در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 931

متن درس





تفسیر آیات 183 و 185 سوره آل عمران: تأملاتی در بهانه‌جویی، رستگاری و متاع غرور

تفسیر آیات 183 و 185 سوره آل عمران: تأملاتی در بهانه‌جویی، رستگاری و متاع غرور

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 931)

دیباچه

سوره آل عمران، چونان دریایی ژرف، معارف الهی را در خود جای داده و آیات 183 و 185 آن، چون مرواریدهایی درخشان، انسان را به تأمل در حقیقت رسالت، مرگ و رستگاری دعوت می‌کند. این آیات، با بیانی شیوا، به نقد بهانه‌جویی منافقان و کافران پرداخته و انسان را به سوی فهم عمیق‌تر از حیات دنیوی و اخروی رهنمون می‌سازد. نوشتار پیش رو، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمانه، این آیات را در چارچوبی منظم و علمی کاوش کرده و با بهره‌گیری از استعارات و تلویحات پارسی، به تبیین معانی و پیام‌های آن می‌پردازد. هدف، نه‌تنها فهم دقیق آیات، بلکه ارائه الگویی برای زندگی مؤمنانه و متعالی است که از لجاجت و خودمحوری به سوی مرحمت و صبر سیر می‌کند.

بخش نخست: نقد بهانه‌جویی و انکار رسالت

زمینه تاریخی و اجتماعی آیه 183

آیه 183 سوره آل عمران، پرده از رفتار گروهی از منافقان، کافران و مشرکان در صدر اسلام برمی‌دارد که به جای اظهار صریح کفر یا نفاق، با بهانه‌جویی از پذیرش رسالت پیامبر اکرم (ص) سر باز می‌زدند. این گروه، به‌جای مواجهه صادقانه با حقیقت، بهانه‌هایی غیرمنطقی تراشیده و شرط ایمان را به معجزات خاص، مانند قربانی‌ای که آتش آسمانی آن را فروبلعد، گره می‌زدند. این رفتار، چونان سدی در برابر نور وحی، نه از سر حقیقت‌جویی، بلکه از لجاجت و خودفریبی نشئت می‌گرفت.

درنگ: بهانه‌جویی، نقابی بر نفاق

بهانه‌جویی، چونان نقابی است که نفاق و لجاجت را می‌پوشاند. منافقان، به‌جای پذیرش حقیقت، با درخواست معجزات خاص، از ایمان گریزان بودند. این رفتار، نشانه‌ای از ضعف ایمانی و خودمحوری است که در روان‌شناسی اجتماعی نیز به‌عنوان مکانیزمی برای توجیه باورهای نادرست شناخته می‌شود.

متن و ترجمه آیه 183

الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ ۖ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر آنکه قربانی‌ای بیاورد که آتش [آسمانی] آن را فروبلعد. بگو: پیش از من، پیامبرانی با دلایل آشکار و با آنچه شما گفتید برایتان آمدند؛ پس اگر راستگو هستید، چرا آنها را کشتید؟

تحلیل آیه: پاسخ الهی به بهانه‌جویان

خداوند در این آیه، با بیانی قاطع، بهانه‌جویان را به چالش می‌کشد. عبارت «قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ» نشان می‌دهد که پیامبران پیشین، مانند ابراهیم و داود، نه‌تنها با دلایل آشکار (بیّنات) و کتاب‌های نورانی، بلکه حتی با معجزاتی از جنس آنچه درخواست شده بود، آمده بودند. بااین‌حال، این گروه نه‌تنها ایمان نیاوردند، بلکه به خشونت و قتل پیامبران روی آوردند. پرسش «فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» چونان تیری بر قلب نفاق، صداقت آنها را به چالش کشیده و نشان می‌دهد که درخواست معجزه، تنها بهانه‌ای برای انکار حقیقت بود.

سختی‌های پیامبران در برابر لجاجت

آیه‌ای دیگر از قرآن کریم، با اشاره به استهزای پیامبران («وَمَا يَأْتِي نَبِيٌّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»), بر دشواری‌های رسالت تأکید دارد. پیامبران، چونان باغبانانی که در خاک سخت بذر حکمت می‌کارند، با استهزا، بهانه‌جویی و خشونت مواجه شدند. این سختی‌ها، الگویی برای مؤمنان است تا در برابر ناملایمات، صبر و حکمت پیشه کنند.

درنگ: صبر پیامبران، الگویی برای مؤمنان

پیامبران، چونان کوه‌هایی استوار در برابر طوفان‌های نفاق و لجاجت، با صبر و حکمت به رسالت خویش ادامه دادند. این استقامت، الگویی برای مؤمنان است تا در برابر سختی‌ها و انکارها، با ایمان و متانت ایستادگی کنند.

جمع‌بندی بخش نخست

آیه 183 سوره آل عمران، چونان آینه‌ای، چهره نفاق و بهانه‌جویی را نمایان می‌سازد. منافقان و کافران، با درخواست معجزات خاص، نه در پی حقیقت، بلکه در صدد انکار رسالت بودند. پاسخ الهی، با اشاره به دلایل آشکار و معجزات پیامبران پیشین، بی‌صداقتی آنها را افشا کرده و با پرسش از قتل پیامبران، لجاجتشان را به چالش می‌کشد. این آیه، درس صبر و استقامت در برابر ناملایمات را به مؤمنان می‌آموزد و نشان می‌دهد که حقیقت، هرچند با انکار مواجه شود، همواره پابرجاست.

بخش دوم: تقسیم‌بندی انسان‌ها و مسیر رستگاری

سه دسته انسانی در قرآن کریم

قرآن کریم، انسان‌ها را در سوره عصر به سه دسته تقسیم می‌کند: نخست، کسانی که در خسران‌اند («أَنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»), چونان قافله‌ای گم‌شده در بیابان جهل و خودمحوری؛ دوم، مؤمنانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند («الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»), اما چون گوسفندان اهلی، سر به زیر و محدود به خویشتن‌اند؛ و سوم، مؤمنان متعالی که با توصیه به صبر و مرحمت («وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ»), چونان چشمه‌سارانی زلال، به دیگران حیات می‌بخشند.

درنگ: سلسله‌مراتب ایمانی

تقسیم‌بندی انسان‌ها به سه دسته، چونان نردبانی است که از خسران به سوی کمال ایمانی صعود می‌کند. مؤمنان متعالی، با صبر و مرحمت، نه‌تنها خود را، بلکه دیگران را نیز به سوی رستگاری هدایت می‌کنند.

ویژگی‌های دسته دوم: مؤمنان فردی

دسته دوم، مؤمنانی‌اند که ایمان و عمل صالح دارند، اما در دایره تنگ خودمحوری و خط قرمزهای طایفه‌ای گرفتارند. این گروه، چونان باغی محصور، تنها به خویش می‌نگرند و با غیر گفت‌وگو نمی‌کنند. ایمان و عمل صالحشان، هرچند ارزشمند، به دلیل انحصارگرایی، از تعامل سازنده با دیگران بازمی‌ماند.

ویژگی‌های دسته سوم: مؤمنان متعالی

دسته سوم، مؤمنانی‌اند که با توصیه به صبر و مرحمت، چونان نسیمی که مرزها را درمی‌نوردد، با دیگران تعامل می‌کنند. این گروه، با سربلندی و نگاهی باز، غیر را می‌بینند و با گفت‌وگو و همدلی، به کمال انسانی می‌رسند. این ویژگی، با مفهوم تفاعل در قرآن کریم هم‌خوانی دارد و الگویی برای جامعه‌ای متعالی ارائه می‌دهد.

نقد انحصارگرایی دینی

انحصارگرایی دینی، چونان دیواری بلند، وحدت اسلامی را تهدید کرده و به تفرقه و تعصب دامن می‌زند. گروه‌های مختلف اسلامی، از شیعه و سنی گرفته تا فرقه‌های گوناگون، گاه چنان در خط قرمزهای خود غرق می‌شوند که گفت‌وگو با غیر را ناممکن می‌سازند. این انحصارگرایی، مانع پیشرفت معنوی و اجتماعی جوامع اسلامی شده و از روح قرآن کریم، که به تعامل و مرحمت دعوت می‌کند، فاصله گرفته است.

درنگ: انحصارگرایی، مانع وحدت

انحصارگرایی دینی، چونان سدی در برابر چشمه وحدت، مانع تعامل و گفت‌وگوی سازنده میان گروه‌های اسلامی می‌شود. قرآن کریم، با تأکید بر مرحمت و صبر، به سوی جامعه‌ای متعالی و فراگیر رهنمون می‌سازد.

اهمیت گفت‌وگو با غیر

گفت‌وگو با دیگران، حتی کسانی که از نظر عقیدتی متفاوت‌اند، چونان پلی است که دل‌ها را به هم پیوند می‌دهد. فهم منطق دیگران، حتی اگر با حیوانات زندگی کنند، به تقویت همدلی و کاهش تعصب کمک می‌کند. این اصل، با اخلاق قرآنی هم‌خوانی دارد که انسان را به گوش سپردن به دیگران و فهم دیدگاه‌هایشان دعوت می‌کند.

محرمیت حیوانات و ضعف روابط انسانی

برخی افراد، به دلیل فقدان اعتماد در روابط انسانی، به حیوانات پناه می‌برند. حیوانات، چونان دوستان وفاداری که خیانت نمی‌کنند و غیبت نمی‌گویند، به نمادی از امنیت و محرمیت بدل شده‌اند. این پدیده، نقدی است بر ضعف اخلاقی در جوامع انسانی که اعتماد و همدلی را کمرنگ کرده است.

درنگ: محرمیت حیوانات

پناه بردن به حیوانات، چونان آینه‌ای است که ضعف اعتماد در روابط انسانی را نمایان می‌سازد. حیوانات، با وفاداری و بی‌آلایشی خود، خلأ محرمیت در میان انسان‌ها را پر می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

تقسیم‌بندی انسان‌ها به سه دسته، چارچوبی عمیق برای فهم سلسله‌مراتب ایمانی ارائه می‌دهد. مؤمنان فردی، هرچند با ایمان و عمل صالح، در دایره خودمحوری گرفتارند، اما مؤمنان متعالی، با صبر و مرحمت، به تعامل و گفت‌وگو با دیگران می‌پردازند. نقد انحصارگرایی دینی، انسان را به سوی وحدت و همدلی دعوت می‌کند، در حالی که پناه بردن به حیوانات، ضعف اعتماد در روابط انسانی را آشکار می‌سازد. این بخش، بر اهمیت تعامل سازنده و فهم دیگران تأکید دارد تا انسان به کمال ایمانی و اجتماعی نائل آید.

بخش سوم: مرگ، رستگاری و متاع غرور

متن و ترجمه آیه 185

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۖ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ

هر جانداری طعم مرگ را می‌چشد، و پاداش‌های شما در روز رستاخیز به تمامی پرداخت می‌شود. پس هر که از آتش دور داشته شود و به بهشت درآید، به راستی رستگار شده است. و زندگی دنیا جز کالایی فریبنده نیست.

مرگ: تبدیل و نه پایان

عبارت «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ» مرگ را نه پایان، بلکه چونان پلی به سوی مرتبه‌ای جدید معرفی می‌کند. مرگ، مانند گذار از کودکی به جوانی یا از جوانی به پیری، مرحله‌ای از سیر وجودی است که همه جانداران، از مورچه تا انسان، آن را تجربه می‌کنند. این مفهوم، چونان چراغی، مسیر حیات را روشن می‌سازد و انسان را به تأمل در عالم بعدی دعوت می‌کند.

توفیه اجور: عدالت الهی در قیامت

عبارت «وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» بر پرداخت کامل پاداش اعمال در روز قیامت تأکید دارد. توفیه، چونان ترازویی دقیق، نشان‌دهنده عدالت الهی است که هیچ عملی را بدون جزا نمی‌گذارد. دنیا، محل پاداش کامل نیست، بلکه قیامت، زمان تسویه نهایی اعمال است.

رستگاری: دوری از آتش و ورود به بهشت

عبارت «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» رستگاری را در دوری از آتش و ورود به بهشت می‌داند. زحزح، چونان دستی الهی که انسان را از پرتگاه عذاب دور می‌کند، نشانه لطف پروردگار است. عبور از پل صراط، که حتی معصومان نیز باید آن را طی کنند، آزمونی است که رستگاری را به ارمغان می‌آورد.

درنگ: رستگاری، کمال نهایی

رستگاری، چونان قله‌ای است که با دوری از آتش و ورود به بهشت به دست می‌آید. زحزح عن النار، نشانه لطف الهی است که انسان را از عذاب به سوی سعادت هدایت می‌کند.

متاع غرور: فریبندگی دنیا

عبارت «وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» زندگی دنیا را کالایی فریبنده می‌خواند که با غرر (زیان) و غرور (خودبزرگ‌بینی) همراه است. دنیا، چونان سرابی است که تشنه حقیقت را به سوی خود می‌خواند، اما جز زیان و فریب به ارمغان نمی‌آورد. این مفهوم، انسان را به پرهیز از دلبستگی به دنیا و تمرکز بر آخرت دعوت می‌کند.

اعمال صالح: سپری در برابر آتش

اعمالی مانند نماز، صدقه و کمک به دیگران، چونان سپری، انسان را از آتش دور می‌سازند. این اعمال، با نرم کردن قلب و دوری از گناه، به رستگاری کمک می‌کنند. بااین‌حال، حقیقت باطنی اعمال، چونان روحی در کالبد، از ظاهر آن مهم‌تر است. اعمال بدون اخلاص، به ریا و سالوس می‌انجامد و اثری در رستگاری ندارد.

لذت‌های ناپسند و انحراف اخلاقی

لذت بردن از بدی‌ها، مانند سادیسم یا کشتار، چونان زهری است که روح را مسموم می‌کند. این انحرافات، نشانه بیماری اخلاقی‌اند که انسان را به سوی جهنم سوق می‌دهند. تربیت اخلاقی، چونان آبی زلال، این زهر را شسته و انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

انصاف در برابر مصیبت

انصاف، چونان نوری که تاریکی خودخواهی را می‌زداید، انسان را به هم‌دلی با دیگران، حتی غیرمؤمنان، دعوت می‌کند. بی‌تفاوتی در برابر مصیبت دیگران، نشانه ضعف اخلاقی و نزدیکی به آتش است. انسانیت، در گرو انصاف و هم‌دردی با دیگران است.

درنگ: انصاف، نشانه انسانیت

انصاف، چونان ترازویی است که انسان را با دیگران برابر می‌کند. هم‌دلی با مصیبت دیگران، حتی اگر از نظر عقیدتی متفاوت باشند، نشانه‌ای از انسانیت و دوری از آتش است.

عاقبت به خیری: بالاترین دعا

عاقبت به خیری، چونان قله‌ای در مسیر ایمان، هدف نهایی مؤمن است. این دعا، که با تلاش و توفیق الهی محقق می‌شود، انسان را به تواضع و تسلیم در برابر اراده پروردگار دعوت می‌کند. عاقبت به خیری، نه با غرور و خودبزرگ‌بینی، بلکه با اخلاص و عمل صالح به دست می‌آید.

جمع‌بندی بخش سوم

آیه 185 سوره آل عمران، چونان چراغی هدایتگر، انسان را به تأمل در مرگ، رستگاری و فریبندگی دنیا دعوت می‌کند. مرگ، مرحله‌ای از سیر وجودی است که به قیامت و توفیه کامل اعمال منتهی می‌شود. رستگاری، در دوری از آتش و ورود به بهشت نهفته است، و اعمال صالح، با حقیقت باطنی، انسان را از عذاب حفظ می‌کنند. دنیا، با فریبندگی خود، چونان سرابی است که جز زیان به ارمغان نمی‌آورد. انصاف و عاقبت به خیری، دو گوهر گران‌بها هستند که انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

آیات 183 و 185 سوره آل عمران، چونان دو بال، انسان را به سوی فهم عمیق‌تر از رسالت، مرگ و رستگاری پرواز می‌دهند. آیه 183، با نقد بهانه‌جویی منافقان و کافران، بر بی‌صداقتی آنها و صبر پیامبران تأکید دارد. تقسیم‌بندی انسان‌ها به سه دسته، از خسران تا تعالی ایمانی، چارچوبی برای فهم سلسله‌مراتب معنوی ارائه می‌دهد. آیه 185، مرگ را چونان پلی به سوی عالم بعدی معرفی کرده و رستگاری را در دوری از آتش و ورود به بهشت می‌داند. دنیا، با فریبندگی خود، انسان را به سوی غرور و زیان می‌کشاند، اما اعمال صالح، انصاف و عاقبت به خیری، چونان مشعل‌هایی، مسیر کمال را روشن می‌سازند. این آیات، انسان را به سوی ایمان، اخلاص و تعامل با دیگران دعوت می‌کنند تا از متاع غرور دنیا به سوی فوز اخروی گام بردارد.

با نظارت صادق خادمی