متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (679)
تفسیر آیه 253 سوره بقره: کاوشی در مشیت الهی و آزادی انسانی
مقدمه
این نوشتار به تفسیر عمیق و فلسفی آیه 253 سوره بقره میپردازد که با ظرافتی بینظیر، رابطه میان مشیت الهی، آزادی انسانی، و پایداری نزاعها در عالم ناسوت را تبیین میکند. آیه مورد بحث، با طرح دو مشیت مشروط و اراده قطعی الهی، چارچوبی برای فهم حکمت خلقت و جایگاه اختیار انسان ارائه میدهد. این تفسیر، با رویکردی الهیاتی و هرمنوتیکی، نهتنها به استخراج معانی ظاهری آیه اکتفا نمیکند، بلکه با نقدی بر تفاسیر سطحی، به ژرفای مفاهیم قرآنی نفوذ کرده و بر آزادی انسان بهعنوان محور نظام خلقت تأکید میورزد. همچنین، با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات فاخر، تلاش میشود تا این مفاهیم برای مخاطبان متخصص، بهویژه در محیطهای آکادمیک، بهگونهای روشن و جذاب ارائه گردد.
بخش اول: ساختار و محتوای آیه
متن و ترجمه آیه
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتِ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ
اگر خداوند میخواست، کسانی که پس از پیامبران آمدند، پس از آنکه دلایل روشن برایشان پدیدار شد، با یکدیگر به ستیز برنمیخاستند، اما اختلاف کردند؛ پس برخی از آنان ایمان آوردند و برخی کفر ورزیدند. و اگر خداوند میخواست، با یکدیگر نمیجنگیدند، اما خداوند آنچه را اراده کند، به انجام میرساند.
این آیه، با ساختاری سهگانه (دو مشیت مشروط و یک اراده قطعی)، به بررسی رابطه میان اراده الهی و اختیار انسانی میپردازد. تکرار عبارت «لَوْ شَاءَ اللَّهُ» و پایانبندی با «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ» نشاندهنده عمق بلاغی و فلسفی آیه است که از سادهانگاریهای تفسیری فراتر میرود.
نقد تفاسیر سطحی
درنگ: برخی تفاسیر، تکرار «لَوْ شَاءَ اللَّهُ» را صرفاً بهعنوان تأکید تلقی کردهاند. این دیدگاه، به دلیل نادیده گرفتن ساختار بلاغی و محتوای فلسفی آیه، ناکافی است و از ژرفای معانی قرآنی غافل میماند.
این نقد، دعوتی است به بازنگری در روشهای تفسیری و توجه به لایههای عمیقتر کلام الهی، که نهتنها به معنای ظاهری، بلکه به حکمت و بلاغت آیه نیز توجه دارد.
بخش دوم: مشیت اول الهی و پایداری اختلاف
مشیت اول: نبود نزاع پس از انبیا و بینات
آیه با عبارت «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتِ» آغاز میشود. این مشیت مشروط، به این معناست که خداوند میتوانست جهانی را بیافریند که با آمدن انبیا و دلایل روشن، هیچگونه نزاع و اختلافی میان انسانها پدید نیاید. اما چنین مشیتی تحقق نیافت، زیرا خداوند اراده کرد که اختیار انسان، حتی پس از هدايت الهی، محفوظ بماند.
درنگ: مشیت اول الهی، به امکان رفع اختلافات پس از آمدن انبیا و بینات اشاره دارد، اما خداوند این مشیت را به دلیل حفظ اختیار انسانی محقق نکرد.
نقش انبیا و بینات
حضور انبیا و دلایل روشن (بینات) قرار بود راهنمایی برای رفع اختلافات باشد، اما آیه نشان میدهد که این هدايت، به تنهایی برای پایان نزاعها کافی نیست. انسانها، به دلیل اقتضای عالم ناسوت و آزادی تکوینی و تشریعی، همچنان در برابر هدايت الهی مختارند.
تشبیه به محکمه
برای فهم بهتر، میتوان نزاع پس از انبیا را به اختلاف پس از صدور حکم قاضی در محکمه تشبیه کرد. در محاکم بشری، حکم قاضی معمولاً اختلاف را پایان میدهد، اما در نظام هدايت الهی، حتی پس از آمدن انبیا و بینات، اختلافات پایدار میمانند. این پایداری، نه از ضعف هدايت الهی، بلکه از اقتضای آزادی انسان در عالم ناسوت ناشی میشود.
درنگ: برخلاف محاکم بشری که حکم قاضی اختلاف را پایان میدهد، در نظام الهی، آزادی انسان حتی پس از هدايت انبیا حفظ شده و اختلافات تا قیامت ادامه مییابد.
علت پایداری اختلاف
علت اصلی پایداری اختلافات، عالم ناسوت و اختیار اعطایی خداوند به انسان است. این اختیار، سعه وجودی انسان را تضمین میکند و حتی پس از آمدن انبیا و دلایل روشن، امکان انتخاب میان ایمان و کفر را فراهم میسازد. سلب این اختیار، با حکمت خلقت ناسوت، که محلی برای آزمون و انتخاب آزادانه است، ناسازگار است.
درنگ: اختیار انسانی، بهعنوان سعه وجودی، حتی پس از انبیا و بینات محفوظ است و سلب آن با حکمت خلقت ناسوت در تناقض است.
نتیجهگیری بخش دوم
مشیت اول الهی، به امکان جهانی بدون نزاع پس از هدايت انبیا اشاره دارد، اما خداوند با حفظ اختیار انسان، این مشیت را محقق نکرد. این امر، نه تنها حکمت خلقت ناسوت را نشان میدهد، بلکه بر جایگاه والای آزادی انسانی در نظام الهی تأکید میورزد. پایداری اختلافات، نشانهای از اقتضای عالم ناسوت و آزادی تکوینی و تشریعی انسان است.
بخش سوم: مشیت دوم الهی و خلقت بدون نزاع
مشیت دوم: نبود نزاع بدون انبیا
آیه با تکرار «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا» به مشیت دومی اشاره میکند که در آن، خداوند میتوانست جهانی را بیافریند که حتی بدون حضور انبیا، هیچ نزاعی در آن رخ ندهد. این مشیت، به خلقت انسانهایی اشاره دارد که مانند محبوبین الهی (چون امیرالمؤمنین، ابوذر، یا اویس) ذاتاً از نزاع و اختلاف به دور باشند. اما خداوند چنین جهانی را اراده نکرد، زیرا عالم ناسوت را برای آزمون و اختیار آفریده است.
درنگ: مشیت دوم، به امکان خلقت جهانی بدون نزاع، حتی بدون انبیا، اشاره دارد، اما خداوند این مشیت را به دلیل اقتضای ناسوت و اختیار محقق نکرد.
محبوبین الهی و هدايت ذاتی
محبوبین الهی، مانند ابوذر یا اویس، دارای نهاد ربوبی هستند که حتی بدون حضور انبیا، آنها را به سوی خیر و هدايت سوق میدهد. این گروه، به دلیل ذات پاک و فطرت الهی، از نزاع و اختلاف به دورند و نیازی به هدايت ظاهری ندارند. اما خداوند اراده کرد که عالم ناسوت، محلی برای تنوع و اختیار باشد، نه جهانی یکسان با خلقت همه انسانها بهصورت محبوبین.
نقد خلقت یکسان
اگر خداوند همه انسانها را مانند محبوبین خلق میکرد، عالم ناسوت و اختیار بیمعنا میشد. تنوع در خلقت و امکان انتخاب آزادانه، اقتضای حکمت الهی است که انسانها را در سه دسته (محبوبین، مؤمنین، و کافرین) قرار داده است. این تنوع، به عالم ناسوت معنا بخشیده و آن را به صحنه آزمون و رشد تبدیل کرده است.
درنگ: خلقت یکسان همه انسانها بهصورت محبوبین، عالم ناسوت و اختیار را بیمعنا میکرد. تنوع در خلقت، حکمت الهی را در آزمون انسانها آشکار میسازد.
نتیجهگیری بخش سوم
مشیت دوم الهی، به امکان خلقت جهانی بدون نزاع، حتی بدون انبیا، اشاره دارد، اما تحقق نیافتن این مشیت، بر اهمیت اختیار و تنوع در عالم ناسوت دلالت میکند. محبوبین الهی، با هدايت ذاتی، نمونهای از کمال انسانی هستند، اما خلقت همه انسانها به این صورت، با حکمت ناسوت ناسازگار است.
بخش چهارم: اراده قطعی الهی و تنوع انسانی
اراده قطعی: وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ
آیه با عبارت «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ» به اراده قطعی الهی اشاره دارد که همه احتمالات را در بر میگیرد. این اراده، نه تنها اختیار انسان را حفظ میکند، بلکه تنوع انسانی را در سه دسته (محبوبین، مؤمنین، و کافرین) ممکن میسازد. خداوند، با اراده خویش، جهانی آفرید که در آن انسانها با اختیار خود، مسیر ایمان یا کفر را انتخاب میکنند.
درنگ: اراده قطعی الهی، اختیار انسان را در همه حالات حفظ کرده و تنوع انسانی (محبوبین، مؤمنین، کافرین) را ممکن میسازد.
سه دسته انسانی
آیه، انسانها را به سه دسته تقسیم میکند:
- محبوبین: کسانی که ذاتاً از نزاع به دورند و حتی بدون انبیا هدایت میشوند (مانند ابوذر، اویس).
- مؤمنین: کسانی که پیش از هدايت انبیا در نزاع بودند، اما پس از آن ایمان آورده و به خیر رهنمون شدند.
- کافرین: کسانی که پیش و پس از انبیا در نزاع باقی مانده و کفر را برگزیدند (مانند ابوسفیان).
این تقسیمبندی، به تنوع اختیار انسانی و امکان انتخاب آزادانه در برابر هدايت الهی اشاره دارد.
واقعیت محالات قرآنی
آیهای دیگر از قرآن کریم، مانند «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» (انبیاء: 22)، محالات قرآنی را بهعنوان واقعیتهایی در نظام حکمت الهی معرفی میکند:
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا
اگر در آسمانها و زمین خدایانی جز خداوند بود، هر آینه تباه میشدند.
این محالات، بر یگانگی الهی و حکمت خلقت تأکید دارند و نشان میدهند که اراده الهی، نظام عالم را بر اساس اختیار و تنوع سامان داده است.
نتیجهگیری بخش چهارم
اراده قطعی الهی، با حفظ اختیار انسان، تنوع انسانی را در سه دسته ممکن ساخت. این تنوع، نه تنها حکمت خلقت ناسوت را نشان میدهد، بلکه بر آزادی انسان بهعنوان محور نظام الهی تأکید میورزد. محالات قرآنی، واقعیتهایی هستند که حکمت یگانگی الهی را تبیین میکنند.
بخش پنجم: آزادی قرآنی و نقد استبداد اجتماعی
آزادی تکوینی و تشریعی
آزادی در قرآن کریم، در دو بعد تکوینی (ناشی از خلقت مختار انسان) و تشریعی (مبتنی بر احکام شرعی) تعریف میشود. این آزادی، به انسان اجازه میدهد تا در چارچوب شريعت، مسیر زندگی خود را انتخاب کند. برای مثال، در عباداتی مانند نماز، انسان مختار است که در وقت مناسب (اول وقت یا دیرتر) عبادت کند، مشروط بر آنکه نظم شرعی را رعایت کند.
درنگ: آزادی تکوینی به خلقت مختار انسان و آزادی تشریعی به انعطاف شريعت در تطبیق با شرایط فردی اشاره دارد.
تشبیه آزادی به در
آزادی قرآنی، مانند دری است که بر پایهای استوار میچرخد. این در، در چارچوب نظم الهی و شرعی حرکت میکند و از رهایی (هرجومرج) متمایز است. رهایی، به معنای گسستن از نظم و ایجاد اختلال است، در حالی که آزادی، نظمیافته و مسئولانه است.
درنگ: آزادی قرآنی، مانند دری است که در مدار نظم الهی میچرخد، و از رهایی، که به هرجومرج منجر میشود، متمایز است.
شريعت و آییننامه رانندگی
شريعت، مانند آییننامه رانندگی، آزادی انسان را در مسیری منظم هدایت میکند. همانگونه که راننده در چارچوب قوانین رانندگی آزاد است، انسان نیز در چارچوب شريعت از آزادی برخوردار است. این تشبیه، نشاندهنده تعادل میان آزادی و نظم در نظام الهی است.
نقد استبداد اجتماعی
محدودیتهای اجتماعی، مانند اجبار والدین، مدارس، یا جامعه بر ظاهر (مانند لباس یکسان یا تراشیدن سر)، مانع شکوفایی آزادی قرآنی میشوند. این محدودیتها، نهتنها با شريعت سازگار نیستند، بلکه مسئولیتپذیری و نظافت فردی را تضعیف میکنند.
درنگ: محدودیتهای اجتماعی غیرشرعی، مانند اجبار به ظاهر خاص، مانع آزادی قرآنی و شکوفایی مسئولیتپذیری میشوند.
نقد احکام اجباری
برخی احکام، مانند اجبار به نکاح در صورت احتمال گناه، فاقد دلیل شرعی و نشانه استبداد هستند. شريعت، به جای اجبار، بر عقلانیت و آزادی در تصمیمگیری تأکید دارد.
آزادی در پوشش
در اسلام، پوشش (ستر المرأة) بر اساس عفت و نه اجبار تعریف میشود. برخلاف باور رایج، حجاب به معنای پوشش خاص (مانند عبای خاص) نیست، بلکه بر حفظ عفت و پرهیز از جلب توجه نامناسب تأکید دارد.
درنگ: پوشش اسلامی، بر اساس عفت و نه اجبار تعریف میشود و با آزادی در چارچوب شريعت سازگار است.
نقد اجبار در عبادات
اجبار به انجام عباداتی مانند نماز اول وقت، بهویژه در شرایط نامناسب (مانند بیماری یا نیازهای ضروری)، با انعطاف شريعت ناسازگار است. شريعت، به مصلحت انسان در عبادات اهمیت میدهد و آزادی در انتخاب وقت مناسب را مجاز میداند.
آزادی در روزه
در شرایط شرعی (مانند بیماری یا سفر)، روزهخواری مجاز است، مشروط بر آنکه نظم اجتماعی (استهجان) را مختل نکند. شريعت، تعادل میان آزادی فردی و نظم اجتماعی را حفظ میکند.
نتایج آزادی قرآنی
آزادی قرآنی، مانع نفاق، عقده، و پنهانکاری در جامعه میشود. در جامعهای آزاد، انسانها شخصیت واقعی خود را آشکار میکنند و از تظاهر و دوگانگی به دور میمانند.
درنگ: آزادی قرآنی، با شکوفایی شخصیت واقعی انسانها، مانع نفاق و عقده در جامعه میشود.
نقد آموزشهای محدود
الگوسازیهای محدود در آموزشهای دینی (مانند الزام به تقلید از شخصیتهای خاص)، مانع آزادی طلاب در یافتن هویت اصیل خود میشوند. آموزش دینی باید به فرد اجازه دهد تا خود را در چارچوب شريعت بیابد.
آزادی در دین
قرآن کریم با آیه «قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» (بگویید هیچ معبودی جز الله نیست تا رستگار شوید)، آزادی را اصل دین میداند. این آیه، انسان را از سیطره غیرخدا آزاد میکند.
قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا
بگویید هیچ معبودی جز الله نیست تا رستگار شوید.
تسخیر عالم
قرآن کریم در آیه «سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (جاثیه: 13) به تسخیر آسمانها و زمین برای انسان اشاره دارد:
سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ
آنچه در آسمانها و زمین است برای شما مسخر کرد.
این آیه، بر توانایی انسان در بهرهمندی از خلقت با آزادی تأکید دارد.
نقد محدودیتهای سنتی
محدودیتهای سنتی، مانند اجبار به استفاده از کلاه یا عمامه، با آزادی قرآنی ناسازگارند. این محدودیتها، مانع شکوفایی فردی و خلاقیت در سبک زندگی میشوند.
آزادی و مسئولیت
آزادی قرآنی، همراه با مسئولیت است. همانگونه که شکستن شیشه جريمه دارد، انتخابهای نادرست نیز در نظام الهی پیامدهایی به دنبال دارد. این مسئولیت، آزادی را در چارچوب نظم الهی حفظ میکند.
درنگ: آزادی قرآنی، همراه با مسئولیت در برابر اعمال است و نظم الهی را حفظ میکند.
تشبیه به قصاص پیش از جرم
محدودیتهای پیش از وقوع جرم، مانند قصاص قبل از جنايت، ناعادلانه و ناسازگار با آزادی قرآنی است. این تشبیه، بر ضرورت احترام به اختیار انسان تأکید دارد.
رفتار امیرالمؤمنین با قاتل
رفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام با مروان، قاتل خود، نمونهای از آزادی و محبت در اسلام است. ایشان با احترام به کرامت انسانی، حتی در برابر دشمن، از قصاص پیش از جرم پرهیز کردند.
درنگ: رفتار امیرالمؤمنین با قاتل خود، نشانه احترام به کرامت انسانی و آزادی در چارچوب شريعت است.
آزادی انبیا و ائمه
انبیا و ائمه، با سبک زندگی آزادانه در چارچوب شريعت، الگویی برای آزادی قرآنی هستند. برای مثال، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله گاه زلف میگذاشتند و گاه سر را کوتاه میکردند، که نشانه انعطاف در سبک زندگی است.
نقش عایشه و آزادی زنان
نقش عایشه در فرماندهی نظامی، نمونهای از آزادی زنان در اسلام است. این نقش، نشاندهنده مشارکت فعال زنان در جامعه اسلامی و آزادی در چارچوب شريعت است.
نقد محدودیتهای علم دینی
برخی محدودیتها در علم دینی، مانند اجبار به ظاهر خاص یا الگوسازیهای محدود، مانع شکوفایی علمی و معنوی طلاب میشوند. علم دینی باید به طلاب اجازه دهد تا هویت اصیل خود را بیابند.
خطای عالم و اصلاح آن
بر اساس روایتی از اصول کافی، اگر عالمی خطا کند، علم او وی را به خیر بازمیگرداند. این روایت، بر اهمیت احترام به علم و پرهیز از سرزنش عالمان تأکید دارد.
درنگ: خطای عالم، با علم او اصلاحپذیر است و سرزنش، مانع رشد علمی و معنوی میشود.
نقد باورهای نادرست در علم دینی
باورهایی مانند «فقط یک عالم عادل وجود دارد» با روح آزادی قرآنی ناسازگارند و به تضعیف اعتماد به علم دینی منجر میشوند. این باورها، مانع شکوفایی جامعه دینی هستند.
نتیجهگیری بخش پنجم
آزادی قرآنی، با حفظ نظم شرعی، انسان را از سیطره غیرخدا آزاد میکند و مانع نفاق و عقده در جامعه میشود. نقد استبداد اجتماعی و محدودیتهای غیرشرعی، دعوتی است به احیای آزادی در چارچوب شريعت، که با رفتار انبیا، ائمه، و شخصیتهایی مانند عایشه تجلی یافته است.
بخش ششم: ادب و بلاغت قرآنی
ادب در عبارت «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ»
آیه با عبارت «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ» ادب بینظیر قرآنی را نشان میدهد. استفاده از «مِنْهُمْ» برای هر دو گروه (مؤمن و کافر)، نشانه احترام به کرامت انسانی است. تقدم «مَنْ آمَنَ» بر «مَنْ كَفَرَ»، اولویت ایمان را نشان میدهد، بدون تحقیر کافر.
درنگ: استفاده از «مِنْهُمْ» برای مؤمن و کافر، نشانه ادب قرآنی در حفظ کرامت انسانی است، با تقدم ایمان بهعنوان ارزش الهی.
فصاحت و بلاغت آیه
تکرار «مِنْهُمْ» در آیه، بار بلاغی دارد و بر احترام به هر دو گروه تأکید میکند. این فصاحت، ظرافت کلام الهی را در حفظ کرامت بندگان نشان میدهد و از تفاسیر سطحی که این تکرار را صرفاً تأکید میدانند، فراتر میرود.
نتیجهگیری بخش ششم
ادب و بلاغت قرآنی در آیه 253 سوره بقره، با احترام به کرامت انسانی و تقدم ارزش ایمان، کلام الهی را به اوج فصاحت و زیبایی میرساند. این ویژگی، دعوتی است به تأمل عمیق در ظرافتهای کلام وحی.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه 253 سوره بقره، با تمرکز بر مشیت الهی، آزادی انسانی، و پایداری نزاعها، چارچوبی عمیق برای فهم حکمت خلقت ارائه میدهد. این آیه، با طرح دو مشیت مشروط (نبود نزاع پس از انبیا و بدون انبیا) و اراده قطعی الهی، بر حفظ اختیار انسان در همه حالات تأکید میورزد. آزادی قرآنی، که در چارچوب شريعت نظم مییابد، مانع نفاق و عقده در جامعه شده و انسان را به شکوفایی شخصیت اصیل خود رهنمون میسازد. نقد استبداد اجتماعی و محدودیتهای غیرشرعی، دعوتی است به احیای آزادی در جامعه اسلامی، که با رفتار انبیا، ائمه، و شخصیتهایی مانند عایشه تجلی یافته است. ادب و بلاغت قرآنی، با احترام به کرامت انسانی، کلام الهی را به اوج زیبایی و حکمت میرساند. این تفسیر، با نگاهی فلسفی و الهیاتی، مخاطبان را به تأمل در ژرفای کلام وحی و احیای آزادی قرآنی در زندگی فردی و اجتماعی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی