متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (704)
تفسیر آیه 260 سوره بقره: کاوشی در مراتب قدرت و حکمت الهی
مقدمه
آیه 260 سوره بقره، چونان آیینهای زلال، درخواست حضرت ابراهیم (ع) برای مشاهده چگونگی احیای مردگان را بازتاب میدهد و دریچهای به سوی فهم مراتب قدرت و حکمت الهی میگشاید. این آیه، با روایتی از گفتوگوی ابراهیم (ع) با پروردگار، نهتنها به تبیین کیفیت احیای الهی میپردازد، بلکه دعوتی است به تأمل در ظرفیتهای عظیم قرآن کریم برای تولید علم و اقتدار معنوی. این نوشتار، با نگاهی نظاممند و علمی، به تحلیل این آیه و مقایسه آن با دیگر آیات قرآنی پرداخته و با نقدی روشمند بر انفعال در بهرهگیری از قرآن کریم، راهبردی برای احیای علمی و معنوی حوزههای دینی ارائه میدهد. ساختار این بررسی، با بخشبندیهای موضوعی، به کاوش در مراتب قدرت، نقد رویکردهای کنونی، و دعوت به پویایی علمی میپردازد.
بخش اول: متن و ترجمه آیه
متن آیه
﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ (البقرة: 260)
و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من بنمای چگونه مردگان را زنده میکنی؟ فرمود: آیا ایمان نیاوردهای؟ گفت: آری، ایمان آوردهام، لیکن برای اطمینان قلبم. فرمود: پس چهار پرنده برگیر و آنها را نزد خود قطعهقطعه کن، سپس بر هر کوهی پارهای از آنها قرار ده، آنگاه آنها را فرا خوان، به شتاب به سوی تو آیند، و بدان که خداوند عزیز و حکیم است.
تحلیل ساختاری آیه
آیه 260 سوره بقره، با عطف به عبارت ﴿وَاذْكُرْ﴾ در آیات پیشین، بخشی از سلسله روایتهای قرآنی درباره انبیا را تشکیل میدهد. این آیه، گفتوگویی میان ابراهیم (ع) و خداوند را به تصویر میکشد که در آن، ابراهیم نه به دنبال احیای مردگان، بلکه در پی فهم کیفیت این احیاست. درخواست او، که با ﴿أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ﴾ بیان شده، نشاندهنده تمایل به مشاهده فرآیند احیا، نه انجام آن است. پاسخ الهی، با اشاره به ایمان ابراهیم و تأکید بر اطمینان قلبی، به اجرای آزمایشی با چهار پرنده میانجامد که نقش ابراهیم در آن، محدود به اماته (کشتار) و دعوت پرندگان است، در حالی که احیا بهطور کامل از سوی خداوند انجام میشود.
درنگ: مرتبه متوسط قدرت
آیه 260 سوره بقره، به دلیل نقش فعال ابراهیم در اماته و مشاهده کیفیت احیا، در زمره آیات متوسط قدرتی قرار میگیرد، که بین دانیات (آیات عزیر) و عالیات (آیات عیسوی) جای دارد.
بخش دوم: مراتب قدرت در آیات قرآنی
دستهبندی آیات: دانیات، متوسطات، عالیات
قرآن کریم، آیات مرتبط با قدرت الهی را در سه مرتبه دانیات، متوسطات، و عالیات دستهبندی میکند. این تقسیمبندی، بر اساس نقش انبیا در فرآیندهای موت و احیا شکل گرفته است:
- دانیات: آیاتی که در آنها انبیا نقشی منفعلانه دارند و تنها شاهد قدرت الهیاند، مانند آیه 259 سوره بقره درباره عزیر.
- متوسطات: آیاتی که انبیا در بخشی از فرآیند (مانند اماته) نقش دارند، اما احیا از سوی خداوند است، مانند آیه 260 سوره بقره.
- عالیات: آیاتی که انبیا به اذن الهی، خود فاعل احیا و خلقاند، مانند آیه 49 سوره آلعمران درباره حضرت عیسی (ع).
تحلیل آیه عزیر (259 بقره)
﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ﴾ (البقرة: 259)
یا مانند کسی که بر شهری گذر کرد که ویران بر سقفهایش فرو ریخته بود، گفت: چگونه خداوند این را پس از مرگش زنده میکند؟ پس خداوند او را صد سال میراند، سپس او را برانگیخت.
در این آیه، عزیر تنها تماشاچی قدرت الهی است. او نه در موت و نه در احیا نقشی فعال دارد و صرفاً به علم قدرت الهی (﴿أَعْلَمُ﴾) میرسد. این منفعلانه بودن، آیه را در مرتبه دانیات قرار میدهد. وحدت و کمال ایمانی عزیر، که او را از الوفی بودن (درهم و بینظم) متمایز میکند، موفقیت تجربه او را تضمین کرده است.
درنگ: نقش منفعل عزیر
عزیر در آیه 259، تنها ناظر قدرت الهی است و هیچ نقش فعالی در موت یا احیا ندارد، که این ویژگی، آیه را در مرتبه دانیات قرار میدهد.
تحلیل آیه موتوا (243 بقره)
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ ۖ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ﴾ (البقرة: 243)
آیا ندیدی کسانی را که از خانههایشان خارج شدند در حالی که هزاران بودند از ترس مرگ؟ پس خداوند به آنها گفت: بمیرید، سپس آنها را زنده کرد.
در این آیه، گروهی که الوف (هزاران و بینظم) بودند، به امر الهی مردند و سپس زنده شدند. موت اختیاری آنها، خود نوعی اقتدار است، اما به دلیل الوفی بودن (بینظمی و درهم بودن)، در مرتبه دانیات جای میگیرد. این آیه، بر توانایی انسان در مشارکت در فرآیند موت تأکید دارد، اما احیا همچنان فعل الهی است.
تحلیل آیات عیسوی (آلعمران: 49، مائده: 110)
﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ﴾ (آلعمران: 49)
و پیامبری به سوی بنیاسرائیل که من از سوی پروردگارتان برای شما نشانهای آوردهام: من از گل برای شما چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم، پس به اذن خدا پرندهای میشود، و کور مادرزاد و پیس را شفا میدهم، و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم، و شما را از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، آگاه میسازم.
﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ۖ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي ۖ وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي﴾ (المائدة: 110)
هنگامی که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم، نعمت مرا بر خود و مادرت یاد کن، آنگاه که تو را با روح القدس تأیید کردم، در گهواره و در بزرگسالی با مردم سخن گفتی، و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم، و هنگامی که به اذنم از گل چیزی به شکل پرنده ساختی، سپس در آن دمیدی، پس به اذنم پرنده شد، و به اذنم کور مادرزاد و پیس را شفا دادی، و به اذنم مردگان را از قبرها بیرون آوردی.
آیات عیسوی، با توصیف اقتدار بینظیر حضرت عیسی (ع) در خلق، احیا، شفا، و آگاهی از غیب، در مرتبه عالیات قرار دارند. عیسی (ع)، به اذن الهی، نهتنها مردگان را زنده میکند، بلکه از قبرها خارج میسازد و از گل پرنده میآفریند. این اقتدار، که با حمایت روح القدس و بدون نیاز به ریاضت حاصل شده، عیسی را در جایگاهی فراتر از ابراهیم قرار میدهد.
درنگ: اقتدار عیسوی
حضرت عیسی (ع)، با خلق پرنده از گل، شفا دادن بیماران، و زنده کردن مردگان به اذن الهی، در مرتبه عالیات قدرتی قرار دارد که او را از دیگر انبیا متمایز میکند.
جمعبندی بخش دوم
مراتب قدرت در آیات قرآنی، از دانیات (مشاهده منفعلانه عزیر)، به متوسطات (نقش فعال ابراهیم در اماته)، و عالیات (اقتدار عیسی در خلق و احیا) سیر میکند. این سلسلهمراتب، ظرفیت عظیم قرآن کریم را برای تبیین قدرت الهی و انسانی نشان میدهد و دعوتی است به بازاندیشی در فهم آیات برای تولید علم و اقتدار.
بخش سوم: نقد انفعال در بهرهگیری از قرآن کریم
محدودیت به قرائت و تجوید
قرآن کریم، چونان گنجی بیکران، ظرفیت تولید علم و قدرت را در خود نهفته دارد، اما بهرهگیری از آن اغلب به قرائت، تجوید، و ترتیل محدود شده است. این فعالیتها، گرچه ارزشمند، فاقد عمق علمی و اقتدار معنویاند و بهمثابه لایهای سطحی از تعامل با قرآن کریم عمل میکنند.
درنگ: فانتزی بودن تجوید
تجوید، ترتیل، و حفظ قرآن، گرچه از نظر زیباییشناختی ارزشمندند، فاقد ارزش علمی و قدرتیاند و نمیتوانند به تنهایی به فهم عمیق قرآن کریم یا تولید اقتدار معنوی منجر شوند.
نقد روشهای سنتی
روشهای سنتی، که بر صرف و نحو یا تحلیلهای سطحی متمرکزند، از دستیابی به ژرفای معارف قرآنی بازماندهاند. این رویکردها، که گاه به رجزخوانیهای زبانی تقلیل یافتهاند، نمیتوانند پاسخگوی نیازهای علمی و معنوی جامعه باشند. بهجای آن، قرآن کریم باید چونان آزمایشگاهی برای کاوش در کیفیت احیا و خلق، مورد مطالعه قرار گیرد.
دعوت به پویایی علمی
حوزههای دینی، برای احیای جایگاه خود، باید از انفعال به سوی تولید علم و قدرت حرکت کنند. این تحول، نیازمند مطالعه شبانهروزی، اعتراف به ندانستن، و پذیرش تواضع علمی است. همانگونه که ابراهیم (ع) با درخواست مشاهده کیفیت احیا، به دنبال فهم عمیق بود، حوزهها نیز باید با رویکردی آزمایشگاهی به قرآن کریم بنگرند.
درنگ: ضرورت آزمایشگاهی شدن
فهم قرآن کریم، مانند مطالعه باز شدن غنچه، نیازمند رویکردی آزمایشگاهی است که کیفیت احیا و خلق را با دقت علمی کاوش کند.
جمعبندی بخش سوم
انفعال در بهرهگیری از قرآن کریم، مانعی بزرگ در برابر تحقق ظرفیتهای علمی و قدرتی آن است. نقد فعالیتهای سطحی مانند تجوید و دعوت به رویکردی علمی و آزمایشگاهی، راهبردی برای احیای جایگاه حوزههای دینی ارائه میدهد.
بخش چهارم: آینده قرآنی و ظرفیتهای انسانی
آینده عیسوی و ساخت انسان
آیات عیسوی، چونان مشعلی فروزان، آیندهای را نوید میدهند که در آن، انسانها به مدد پیشرفت علمی، قادر به خلق و احیای موجودات خواهند بود. همانگونه که عیسی (ع) از گل پرنده ساخت، فناوریهای آینده میتوانند انسانهایی با ویژگیهای دلخواه بیافرینند. این دیدگاه، قرآن کریم را نهتنها کتابی معنوی، بلکه منبعی برای الهام علمی معرفی میکند.
درنگ: آینده عیسوی
آیات عیسوی، با اشاره به خلق و احیا، ظرفیت قرآن کریم را برای الهامبخشی به پیشرفتهای علمی آینده نشان میدهند.
شئونات انسانی
افعال انبیا، از شئونات ذاتی انساناند و هر انسانی با تلاش و کوشش میتواند به مراتبی از این اقتدار دست یابد. این اصل، انسان را به مثابه موجودی الهی معرفی میکند که قادر است به اذن خدا، اعمالی چون احیا و خلق را تکرار کند.
جمعبندی بخش چهارم
آیات قرآنی، با ترسیم آیندهای عیسوی و تأکید بر شئونات انسانی، انسان را به سوی تحقق ظرفیتهای الهی خود دعوت میکنند. این دیدگاه، قرآن کریم را منبعی پویا برای علم و قدرت معرفی میکند.
بخش پنجم: نقد جامعه دینی و راهبردهای تحول
سقوط از قدرت و حکمت
جوامع دینی، از عزت، حکمت، و قدرت الهی فاصله گرفتهاند و در انفعال علمی و عملی گرفتار شدهاند. این سقوط، نتیجه ترس عمومی و محدودیتهای خودساخته است که مانع از شکوفایی فکری و فرهنگی میشود.
آزادی و عملگرایی
برای احیای جایگاه علم دینی، باید حوزهها از ترس و محدودیت آزاد شوند. هر فرد، از عالم تا هنرمند، باید با آزادی و سند عمل کند تا بتواند به تولید علم و قدرت بپردازد. این آزادی، لازمه رشد فکری و معنوی است.
درنگ: آزادی حوزهها
آزادی حوزههای دینی از ترس و محدودیت، شرط لازم برای تولید علم و قدرت و احیای جایگاه قرآن کریم است.
اعتراف به ندانستن
اعتراف به ندانستن، نه عیب، بلکه فضیلتی است که درهای معرفت را میگشاید. حوزههای دینی باید با تواضع علمی، به سوی نوآوری و پویایی حرکت کنند.
جمعبندی بخش پنجم
نقد انفعال جامعه دینی و دعوت به آزادی، عملگرایی، و تواضع علمی، راهبردی برای احیای جایگاه علم دینی و تحقق ظرفیتهای قرآنی ارائه میدهد.
بخش ششم: ایمان، اطمینان، و مراتب معرفت
تمایز ایمان و اطمینان
در آیه 260 سوره بقره، پاسخ ابراهیم (ع) با ﴿بَلَىٰ﴾، ایمان او را تأیید میکند، اما درخواست ﴿لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي﴾ نشاندهنده تمایل به مرتبهای بالاتر، یعنی اطمینان قلبی است. ایمان، چونان پایهای استوار، مقدمهای برای اطمینان است که با مشاهده و تجربه عینی حاصل میشود.
خداانگاری و خداداری
اکثر مردم، در مرتبه خداانگاریاند، نه خداداری. خداانگاری، باور به خدا بدون تجربه عمیق اوست، در حالی که خداداری، درکی ژرف و وجودی از خداوند را طلب میکند. این تمایز، به مراتب معرفتی در اصول الحاد اشاره دارد که ایمان را از کفر و خداانگاری را از خداداری متمایز میکند.
درنگ: خداانگاری و خداداری
خداانگاری، باور سطحی به خداوند است، اما خداداری، درکی عمیق و وجودی از او را میطلبد که با تجربه و اطمینان قلبی حاصل میشود.
جمعبندی بخش ششم
تمایز ایمان و اطمینان، و نیز خداانگاری و خداداری، مراتب معرفتی را در فهم آیات قرآنی روشن میکند. این تمایزات، دعوتی به ارتقای معرفت از باور سطحی به تجربه عمیق الهی است.
جمعبندی نهایی
آیه 260 سوره بقره، چونان مشعلی فروزان، مراتب قدرت و حکمت الهی را در گفتوگوی ابراهیم (ع) با خداوند آشکار میسازد. این آیه، با قرار گرفتن در مرتبه متوسطات، بین دانیات عزیر و عالیات عیسوی، دعوتی است به تأمل در کیفیت احیای الهی و بهرهگیری از قرآن کریم برای تولید علم و اقتدار. نقد انفعال در رویکردهای سنتی، از جمله محدودیت به تجوید و ترتیل، و دعوت به پویایی علمی و آزمایشگاهی، راهبردی برای احیای جایگاه علم دینی ارائه میدهد. آیات عیسوی، با وعده آیندهای که در آن انسانها قادر به خلق و احیا خواهند بود، قرآن کریم را منبعی بیکران برای علم و قدرت معرفی میکنند. حوزههای دینی، با آزادی از ترس، اعتراف به ندانستن، و تلاش شبانهروزی، میتوانند چونان باغی شکوفا، علم و حکمت را به جامعه عرضه کنند.
با نظارت صادق خادمی