در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 799

متن درس





تفسیر آیه 286 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (799)

تفسیر کلامی و فلسفی آیه 286 سوره بقره: نگرشی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی

مقدمه

آیه 286 سوره بقره، به‌عنوان خاتمه این سوره مبارکه، دعایی عمیق از مؤمنان را ترسیم می‌کند که در آن، از پروردگار خویش طلب بخشش، تیسیر تکالیف و رهایی از بارهای سنگین می‌کنند. این آیه، با تمرکز بر مفاهیم نسيان (غفلت ناخودآگاه)، خطا (کوتاهی خودآگاه)، و تمایز آن‌ها از عصیان و طغیان، گفت‌وگویی ژرف میان بنده و پروردگار را به تصویر می‌کشد. این گفت‌وگو، نه‌تنها از منظر اخلاق دینی، بلکه از دیدگاه کلامی و فلسفی نیز دارای اهمیتی بی‌بدیل است. آیه، با تبیین مراتب هستی، مسئولیت‌های فردی و جمعی، و رابطه انسان با ذات الهی، به پرسش‌های بنیادین معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی پاسخ می‌دهد. در این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های آکادمیک، این آیه در قالبی علمی و نظام‌مند بررسی می‌شود. هدف، ارائه نگرشی نوین به مراتب خلقت، مسئولیت انسان، و نظام تربیتی الهی است که با زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان تحصیل‌کرده نگاشته شده است.

بخش اول: تبیین متن و معنای آیه

متن و ترجمه آیه

رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ

پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم، ما را بازخواست مکن. پروردگارا! بار سنگینی بر دوش ما منه، چنان‌که بر امت‌های پیشین نهادی. پروردگارا! آنچه را توان تحملش نداریم بر ما تحمیل مفرما.

این آیه، دعایی است که مؤمنان از پروردگار خویش طلب می‌کنند تا از مؤاخذه به سبب غفلت یا خطا در امان مانند، از بارهای سنگین تکلیف رهایی یابند، و از تحمیل آنچه فراتر از توان آن‌هاست محفوظ بمانند. ساختار آیه، با تکرار «رَبَّنَا»، بر رابطه صمیمی و هدایتی بنده با پروردگار تأکید دارد و از منظری کلامی، نظام تربیتی الهی را در کانون توجه قرار می‌دهد.

تحلیل ساختاری آیه

آیه در سه فراز اصلی تنظیم شده است: نخست، درخواست رفع مؤاخذه از نسيان و خطا؛ دوم، طلب رهایی از بارهای سنگین مشابه امت‌های پیشین؛ و سوم، درخواست عدم تحمیل تکالیف فراتر از طاقت. هر فراز، لایه‌ای از رابطه انسان با خدا و مراتب مسئولیت او را باز می‌نماید. این ساختار، به‌سان نغمه‌ای هماهنگ، از سادگی ظاهری به عمق فلسفی و کلامی رهنمون می‌شود.

درنگ:

آیه 286 سوره بقره، دعایی است که مراتب نسيان، خطا، و تکالیف سنگین را در نظام تربیتی الهی تبیین می‌کند و بر رابطه هدایتی بنده و پروردگار تأکید دارد.

بخش دوم: مراتب انحرافات و مسئولیت انسانی

نسيان و خطا: تمایز معرفت‌شناختی

نسيان، به‌معنای غفلت ناخودآگاه، و خطا، به‌معنای کوتاهی خودآگاه، دو مرتبه از انحرافات غیرعصیانی‌اند که در این آیه مورد توجه قرار گرفته‌اند. نسيان، چونان سایه‌ای ناخواسته بر روان آدمی می‌افتد و او را از توجه به تکلیف بازمی‌دارد، حال آن‌که خطا، چون انتخابی آگاهانه، از اراده‌ای سرچشمه می‌گیرد که به اشتباه می‌انجامد. این تمایز، به‌سان خطوطی ظریف در نقشی بدیع، مراتب آگاهی و مسئولیت را در برابر پروردگار مشخص می‌سازد.

برای نمونه، نسيان ممکن است در لحظه‌ای از غفلت رخ دهد، مانند ریختن آب به سبب بی‌توجهی در خواب. این عمل، اگرچه ناخودآگاه است، آثار وضعی (همچون دین و مسئولیت جبران) به همراه دارد. اما خطا، مانند تأخیر در اقامه نماز اول وقت به سبب تنبلی یا اهمال، خودآگاه است و بار روانی سنگین‌تری (اکتساب) به دنبال دارد که دلهره و ناآرامی را در روان مؤمن ایجاد می‌کند.

درنگ:

نسيان و خطا، به‌ترتیب غفلت ناخودآگاه و کوتاهی خودآگاه، مراتب متفاوتی از انحرافات غیرعصیانی‌اند که مسئولیت‌های متفاوتی را بر دوش مؤمن می‌نهند.

تفاوت نسيان و خطا با عصیان و طغیان

نسيان و خطا، در قیاس با عصیان (نافرمانی آگاهانه) و طغیان (تجاوز از حدود الهی)، در مرتبه‌ای نازل‌تر قرار دارند. عصیان، چونان طوفانی است که نظم اخلاقی را به‌هم می‌ریزد، و طغیان، چونان سیلی ویرانگر، مرزهای الهی را درهم می‌شکند. اما نسيان و خطا، اگرچه سلامت کامل (فقدان هرگونه انحراف) را مخدوش می‌کنند، در ظرف معصیت قرار نمی‌گیرند. این تمایز، به‌سان نوری که از میان ابرها می‌تابد، بر مراتب گوناگون انحرافات و تأثیر آن‌ها بر روان و مسئولیت انسان تأکید دارد.

سلامت کامل و مراتب آگاهی

سلامت کامل، حالتی است که در آن هیچ نسيان یا خطایی وجود ندارد. این حالت، چونان قله‌ای رفیع، ایده‌آل مؤمنان است که در آن، روان و رفتار از هرگونه انحراف مصون می‌ماند. نسيان و خطا، به‌ترتیب در مراتب ناخودآگاه و خودآگاه، سلامت را مخدوش می‌کنند و مسئولیت‌های متفاوتی را بر دوش انسان می‌نهند. این مراتب، به‌سان پلکان‌هایی به سوی کمال، انسان را به تأمل در آگاهی و اراده خویش دعوت می‌کنند.

درنگ:

سلامت کامل، فقدان نسيان و خطاست؛ این دو، در مراتب ناخودآگاه و خودآگاه، سلامت روان و رفتار مؤمن را مخدوش می‌کنند.

بخش سوم: مراتب هستی و جایگاه مخلوقات

ذات و صفات الهی

ذات و صفات پروردگار، حقیقی و محض‌اند، و هیچ مخلوقی، حتی انبیا و معصومین، از ذات یا صفات محض برخوردار نیست. ذات الهی، که در قرآن کریم با «الصمد» (سوره اخلاص، آیه 2) توصیف شده، یگانه و بی‌همتاست. مخلوقات، از عالیات (انبیا و معصومین) تا متوسطات (مؤمنان) و دانیات (عاصیان)، همگی تعینات‌اند و در مراتب گوناگون خلقت جای دارند. خیر محض مختص خداست، و معصومین خیر عالیات، مؤمنان خیر متوسطات، و دیگران خیر نازلات‌اند. شر نیز، چونان سایه‌ای نسبی، محض نیست و در مراتب خلقت تعریف می‌شود.

درنگ:

ذات و صفات محض مختص خداست؛ مخلوقات، در مراتب عالیات، متوسطات و دانیات، تعینات‌اند و فاقد ذات محض‌اند.

تفضیل انبیا و نقد غلو

قرآن کریم، بر تفضیل انبیا («فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ»، سوره بقره، آیه 253) تأکید دارد، نه تنزیه مطلق آن‌ها. انبیا، در ظرف ارشادی، از امر و نهی مبرا هستند و کاستی‌هایشان در مرتبه ترک اولی قرار دارد. هبوط حضرت آدم (ع)، به‌سان سفری به سوی کمال، نه نقص، بلکه تحقق مقاصد الهی را در پی داشت. در مقابل، غلو در اولیا، مانند نسبت دادن ذات الهی به امیرالمؤمنین (ع)، باطل است، زیرا ایشان نیز مخلوق‌اند. این نقد، چونان آینه‌ای صاف، بر ضرورت حفظ توحید و پرهیز از افراط در مدح اولیا تأکید دارد.

درنگ:

تفضیل انبیا بر تنزیه مطلق آن‌ها مقدم است؛ غلو در اولیا، با توحید سازگار نیست.

نقد اصطلاحات صرفی

در ادبیات صرفی، کاربرد «اسم ذات» برای مخلوقات (مانند «رجل») نادرست است، زیرا ذات مختص خداست. مخلوقات، تعینات‌اند و فاقد ذات محض‌اند. این نقد، به‌سان جراحی زبانی، بر ضرورت دقت در اصطلاحات فلسفی و صرفی تأکید دارد و از خلط مفاهیم میان خدا و مخلوقات جلوگیری می‌کند.

بخش چهارم: نظام تربیتی الهی و تکالیف

تکالیف و تیسیر در شریعت اسلامی

آیه، در فرازهای «رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا» و «رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ»، بر طلب تیسیر و رهایی از تکالیف سنگین تأکید دارد. «إِصْر» به بارهای سنگین، مانند تکالیف امت‌های پیشین (مثل حرمت طیبات یا قتل نفس در توبه)، اشاره دارد که در شریعت اسلامی جای ندارد. «مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ» به تکالیف غیرقابل تحمل، مانند قتل نفس، اشاره می‌کند که به نافرمانی و معصیت منجر می‌شود. این دعاها، چونان نسیمی خنک، بر رحمت و تیسیر الهی در شریعت ختمی تأکید دارند.

درنگ:

شریعت اسلامی، با تأکید بر تیسیر و یسر، از تکالیف سنگین و غیرقابل تحمل امت‌های پیشین مبراست.

خاتمیت و تکامل بشری

شریعت اسلامی، به‌سان دانشگاهی عظیم، عقل و آگاهی را ترویج می‌کند و نیازی به سخت‌گیری‌های امت‌های پیشین ندارد. تکامل عقلانی بشر، چونان جریانی زلال، ظرفیت او را برای فهم و عمل به احکام الهی افزایش داده است. این ویژگی، در آیه 185 سوره بقره («يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ») متجلی است که بر آسانی و رحمت در شریعت تأکید دارد.

يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ

خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و سختی بر شما نمی‌خواهد.

نقد شبهات و مقایسه با امت‌های پیشین

تفاوت این امت با امت‌های پیشین، به خاتمیت دین و تکامل عقلانی بشر بازمی‌گردد، نه به وساطت پیامبر (ص) یا ائمه (ع). اعتقاد به بخشش گناهان به‌واسطه اولیا، مانند باورهای مسیحی، با منطق قرآنی سازگار نیست. امت‌های پیشین، مانند بنی‌اسرائیل، با تکالیف سنگین (مانند قتل نفس در توبه، سوره بقره، آیه 54) مواجه بودند که در اسلام جای ندارد. این تفاوت، چونان پلی است که از سختی‌های گذشته به رحمت و تیسیر کنونی رهنمون می‌شود.

وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِ الْعِجْلِ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ

و هنگامی که موسی به قومش گفت: ای قوم! شما با گوساله‌پرستی به خود ستم کردید؛ پس به سوی آفریننده‌تان توبه کنید و خود را بکشید.

بخش پنجم: نقد روش‌های تفسیری و ادبیات دینی

ضعف ادبیات در علم دینی

یکی از چالش‌های علم دینی، ضعف در ادبیات عربی و عدم دقت در تحلیل زبانی متون مقدس است. این ضعف، چونان غباری بر آینه، فهم دقیق قرآن کریم را مختل می‌کند. برای نمونه، تفاوت میان «حَمَلْ» (فعل بسیط و حدوثی) و «حَمَّلَ» (فعل مزید و استمراری) در آیه، نیازمند تسلط بر ادبیات عربی است تا مراتب تکلیف و بار آن‌ها به‌درستی فهم شود. تقویت ادبیات دینی، چونان جراحی عبارات قرآنی، می‌تواند تفسیر را دقیق‌تر و عمیق‌تر سازد.

درنگ:

ضعف ادبیات در علم دینی، فهم دقیق قرآن کریم را مختل می‌کند؛ تقویت آن، تفسیر را به جراحی عبارات بدل می‌سازد.

ادبیات مدرن و تحول تفسیری

ادبیات مدرن، با رویکردی تحلیلی و دقیق، می‌تواند چونان ابزاری برنده، عبارات قرآنی را کالبدشکافی کند و معانی نهفته را آشکار سازد. این تحول، نیازمند بازنگری در روش‌های آموزشی و پژوهشی علم دینی است تا تفسیر از سطح ظاهری به عمق معرفتی ارتقا یابد.

بخش ششم: مسئولیت جمعی و نظام خلقت

فعل جمعی در نظام خلقت

در نظام خلقت، هیچ فعلی فردی نیست؛ همه اعمال، در بستری جمعی شکل می‌گیرند. این اصل، چونان تاروپودی در هم‌تنیده، پیوستگی انسان‌ها را در جامعه نشان می‌دهد. مؤمنان، حتی اگر وارسته باشند، در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که فساد یا صلاح آن، بر آن‌ها تأثیر می‌گذارد. از این‌رو، دعای «رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا» و «رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ» طلب رهایی از بارهای جمعی است که ممکن است به سبب فساد جامعه بر دوش مؤمنان نهاده شود.

درنگ:

هیچ فعلی در نظام خلقت فردی نیست؛ دعای مؤمنان، طلب رهایی از بارهای جمعی ناشی از فساد اجتماعی است.

استغفار اولیا

اولیا و معصومین، به دلیل حضور در جامعه، استغفار می‌کنند، نه به سبب گناه شخصی، بلکه به سبب مسئولیت جمعی. این استغفار، چونان اشکی زلال، بر پیوستگی آن‌ها با امت و طلب رحمت برای جامعه دلالت دارد. حتی اگر فرض شود که خدا در خلقت شریک است، این شریعت، نقص الهی نیست، بلکه نشانه‌ای از نظام حکیمانه خلقت است.

جمع‌بندی نهایی

آیه 286 سوره بقره، چونان دری گران‌بها در گنجینه قرآن کریم، نظام کلامی و فلسفی جامعی را در برابر دیدگان انسان می‌گشاید. این آیه، با تبیین مراتب نسيان و خطا، تفاوت آن‌ها با عصیان و طغیان، و تأکید بر ذات و صفات محض الهی، انسان را به تأمل در مراتب هستی و مسئولیت خویش دعوت می‌کند. شریعت اسلامی، با تکیه بر خاتمیت و تکامل عقلانی بشر، تیسیر و رحمت را در کانون نظام تربیتی خود قرار داده و از تکالیف سنگین امت‌های پیشین مبراست. دعای مؤمنان، که در این آیه متجلی است، نه‌تنها طلب بخشش فردی، بلکه رهایی از بارهای جمعی ناشی از فساد اجتماعی را نیز در بر می‌گیرد. نقد روش‌های تفسیری و ضعف ادبیات در علم دینی، ضرورت بازنگری در رویکردهای آموزشی و پژوهشی را برجسته می‌سازد. این آیه، چونان چراغی فروزان، راه را به سوی معرفت الهی، عقلانیت، و رحمت هموار می‌کند و انسان را به جبران آثار وضعی، طلب رحمت، و ارتقای آگاهی فرامی‌خواند.

با نظارت صادق خادمی