متن درس
تفسیر: اعتصام به حبل الهی و دعوت به خیر در سوره آل عمران
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۸۸۳)
دیباچه
سوره آل عمران، چون گوهری درخشان در میان آیات قرآن کریم، دعوتی است به سوی وحدت، ایمان و عمل صالح. آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ این سوره، که محور این نوشتار است، چونان دو بال برای پرواز به سوی هدایت الهی، بر دو اصل بنیادین تأکید دارند: اعتصام به حبل الهی و پرهیز از تفرقه، و دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر. این آیات، نهتنها نقشه راهی برای زیست مؤمنانه در جامعه اسلامی ارائه میدهند، بلکه با نگاهی عمیق به پیوند قلب و عمل، راهکارهایی برای تحقق وحدت و اصلاح اجتماعی ترسیم میکنند. این نوشتار، با تأمل در این دو آیه، به تبیین معانی ژرف و کاربردی آنها میپردازد و با نگاهی نقادانه به چالشهای تحقق این اصول در جامعه کنونی، راهی به سوی فهم عمیقتر از حکمت عملی و نظری دین میگشاید.
بخش نخست: اعتصام به حبل الهی و وحدت امت
متن و ترجمه آیه ۱۰۳
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا ۚ وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت تا به نعمت او برادران یکدیگر شدید، و بر پرتگاه گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن رهانید. خدا آیات خود را اینگونه برای شما بیان میکند، باشد که هدایت یابید.
ماهیت حبل الهی
حبل الهی، چونان ریسمانی استوار که از آسمان به زمین کشیده شده، در قرآن کریم بهعنوان محور هدایت معرفی شده است. این ریسمان، شامل قرآن کریم، سنت پیامبر اکرم (ص) و کلیت دین الهی است که وجودی خارجی و عینی دارد و در دسترس مؤمنان قرار گرفته است. همانگونه که کوهنورد به طناب محکمی برای صعود نیاز دارد، مؤمن نیز به حبل الهی نیازمند است تا در مسیر هدایت استوار بماند.
درنگ: حبل الهی، شامل قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) و دین الهی است که بهعنوان محور وحدت و هدایت، در دسترس مؤمنان قرار دارد.
اعتصام: پیوند قلب و عمل
اعتصام به حبل الهی، نهتنها عملی اعتقادی و قلبی است، بلکه در رفتار و کردار نیز تجلی مییابد. این درونیسازی، چون کاشتن بذری در خاک قلب است که با ایمان آبیاری شده و با عمل به بار مینشیند. اعتصام، از قوای عملی حکمت عملی است، نه صرفاً نظری. همانگونه که خوردن غذا عملی است اما به اراده قلبی وابسته است، اعتصام نیز نیازمند اراده، ایمان و فهم است تا در رفتار متجلی شود.
حکمت عملی، در برابر حکمت نظری (مانند مسائل ریاضی که فاقد عمل است)، نیازمند پیوند قلب و عمل است. برای نمونه، نماز خواندن هم جنبه نظری (اعتقاد به وجوب آن) و هم جنبه عملی (انجام آن) دارد. اعتصام نیز چنین است؛ ایمان به حبل الهی در قلب ریشه میدارد، اما در عمل به چنگ زدن به این ریسمان متجلی میشود.
درنگ: اعتصام به حبل الهی، عملی است که ریشه در قلب دارد و با ایمان و اراده به رفتار صالح منجر میشود.
تفرقه: نتیجه نبود اعتصام
آیه کریمه با تأکید بر «وَلَا تَفَرَّقُوا»، تفرقه را نتیجه نبود اعتصام به حبل الهی میداند. تفرقه، چونان شکافی در بدنه امت است که وحدت را متلاشی میکند. این تفرقه، نهتنها به نزاع و درگیری منجر میشود، بلکه مانع تحقق حکمت عملی است. برخلاف احزاب قانونمند که میتوانند در چارچوب وحدت عمل کنند، تفرقه به معنای درگیری و پراکندگی است که امت را از هدایت دور میسازد.
نجات از آتش: دوگانه اخروی و اجتماعی
عبارت «شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ» در آیه، دو تفسیر را پیش رو مینهد: نخست، نجات از آتش جهنم که بُعدی اخروی دارد و به هدایت الهی اشاره میکند؛ دوم، نجات از آتش جنگ و عداوت که بُعدی اجتماعی دارد و بر نقش دین در ایجاد الفت و صلح تأکید میورزد. این دو تفسیر، چون دو روی یک سکه، جامعیت آیه را در هدایت فردی و اجتماعی نشان میدهند.
درنگ: «شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ» میتواند به نجات از آتش جهنم یا آتش جنگ و عداوت اشاره داشته باشد، که هر دو بر نقش هدایت الهی تأکید دارند.
جمعبندی بخش نخست
آیه ۱۰۳ سوره آل عمران، چونان مشعلی فروزان، راه وحدت و هدایت را به امت اسلامی نشان میدهد. اعتصام به حبل الهی، که شامل قرآن کریم، سنت نبوی و دین الهی است، نیازمند پیوند قلب و عمل است. این اعتصام، نهتنها از تفرقه و پراکندگی جلوگیری میکند، بلکه امت را از پرتگاه آتش (چه اخروی و چه اجتماعی) نجات میدهد. تأکید بر حکمت عملی، نشاندهنده اهمیت رفتار صالح در تحقق این هدایت است.
بخش دوم: دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر
متن و ترجمه آیه ۱۰۴
وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
و باید از میان شما گروهی باشند که به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از کار ناشایست بازدارند، و آنان همان رستگارانند.
سرفصل وظایف اجتماعی امت
آیه ۱۰۴، چونان منشوری چندوجهی، وظایف اجتماعی امت اسلامی را در سه محور تبیین میکند: دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر. این وظایف، چون ستونهای بنای جامعه دینی، ساختار وحدت و اصلاح را استوار میسازند. دعوت به خیر، به کارهای نیک و خیرات مانند کمک به دیگران اشاره دارد، در حالی که امر به معروف و نهی از منکر، به رفع کاستیها و تخلفات معطوف است.
درنگ: آیه ۱۰۴، وظایف اجتماعی امت را در دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر تبیین میکند که هر یک نقش متفاوتی در اصلاح جامعه دارد.
تفاوت دعوت به خیر و امر و نهی
دعوت به خیر، چون نسیمی ملایم، بدون الزام و تکلیف، مردم را به سوی کارهای نیک فرا میخواند. این دعوت، مانند دعوت به کمک به نیازمندان، فاقد اجبار است و بر انگیزههای خیرخواهانه استوار است. در مقابل، امر به معروف و نهی از منکر، چون جراحی برای درمان بیماری، الزامآور است و به رفع کاستیها و تخلفات میپردازد. این الزام، نتیجه کوتاهی فرد یا جامعه در انجام معروف یا ارتکاب منکر است.
درنگ: دعوت به خیر غیرالزامآور است، اما امر به معروف و نهی از منکر به دلیل وجود کاستی، الزامآور و شأنی است.
امت مسئول: چالشها و معیارها
عبارت «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ» به گروهی از امت اسلامی اشاره دارد که وظیفه دعوت و امر و نهی را بر عهده دارند. این امت، میتواند شامل عالمان دینی یا گروهی خاص باشد که با صلاحیت، سلامت و تخصص، این مسئولیت را به انجام رسانند. اما شناسایی این امت، چون یافتن گوهری در میان سنگها، دشوار است. معیارهای صلاحیت، سلامت اخلاقی و دانش، از شروط اصلی این گروه است.
چالش اصلی، نبود تشکیلاتی منظم و گزینشی برای انتخاب این امت است. علم دینی، به دلیل فقدان گزینش دقیق و وجود نارساییها، گاه ناکارآمد بوده است. همانگونه که در ادیان دیگر، ساختارهای راهبانی و کشیشی به دلیل نبود صلاحیت ناکام ماندند، علم دینی نیز نیازمند بازنگری در نظام گزینش است.
درنگ: امت مسئول دعوت و امر و نهی، نیازمند صلاحیت، سلامت و تخصص است که با تشکیلات گزینشی محقق میشود.
نقد اجبار دولتی و نقش امت
امر به معروف و نهی از منکر، از شئون مردمی است، نه دولتی. اجبار دولتی، چون زنجیری بر پای امت، این وظیفه را از ماهیت مردمی خود تهی میکند. دین، چون آبی زلال، با اجبار گلآلود میشود. امر و نهی، از پایین به بالا است، یعنی ناشی از کاستی فرد است، نه برتری آمر. آمر باید صالح باشد و کاستی مخاطب را با انگیزه اصلاح امر کند، نه با برتریطلبی.
در گذشته، عالمان دینی با نفوذ مردمی، مانند تحریم تنباکو، احکام را با پذیرش عمومی اجرا میکردند. نمونه معاصر، نفوذ عالمان دینی در عراق است که با احترام و اعتماد مردم، بدون اجبار، به آرامش منجر شد. اما تظاهرات در برخی جوامع، نشاندهنده نبود امت صالح و تسلط دولت است که به فساد و نزاع میانجامد.
درنگ: امر به معروف و نهی از منکر، شأنی و مردمی است و با اجبار دولتی، از ماهیت خود دور میشود.
چالشهای جامعه کنونی
در جامعه کنونی، امر به معروف و نهی از منکر، به دلیل نبود صلاحیت و پذیرش، گاه به نزاع و فساد منجر میشود. همانگونه که حکایت خیام نشان میدهد، امر از سوی فردی فاقد صلاحیت، بیاعتبار است. این وظیفه، تنها در شرایط موجبه جزییه (مورد خاص) جایز است، یعنی زمانی که آمر صالح باشد و مخاطب او را قبول داشته باشد.
دسترسی آسان به فساد، مصرفگرایی و نبود قناعت، جامعه را به انحطاط کشانده است. نظام آموزشی کنونی نیز، به دلیل نبود تربیت صحیح، ناکارآمد است و دانشآموزان را به انحراف میکشاند. در گذشته، با وجود کمبود امکانات، قناعت و آرامش حاکم بود، اما امروز، فراوانی مادی به ناآرامی منجر شده است.
درنگ: در جامعه کنونی، نبود صلاحیت و پذیرش، امر به معروف و نهی از منکر را غیرجایز و حتی مضر میسازد.
جمعبندی بخش دوم
آیه ۱۰۴، چونان نقشهای برای اصلاح جامعه، وظایف دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده امت مینهد. این وظایف، نیازمند صلاحیت، سلامت و پذیرش مردمی است. اجبار دولتی، این وظایف را از ماهیت امتی خود دور کرده و به کاستی منجر میشود. نمونههای تاریخی و معاصر، اهمیت نفوذ مردمی و صلاحیت را در تحقق این وظایف نشان میدهند.
نتیجهگیری
آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره آل عمران، چون دو ستاره در آسمان هدایت، راه وحدت و اصلاح اجتماعی را روشن میکنند. آیه ۱۰۳، با تأکید بر اعتصام به حبل الهی، وحدت را بهعنوان پیشنیاز هدایت معرفی میکند و تفرقه را نتیجه نبود حکمت عملی میداند. آیه ۱۰۴، با تبیین وظایف دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، امت را به سوی رستگاری فرا میخواند. اما تحقق این آیات، نیازمند صلاحیت، سلامت و تشکیلات گزینشی است. نقدهای مطرحشده، از کاستی علم دینی تا اجبار دولتی، درسهایی عمیق در جامعهشناسی دینی ارائه میدهند. این نوشتار، چون دریچهای به سوی فهم عمیقتر از این آیات، دعوتی است به تأمل در راههای اصلاح جامعه و بازگشت به روح اصیل دین.
با نظارت صادق خادمی