متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (771)
مقدمه
آیات 278 و 279 سوره بقره، با خطابی صریح و لحنی قاطع، مؤمنان را به ترک ربا و رعایت تقوای الهی فرا میخوانند و در صورت نافرمانی، به جنگی از سوی خدا و رسولش هشدار میدهند. این آیات، افزون بر بیان احکام اقتصادی، الگویی برای تعامل با دوست و دشمن ارائه میکنند و بر ضرورت اجرای عدالت در راستای آرامسازی جامعه تأکید دارند. این نوشتار، با رویکردی علمی و نظاممند، به تفسیر این آیات میپردازد و با ادغام محتوای درسگفتار و تحلیلهای تکمیلی، نظامی منسجم از مفاهیم قرآنی را برای هدایت اجتماعی عرضه میدارد. هدف، ارائه متنی فاخر و دانشگاهی است که ضمن حفظ تمامی جزئیات، با زبانی روان و متین، مخاطبان متخصص را به تأمل در حکمت الهی و کاربرد آن در جهان مدرن دعوت کند.
بخش اول: تبیین آیات و چارچوب مفهومی
متن و ترجمه آیات
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿٢٧٨﴾ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿٢٧٩﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده رها کنید. و اگر چنین نکنید، به جنگ با خدا و پیامبرش آگاه باشید. و اگر توبه کنید، سرمایههای اصلی شما برای شماست؛ نه ظلم میکنید و نه مظلوم میشوید.
این آیات، با خطابی مستقیم به مؤمنان، بر ترک ربا و التزام به تقوا تأکید دارند و با وعده عدالت (لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ)، نظامی متعادل برای معاملات اقتصادی پیشنهاد میکنند.
ساختار مفهومی آیات
آیات، در سه سطح مفهومی قابل تحلیلاند: نخست، دعوت به تقوا و ترک ربا؛ دوم، تهدید به جنگ الهی در صورت نافرمانی؛ و سوم، وعده عدالت در صورت توبه. این ساختار، حکمت الهی را در ترکیب رحمت و قاطعیت نشان میدهد، گویی خورشیدی که هم نور میافزاید و هم در صورت لزوم، سوزان میشود.
بخش دوم: ربا، انحطاط اجتماعی و عدالت اقتصادی
ربا، سم جامعه
درنگ: ربا، به مثابه خونی مسموم، جامعه را به انحطاط میکشاند و بدترین معضل اجتماعی است.
ربا، فراتر از یک مسئله اقتصادی، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی جامعه را فرو میریزد. این عمل، با ایجاد شکاف طبقاتی و ظلم اقتصادی، آرامش اجتماعی را مختل میکند. در جوامع بدوی صدر اسلام، تأثیر ربا به محدودههای محلی محدود بود، اما در جهان مدرن، با ارتباطات گسترده، آثار آن جهانی است، گویی سیلی که از گوشهای آغاز شود و همهجا را فرا گیرد.
عدالت در معاملات
درنگ: عبارت «لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» بر تعادل در معاملات تأکید دارد: رباخوار سود نگیرد و سرمایهاش حفظ شود.
این اصل قرآنی، رباخوار را از گرفتن سود منع میکند و همزمان، سرمایه او را مصون میدارد. این تعادل، مانند ترازویی است که نه به ستمگر اجازه ظلم میدهد و نه به مظلوم اجازه ستم میبیند، و بدینسان، عدالت را در قلب معاملات جای میدهد.
تمایز سلف و بقی
درنگ: ربا به دو نوع سلف (پیش از قانون) و بقی (پس از قانون) تقسیم میشود؛ سلف بخشیده شده، اما بقی باید ترک شود.
قرآن کریم، با تمایز میان ربای پیش از قانونگذاری («ما سلف») و ربای پس از آن («ما بقی»)، حکمت تدریجی در قانونگذاری را نشان میدهد. این تمایز، مانند نقشهای دقیق، مسیر اجرای احکام را روشن میسازد و بر قانونمندی نظام الهی تأکید دارد.
بخش سوم: تعامل اجتماعی در نظام قرآنی
الگوی تعامل با دوست و دشمن
درنگ: آیات، الگویی برای تعامل با دوست (مؤمنان) و دشمن (متخلفان) ارائه میدهند و رفتار در مواجهههای کلان را تبیین میکنند.
آیات، با خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، مؤمنان را به تقوا و ترک ربا دعوت میکنند و با هشدار «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ»، متخلفان را به قاطعیت الهی آگاه میسازند. این الگو، مانند دو بال پرندهای است که یکی به سوی رحمت و دیگری به سوی عدالت پرواز میکند.
سه فرآیند تعامل
درنگ: نظام قرآنی با سه گروه تعامل میکند: مخالفان دین، ناظران بیطرف، و مؤمنان متعهد.
اسلام، با در نظر گرفتن سه گروه اجتماعی (مخالفان، کنجکاوان، و مؤمنان)، روشهایی متنوع برای هدایت ارائه میدهد. این رویکرد، مانند مهندسی بنایی است که برای هر بخش جامعه، طرحی خاص در نظر میگیرد.
فازهای اجرای احکام
درنگ: احکام اسلامی در سه فاز اجرا میشوند: احکام مورد پذیرش عمومی، احکام قابل بحث، و احکام تخصصی.
اجرای احکام، مانند کشتزاری است که ابتدا بذرهای مقبول همگان کاشته میشود، سپس بذرهای نیازمند تأمل، و در نهایت، بذرهای تخصصی. این تدریج، پذیرش اجتماعی را تضمین میکند.
بخش چهارم: قدرت، زور، و حکمت الهی
تمایز قدرت و زور
درنگ: اسلام با قدرت عمل میکند، نه زور؛ زور نشانه ضعف است، اما قدرت نشانه اقتدار و عدالت.
جهان مدرن، زور را با قدرت خلط کرده و ظلم را به نام اقتدار رواج داده است. اسلام، مانند کوهی استوار، با قدرت عدالت میورزد، نه با زور ستم. مثال صاحب کفایه، که زنا و نکاح را در شکل مشابه اما در محتوا متمایز میداند، این تفاوت را روشن میسازد.
مثال خانه
درنگ: دفاع از خانه (قدرت) و حمله به خانه (زور)، شکل مشابه اما محتوای متفاوتی دارند.
دفاع از خانه، مانند سپری است که از حریم عدالت حفاظت میکند، اما حمله به خانه، مانند خنجری است که ظلم را بر جامعه تحمیل میکند. این تمثیل، حکمت قرآنی را در تبیین عدالت و ظلم آشکار میسازد.
رفتار الهی
درنگ: خداوند ابتدا نرم (دعوت به تقوا) و سپس سخت (تهدید به جنگ) عمل میکند، که نشاندهنده تعادل است.
خداوند، مانند پدری حکیم، ابتدا با دعوت به تقوا هدایت میکند و در صورت نافرمانی، با قاطعیت هشدار میدهد. این تعادل، مانند موجی است که گاه آرام و گاه خروشان، مسیر هدایت را هموار میسازد.
بخش پنجم: نقش قیامت در آرامسازی جامعه
جهان، جای شلوغبازی نیست
درنگ: جهان، جای هرجومرج نیست؛ احکام الهی برای زندگی آرام است و حسابرسی نهایی به قیامت واگذار میشود.
جهان، مانند مساعدهای است که برای زندگی آرام طراحی شده است. تلاش برای تسویهحساب کامل در دنیا، مانند برهم زدن نظم باغی است که باید به دست باغبان قیامت سپرده شود.
نقد قیامتستیزی
درنگ: تلاش برای حل همه مسائل در دنیا، نشانه بیاعتقادی به قیامت و مشابه تفکر ماتریالیستی است.
این رویکرد، مانند انکار سایهای است که از خورشید آخرت برمیخیزد. ایمان به قیامت، مؤمن را به صبر و عدالت دعوت میکند و از هرجومرج باز میدارد.
قصاص عادلانه
درنگ: قصاص برای حذف صلاحیت حیات است، نه انتقامجویی، که به قیامت واگذار میشود.
قصاص، مانند جراحی است که عضو فاسد را جدا میکند، نه انتقامی که جامعه را به آشوب میکشاند. این اصل، عدالت قرآنی را از انتقامجویی متمایز میسازد.
بخش ششم: نقد تاریخنگاری و ضرورت علوم انسانی
تحریف تاریخ شیعه
درنگ: بسیاری از تاریخهای شیعه توسط دشمنان نوشته شده و پر از تحریف است.
تاریخ شیعه، مانند آیینهای غبارگرفته، توسط دشمنان تحریف شده است. این تحریفات، مانند علفهای هرز، روایت اصیل شیعه را مخدوش کردهاند.
ضرورت تاریخخوانی
درنگ: علم دینی باید روزانه نیم ساعت تاریخ بخواند تا از جهل تاریخی رهایی یابد.
خواندن تاریخ، مانند باز کردن پنجرهای به سوی حقیقت است. علم دینی، بدون آگاهی تاریخی، مانند درختی بیریشه است که به زودی فرو میافتد.
نقد حذف تاریخ
درنگ: حذف تاریخ از علم دینی، توطئهای برای جهل و تسلط دشمنان بود.
حذف تاریخ، مانند بستن چشمان جامعه به گذشته است. این توطئه، علم دینی را از بصیرت محروم کرده و به فانتزیهای ذهنی وابسته ساخته است.
نقد علوم ذهنی
درنگ: علوم ذهنی بدون تاریخ، به توهم منجر شده و علم دینی را از واقعیت دور کرده است.
علوم ذهنی، مانند قایقی بیلنگر، در دریای توهمات سرگرداناند. تاریخ، جامعهشناسی، و روانشناسی، مانند ستونهایی هستند که علم دینی را استوار میسازند.
ضرورت علوم اجتماعی
درنگ: جامعهشناسی و روانشناسی برای فهم جامعه ضروریاند و باید در علم دینی تدریس شوند.
این علوم، مانند چراغهایی هستند که مسیر فهم جامعه را روشن میکنند. بدون آنها، علم دینی در تاریکی جهل باقی میماند.
بخش هفتم: مدرن بودن نظام قرآنی
اسلام، دینی مدرن
درنگ: نظام قرآنی، با عدالت و تعادل، دینی مدرن است که از نظامهای غربی پیشرفتهتر است.
نظام قرآنی، مانند چشمهای زلال، عدالت و تعادل را به جامعه مینوشاند. این نظام، در برابر نظامهای غربی، مانند ستارهای است که درخشش آن جهان را روشن میکند.
طلاب جدید
درنگ: طلاب جوان، باسواد، آزاداندیش، و غیرمتعصباند و آینده علم دینی را روشن میکنند.
نسل جدید طلاب، مانند نهالهایی هستند که با دانش و آزاداندیشی، باغ علم دینی را بارور خواهند ساخت.
نقد تعصب
درنگ: تعصب بیسوادانه در برابر استدلال، مانع پیشرفت علمی و دینی است.
تعصب، مانند دیواری است که نور حقیقت را سد میکند. علم دینی، با آزاداندیشی و استدلال، به سوی قلههای پیشرفت حرکت میکند.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیات 278 و 279 سوره بقره، نقشهای جامع برای هدایت اجتماعی ارائه میدهد. این آیات، با ترکیب دعوت به تقوا، تهدید به قاطعیت، و وعده عدالت، نظامی متعادل برای آرامسازی جامعه پیشنهاد میکنند. ربا، به مثابه سمی مهلک، از سوی قرآن کریم نهی شده و عدالت اقتصادی، بهعنوان ستون جامعه اسلامی، ترویج شده است. تمایز میان سلف و بقی، حکمت الهی را در قانونگذاری تدریجی نشان میدهد. افزون بر این، نقد تحریفات تاریخی، حذف تاریخ از علم دینی، و خلط زور و قدرت، بر ضرورت احیای علوم انسانی و بازنویسی تاریخ شیعه تأکید دارد. نظام قرآنی، با قدرت و نه زور، دینی مدرن و پیشرو عرضه میکند که با پرورش طلاب آگاه و آزاداندیش، میتواند استکبار جهانی را به زانو درآورد. این تفسیر، مانند مشعلی فروزان، راه را برای تحول علم دینی و تحقق عدالت اجتماعی روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی