادت را از خلال عقل و وحی ترسیم میکند. این تفسیر، با نگاهی چندوجهی، ضمن تبیین ساختار آیات، به نقد رویههای تاریخی و فرهنگی در فهم دین پرداخته و بر ضرورت پالایش دین از پیرایهها، همزیستی علم و وحی، و ترویج فرهنگ ولایی تأکید میورزد. در این نوشتار، با رویکردی علمی و نظاممند، محتوای درسگفتار به صورت بخشهای موضوعی ارائه شده و با تحلیلهای تفصیلی غنیسازی میگردد.
بخش اول: ساختار و جایگاه آیات در سوره بقره
گذار از احکام فردی به مسائل اجتماعی
سوره بقره، به مثابه کتابی جامع، از احکام فردی و خانوادگی به مسائل اجتماعی، تاریخی و امتها گذار میکند. آیات پیشین این سوره به تبیین قواعد زندگی، آزادی و نظامهای فردی پرداختهاند، اما آیات 242 و 243، به مثابه پلی، به سوی مباحث کلان اجتماعی و تاریخی رهنمون میشوند. این آیات، با دعوت به تعقل و تبیین سرگذشت اقوام، انسان را به تأمل در نظامهای الهی و عبرتگیری از تاریخ فرا میخوانند.
متن و ترجمه آیات
كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
خداوند اینگونه آیات خویش را برای شما روشن میسازد تا شاید بیندیشید.
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ
آیا ندیدی کسانی را که از ترس مرگ از دیار خویش خارج شدند، در حالی که هزاران نفر بودند؟ پس خداوند به آنها فرمود: بمیرید. سپس آنها را زنده کرد. همانا خداوند بر مردم دارای فضل است، لیکن بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.
تحلیل جایگاه آیات
آیه 242، با تأکید بر روش تبیین الهی («كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ»)، به روشنسازی آیات و دعوت به تعقل میپردازد، گویی خداوند با دست رحمت خویش، پردههای ابهام را کنار زده و راه هدایت را آشکار میسازد. آیه 243، با روایت سرگذشت قومی که از ترس مرگ گریختند و مورد امتحان الهی قرار گرفتند، عبرتگیری از تاریخ را به مثابه مشعلی برای روشنایی مسیر زندگی معرفی میکند. این آیات، با انسجام موضوعی، از مسائل فردی به نظامهای اجتماعی و تاریخی گذار کرده و بر اهمیت عقلانیت در فهم دین تأکید میورزند.
بخش دوم: فرازهای کلیدی سوره بقره و نقش آنها
آیهالکرسی و امن الرسول
در ساحت سوره بقره، دو فراز برجسته، یعنی آیهالکرسی (255) و آیات امن الرسول (285-286)، به مثابه قلههای معرفتی و اعتقادی میدرخشند. آیهالکرسی، با تبیین توحید و قدرت الهی، بنیانهای اعتقادی را استوار میسازد، و آیات امن الرسول، با تأکید بر ایمان به رسالت و کتاب، مسیر ولایت و عبودیت را ترسیم میکنند. این دو فراز، زمینهساز مباحث اجتماعی و تاریخی آیات بعدی بوده و به مثابه ستونهایی، بنای معرفتی سوره را برپا میدارند.
تمرکز بر مسائل اجتماعی و عقلانی
آیات پس از 242، با تمرکز بر سرگذشت اقوام، احکام اجتماعی و عبرتهای تاریخی، نظامهای اخلاقی و اجتماعی اسلام را تبیین میکنند. این آیات، عقل را به مثابه ابزاری برای فهم این مسائل معرفی کرده و انسان را به تأمل در نشانههای الهی دعوت میکنند. گویی قرآن کریم، با زبان عقل و وحی، انسان را به سوی ساختن جامعهای عادلانه و آگاه رهنمون میشود.
بخش سوم: عقلانیت و تفکر در آیات
دعوت به تعقل در آیه 242
عبارت «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» در آیه 242، به مثابه دعوتی فراگیر، همگان را به اندیشهورزی در آیات الهی فرا میخواند. این دعوت، نه با اجبار، بلکه با لطافت و امید («لَعَلَّ») ارائه شده و بر نسبیت در تعقل تأکید دارد. «تَعْقِلُونَ»، به صورت فعل جمع، نشاندهنده شمولیت این دعوت برای همه انسانها، از عالم تا عامی، است. عقل، در اینجا، به مثابه میزی برای تمیز حق از باطل معرفی شده و انسان را به تأمل در نشانههای الهی دعوت میکند.
نسبیت در اندیشه و تمیز
مفهوم «تَعْقِلُونَ» به نسبیت در اندیشه اشاره دارد، گویی هر انسان، به فراخور توان خویش، میتواند حق را از باطل تمیز دهد. این نسبیت، نه تنها عالمان و دانشمندان، بلکه تمامی انسانها، از زن و مرد، کوچک و بزرگ، را در بر میگیرد. قرآن کریم، با این دعوت، انسان را به فعالسازی عقل و تمیز امور دعوت کرده و از او میخواهد تا با اندیشهورزی، پردههای جهل را کنار زند.
تفاوت عقل انسانی و حیوانی
تفسیر، با مقایسه عقل انسانی و حیوانی، به تفاوت بنیادین میان این دو اشاره دارد. حیوانات، تمیز جزئی دارند، مانند تشخیص خطر خاص، اما انسان، با درک کلیات (مانند مفهوم «الخطر»)، از حیوان متمایز است. برای مثال، الاغی که از پله به دلیل خطر اجتناب میکند، تنها خطر جزئی را درک میکند، اما انسان، با ادراک کلیات، قادر به فهم مفاهیم عام است. این تفاوت، ریشه در عقل ارادی و ادراک کلی انسان دارد که او را از حیوان متمایز میسازد.
ضعف در شناخت حیوانات، به ضعف در انسانشناسی منجر شده است. تعریف انسان بهعنوان «حیوان ناطق»، بدون شناخت دقیق حیوانات، به درک ناقص انسان انجامیده است. حیوانشناسی، به مثابه پایهای برای انسانشناسی، ضرورتی انکارناپذیر دارد.
بخش چهارم: چالشهای تفسیری وحی و اعجاز
تفسیر آیه 243 و چالشهای اعتقادی
آیه 243، با روایت سرگذشت قومی که از ترس مرگ گریختند و مورد امتحان الهی قرار گرفتند، به قدرت مطلق خداوند در اماته و احیا اشاره دارد. برخی جریانهای تفسیری، بهویژه در میان اهل سنت، «مُوتُوا» و «أَحْيَاهُمْ» را به مرگ و حیات اجتماعی و طبیعی تفسیر کرده و از پذیرش اعجاز الهی اجتناب میورزند. این تفسیر، که مرگ را به ذلت و حیات را به مبارزه اجتماعی تقلیل میدهد، با استناد به قدرت الهی («إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ») نقد میشود. خداوند، قادر است هزاران نفر را بمیراند و زنده کند، همانگونه که عالم هستی را آفریده است.
إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
هرگاه چیزی را اراده کند، به آن میگوید: باش، پس میشود.
نقد توجیهات عقلانی
گرایش برخی متجددین، چه در اهل سنت و چه در میان تعداد قلیلی از شیعیان، به توجیه عقلانی اعجازهای قرآنی، مانند داستان عزیر و اصحاب کهف، وحی را به سطح امور عادی تقلیل میدهد. این رویکرد، با انکار جنبههای غیبی، قدرت الهی را محدود میسازد. در حالی که قرآن کریم، با تأکید بر اماته و احیای حقیقی و اجتماعی، جامعیت قدرت الهی را نشان میدهد. گویی برخی، با ترس از مضحکه شدن در برابر عقل مدرن، وحی را به چارچوبهای طبیعی محدود میکنند، حال آنکه عقل و وحی، مکمل یکدیگرند.
بخش پنجم: نقد تاریخی و فرهنگی در فهم دین
تأثیر خلفای بنیامیه و بنیعباس
تفسیر، با نگاهی نقادانه به تاریخ، تأثیر خلفای بنیامیه و بنیعباس بر تفکر دینی را بررسی میکند. این خلفا، با امکانات مالی و قدرت سیاسی، علما را تحت سیطره خویش درآورده و استقلال فکری آنها را سلب کردند. ضربالمثل «الناس على دین ملوکهم» در اینجا مصداق مییابد، گویی علما، به دلیل نیاز مالی و فقدان قدرت، به سخنگویان خلفا بدل شدند. این وابستگی، خلافت را به قدرت سیاسی تقلیل داده و مفاهیمی مانند امامت و عصمت را به حاشیه راند.
ستمگری خلفا و سفیدسازی تاریخ
بنیامیه و بنیعباس، با ستمگری علیه ائمه، از امیرالمؤمنین علیهالسلام تا امام رضا علیهالسلام، چهرهای سیاه در تاریخ به جا گذاشتند که بعدها سفیدسازی شد. این ستم، که حتی یهود و نصارا مرتکب آن نشدند، نشاندهنده انحراف خلافت از مسیر ولایت است. تفسیر، با نقد این ستمگری، بر ضرورت بازخوانی تاریخ اسلامی و احیای فرهنگ ولایی تأکید دارد.
وابستگی علمای اهل سنت به دولتها
وابستگی علمای اهل سنت به دولتها، از گذشته تا امروز، مانع استقلال فکری آنها شده است. بودجه دانشگاههای دینی، مانند نهادهای دولتی، این وابستگی را تقویت کرده و علما را به سخنگویان قدرت بدل ساخته است. در ایران پیش از انقلاب، فقر علمای اهل سنت، آنها را به کمکهای مردمی وابسته کرده و جایگاه اجتماعیشان را تضعیف نمود.
بخش ششم: ولایت و عبودیت در نگاه شیعه
مفهوم ولایت در شیعه
در نگاه شیعه، ولایت، عبودیت و رسالت، بر بندگانی مخلص خدا استوار است. رسالت، معلول عبودیت بوده و عصمت و طهارت، ویژگیهای بنیادین امامتاند. این دیدگاه، شیعه را به دلیل پذیرش مظلومیت و غربت ائمه، از دیگر جریانها متمایز میسازد. گویی ولایت، چون خورشیدی در آسمان شیعه میدرخشد و مسیر هدایت را روشن میکند.
نقد عدم پذیرش عصمت در اهل سنت
بسیاری از جریانهای اهل سنت، عصمت انبیا و ائمه را نمیپذیرند و وحی را چندان دلچسب نمیدانند. این دیدگاه، ریشه در تربیت سیاسی خلفا داشته و با مفهوم ولایت در شیعه در تضاد است. تفسیر، با نقد این رویکرد، بر ضرورت پذیرش عصمت بهعنوان پایه رسالت و امامت تأکید میورزد.
بخش هفتم: وحدت و سلامت امت اسلامی
دعوت به وحدت
تفسیر، با دعوت به وحدت و سلامت امت اسلامی، از تمرکز بر اختلافات شیعه و سنی پرهیز کرده و بر همافزایی برای احیای دین تأکید دارد. این وحدت، مانع از مباحث علمی و تفسیری نبوده، بلکه زمینهساز گفتوگوی عالمانه و سازنده است.
تحول فکری جوانان اهل سنت
جوانان اهل سنت، با تحصیل در دانشگاهها، به تفکر منطقی و معقول گرایش یافته و از اعتقادات سنتی و افراطی فاصله گرفتهاند. این تحول، نشاندهنده تأثیر آموزش مدرن بر اصلاح باورها بوده و امیدی برای وحدت و پیشرفت امت اسلامی است.
نقد وهابیت و افراطگرایی
وهابیت، بهعنوان جریانی خشن و تندرو، نماینده کل اهل سنت نیست. مشابه این جریانهای افراطی در شیعه، یهود و نصارا نیز وجود دارند. تفسیر، با نقد افراطگرایی، بر ضرورت تفکیک جریانهای اصلی از حاشیهای تأکید دارد.
بخش هشتم: پالایش دین از پیرایهها
نقد خرافات و روایات غیرمعتبر
ورود خرافات به دین، چالشی دیرین است که به پالایش نیاز دارد. با این حال، نباید به بهانه خرافات، حقایق وحی را انکار کرد. روایات غیرمعتبر در کتب حدیثی، مانند کافی و بحار، نیازمند بررسی سند و درایهاند. تفسیر، با تأکید بر پالایش دین، از پذیرش بیچونوچرای روایات پرهیز کرده و بر اجتهاد در حدیث تأکید میورزد.
تلاش چهلساله برای پالایش
تلاش چهلساله برای پالایش دین از پیرایهها، به شناسایی و حذف روایات غیرمعتبر و خرافات منجر شده است. این تلاش، با تألیف صدها کتاب، فرهنگ ولایی و شیعی را ترسیم کرده و بدون نقل از دیگران، مبتنی بر قرآن کریم و روایات اصیل است.
بخش نهم: احیای فرهنگ ولایی و شیعی
نیاز به دانشگاه ولایی
تأسیس دانشگاهی مبتنی بر فرهنگ ولایی و شیعی، ضرورتی برای ارائه دینی عملیاتی و جهانی است. این نهاد، برخلاف دین کنونی که حتی در جوامع اسلامی ناکارآمد است، میتواند در هر سرزمینی، حتی در محیطهای غیراسلامی، پاسخگو باشد. گویی این دانشگاه، چون بذری است که در خاک فرهنگ جهانی، نهال دین اصیل را میرویاند.
تألیفات علمی و فرهنگی
صدها کتاب تألیفشده، به مثابه گنجینهای از فرهنگ ولایی و شیعی، بدون تکیه بر منابع دیگران، مبتنی بر قرآن کریم و روایات اصیلاند. این آثار، با ترسیم نظامی منسجم، راه را برای احیای دین اصیل هموار میسازند.
بخش دهم: روش تبیین الهی و فضل خداوند
معنای «كَذَٰلِكَ» و تبیین آیات
عبارت «كَذَٰلِكَ» در قرآن کریم، به امکانپذیری تبیین آیات برای همگان اشاره دارد. خداوند، با روشی روشن و قابل فهم، آیات خویش را تبیین کرده و ابهام را از آنها میزداید. این روش، دین را به سیستمی منطقی و عملی تبدیل کرده و انسان را به سوی فهم و اجرا دعوت میکند.
فضل الهی و ناسپاسی مردم
ذیل آیه 243، با تأکید بر فضل الهی در احیای قوم و ناسپاسی اکثریت، انسان را به شکر نعمتهای الهی و عبرتگیری از آیات دعوت میکند. این فضل، چون بارانی است که بر زمین خشک انسانیت میبارد، اما ناسپاسی، مانع بهرهمندی از آن میشود.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیات 242 و 243 سوره بقره، با نگاهی عمیق و چندوجهی، روش الهی در تبیین آیات، دعوت به تعقل و چالشهای تفسیری در فهم وحی و اعجاز را بررسی میکند. این آیات، با گذار از احکام فردی به مسائل اجتماعی و تاریخی، جامعیت سوره بقره را آشکار ساخته و عقل را محور فهم دین معرفی میکنند. نقد وابستگی علما به قدرت، تأثیر خلفا بر تفکر دینی، و ورود خرافات به دین، نشاندهنده نگاه انتقادی به تاریخ و فرهنگ اسلامی است. با ارائه راهکارهایی مانند پالایش دین، تأسیس دانشگاه ولایی، و ترویج فرهنگ شیعی، این تفسیر به احیای دین اصیل دعوت میکند. همزیستی علم و وحی، نسبیت تعقل، و برتری عقل انسانی، این تفسیر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده و با دعا برای وحدت و سلامت امت، راهنمایی برای فهم و اجرای آیات الهی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی