متن درس
تفسیر: تأملاتی در آیه 14 سوره آل عمران
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هشتصد و سی و سوم)
دیباچه
قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معانی بیکران را در خود نهفته دارد که هر آیهاش، دریچهای است به سوی فهم حقیقت و تأمل در واقعیتهای وجود انسانی. آیه 14 سوره آل عمران، با بیانی شیوا، از آراستگی شهوات برای انسانها سخن میگوید و ما را به اندیشه در تمایلات نفسانی و جایگاه آنها در نظام هستی دعوت میکند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیه، در پی آن است که لایههای معرفتی و اجتماعی آن را بکاود و با زبانی روشن، معانی نهفته در آن را برای طالبان حقیقت بازنماید. در این مسیر، واقعیتهای تاریخی، تمایز حقیقت و واقعیت، و نقد نظامهای اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد تا راهی به سوی فهمی ژرفتر از آیات الهی گشوده شود.
متن و ترجمه آیه
﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾
آراسته شده است برای مردم، دوست داشتن شهوات از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از زر و سیم و اسبهای نشاندار و دامها و کشتزارها. اینها متاع زندگی دنیاست، و سرانجام نیکو نزد خداوند است.
بخش نخست: تفکیک مفهومی «ناس» و «نساء»
آیه مورد بحث، با عبارت «زُيِّنَ لِلنَّاسِ» آغاز میشود که در ظاهر، به تمامی انسانها اشاره دارد. اما ذکر جداگانه «مِنَ النِّسَاءِ» پرسشی را برمیانگیزد: آیا زنان از دایره «ناس» خارج شدهاند؟ این تفکیک، ریشه در واقعیتهای تاریخی و اجتماعی دارد که در آن، زنان بهعنوان بخشی از داراییهای مردان تلقی میشدند. این برداشت، نه تأیید الهی، بلکه بازتابی از عرفهای اجتماعی دوران نزول آیه است. قرآن کریم، چونان آینهای صاف، واقعیتهای جامعه را نشان میدهد، بیآنکه لزوماً آنها را بهعنوان حقیقت الهی تأیید کند.
درنگ: تفکیک «ناس» و «نساء» در آیه، بازتاب واقعیت تاریخی مردسالاری است، نه تأیید حقیقت دینی. قرآن کریم با این بیان، انسان را به تأمل در واقعیتهای اجتماعی و اصلاح آنها دعوت میکند.
این تمایز، چونان کلیدی است که قفل معانی نهفته در آیه را میگشاید. در زبان عربی، «ناس» به معنای عام انسانهاست، اما قرینه «مِنَ النِّسَاءِ» نشان میدهد که در این سیاق، «ناس» به مردان اختصاص یافته است. این ساختار، نه تنها به واقعیتهای تاریخی اشاره دارد، بلکه ما را به بازنگری در برداشتهای اجتماعی از جایگاه زنان فرا میخواند.
بخش دوم: تمایز بیان و تأیید در قرآن کریم
قرآن کریم، چونان کتابی جامع، تمامی واقعیتهای بشری را، از ظلم و کفر گرفته تا عدالت و ایمان، به تصویر میکشد. اما این بیان، به معنای تأیید نیست. آیه 14 سوره آل عمران، با توصیف شهوات آراستهشده، صرفاً به واقعیت تمایلات انسانی اشاره دارد، نه آنکه این تمایلات را بهعنوان ارزشی الهی تأیید کند. این تمایز، چونان نوری است که مسیر فهم صحیح آیات را روشن میسازد.
برای نمونه، ظلم در قرآن کریم بارها ذکر شده است، اما این ذکر، تنها برای آگاهی و هشدار است، نه تأیید. چنانکه در سوره قصص، آیه 36، به رفتار فرعون اشاره میشود:
﴿فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى﴾
هنگامی که موسی با آیات روشن ما نزدشان آمد، گفتند: این جز سحری ساختگی نیست.
این آیه، رفتار فرعون را توصیف میکند، اما آن را تأیید نمیکند. آیه مورد بحث نیز، با بیان شهوات، به انسان هشدار میدهد که این امور، متاع زودگذر دنیاست.
بخش سوم: حقیقت و واقعیت: تأملی فلسفی
تمایز میان حقیقت و واقعیت، چونان دو بال است که اندیشه را به سوی فهم ژرفتر پرواز میدهد. واقعیت، آن چیزی است که در عالم محسوس وجود دارد، مانند ظلم که در تاریخ بشری مشهود است. اما حقیقت، ارزشی الهی است که ممکن است در عالم مادی بهصورت کامل محقق نشود. عدالت، چونان گوهری است که در عرش الهی میدرخشد، اما در زمین، گاه غبار غفلت بر آن مینشیند.
درنگ: هر واقعیتی حقیقت نیست، و هر حقیقتی لزوماً واقعیت ملموس ندارد. قرآن کریم، با بیان واقعیتها، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
برای نمونه، ظلم، واقعیتی تاریخی است، اما حقیقت الهی نیست. در مقابل، عدالت، حقیقتی است که در سوره نور، آیه 39، بهعنوان سرابی کاذب در برابر واقعیتهای فریبنده توصیف شده است:
﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً﴾
و کسانی که کفر ورزیدند، اعمالشان مانند سرابی است در بیابانی که تشنه آن را آب پندارد.
این تمایز، ما را به تأمل در تفاوت میان آنچه هست و آنچه باید باشد دعوت میکند.
بخش چهارم: عوامل تزئین شهوات
فعل مجهول «زُيِّنَ» در آیه، پرده از عوامل سهگانه تزئین شهوات برمیدارد: خداوند، از طریق طبیعت؛ نفس اماره، بهعنوان شيطان درونی؛ و ابلیس، بهمثابه شيطان بیرونی. هر یک از این عوامل، چونان بازیگری در صحنه وجود، نقشی در آراستن تمایلات انسانی ایفا میکند.
تزئین الهی در طبیعت
خداوند، در نظام طبیعت، برخی امور را آراسته است، مانند ستارگان که در سوره صافات، آیه 6، بهعنوان زینتی برای آسمان توصیف شدهاند:
﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾
همانا ما آسمان دنیا را با زینت ستارگان آراستیم.
این تزئین، پاک و بیآلایش است و هدفی جز هدایت و زیبایی ندارد. اما تزئین نفس و ابلیس، چونان دامهایی است که انسان را به سوی گمراهی میکشاند.
نفس اماره و ابلیس
نفس اماره، چونان شيطانی در درون انسان، تمایلات را آراسته میکند. در سوره یوسف، آیه 53، به نقش نفس اماره اشاره شده است:
﴿وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ﴾
و من نفس خود را تبرئه نمیکنم، همانا نفس به بدی فرمان میدهد.
ابلیس نیز، چونان مگسی که به دنبال آلودگی است، تنها در صورتی نفوذ میکند که انسان زمینه گناه را در خود فراهم کند. در سوره ناس، آیه 5، به این وسوسه اشاره شده است:
﴿الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ﴾
آن که در سینههای مردم وسوسه میکند.
درنگ: تزئین شهوات، نتیجه تعامل سه عامل است: خداوند در طبیعت، نفس اماره در درون، و ابلیس در بیرون. انسان با آگاهی از این عوامل، میتواند در برابر گمراهی مقاومت کند.
بخش پنجم: مردسالاری، واقعیتی تاریخی یا حقیقتی دینی؟
آیه 14 سوره آل عمران، با ذکر زنان، فرزندان، و اموال بهعنوان شهوات آراستهشده، بازتاب واقعیت تاریخی مردسالاری است. در این واقعیت، زنان و دیگر داراییها بهعنوان متاع مردان تلقی میشدند. اما این واقعیت، حقیقتی دینی نیست. قرآن کریم، در سوره بقره، آیه 228، به حقوق متقابل زن و مرد تأکید دارد:
﴿وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾
و برای زنان، همانند حقوقی که بر عهده آنهاست، بهطور شایسته حقی است.
این آیه، چونان مشعلی فروزان، برابری حقوق زن و مرد را در حقیقت دینی نشان میدهد. اما واقعیت تاریخی، چونان سایهای سنگین، زنان را به حاشیه رانده و آنها را به خدمتکار یا ابزار تبدیل کرده است.
نقد مردسالاری در جوامع اسلامی
در جوامع اسلامی، مردسالاری گاه زنان را به موجوداتی محروم از حقوق و نیازها تبدیل کرده است. این وضعیت، با حقیقت دینی که در سوره نساء، آیه 34، به عدالت در رفتار با زنان تأکید دارد، ناسازگار است. نیازهای عاطفی و جسمانی زنان، چونان گلی ظریف، نیازمند توجه و مراقبت است، اما گاه در سایه بیتوجهی پژمرده میشود.
نقش زنان در فرهنگ ایرانی
در تاریخ ایران، زنان در برخی اقوام، مانند لرها، چونان شیرزنان، نقشهای سلحشوری ایفا کردهاند. اما این نقشها، در روایتهای مردسالار، چونان گوهری در صدف، پنهان مانده است. فرهنگ ایرانی، با ریشههای عمیق جوانمردی، میتواند این نقشها را بازآفرینی کند و زنان را به جایگاه شایسته خود بازگرداند.
درنگ: مردسالاری، واقعیتی تاریخی است که در جوامع اسلامی و غیراسلامی دیده میشود، اما حقیقت دینی، برابری و عدالت میان زن و مرد را طلب میکند.
بخش ششم: نقد نظامهای اجتماعی و نیاز به اصلاح
نظامهای اجتماعی، گاه چونان قفسی آهنین، زنان و کودکان را در تنگنا قرار دادهاند. برای نمونه، زندانی شدن مردان به دلیل جرم، به خانوادههایشان آسیب میرساند. این وضعیت، نتیجه بیتوجهی به نیازهای خانواده است. قرآن کریم، در سوره نساء، آیه 9، به حمایت از یتیمان تأکید دارد:
﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ﴾
و کسانی که اگر از خود فرزندان ناتوانی به جای گذارند، بر آنها بیمناک شوند، باید بترسند.
این آیه، چونان هشداری است که نظامهای اجتماعی باید پیش از مجازات، از خانوادهها حمایت کنند.
کاستی نظامهای حمایتی
نظامهای حمایتی در برخی جوامع اسلامی، چونان چشمهای خشکیده، ناتوان از تأمین نیازهای خانوادههای آسیبدیدهاند. این کاستی، در تضاد با سوره بقره، آیه 177، است که به اهمیت حمایت از نیازمندان تأکید دارد:
﴿وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ﴾
و مال را با وجود دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و نیازمندان داد.
لزوم بازنگری در علم دینی
علم دینی، چونان درختی کهن، نیازمند شاخ و برگ نوین است تا به مسائل پیچیده اجتماعی پاسخ دهد. مسائل زنان در ازدواج و طلاق، چونان گرههایی است که با بازنگری در فقه پویا میتوان گشود. این بازنگری، نه تنها به عدالت اجتماعی میانجامد، بلکه روح دین را در عصر حاضر زنده نگه میدارد.
بخش هفتم: نقد بهرهکشی از زنان و کودکان در جهان
جهان امروز، گاه چونان جنگلی است که در آن، زنان و کودکان شکار طمعورزان میشوند. در برخی جوامع، زنان به ابزار لذت یا تجارت تبدیل شدهاند، و کودکان، قربانیان بیدفاع انحرافات اخلاقیاند. این وضعیت، با حقیقت دینی که در سوره نساء، آیه 3، به عدالت در رفتار با زنان تأکید دارد، در تضاد است:
﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً﴾
اگر بیم داشتید که عدالت نکنید، پس یکی.
این بهرهکشی، در برخی جوامع غربی، با نقابی از فمینیسم پنهان شده است. آمارهای جهانی، از تجارت جنسی و خشونت علیه زنان و کودکان حکایت دارند که چونان زخمی عمیق بر پیکر بشریت است.
درنگ: بهرهکشی از زنان و کودکان، چه در جوامع اسلامی و چه در جوامع غربی، با حقیقت دینی و انسانی ناسازگار است و نیازمند اصلاحات اساسی است.
بخش هشتم: هویت ایرانی و ارزشهای اخلاقی
فرهنگ ایرانی، چونان قلعهای استوار، از برخی انحرافات اخلاقی رایج در جهان مصون مانده است. سلحشوری و جوانمردی ایرانیان، چونان سپری، از ارزشهای اخلاقی پاسداری کرده است. این هویت، میتواند راهگشای بازسازی نقش زنان و حمایت از کودکان در جامعه باشد.
با این حال، چالشهای اجتماعی، چونان امواجی خروشان، این فرهنگ را تهدید میکنند. علم دینی، با رویکردی نوین، میتواند این امواج را مهار کند و جامعه را به سوی عدالت و کرامت هدایت نماید.
نتیجهگیری
تفسیر آیه 14 سوره آل عمران، چونان سفری است در ژرفای معانی الهی که ما را به تأمل در تمایلات نفسانی، واقعیتهای تاریخی، و حقیقتهای دینی دعوت میکند. این آیه، با بیانی فصیح، از آراستگی شهوات سخن میگوید و انسان را به شناخت عوامل این تزئین، از خداوند و طبیعت گرفته تا نفس و ابلیس، فرا میخواند. نقد مردسالاری، چه در جوامع اسلامی و چه در جهان، و تأکید بر بازنگری در علم دینی، راهی است به سوی عدالت و کرامت انسانی. این تفسیر، چونان مشعلی فروزان، مسیر اصلاح اجتماعی و دینی را روشن میسازد و از علم دینی میخواهد که با نگاهی نو، به نیازهای زمانه پاسخ دهد.
با نظارت صادق خادمی