متن درس
تفسیر: دعوت به کلمه سواء و احیای توحید در سوره آل عمران
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۸۶۶)
دیباچه
سوره آل عمران، چونان چراغی فروزان در آسمان معرفت، راه را بر جویندگان حقیقت میگشاید. آیه ۶۴ این سوره، دعوتی است بیمانند به سوی توحید، که چونان رودی زلال، همه ادیان آسمانی را به یک اصل مشترک پیوند میدهد: کلمه سواء. این نوشتار، با نگاهی ژرف به این آیه شریف، میکوشد تا معانی و لایههای نهفته آن را در قالبی روشن و منسجم بکاود. از رهگذر این کاوش، نه تنها به تبیین اصول توحید و نفی شرک پرداخته میشود، بلکه انحرافات تاریخی و اجتماعی که از معرفت توحیدی فاصله گرفتهاند، مورد نقد و بررسی قرار میگیرند. این اثر، با تأمل در سخنان عالمان دینی، به دنبال آن است که راه بازگشت به گوهر ناب دیانت را هموار سازد.
بخش یکم: تبیین مفهوم کلمه سواء و دعوت به توحید
اهمیت آیه ۶۴ سوره آل عمران
آیه ۶۴ سوره آل عمران، چونان ستونی استوار در بنای دیانت، دعوتی است به سوی اصلی مشترک میان ادیان آسمانی. این آیه، با خطابی روشن به اهل کتاب، راه را برای وحدت بر پایه توحید هموار میسازد. اهمیت این آیه در جامعیت آن است که هیچ وجهی از خدا و دیانت را فرو نمیگذارد و چونان آیینهای، حقیقت دین را در برابر دیدگان قرار میدهد.
درنگ: آیه ۶۴، دعوتی است فراگیر به سوی توحید، که محور وحدت میان ادیان آسمانی است و هیچ تفاوتی میان پیروان آنها قائل نمیشود.
خطاب به اهل کتاب
خطاب «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ» در این آیه، به پیروان کتابهای آسمانی، یعنی یهودیان و مسیحیان، اشاره دارد. «اهل» در این سیاق، به نزدیکان و پیروان وفادار به کتابهای وحیانی، مانند تورات، زبور و انجیل، دلالت میکند. این خطاب، از پیامبر اکرم (ص) میخواهد که به این گروه دعوتی همدلانه و متحدانه عرضه کند.
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ
ترجمه: بگو: ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خدا به پروردگاری نگیرد. پس اگر روی برتافتند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.
معنای کتاب در قرآن کریم
کتاب در این آیه، به معنای محور وحدت و اعتقاد پیروان ادیان است. کتابهای آسمانی، چونان مشعلهایی فروزان، راه هدایت را به پیروان خود نشان میدهند. تورات، زبور و قرآن، نمونههای بارز این کتابها هستند که حول آنها جوامع دینی شکل گرفتهاند.
دعوت به کلمه سواء
دستور «تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ» دعوتی است به سوی امری ثابت و مشترک که میان مسلمانان و اهل کتاب تفاوتی ایجاد نمیکند. «کلمه» در اینجا، به معنای اصلی استوار است، چه در قالب الفاظ و چه در قالب مفاهیم خارجی. «سواء» نیز به معنای مساوات و برابری است، که بر وحدت و یکسانی در باور به این اصل تأکید دارد.
درنگ: کلمه سواء، اصلی است مشترک و برابر میان ادیان، که توحید را به مثابه گوهر دیانت معرفی میکند.
محتوای کلمه سواء
کلمه سواء، سه اصل بنیادین را در بر میگیرد: نخست، عبادت خالص برای خدا (أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ)؛ دوم، نفی هرگونه شرک (وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا)؛ و سوم، پرهیز از اتخاذ ارباب غیر خدا (وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ). این سه اصل، چونان سه ستون استوار، بنای دیانت توحیدی را برپا میدارند.
اصل نخست: عبادت خالص برای خدا
عبادت تنها برای خدا، گوهر توحید اثباتی است. این اصل، دلها را به سوی یگانگی پروردگار سوق میدهد و هرگونه پرستش غیر او را نفی میکند. این امر، چونان خورشیدی در آسمان معرفت، هر تاریکی را از دل مؤمن میزداید.
اصل دوم: نفی شرک
نفی شرک، به معنای رد هرگونه شریک برای خدا در اعتقاد است. این اصل، توحید سلبی را نمایان میسازد، که هر باور به شریکی در ذات یا صفات الهی را باطل میداند. شرک، چونان سایهای است که نور توحید را میپوشاند، و نفی آن، راه را برای تابش حقیقت هموار میکند.
اصل سوم: پرهیز از اربابسازی
دستور «وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» به معنای پرهیز از تبدیل بندگان خدا به ارباب است. این اصل، شرک عملی را نفی میکند، مانند نسبت دادن شفا یا معجزه به پیامبران یا اولیا بدون اذن الهی. این انحراف، چونان بتی است که در برابر خدا قرار میگیرد و دیانت را از مسیر خود منحرف میسازد.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، به تبیین مفهوم کلمه سواء و اصول سهگانه آن پرداخت. این اصول، چونان سه رود زلال، به دریای توحید میپیوندند و هرگونه شرک و انحراف را از دیانت میزدایند. دعوت به کلمه سواء، فراخوانی است به سوی وحدت بر پایه توحید، که ادیان آسمانی را در یک حقیقت مشترک متحد میسازد.
بخش دوم: توحید و نفی شرک در آیینه معرفت
توحید اثباتی و سلبی
توحید، چونان دو بال پرندهای است که یکی اثباتی و دیگری سلبی است. توحید اثباتی، ایمان به یگانگی خدا را تأیید میکند، و توحید سلبی، هرگونه شریک یا معادل برای او را نفی مینماید. این دو، در کنار یکدیگر، روح دیانت را زنده نگه میدارند.
درنگ: توحید اثباتی و سلبی، مکمل یکدیگرند و بدون یکی، دیگری ناقص است. این دو، چونان دو کفه ترازو، تعادل دیانت را حفظ میکنند.
نفی شرک نظری
شرک نظری، باور به شریکی برای خدا در ذهن است، مانند قرار دادن مسیح یا ائمه در کنار خدا. این شرک، چونان غباری است که بر آیینه دل مینشیند و حقیقت توحید را مکدر میسازد. نفی شرک نظری، دل را از هر آلودگی پاک میکند و آن را به سوی خدا بازمیگرداند.
نفی شرک عملی
شرک عملی، در اتخاذ ارباب غیر خدا تجلی مییابد. این انحراف، زمانی رخ میدهد که بندگان خدا، مانند پیامبران یا اولیا، به جای خدا به پروردگاری گرفته شوند. این عمل، چونان ساختن بتی از بندگان است که دیانت را از مسیر توحید دور میکند.
تفاوت بندگان خدا
در پیشگاه الهی، هیچ تفاوتی میان بندگان در ماهیت بندگی نیست، جز در میزان تقوا و نزدیکی به خدا. این اصل، چونان نسیمی است که پردههای تبعیض را کنار میزند و برابری همه انسانها در برابر خدا را آشکار میسازد.
نقش معرفت در دیانت
معرفت، چونان کلیدی است که درهای دیانت را میگشاید. بدون معرفت، دین به خرافات و انحرافات گرفتار میشود. معرفت توحیدی، قلب مؤمن را به سوی حقیقت هدایت میکند و از هرگونه شرک و بتپرستی بازمیدارد.
درنگ: معرفت، محور دیانت است و بدون آن، دین به خرافات و شرک آلوده میشود.
احترام به اولیای خدا
پیامبران و ائمه، به دلیل کمال و تقرب به خدا، شایسته احتراماند، اما رب یا معجزهگر نیستند. آنها، چونان ستارگانی در آسمان هدایت، راه به سوی خدا را نشان میدهند، نه آنکه خود مقصد باشند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به بررسی توحید و نفی شرک در دو بعد نظری و عملی پرداخت. معرفت، چونان مشعلی است که راه توحید را روشن میکند و از انحرافات بازمیدارد. احترام به اولیای خدا، در چارچوب توحید، ارزشمند است، اما تبدیل آنها به ارباب، شرک عملی است که دیانت را از حقیقت خود دور میسازد.
بخش سوم: انحرافات دینی و چالشهای معرفت توحیدی
انحرافات در مسیحیت و اسلام
هر دو دین مسیحیت و اسلام، از معرفت توحیدی فاصله گرفته و به شرک و خرافات گراییدهاند. در مسیحیت، باور به الوهیت مسیح، و در اسلام، گرایش به باورهایی چون علیاللهی و زینباللهی، نمونههایی از این انحرافاتاند. این انحرافات، چونان علفهای هرز، باغ دیانت را از زیبایی توحید محروم ساختهاند.
انحرافات دوره صفویه
از دوره صفویه، علم دینی در برخی موارد از معرفت توحیدی فاصله گرفت و به سوی شرک عملی گرایید. باورهایی چون علیاللهی و حسیناللهی، نتیجه تأکید بیش از حد بر اولیا و غفلت از خدا بود. این انحرافات، چونان سایهای سنگین، نور توحید را پوشاندند.
درنگ: دوره صفویه، نقطه عطفی در انحراف علم دینی از توحید به سوی شرک عملی بود، که تأثیرات آن تا امروز ادامه دارد.
جایگاه حضرت زینب (س)
حضرت زینب (س)، چونان گوهری درخشان در تاریخ اسلام، مورد احترام است، اما در بندگی خدا با دیگران برابر است. او رب نیست، بلکه بندهای است که با تقوای خود به خدا نزدیک شده است. احترام به او، در چارچوب توحید، ارزشمند است، اما تبدیل او به معبود، شرکی آشکار است.
تفاوت بندگان خوب و بد
امیرالمؤمنین (ع)، بندهای نیکو و معاویه، بندهای ناشایست است، اما هر دو در ماهیت بندگی برابرند. این تفاوت، نه در ذات بندگی، بلکه در اعمال و تقوای آنهاست. این اصل، چونان ترازویی است که ارزش بندگان را بر اساس کردارشان میسنجد.
نقش هدایتی ائمه
ائمه، چونان مصباح الهدی و سفینة النجاة، راهنمایان به سوی خدا هستند، نه مقصد. آنها، چونان پلهایی استوار، مؤمنان را به سوی پروردگار هدایت میکنند، نه آنکه خود پرستیده شوند.
توحید امیرالمؤمنین (ع)
امیرالمؤمنین (ع)، با گفتن «فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَة» (رستگار شدم به پروردگار کعبه)، توحید عمیق خود را آشکار ساخت. این کلام، چونان نغمهای آسمانی، بندگی او را در برابر خدا نشان میدهد.
درنگ: کلام «فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَة» نشاندهنده اوج معرفت توحیدی امیرالمؤمنین (ع) است که خود را بنده خدا میدانست.
معرفت توحیدی در برابر ابن ملجم
امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ به ابن ملجم فرمود: «أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ» (آیا تو میتوانی کسی را که در آتش است نجات دهی؟). این سخن، چونان تیغی برنده، ناتوانی بشر در برابر اراده الهی را نشان میدهد و بر توحید تأکید دارد.
توحید ابلیس
ابلیس، با وجود معرفت توحیدی، به دلیل نافرمانی گمراه شد. این امر، چونان هشداری است که معرفت بدون عمل، به سعادت نمیانجامد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به بررسی انحرافات دینی در مسیحیت و اسلام پرداخت و نشان داد که چگونه دوری از معرفت توحیدی، به شرک و خرافات منجر شده است. ائمه و اولیا، راهنمایان به سوی خدا هستند، نه ارباب. معرفت توحیدی، چونان کلیدی است که درهای سعادت را میگشاید و از انحرافات بازمیدارد.
بخش چهارم: نقد اجتماعی و بازتابهای معرفتی
انحطاط معرفت در عزاداریها
عزاداریهای محرم، در برخی موارد، به اقیانوسی از شرک و خرافات تبدیل شدهاند، زیرا خدا در آنها غایب است. این انحطاط، چونان طوفانی است که کشتی دیانت را از مسیر توحید دور کرده است.
درنگ: عزاداریهای بدون معرفت توحیدی، به شرک عملی منجر میشوند و خدا را از مرکز دیانت کنار میگذارند.
تجربه در اصفهان
در تجربهای در اصفهان، تبیین معنای دعای ابوحمزه ثمالی، دلهای مردم را به سوی معرفت توحیدی سوق داد. این تجربه، چونان گلی است که در خاک معرفت شکوفا شد و نشان داد که حقیقت دین، در فهم و معرفت نهفته است.
اهمیت روانشناسی و جامعهشناسی
عالم دینی، برای تأثیرگذاری بر جامعه، باید با روانشناسی و جامعهشناسی آشنا باشد. این دانشها، چونان ابزارهایی هستند که پیام دین را به دلهای مخاطبان میرسانند.
معرفت در دعاها
دعاهایی چون ابوحمزه ثمالی، سرشار از حقایق معرفتیاند، اما بدون فهم معنا، اثرگذاری محدودی دارند. این دعاها، چونان گنجهایی هستند که تنها با کلید معرفت گشوده میشوند.
خرافات عاشورا
باور به خرافاتی مانند خون جاری از درخت در عاشورا، انحرافی است که با توحید قرآنی در تضاد است. این خرافات، چونان علفهای هرزی هستند که باغ دیانت را آلوده میکنند.
سوءاستفاده از دین
برخی با ترویج خرافات، از دین برای کسب درآمد بهره میجویند، در حالی که خدا درآمدی ندارد. این سوءاستفاده، چونان دزدی از گنجینه دیانت است که حقیقت توحید را پنهان میکند.
شفیع قرار دادن ائمه
شفیع قرار دادن ائمه نزد خدا، در چارچوب توحید، جایز است، اما ارباب قرار دادن آنها، شرکی آشکار است. ائمه، چونان واسطههای هدایتاند، نه معبود.
مناجات ائمه
مناجات ائمه، سرشار از معرفت توحیدی است و هیچیک خود را رب نخواندهاند. این مناجاتها، چونان نغمههایی آسمانی، راه توحید را نشان میدهند.
انحرافات مداحی
برخی مداحیها، با عباراتی چون زینباللهی، به شرک و خرافات دامن میزنند. این انحرافات، چونان صداهایی ناساز، هماهنگی دیانت را برهم میزنند.
زیارت کربلا و شرک
زیارت کربلا، اگر با قصد ارباب قرار دادن ائمه باشد، به شرک و فساد میانجامد. زیارت، چونان سفری است که باید به سوی خدا باشد، نه بتپرستی.
دعوت به شهادت
اگر اهل کتاب از کلمه سواء روی بگردانند، مسلمانان باید بگویند: «اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»، که نشانه تعهد به توحید است. این دعوت، چونان پرچمی است که ایمان به خدا را برافراشته میدارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، به نقد انحرافات اجتماعی و دینی پرداخت و نشان داد که چگونه دوری از معرفت توحیدی، به شرک و خرافات منجر شده است. عزاداریها، دعاها و زیارات، اگر با معرفت همراه باشند، راه به سوی خدا میگشایند، اما بدون آن، به انحراف میانجامند.
بخش پنجم: تأملات نهایی در باب توحید و عمل
حکمت نظری و عملی
نفی شرک (وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا) حکمت نظری و پرهیز از اربابسازی (وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا) حکمت عملی است. این دو، چونان دو بال پرنده دیانت، مؤمن را به سوی سعادت پرواز میدهند.
درنگ: حکمت نظری و عملی، دو بعد توحیدند که در هماهنگی با یکدیگر، دیانت را به کمال میرسانند.
انحرافات درویشی و علم دینی
درویشان و برخی از عالمان دینی، در تلاش برای ترویج خدا، به انحرافاتی چون گدایی و وابستگی سیاسی افتادند. این انحرافات، چونان غبارهایی هستند که بر آیینه دیانت نشستهاند.
انکار خدا در علم مدرن
برخی دانشمندان مدرن، یا وجود خدا را انکار میکنند یا دلیلی برای اثبات آن ندارند. این وضعیت، چونان تاریکی است که نور توحید را از دیدگان پنهان میکند.
دعاهای ساختگی
دعاهایی چون زیارت عاشورا و ندبه، گاه فاقد سند معتبرند و به خرافات منجر میشوند. این دعاها، اگر بدون معرفت خوانده شوند، چونان کلماتی بیروح، اثرگذاری خود را از دست میدهند.
نقد زیارت عاشورا
زیارت عاشورا، به دلیل لعن زیاد، گاه به تعادل روحی آسیب میرساند. این نقد، چونان هشداری است که دیانت باید با تعادل و معرفت همراه باشد.
سیاست و شرک
شعارهای سیاسی بیثمر، چونان صداهایی توخالی، از توحید دورند و به درگیریهای بیفایده میانجامند. دیانت، باید از سیاستهای شرکآمیز پاک بماند.
فساد اقتصادی
فساد اقتصادی و سوءاستفاده از ثروت، نتیجه دوری از توحید است. این فساد، چونان زخمی است که پیکره جامعه را بیمار میکند.
تغذیه و توحید
انتخاب گوشت بوقلمون به جای گاو، به دلیل ارزانتر بودن و پرهیز از اسراف، با سادهزیستی توحیدی همخوانی دارد. این انتخاب، چونان گامی است در مسیر زندگی متعادل.
ایده شراب طهور
ایده تولید شراب طهور برای رفع فقر، خلاقیتی است که باید در چارچوب توحید و شرع باشد. این ایده، چونان نهالی است که میتواند در خاک دیانت بارور شود.
هوشیاری در برابر فریب
هوشیاری در برابر کلاهبرداران، نشانه معرفت عملی است. این هوشیاری، چونان سپری است که از دیانت در برابر فریب محافظت میکند.
تجربه شخصی در مدرسه
موفقیت در مدرسه، نتیجه معرفت و استعداد بود، نه درس خواندن ظاهری. این تجربه، چونان آیینهای است که نشان میدهد موفقیت در دین، به فهم و عمل بستگی دارد.
نقد معلم ناکارآمد
نقد معلم ناسواد و اثبات توانایی، نشاندهنده اهمیت معرفت و جسارت در برابر باطل است. این جسارت، چونان شمشیری است که باطل را کنار میزند.
اهمیت عمل به آیه
کسی که به آیه ۶۴ عمل نکند، دین ندارد، و عمل به آن، سعادت میآورد. این آیه، چونان معیاری است که دینداری را میسنجد.
درنگ: عمل به آیه ۶۴، معیار دینداری است و سعادت را در پی دارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، تأملاتی در باب توحید و عمل ارائه کرد و نشان داد که چگونه انحرافات اجتماعی و دینی، از دوری از معرفت توحیدی سرچشمه میگیرند. عمل به آیه ۶۴، راه سعادت است و از هرگونه شرک و خرافه بازمیدارد.
نتیجهگیری نهایی
آیه ۶۴ سوره آل عمران، چونان مشعلی فروزان، راه توحید را در میان تاریکیهای شرک و خرافه روشن میسازد. کلمه سواء، دعوتی است به سوی وحدت بر پایه عبادت خالص، نفی شرک و پرهیز از اربابسازی. انحرافات تاریخی و اجتماعی، از مسیحیت تا اسلام، نتیجه دوری از این اصول است. معرفت توحیدی، چونان گوهری است که دیانت را از آلودگیها پاک میکند. این نوشتار، با تبیین این آیه و نقد انحرافات، کوشید تا راه بازگشت به حقیقت دیانت را هموار سازد. باشد که این تلاش، دلها را به سوی خدا بازگرداند.
با نظارت صادق خادمی