متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 680
تفسیر آیه 254 سوره بقره: کاوشی در فلسفه جنگ، انفاق و ظلم
مقدمه
این نوشتار به تفسیر عمیق و چندوجهی آیه 254 سوره بقره اختصاص دارد که با نگاهی فلسفی، الهیاتی و جامعهشناختی، به بررسی مفاهیم جنگ، انفاق و رابطه متقابل کفر و ظلم میپردازد. این آیه، در بستری از آیات مرتبط با نبردهای تاریخی، نبوت و نزاعهای میان طالوت و جالوت، به تبیین آثار مخرب جنگ، مسئولیت مؤمنان در قبال مستمندان و نقد فرهنگ جنگطلبی میپردازد. با رویکردی علمی و نظاممند، این تفسیر تلاش دارد تا با استخراج معانی از متن آیه، همچون کاوشگری در آزمایشگاهی معنوی، به عمق پیام قرآنی نفوذ کند. در این راستا، از روشهای سنتی قصهگویی و نقل روایات غیرعلمی پرهیز شده و بر تحلیل دقیق واژگان و مفاهیم قرآنی تأکید شده است. این نوشتار، با زبانی فاخر و متناسب با فضای آکادمیک، برای مخاطبان تحصیلکرده نگاشته شده و از تمثیلات ادبی برای غنای متن بهره میگیرد، در حالی که ماهیت علمی و پژوهشی خود را حفظ میکند.
بخش اول: تبیین آیه و زمینه تاریخی آن
متن و ترجمه آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعَ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه دادوستدی است، نه دوستی و نه شفاعتی. و کافران، همان ستمگرانند.
این آیه، در منطقهای از سوره بقره قرار دارد که به موضوعات جنگ، نبوت و نزاعهای تاریخی میان طالوت، جالوت، داود و سلیمان میپردازد. آیه، بهعنوان چکیدهای از این آیات، پیامدهای اجتماعی و معنوی جنگ را تبیین کرده و مؤمنان را به انفاق در شرایط دشوار دعوت میکند.
زمینه تاریخی و محتوایی
آیه 254 سوره بقره، در بستری از آیات مرتبط با نبردهای تاریخی و نقش انبیا و امتها نازل شده است. این آیات، به نزاعهای میان طالوت و جالوت اشاره دارند که نمادی از تقابل حق و باطل است. با این حال، آیه مورد بحث، فراتر از روایت تاریخی، به پیامدهای جنگ و مسئولیت بازماندگان آن میپردازد. جنگ، بهعنوان پدیدهای مخرب، ساختارهای اجتماعی، معنوی و حتی رهبری دینی را ویران کرده و تنها گروهی از مؤمنان ضعیف و شکسته را بر جای میگذارد. این مؤمنان، مخاطبان اصلی آیه هستند که به انفاق دعوت شدهاند.
درنگ: آیه 254 سوره بقره، با دعوت به انفاق در شرایط ضعف و ورشکستگی پس از جنگ، بر مسئولیت اجتماعی مؤمنان تأکید دارد و جنگ را بهعنوان عاملی ویرانگر معرفی میکند که همه ساختارها را نابود کرده و تنها ضعفا را باقی میگذارد.
بخش دوم: جنگ و پیامدهای آن
نابودی ساختارهای اجتماعی و معنوی
جنگ، بهمثابه طوفانی سهمگین، همه عناصر سازنده جامعه را در هم میشکند. انبیا، امتها، فرماندهان و حتی پادشاهان، در گرداب جنگ نابود شده و تنها گروهی از مؤمنان ضعیف و خسته برجای میمانند. این گروه، که از توانمندیهای پیشین محروم شدهاند، در تنگنای ناتوانی و ورشکستگی قرار دارند. آیه، با خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، این بازماندگان را مورد توجه قرار داده و از آنها میخواهد تا با انفاق، به بازسازی اجتماعی و معنوی جامعه بپردازند.
پیامدهای جنگ: ضعف و ناتوانی
جنگ، چه در جبهه حق و چه در جبهه باطل، به ضعف، ناتوانی و شکستخوردگی منجر میشود. این پیامد، فارغ از نتیجه ظاهری جنگ، گریبانگیر همه طرفهاست. منابع انسانی و مادی تحلیل رفته، جوامع در فقر و تنگدستی فرو میروند و تنها گروهی از ضعفا و شکستهگان باقی میمانند. این وضعیت، بهمثابه خاکستری است که پس از آتشسوزی جنگ بر جای میماند، جایی که نه شکوه پیشین باقی است و نه توان بازسازی آسان.
درنگ: جنگ، بهسان آتشی ویرانگر، همه ساختارهای اجتماعی و معنوی را نابود کرده و تنها ضعفا و شکستهگان را در میدان خالی از قهرمانان باقی میگذارد.
نقد جنگطلبی
جنگطلبان، که طبل نزاع میکوبند، از آینده بیخبرند و به پیامدهای فاجعهبار آن بیتوجه. قرآن کریم، با صراحت، جنگ را به نفع هیچکس نمیداند و ستیزگر را محکوم به نابودی معرفی میکند. این نقد، دعوتی است به سوی صلح و دیالوگ، که بهجای ویرانی، به تحمل اختلافات و همزیستی مسالمتآمیز منجر میشود.
بخش سوم: انفاق، پاسخی الهی به ضعف پس از جنگ
مخاطبان انفاق: مؤمنان خسته و شکسته
آیه، مؤمنان را به دو دسته تقسیم میکند: خستگان، که توان محدودی دارند، و شکستهگان، که بهکلی ورشکسته و ناتواناند. این دو گروه، بازماندگان جنگاند که با وجود کمبود و ضعف، به انفاق دعوت شدهاند. انفاق، بهمثابه نوری در تاریکی پس از جنگ، راهی برای بازسازی جامعه و حمایت از مستمندان ارائه میدهد.
مفهوم نَفَقَ و انفاق
واژه «نَفَقَ»، که ریشه انفاق است، به معنای کاهش، مرگ و قطع توانمندی است. انفاق، عملی است که در شرایط کمبود و تنگنا انجام میشود، جایی که مؤمن با وجود احساس کاهش منابع، از آنچه دارد به دیگران میبخشد. این مفهوم، با منافق مرتبط است که ظاهر و باطنش از هم جداست، اما در انفاق، مؤمن با وجود نداری، از رزق الهی به نیازمندان میدهد.
درنگ: انفاق، عملی است که در تنگنای ضعف و کمبود انجام میشود و نشاندهنده ایمان و مسئولیت اجتماعی مؤمن در برابر مستمندان است.
انفاق در برابر ایثار
انفاق، بهعنوان کمترین کار مؤمن خسته، از ایثار و گذشت متمایز است. مؤمن خسته، که توان ایثار ندارد، با انفاق میتواند به نیازمندان کمک کند. این عمل، در شرایطی که خود او نیز در تنگناست، نشانهای از ایمان و تعهد به ارزشهای الهی است.
مستمندان، مخاطبان انفاق
انفاق، مختص مستمندان، ضعفا، فقرا، مساکین و بیماران است. این گروه، که در پی جنگ به نهایت ناتوانی رسیدهاند، هدف اصلی انفاقاند. انفاق، برخلاف هدیه که با انتظار بازگشت است، عملی خالصانه و بدون نفعطلبی است.
مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ: رزق الهی
عبارت «مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ» بر این نکته تأکید دارد که رزق از خداست و مالکیت انسان بر آن، امانتی است. انفاق، نه از مال شخصی، بلکه از رزق الهی است که مؤمن موظف است آن را با مستمندان تقسیم کند. این نگاه، هرگونه منتگذاری در انفاق را نفی میکند.
درنگ: رزق، امانتی الهی است و انفاق، عملی خالصانه بدون منت، که مؤمن را از ادعای مالکیت بر داراییها بازمیدارد.
بخش چهارم: روز قیامت و محدودیتهای آن
يَوْمٌ لَا بَيْعَ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ
آیه، به روز قیامت اشاره دارد که در آن سه نوع تعامل انسانی ممکن نیست:
- بَيْعَ: دادوستد و تعاطی، که شامل هرگونه بدهبستان مادی یا معنوی است.
- خُلَّةٌ: حمایت دوستان و خویشان، که در قیامت غایب است، چنانکه در سوره عبس (34-36) آمده: «روزی که انسان از برادر، مادر، پدر، همسر و فرزندانش میگریزد».
- شَفَاعَةٌ: ضمانت و پرداخت دیون به جای دیگری، که در قیامت ممکن نیست.
این سه، جامع تعاملات انسانی در دنیایند که در قیامت از دسترس خارج میشوند. آیه، مؤمنان را دعوت میکند تا پیش از فرا رسیدن این روز، با انفاق، از فرصتهای دنیا بهره گیرند.
درنگ: روز قیامت، روزی است که هیچ دادوستدی، حمایتی یا شفاعتی ممکن نیست، و انفاق در دنیا، تنها فرصت برای بهرهمندی از رزق الهی است.
بخش پنجم: کفر و ظلم، دو روی یک سکه
وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
آیه، با صراحت، کافران را همان ستمگران معرفی میکند. این تعادل معنایی، نشاندهنده رابطه متقابل کفر و ظلم است. کفر، به معنای ستر و پوشاندن حقیقت، با ظلم، که سلب حقوق دیگران است، همریشه و هممعناست.
نقد تعریف سنتی کفر
تعریف سنتی کفر، که صرفاً بر انکار لفظی (گفتن «لا لا لا») متمرکز است، مورد نقد قرار میگیرد. این تعریف، ظلم عملی، مانند قتل، فساد و ستمگری مستمر را نادیده میگیرد. در حالی که ظالم مستمر، حتی اگر ظاهراً به آیینهای دینی پایبند باشد، از دایره ایمان خارج است.
ظلم استمراری و کفر
ظلم استمراری، مانند اقدامات چنگیز، هیتلر یا دیگر ستمگران تاریخی، کفر عملی است. چنین افرادی، حتی اگر نماز بخوانند، به دلیل نجاست معنوی ناشی از ظلم، اعمالشان فاقد ارزش است. این نگاه، به بازنگری در علم دینی دعوت میکند تا ظلم را بهعنوان کفر عملی به رسمیت بشناسد.
درنگ: ظلم استمراری، کفر عملی است و اعمال ظاهری ظالم، مانند نمازی که فاقد طهارت معنوی است، بیارزش و نمایشی است.
نقد فرهنگ علم دینی
علم دینی، گاه به دلیل حمایت از ستمگران به بهانه حفظ حرمت، از استقلال علمی و اخلاقی خود فاصله گرفته است. این رویکرد، که ریشه در ترس یا وابستگی دارد، مانع از نقد ظلم و اصلاح جامعه میشود. علم دینی باید به عقل و وحی متکی باشد و از قصهگویی و تملق به ستمگران پرهیز کند.
آزادگی عالمان
آزادگی عالمان، بهسان مشعلی در تاریکی، مانع از تسلیم در برابر ستمگران است. نمونهای از این آزادگی، عالم برجستهای است که با وجود فشارها، از ظالمان حمایت نکرد و استقلال علمی خود را حفظ کرد.
بخش ششم: آینده عقلانی بشر و رد جنگ
دیالوگ به جای جنگ
آینده بشر، با رشد عقلانی، به سوی دیالوگ و تحمل اختلافات پیش میرود. جنگ، بهعنوان خط قرمز، از سوی اکثریت قریب به اتفاق انسانها (6.9 میلیارد از 7 میلیارد) منفور است. دیالوگ، بهمثابه پلی برای همزیستی، جایگزین نزاعهای ویرانگر میشود.
نقش عقل و وحی
عقل نظری و عملی، گاه به خطا میرود، اما وحی، بهسان ستارهای راهنما، مسیر درست را نشان میدهد. در روایتی آمده است: «جَمَعَ اللهُ عُقُولَ الْعِبَادِ» (خدا عقلهای بندگان را جمع میکند)، که به کامل شدن عقل بشر در عصر ظهور اشاره دارد. این عقل کامل، مانع از دعوا و نزاع میشود.
درنگ: رشد عقلانی بشر، با هدایت وحی، جنگ را منفور کرده و دیالوگ را بهعنوان راهحل اختلافات ترویج میدهد.
تشبیه جنگ به سفره ماه رمضان
جنگ، بهسان دعوایی در سفره ماه رمضان است که همه را گرسنه و محروم میگذارد. اگر در سفرهای برای دویست نفر غذا باشد، اما نزاع درگرفت، همه چیز نابود شده و هیچکس سیر نمیشود. این تمثیل، بیحاصلی جنگ و ضرورت حفظ منابع را نشان میدهد.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه 254 سوره بقره، با تمرکز بر دعوت به انفاق در شرایط ضعف پس از جنگ، به تبیین آثار مخرب نزاع، مسئولیت اجتماعی مؤمنان و رابطه کفر و ظلم میپردازد. جنگ، بهمثابه آتشی ویرانگر، همه ساختارها را نابود کرده و تنها ضعفا و شکستهگان را باقی میگذارد. انفاق، بهعنوان پاسخی الهی، مؤمنان خسته را به حمایت از مستمندان دعوت میکند. رزق الهی، امانتی است که باید بدون منت با نیازمندان تقسیم شود. روز قیامت، که در آن دادوستد، حمایت و شفاعت ممکن نیست، بر ضرورت انفاق در دنیا تأکید دارد. کفر و ظلم، دو روی یک سکهاند و ظلم استمراری، کفر عملی است که اعمال ظاهری را بیارزش میکند. آینده بشر، با رشد عقلانی و هدایت وحی، به سوی دیالوگ و رد جنگ پیش میرود. این تفسیر، با نگاهی علمی و فاخر، علم دینی را به بازنگری در تعریف کفر و ظلم و تمرکز بر عقل و وحی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی