متن درس
تفسیر آیه 259 سوره بقره: تبیین قدرت الهی در احیا و اماته
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (699)
مقدمه
آیه 259 سوره بقره، چونان آیینهای زلال، قدرت بیکران الهی را در احیای مردگان و بازآفرینی حیات به نمایش میگذارد. این آیه، با روایت ماجرای فردی که بر ویرانههای قریهای گذر کرد و از خداوند چگونگی احیای آن را پرسید، نهتنها عظمت پروردگار را آشکار میسازد، بلکه انسان را به تأمل در توانمندیهای خویش و آموختن از قدرت الهی دعوت میکند. هدف این نوشتار، بازنمایی تفسیر این آیه با رویکردی علمی و عقلانی است که با تکیه بر نقد خرافات، پالایش روایات، و تأکید بر اجرای عملی آیات، راه را برای فهم عمیقتر و کاربردیتر قرآن کریم هموار میسازد. این تحلیل، با نگاهی به ضرورت تحول در علم دینی و رهایی از موانع فرهنگی، بهویژه وابستگیهای مالی، آیات را نهصرفاً بهعنوان متون نظری، بلکه بهمثابه برنامهای برای توانمندسازی انسان معرفی میکند.
بخش اول: تبیین متن و محتوای آیه 259 سوره بقره
متن و ترجمه آیه
﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ﴾ (البقرة: 259)
یا چونان کسی که بر قریهای گذر کرد که دیوارهایش بر سقفهایش فرو ریخته بود، گفت: چگونه خداوند این [مردگان] را پس از مرگشان زنده میکند؟ پس خداوند او را صد سال میراند، سپس برانگیخت. [خداوند] فرمود: چه مدت درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا بخشی از روز.
ویژگیهای آیه
آیه 259 سوره بقره از آیات بلند (طوال) و قدرتی قرآن کریم است که با شرح ماجرای فردی که بر قریهای ویران گذر کرد، قدرت الهی را در احیا و اماته بهصورت عینی و عملی به تصویر میکشد. این آیه، برخلاف آیات نظری یا تاریخی، بر عمل و تحول تأکید دارد و از اینرو، در زمره آیاتی قرار میگیرد که نهتنها از عظمت پروردگار سخن میگویند، بلکه انسان را به آموختن و اجرای این قدرت دعوت میکنند.
درنگ: آیه 259 سوره بقره، بهعنوان یک آیه قدرتی، نهتنها عظمت الهی را نشان میدهد، بلکه انسان را به کسب تواناییهای عملی و تحولآفرین فرا میخواند.
تحلیل محتوای آیه
آیه با توصیف قریهای که سقفهایش فرو ریخته و خالی از حیات است، صحنهای از مرگ و ویرانی را ترسیم میکند. پرسش فرد از چگونگی احیای این قریه، نهتنها به مردگان آن، بلکه به امکان بازآفرینی حیات اشاره دارد. پاسخ الهی، با میراندن فرد به مدت صد سال و سپس برانگیختن او، قدرت بیحد پروردگار را در احیا و اماته عیان میسازد. درک فرد از زمان (یک روز یا بخشی از روز) نیز نشاندهنده تأثیر این تجربه بر ادراک انسانی است که خود گواهی بر عظمت الهی است.
بخش دوم: مفهوم علم قدرتی و نقد علوم نظری
علم حقیقی و قدرت
علم حقیقی، آن دانشی است که به توانایی عملی و تحولآفرین منجر شود. علوم مفهومی، تاریخی یا اخباری، هرچند ارزشمند، تنها مقدمات علماند و نمیتوانند بهتنهایی انسان را به سوی کمال سوق دهند. این دیدگاه، علم را به مثابه ابزاری برای توانمندسازی انسان تعریف میکند که باید از مرز مفاهیم نظری فراتر رود و در عمل متجلی شود.
درنگ: علم حقیقی، دانشی است که به قدرت عملی منجر شود، نه صرفاً انباشت مفاهیم نظری یا تاریخی.
نقد علوم غیرقدرتی
علوم نظری، تاریخی و اخباری، گرچه زمینهساز حرکت انساناند، اما بهتنهایی علم محسوب نمیشوند. این علوم، مانند خاکی که بر آب زلال ریخته شود، اگر به عمل نینجامند، ارزش خود را از دست میدهند. در این راستا، علم دینی باید از محدوده مفاهیم انتزاعی خارج شده و به ابزار تحولآفرینی تبدیل شود.
نتیجهگیری بخش دوم
مفهوم علم قدرتی، بر ضرورت تبدیل دانش به عمل تأکید دارد. این دیدگاه، علم دینی را از حالت نظری به سوی کاربردی شدن هدایت میکند و از اینرو، راه را برای احیای توانمندیهای انسانی در پرتو آیات قرآن کریم هموار میسازد.
بخش سوم: قدرتنمایی الهی: آموزش، نه خودنمایی
هدف قدرتنمایی الهی
قدرتنمایی خداوند در قرآن کریم، نه برای خودنمایی یا تحقیر بندگان، بلکه بهمثابه آموزشی است که مربی به شاگرد خود میآموزد. خداوند، چونان مربی حکیمی است که فنون حیات را به انسان تعلیم میدهد تا او نیز در مسیر کمال گام بردارد. این قدرتنمایی، مانند تمرینی است که شاگرد را برای آموختن و اجرا آماده میسازد.
درنگ: قدرتنمایی الهی، آموزشی است که انسان را به کسب تواناییهای عملی و کمالجویی دعوت میکند.
نقد خودنمایی
اگر خداوند برای بندگان خود رجزخوانی کند، مانند مردی است که در خانه برای همسرش فخر میفروشد؛ چنین امری نشانه ضعف است، نه عظمت. قدرتنمایی الهی، برخلاف این تصور، برای تعلیم و تربیت است، نه تحقیر یا خودستایی. این دیدگاه، بر عظمت پروردگار بهعنوان مربی انسان تأکید دارد.
استعاره مربی
خداوند در قرآن کریم، چونان مربی ورزشکاری است که فنون را به شاگرد میآموزد: «اینگونه کمر بگیر، اینگونه ضربه بزن». این استعاره، هدف آیات قدرتی را در آموزش انسان برای کسب تواناییهای مشابه روشن میسازد. خداوند نمیخواهد بندگان را تحقیر کند، بلکه میخواهد آنان را به سوی کمال هدایت نماید.
نتیجهگیری بخش سوم
قدرتنمایی الهی در آیه 259 سوره بقره، مانند نوری است که راه را برای شاگردان حکمت روشن میکند. این قدرت، نه برای خودستایی، بلکه برای آموختن و توانمندسازی انسان است که در پرتو آن، انسان میتواند به تواناییهای والای خویش دست یابد.
بخش چهارم: نقد استفاده ناصحیح از قرآن کریم
نقد تاریخی استفاده از قرآن
بیش از هزار سال است که استفاده صحیح از قرآن کریم به دلیل آلودگی به خرافات و اسرائیلیات محقق نشده است. این خرافات، مانند خرفهای که در گندم میروید، حقیقت آیات را مخدوش کرده و مانع بهرهبرداری صحیح از آنها شده است.
درنگ: اسرائیلیات و خرافات، مانند خاکی بر آب زلال، حقیقت آیات قرآن کریم را مخدوش کرده و مانع فهم صحیح آنها شده است.
اسرائیلیات و لوث کردن آیات
اسرائیلیات، با افزودن مطالب بیربط و خرافی، آیات را مانند آبی که با خاک آلوده شود، بیاثر کردهاند. این آلودگی، مشابه لوث در فقه است که با مخدوش کردن صحنه جرم، حقیقت را پنهان میکند. افزودن داستانهای بیاساس درباره هویت افراد (مانند عزیر یا ارمیا) به آیه، قدرت و معنای اصلی آن را از بین میبرد.
نقد روایات
بسیاری از روایات (تا نود درصد) به دلیل ضعف سند یا محتوا، قابل استناد نیستند. این روایات، که گاه از اسرائیلیات تأثیر پذیرفتهاند، نمیتوانند مرجع فهم قرآن کریم باشند. تأکید بر پالایش روایات و بازگشت به متن قرآن، ضرورتی برای فهم صحیح آیات است.
نتیجهگیری بخش چهارم
نقد استفاده ناصحیح از قرآن کریم، بر لزوم پالایش تفاسیر از خرافات و بازگشت به متن اصلی تأکید دارد. این پالایش، مانند زلال کردن آبی گلآلود، راه را برای فهم عمیق و کاربردی آیات هموار میسازد.
بخش پنجم: مقایسه آیه 259 با آیه 258 سوره بقره
متن و ترجمه آیه 258
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۖ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ (البقرة: 258)
آیا ندیدی آن کس را که با ابراهیم درباره پروردگارش مجادله کرد، زیرا خداوند به او پادشاهی داده بود؟ هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند. او گفت: من نیز زنده میکنم و میمیرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق میآورد، تو آن را از مغرب بیاور. پس آن که کفر ورزید، مبهوت ماند و خداوند ستمگران را هدایت نمیکند.
تفاوتهای آیه 258 و 259
آیه 258 سوره بقره، ماجرای جدال ابراهیم با فردی را روایت میکند که به دلیل دریافت پادشاهی، ادعای قدرت کرد. این آیه، سرشار از رجزخوانی و ادعاست، اما هیچ عمل واقعی در آن رخ نمیدهد. در مقابل، آیه 259، با تمرکز بر عمل الهی در احیا و اماته، فاقد عناوین بزرگ (مانند ابراهیم یا نمرود) است و قدرت خدا را بهصورت عینی نشان میدهد. این تفاوت، مانند تفاوت شمع و خورشید است: در آیه 258، ادعاها چون شمعی در برابر خورشید قدرت الهی در آیه 259 محو میشوند.
درنگ: آیه 258 سوره بقره، آیهای ادعایی و جدلی است، در حالی که آیه 259، آیهای قدرتی و عملی است که عظمت الهی را در احیا و اماته به نمایش میگذارد.
نقد ابراهیم در آیه 258
ابراهیم در آیه 258 نیز به رجزخوانی پرداخت و ادعای غیرمنطقی آوردن خورشید از مغرب را مطرح کرد که با نظام کیهانی سازگار نیست. این ادعا، گرچه در جدال احسن موفق بود، اما عملی نشد و نشاندهنده محدودیت اعجاز در برابر محال است. استثنای ابراهیم از «ظالمین» به دلیل مبهوت شدن رقیب (﴿فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ﴾) بود، نه به دلیل انجام عملی خاص.
جدال احسن
جدال ابراهیم در آیه 258، به دلیل عدم تبدیل به نزاع و پذیرش رقیب، جدال احسن بود. این جدال، مانند گفتوگویی منطقی است که در آن، طرف مقابل با استدلال قانع میشود، نه با نزاع و درگیری.
نتیجهگیری بخش پنجم
مقایسه آیه 258 و 259 سوره بقره، تفاوت میان ادعا و عمل را آشکار میسازد. آیه 258، چونان صحنهای از گفتوگوی کلامی است که در آن هیچ عملی رخ نمیدهد، در حالی که آیه 259، مانند نمایشی از قدرت الهی است که انسان را به سوی عمل و تحول هدایت میکند.
بخش ششم: نقد علم دینی و ضرورت تحول
نقد فرهنگ تکدی در علم دینی
یکی از بزرگترین موانع پیشرفت علم دینی، وابستگی مالی و فرهنگ تکدی است. این وابستگی، مانند زنجیری است که ذهن را مفلوک کرده و مانع خلاقیت و نوآوری میشود. علم دینی باید از این وابستگی رها شده و به خودکفایی و اقتدار علمی دست یابد.
درنگ: فرهنگ تکدی، بزرگترین مانع اقتدار علم دینی است که ذهن را مفلوک کرده و خلاقیت را سرکوب میکند.
شفافیت مالی
نظام مالی علم دینی باید شفاف و با نظارت دقیق باشد، مانند مانیتورهایی که نبض مالی را نشان میدهند. این شفافیت، اعتماد عمومی را جلب کرده و از سوءاستفاده جلوگیری میکند.
لذت دادن در برابر گرفتن
لذت دادن هدیه، نشانه سلامت روانی و کرامت انسانی است، در حالی که خوشحالی از دریافت هدیه، نشانه بیماری تکدی است. این اصل، انسان را به سخاوت و خودکفایی دعوت میکند.
نقد نظام وجوهات
وجوهات، که گاه مانند گندباری از فاضلاب توصیف شده، باید به جویبار خیرات تبدیل شود. این نظام، نیازمند بازنگری و شفافیت است تا به ابزاری برای توانمندسازی علم دینی بدل گردد.
زمین و مالکیت عمومی
زمین متعلق به مردم است و متولیان دینی تنها متصدی مصرف آناند، نه مالک. این دیدگاه، بر مالکیت عمومی و توزیع عادلانه منابع تأکید دارد.
نتیجهگیری بخش ششم
علم دینی برای دستیابی به اقتدار، باید از فرهنگ تکدی و وابستگی مالی رها شود. شفافیت، خودکفایی و سخاوت، مانند ستونهایی هستند که بنای علم دینی را استوار میسازند.
بخش هفتم: جزئیات تفسیری آیه 259
هویت فرد (الذي مر)
هویت فرد در آیه (عزیر، ارمیا یا دیگر اشخاص) اهمیتی ندارد؛ آنچه مهم است، ماجرای قدرتنمایی الهی است. این گمنامی، مانند نوری است که بر حقیقت ماجرا میتابد و حاشیهها را محو میکند.
ویژگی قریه
قریه، با توصیف ﴿خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا﴾، قریهای است که سقفهایش فرو ریخته و از حیات خالی شده است. این توصیف، مانند تصویری از ویرانی کامل، شدت مرگ و تخریب را نشان میدهد.
سؤال احیا
سؤال فرد (﴿أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾) به احیای مردگان اشاره دارد، نه بازسازی ساختمانها. این سؤال، مانند جرقهای است که دغدغه کمال و حیات را در ذهن فرد روشن میکند.
اماته و بعث
خداوند فرد را صد سال میراند و سپس برانگیخت. این فرآیند، مانند نمایشی از قدرت الهی، توانایی خداوند در احیا و اماته را عینی میسازد.
ادراک زمان
درک فرد از زمان (یک روز یا بخشی از روز) نشاندهنده تأثیر اماته بر ادراک انسانی است. این ادراک، مانند آینهای است که عظمت الهی را در برابر محدودیتهای بشری آشکار میکند.
کمال فرد
فرد سائل، شخصی باکمال بود که به احیای انسانها توجه داشت، نه به مادیات. این کمال، مانند ستارهای است که در آسمان معرفت میدرخشد.
مکالمه با خدا
سؤال فرد، مکالمهای با خداوند بود، نه حديث نفس. این مکالمه، مانند پلی است که انسان را به پروردگار متصل میکند.
نتیجهگیری بخش هفتم
جزئیات تفسیری آیه 259، مانند تار و پودی است که تابلوی قدرت الهی را میبافد. این آیه، با تمرکز بر عمل و آموزش، انسان را به سوی کمال و توانمندی هدایت میکند.
بخش هشتم: کاربرد آیات قدرتی در عصر حاضر
اجرای آیات
آیه 259 سوره بقره باید اجرایی شود و انسانها باید توان احیا و اماته را کسب کنند. این اجرا، مانند کاشتن بذری است که میوه توانمندی و پیشرفت را به بار میآورد.
درنگ: آیات قدرتی، مانند آیه 259، انسان را به اجرای عملی و کسب تواناییهای تحولآفرین دعوت میکنند.
احیای مدرن
امروزه، احیای مردگان با فناوریهای پیشرفته (مانند رباتها) ممکن شده است، اما موانع فرهنگی، مانند انگ کفر یا دیوانگی، مانع پذیرش آنهاست. این پیشرفت، مانند نوری است که در تاریکی تعصبات میدرخشد.
انواع اماته
اماته در آیه 259، در سه شکل متجلی است: فرد سالم ماند، حمار متلاشی شد، و غذا فاسد نشد. این تنوع، مانند رنگهای مختلف یک تابلو، عظمت قدرت الهی را نشان میدهد.
غذای سالم و آب حیات
غذای فرد (شاید عسل) و آب حیات، فاسد نشدند. این سلامت، مانند گواهی است بر قدرت الهی در حفظ ماده و اهمیت کیفیت غذا و آب در سلامت انسان.
نقد گوشت الاغ
گوشت الاغ، به دلیل عدم پایداری، مناسب نیست و بهسرعت متلاشی میشود. این نقد، مانند درسی در تغذیه است که تفاوت مواد غذایی را در پایداری و سلامت تبیین میکند.
علوم معاصر
علوم روانشناسی، تغذیه و طب باید در تفسیر آیات به کار گرفته شوند. این تلفیق، مانند پلی است که قرآن کریم را به نیازهای عصر حاضر متصل میکند.
نتیجهگیری بخش هشتم
کاربرد آیات قدرتی در عصر حاضر، مانند بذری است که در خاک علم و فناوری کاشته میشود. این آیات، انسان را به سوی اجرای عملی، تلفیق علوم مدرن، و رهایی از موانع فرهنگی هدایت میکنند.
جمعبندی نهایی
آیه 259 سوره بقره، چونان مشعلی فروزان، قدرت الهی را در احیا و اماته به نمایش میگذارد و انسان را به آموختن و اجرای این قدرت دعوت میکند. این آیه، با تمایز از آیه 258 که سرشار از ادعا و جدل بود، بر عمل و تحول تأکید دارد. نقد خرافات، پالایش روایات، و رهایی علم دینی از وابستگی مالی، مانند جویبارهایی زلال، راه را برای فهم عمیق و کاربردی قرآن کریم هموار میسازد. این تفسیر، با تأکید بر شفافیت، خودکفایی و تلفیق علوم مدرن، انسان را به سوی کمال و توانمندی هدایت میکند. آیات قدرتی، مانند آیه 259، نهتنها عظمت پروردگار را نشان میدهند، بلکه انسان را به کسب تواناییهای مشابه فرا میخوانند تا در پرتو آن، جهانی سرشار از حیات و پیشرفت بنا شود.
با نظارت صادق خادمی