در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 913

متن درس




تفسیر: تأملات قرآنی در باب ایمان، اضطراب و مشیت الهی (جلسه ۹۱۳)

تفسیر: تأملات قرآنی در باب ایمان، اضطراب و مشیت الهی (جلسه ۹۱۳)

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۱۳)

دیباچه: درآمدی بر تحلیل آیات قرآنی در سیاق بحران

قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشر در تنگناهای حیات است. آیات آن، نه‌تنها معارف الهی را به انسان عرضه می‌کنند، بلکه با نگاهی عمیق به روان آدمی، رفتارها و کنش‌های او را در بزنگاه‌های دشوار زندگی کالبدشکافی می‌نمایند. آیه ۱۵۴ سوره آل‌عمران، در بستر تاریخی جنگ احد، به توصیف حال دو گروه از مؤمنان می‌پردازد که در برابر شکست و آشوب، واکنش‌هایی متفاوت از خود نشان دادند. این آیه، با بیانی ژرف، به بررسی ایمان، اضطراب، گمان‌های جاهلی و مشیت الهی پرداخته و انسان را به تأمل در کردار و باورهایش دعوت می‌کند. این نوشتار، با نگاهی تحلیلی و عقل‌گرا، به تفسیر این آیه و پیوند آن با تجارب انسانی و اجتماعی پرداخته و تلاش دارد تا با زبانی فصیح و متین، معانی والای آن را برای خوانندگان روشن سازد.

بخش یکم: نزول آرامش الهی و ضعف ایمانی

آرامش الهی بر گروه صعودکننده

قرآن کریم در آیه ۱۵۴ سوره آل‌عمران چنین فرموده است:

ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا یَغْشَیٰ طَائِفَةً مِنْکُمْ

سپس پس از آن اندوه، آرامشی به‌صورت خواب سبک بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت.

این آیه به گروهی از مؤمنان اشاره دارد که در جنگ احد، پس از تحمل اندوه و سختی، به بلندی‌ها صعود کردند و به دلیل خستگی و احساس امنیت، در سایه لطف الهی به خوابی سبک فرو رفتند. این خواب، چونان نسیمی آرام‌بخش، روان‌های خسته آنان را نوازش داد و از اضطرابشان کاست. از منظر روان‌شناختی، این نعاس مکانیسمی طبیعی برای کاهش فشارهای روانی پس از بحران است، و از منظر الهیاتی، نشانه‌ای از رحمت پروردگار است که در دشوارترین لحظات، بندگان را در بر می‌گیرد.

فقدان فضیلت و ایمان در گروه صعودکننده

با وجود امکانات مادی بیشتر، این گروه فاقد ایمان و فضیلت والا بودند، زیرا از میدان نبرد گریختند. صعودشان به بلندی‌ها نه از سر ایمان، بلکه نتیجه توان جسمانی و دسترسی به امکانات بود. این فرار، چونان آینه‌ای، ضعف ایمانی آنان را آشکار ساخت. از منظر جامعه‌شناختی، این رفتار نشان‌دهنده تأثیر عوامل مادی بر تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی است، جایی که امکانات مادی بر ارزش‌های معنوی چیره می‌شود.

درنگ: فرار از میدان نبرد، نشانه‌ای از ضعف ایمانی است که در سایه امکانات مادی پنهان می‌ماند، اما در بزنگاه‌های دشوار، چونان نقابی از چهره فرو می‌افتد.

خستگی و امنیت: زمینه‌ساز آرامش

گروه صعودکننده، پس از تلاش جسمانی و رسیدن به بلندی‌ها، به دلیل خستگی و احساس امنیت به خواب رفتند. قرآن کریم از این گروه سخنی بیشتر نمی‌گوید، زیرا رفتارشان ریشه در ایمان نداشت، بلکه نتیجه شرایط مادی بود. از منظر فیزیولوژیک، خستگی پس از فعالیت شدید امری طبیعی است، و از منظر روان‌شناختی، احساس امنیت به کاهش اضطراب و آرامش روانی منجر می‌شود.

بخش دوم: آشوب و گمان‌های جاهلی گروه دوم

اضطراب و سرگردانی گروه دوم

آیه در ادامه به گروه دوم اشاره دارد:

وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ

و گروهی دیگر را نفس‌هایشان به ورطه نگرانی افکند، چنان‌که درباره خدا گمان ناحق، گمان جاهلیت می‌بردند.

این گروه، که در دامنه کوه ماندند، نه‌تنها از نظر ایمانی ضعیف بودند، بلکه از منظر مادی و فکری نیز ناتوان‌تر از گروه نخست بودند. اضطراب و سرگردانی، چونان طوفانی در روانشان، خواب را از چشمانشان ربود. این آشوب، نتیجه ضعف ایمان و فقدان انسجام فکری بود. از منظر روان‌شناسی اجتماعی، این حالت به فقدان پیوستگی گروهی و کمبود منابع اشاره دارد.

گمان‌های جاهلی و پرسش از حقانیت

گروه دوم، در سایه شکست و ناتوانی، به گمان‌های جاهلی روی آوردند و پرسیدند:

یَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ

می‌گفتند: آیا ما را در این کار چیزی از اختیار است؟

این پرسش، چونان فریادی از عمق تردید، به حقانیت دین و باورهایشان اشاره دارد. آنها در پی آن بودند که آیا دینشان درست است یا خیر. از منظر فلسفه دین، این پرسش به چالش‌های معرفت‌شناختی در مواجهه با شکست اشاره دارد، جایی که انسان در برابر ناکامی، بنیاد باورهایش را به پرسش می‌کشد.

درنگ: گمان جاهلی، چونان سایه‌ای تاریک، بر روان انسان در لحظات ضعف و تردید می‌افتد و او را به سوی پرسش‌های بنیادین درباره حقانیت هدایت می‌کند.

فقدان قدرت در پرسش گروه دوم

این گروه، برخلاف گروه نخست، از قدرت سخنی نگفتند، زیرا خود را ناتوان می‌دانستند. پرسش آنها صرفاً بر حقانیت متمرکز بود، نه توانمندی. این تمرکز، چونان آینه‌ای، ناتوانی و سرخوردگی آنان را نمایان می‌سازد. از منظر روان‌شناختی، این حالت نتیجه احساس درماندگی در برابر شرایط بحرانی است.

بخش سوم: پاسخ الهی و حاکمیت مطلق پروردگار

پاسخ عام به پرسش خاص

قرآن کریم در پاسخ به پرسش گروه دوم می‌فرماید:

قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ

بگو: همه کارها از آن خداست.

این پاسخ، چونان دریایی ژرف، همه امور، اعم از حقانیت و قدرت، را در بر می‌گیرد. پرسش گروه دوم خاص و محدود به حقانیت بود، اما پاسخ الهی، با جامعیتی بی‌مانند، حاکمیت مطلق پروردگار را بر تمامی شئون هستی اعلام می‌دارد. از منظر الهیاتی، این پاسخ به توحید ربوبی اشاره دارد، و از منظر منطقی، پاسخ عام به پرسش خاص، تعمیمی است که انسان را به تأمل در مشیت الهی دعوت می‌کند.

پنهان‌کاری و گمان‌های جاهلی

آیه در ادامه می‌فرماید:

یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ مَا لَا یُبْدُونَ لَکَ

در دل‌هایشان چیزی را پنهان می‌داشتند که برای تو آشکار نمی‌کردند.

گروه دوم، شک‌ها و گمان‌های جاهلی خود را از پیامبر پنهان می‌کردند. این پنهان‌کاری، چونان نقابی بر چهره حقیقت، از ترس قضاوت اجتماعی یا فقدان جرأت سرچشمه می‌گرفت. از منظر روان‌شناختی، این رفتار مکانیسمی دفاعی برای حفظ ظاهر ایمانی است، و از منظر الهیاتی، نشانه فقدان صداقت در ایمان.

درنگ: پنهان‌کاری شک‌ها، چونان سدی در برابر صداقت ایمانی، انسان را از مواجهه راستین با حقیقت بازمی‌دارد.

اعتراض به کشته شدن

گروه دوم در ادامه می‌گویند:

یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا

می‌گفتند: اگر ما را در این کار چیزی از اختیار بود، اینجا کشته نمی‌شدیم.

این اعتراض، چونان فریادی از عمق ناتوانی، به این باور جاهلی اشاره دارد که حقانیت باید مانع مرگ شود. از منظر فلسفه دین، این پرسش به مسئله شر و تئودیسه اشاره دارد، جایی که انسان شکست را با حقانیت ناسازگار می‌بیند.

نادرستی استدلال گروه دوم

متن تأکید می‌کند که کشته شدن ربطی به حقانیت ندارد؛ چه بسا حق و باطل هر دو در جنگ کشته شوند. این استدلال، چونان شمشیری دو لبه، نشان می‌دهد که پیروزی یا شکست در جنگ، معیار حقانیت نیست. از منظر الهیاتی، این دیدگاه به تمایز میان مشیت الهی و حقانیت انسانی اشاره دارد.

نقش قدرت در جنگ

جنگ، چونان میدانی برای سنجش توان، به قدرت مادی و ایمانی نیاز دارد. گروه دوم، به دلیل ضعف در هر دو، شکست خوردند. ایمان قوی، چونان ستونی استوار، به انسجام و قدرت گروهی منجر می‌شود. از منظر روان‌شناسی اجتماعی، ایمان به مثابه نیرویی است که پیوستگی گروه را تقویت می‌کند.

درنگ: ایمان قوی، چونان ریشه‌ای در خاک، گروه را در برابر طوفان‌های شکست استوار می‌دارد.

بخش چهارم: مشیت الهی و قضا و قدر

قتل در خانه و جبهه

قرآن کریم در پاسخ به اعتراض گروه دوم می‌فرماید:

قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَیٰ مَضَاجِعِهِمْ

بگو: اگر در خانه‌هایتان بودید، کسانی که کشته شدن بر آنان نوشته شده بود، به سوی قتلگاه‌هایشان بیرون می‌آمدند.

این پاسخ، چونان صاعقه‌ای، باور نادرست گروه دوم را در هم می‌شکند. مرگ، چه در جبهه و چه در خانه، در سایه مشیت الهی رخ می‌دهد. واژه «مضاجع» به معنای محل دراز کشیدن، اعم از رختخواب، قبر یا قتلگاه، جامعیت مرگ را نشان می‌دهد. از منظر الهیاتی، این آیه به حاکمیت مطلق پروردگار بر مرگ و زندگی اشاره دارد.

معنای مضاجع

«مضاجع» چونان استعاره‌ای از پایان حیات، هر مکانی را که انسان در آن به خاک می‌افتد در بر می‌گیرد. این واژه، از رختخواب تا قبر و قتلگاه، گستره‌ای وسیع را شامل می‌شود. از منظر زبان‌شناسی قرآنی، این جامعیت، انسان را به تأمل در ناگزیر بودن مرگ دعوت می‌کند.

تفاوت نسبی قتل در جبهه و خانه

گرچه درصد قتل در جبهه بیش از خانه است، اما این تفاوت نسبی است. اگر قتل برای کسی مقدر باشد، چه در جبهه و چه در خانه، چونان سایه‌ای او را در بر می‌گیرد. از منظر آماری، این تفاوت به احتمال بالاتر مرگ در شرایط بحرانی اشاره دارد، اما اصل قضا و قدر، فراتر از مکان است.

امتحان الهی و تزکیه دل‌ها

آیه در پایان می‌فرماید:

وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیَمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

و تا خدا آنچه را در سینه‌های شماست بیازماید و آنچه را در دل‌های شماست پاک گرداند، و خدا به راز دل‌ها داناست.

این امتحان، چونان کوره‌ای، نیات و باورهای پنهان را آشکار می‌سازد و دل‌ها را از زنگار گمان‌های جاهلی پاک می‌کند. تفاوت «صدور» و «قلوب»، چونان رابطه‌ای میان کل و جزء، به عمق تحلیل روان‌شناختی آیه اشاره دارد.

درنگ: امتحان الهی، چونان آینه‌ای، حقیقت دل‌ها را نمایان می‌سازد و انسان را به سوی تزکیه و تعالی هدایت می‌کند.

بخش پنجم: تأملات اجتماعی و تاریخی

تأثیر جنگ بر زندگی روزمره

یکی از تجارب نقل‌شده، حکایتی است از زنی که از اجبار به خوابیدن با لباس در ایام جنگ شکایت داشت. این حکایت، چونان پنجره‌ای به زندگی روزمره، تأثیرات جنگ بر رفتارهای فردی و اجتماعی را نشان می‌دهد. از منظر جامعه‌شناختی، این واکنش به اختلال در روال عادی زندگی اشاره دارد.

نفوذ اجتماعی و تعاملات راوی

راوی، با نفوذی کم‌نظیر، با اقشار مختلف، از نظامیان تا دانشمندان، تعامل داشت. این نفوذ، چونان جریانی نیرومند، نشان‌دهنده کاریزمای شخصیتی او در جامعه پیش از انقلاب است. از منظر جامعه‌شناسی تاریخی، این تعاملات به نقش علما در هدایت اجتماعی اشاره دارد.

نقد فساد و مصرف‌گرایی

راوی از پذیرش اموال نامشروع امتناع ورزید و به نقد فساد مالی پرداخت. این امتناع، چونان مشعلی فروزان، فضیلت عدالت و تقوا را نمایان می‌سازد. از منظر فلسفه اخلاق، این رفتار نشانه‌ای از پایبندی به اصول اخلاقی است.

تجربه معافیت از سربازی

معافیت راوی از سربازی، از طریق نفوذ یک رجل نظامی، نشان‌دهنده ساختارهای قدرت در آن زمان است. از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، این تجربه به روابط پیچیده قدرت در رژیم پیشین اشاره دارد.

نقد فساد اجتماعی

راوی به فساد اجتماعی، مانند سوءاستفاده از زنان، اشاره کرده و برای اصلاح آن تلاش نمود. این تلاش، چونان بذری در خاک، به نقش علم دینی در اصلاح جامعه اشاره دارد.

تأثیر عاطفی جنگ

تجربه راوی در تیمم و کفن یک شهید در کردستان، چونان خنجری بر دل، تأثیر عاطفی عمیقی بر او گذاشت. از منظر روان‌شناختی، این تجربه به ترومای ناشی از جنگ اشاره دارد.

تأملات انتقادی درباره علم دینی

متن به نقد برخی کاستی‌ها در علم دینی پرداخته و بر ضرورت عقلانیت در تفسیر معارف دینی تأکید دارد. این نقد، چونان آینه‌ای، دعوتی است به بازنگری در روش‌های تفسیری و آموزشی.

تعهد به طلاب و اخلاص

راوی عشق خود به طلاب را، چونان گوهری گران‌بها، با نیت خدمت به مظلومان ابراز می‌دارد. این تعهد، از منظر الهیاتی، نشانه تواضع و اخلاص است.

بخش ششم: جمع‌بندی و تأملات پایانی

آیه ۱۵۴ سوره آل‌عمران، چونان نوری در تاریکی، رفتار انسان را در بزنگاه‌های دشوار روشن می‌سازد. گروهی با امکانات مادی، به آرامش ظاهری دست یافتند، اما از ایمان تهی بودند. گروه دیگر، در سایه ضعف ایمانی و مادی، به گمان‌های جاهلی گرفتار شدند. پاسخ الهی، با تأکید بر حاکمیت مطلق پروردگار، انسان را به تأمل در مشیت الهی و تزکیه دل‌ها دعوت می‌کند. تجارب اجتماعی و تاریخی نقل‌شده، از نفوذ راوی در جامعه تا نقد کاستی‌های علم دینی، این تفسیر را غنا بخشیده و آن را به دعوتی برای عقلانیت و اصلاح اجتماعی بدل ساخته است.

با نظارت صادق خادمی