در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 933

متن درس




تفسیر: جهان‌بینی قرآنی و ابتلای انسانی در آیات 186، 188 و 189 سوره آل عمران

تفسیر: جهان‌بینی قرآنی و ابتلای انسانی در آیات 186، 188 و 189 سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۳۳)

دیباچه

قرآن کریم، کتابی است که فراتر از مرزهای زمان و مکان، با نگاهی ژرف به هستی، انسان را در متن نظام کیهانی قرار می‌دهد. این کتاب آسمانی، نه‌تنها راهنمای زندگی فردی و اجتماعی است، بلکه با ارائه جهان‌بینی‌ای فراگیر، انسان را به تأمل در جایگاه خویش در برابر آفرینش و آفریدگار دعوت می‌کند. آیات 186، 188 و 189 سوره آل عمران، با بیانی شیوا و عمیق، به موضوعاتی چون ابتلای انسانی، صبر و تقوا، خودنمایی و خودبزرگ‌بینی، و مالکیت مطلق الهی می‌پردازند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمان دینی، به تبیین این آیات پرداخته و با زبانی روشن و متین، مفاهیم والای آن‌ها را در قالبی علمی و منسجم ارائه می‌دهد. هدف، فهم عمیق‌تر این آیات و پیوند آن‌ها با زندگی انسانی در چارچوبی معنوی و عرفانی است.

جهان‌بینی قرآنی و شمول ابتلای انسانی

قرآن کریم: کتابی فراتر از امور روزمره

قرآن کریم، کتابی است که با نگاهی کل‌نگر، نه‌تنها به انسان، بلکه به تمامی عالم، از آسمان‌ها و زمین گرفته تا حیوانات و موجودات دیگر، می‌پردازد. این کتاب، برخلاف تصور محدود به مسائل خانگی یا فردی، جهان‌بینی‌ای فراگیر ارائه می‌دهد که انسان را در متن نظام هستی قرار می‌دهد. آیات مورد بحث، با تأکید بر شمول ابتلای انسانی، نشان می‌دهند که چالش‌ها و آزمایش‌های الهی، نه‌تنها مختص مؤمنان کنونی، بلکه شامل همه انسان‌ها در طول تاریخ بوده است.

ابتلای الهی در اموال و جان‌ها

درنگ: ابتلای الهی در اموال و جان‌ها، ابزاری برای خودسازی و آماده‌سازی انسان برای سعادت اخروی است. این آزمایش، انسان را به تأمل در ارزش‌ها و مسئولیت‌هایش وامی‌دارد.

لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ

قطعاً در اموال و جان‌هایتان آزمایش خواهید شد.

این آیه، با صراحت بر آزمایشی الهی در دو رکن اساسی حیات انسان، یعنی اموال و جان‌ها، تأکید دارد. اموال، نماد تعلقات مادی، و جان‌ها، نماینده حیات معنوی و وجودی انسان‌اند. این ابتلاء، که در قالب سختی‌ها، فقدان‌ها یا چالش‌ها بروز می‌کند، ابزاری است برای خودسازی. همان‌گونه که کوره، فلز را از ناخالصی‌ها می‌زداید، ابتلای الهی نیز انسان را به سوی تعالی معنوی هدایت می‌کند. این آزمایش، همگانی است و هیچ انسانی، از گذشته تا حال، از آن مستثنا نیست.

آزار تاریخی و درس‌های عبرت

وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا

و قطعاً از کسانی که پیش از شما به آن‌ها کتاب داده شده و از کسانی که شرک ورزیده‌اند، آزار بسیاری خواهید شنید.

عبارت «لَتَسْمَعُنَّ» به انتقال شفاهی دانش تاریخی اشاره دارد، که در روزگار نزول قرآن، عمدتاً از طریق روایت‌های سینه‌به‌سینه انجام می‌شد. این آیه، مؤمنان را به شنیدن آزارهای پیشینیان، از جمله اهل کتاب (یهود و نصاری) و مشرکان، آگاه می‌سازد. این آزارها، که بخشی از ابتلای الهی است، در تاریخ اقوام پیشین، از جمله انبیا چون عیسی و موسی علیهما‌السلام، مشهود است. تاریخ، چون آینه‌ای، عبرت‌هایی را پیش روی مؤمنان قرار می‌دهد تا با تأمل در سختی‌های پیشینیان، به استقامت و صبر در برابر چالش‌های خویش فراخوانده شوند.

این آیه، با اشاره به «مِنْ قَبْلِكُمْ»، بر پیشینه تاریخی این آزارها تأکید دارد. بازه زمانی چندصدساله پیش از نزول قرآن، گواه استمرار این چالش‌هاست. این تداوم تاریخی، نشان‌دهنده یک اصل کیهان‌شناختی است که ابتلاء را جزء لاینفک حیات بشری می‌داند. مؤمنان، با آگاهی از این الگو، به آمادگی برای مواجهه با سختی‌ها دعوت می‌شوند.

جهان‌شمولی ابتلاء و راهکارهای الهی

درنگ: جهان‌شمولی ابتلاء، آزمایشی فراگیر است که همه انسان‌ها، از اهل کتاب و مشرکان گرفته تا مؤمنان، را در بر می‌گیرد. صبر و تقوا، دو رکن اساسی برای پیروزی در این آزمون الهی‌اند.

قرآن کریم، با تأکید بر شمول ابتلاء، نشان می‌دهد که سختی‌ها و آزارها، نه‌تنها به مؤمنان، بلکه به همه اقوام، از جمله اهل کتاب و مشرکان، در طول تاریخ وارد شده است. این جهان‌شمولی، انسان را از احساس انزوا در برابر مشکلات نجات می‌دهد و او را به درک عمیق‌تر از جایگاه خویش در نظام هستی رهنمون می‌سازد.

وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ

و اگر صبر کنید و پرهیزگاری ورزید، بی‌تردید این از استواری در کارهاست.

این آیه، صبر و تقوا را به‌عنوان دو ستون استوار برای پیروزی در برابر ابتلای الهی معرفی می‌کند. صبر، چون سپری است که انسان را در برابر طوفان مشکلات حفظ می‌کند، و تقوا، چون مشعلی است که مسیر را در تاریکی گناه روشن می‌سازد. ترکیب این دو، اراده‌ای را در انسان می‌سازد که «عَزْمِ الْأُمُورِ» نامیده شده است. عزم، برخلاف جزم که اراده‌ای قاطع و بی‌تزلزل است، اراده‌ای است که ممکن است در برابر سستی، رخوت یا ترس آسیب‌پذیر باشد. اما صبر و تقوا، این عزم را به استواری تبدیل می‌کنند.

صبر بدون تقوا، استقامتی ناقص است که فاقد جهت الهی است. تقوا، با پیوند صبر به ایمان و خداپرستی، آن را به مقاومتی هدفمند و ارزشمند بدل می‌سازد. این اصل، چون رودی زلال، انسان را به سوی سعادت اخروی هدایت می‌کند. مثال جنگ احد، که در آن مؤمنان با شکست و سختی مواجه شدند، نشان‌دهنده همین ابتلاست که با صبر و تقوا می‌توان از آن سربلند بیرون آمد.

جمع‌بندی بخش نخست

جهان‌بینی قرآنی، با نگاهی فراگیر، انسان را در متن نظام کیهانی قرار می‌دهد و ابتلای الهی را جزء ذاتی حیات بشری می‌داند. آیات 186 سوره آل عمران، با تأکید بر آزمایش در اموال و جان‌ها و آزارهای تاریخی، مؤمنان را به صبر و تقوا فرامی‌خواند. این آیات، با یادآوری سختی‌های پیشینیان، انسان را از انزوای روانی نجات داده و به استقامت در برابر چالش‌ها دعوت می‌کنند. صبر و تقوا، چون دو بال، انسان را به سوی استواری در امور و سعادت اخروی پرواز می‌دهند.

نقد خودنمایی و خودبزرگ‌بینی

خودنمایی: بیماری روان و روح

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

گمان مبر کسانی که به آنچه آورده‌اند شادمانند و دوست دارند به خاطر کارهای نکرده ستایش شوند، از عذاب رها می‌شوند. و برای آن‌ها عذابی دردناک است.

آیه 188 سوره آل عمران، با بیانی قاطع، خودنمایی و خودبزرگ‌بینی را نکوهش می‌کند. کسانی که به دستاوردهای خود، اعم از مال، مقام یا علم، شادمانند و در پی خودنمایی‌اند، گرفتار بیماری روانی و معنوی‌اند. این شادمانی، چون آتشی است که در ظاهر گرما می‌بخشد، اما در باطن، روح را به خاکستر بدل می‌کند. خودنمایی، نشانه‌ای از کمبود شخصیت است که انسان را به سوی جبران نقص‌های درونی از طریق نمایش ظاهری سوق می‌دهد.

تمثیل کودک و بامیه، که در درس‌گفتارها آمده، این مفهوم را به زیبایی نشان می‌دهد. کودکی که بامیه‌ای در دست دارد و با فخر آن را به دیگران نشان می‌دهد، نه برای لذت خوردن، بلکه برای خودنمایی، نمونه‌ای است از این رفتار در بزرگسالان. این خودنمایی، در قالب نمایش علم، مقام یا مال، انسان را به ورطه خودشیفتگی می‌کشاند. همان‌گونه که کودکی با بامیه خود را برتر می‌بیند، بزرگسالی نیز با نمایش دستاوردها، در پی اثبات خویشتن است.

درنگ: خودنمایی و خودبزرگ‌بینی، نشانه کمبود شخصیت و تلاش برای جبران نقص‌های درونی است. این رفتار، انسان را به عذاب روانی در دنیا و عذاب دردناک در آخرت گرفتار می‌کند.

ستایش به ناحق و نفاق

عبارت «وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا» به کسانی اشاره دارد که دوست دارند به خاطر کارهایی که انجام نداده‌اند، ستایش شوند. این رفتار، نشانه‌ای از نفاق و انحراف اخلاقی است. چنین افرادی، با تصاحب دستاوردهای دیگران، در پی جبران نقص‌های خویش‌اند. این عمل، چون وصله‌ای ناهمگون بر جامه شخصیت، نه‌تنها عیب را نمی‌پوشاند، بلکه آن را آشکارتر می‌سازد.

این آیه، با صراحت، این افراد را از رهایی از عذاب محروم می‌داند. عذاب دنيوي، در قالب اضطراب، حسرت و نارضایتی از نقص‌ها، و عذاب اخروی، به صورت مجازاتی دردناک، نتیجه این رفتار است. خودشیفتگی، چون زنجیری، انسان را در بند رنج‌های روانی و معنوی گرفتار می‌کند.

عذاب دوگانه: دنیوی و اخروی

عبارت «فَلَا تَحْسَبَهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ» به عذاب دنیوی و «وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» به عذاب اخروی اشاره دارد. عذاب دنیوی، رنج‌های روانی ناشی از خودشیفتگی است که انسان را در اضطراب دائمی از نقص‌ها و مقایسه با دیگران گرفتار می‌کند. این رنج، چون سایه‌ای است که خودنما را در هر گام تعقیب می‌کند. عذاب اخروی، نتیجه نهایی این رفتار است که با نفاق و ریا همراه بوده و به مجازاتی دردناک می‌انجامد.

مثال‌هایی از درس‌گفتارها، مانند شخصی که با نمایش حاشیه‌نویسی کتاب خود را برتر می‌دید، نشان‌دهنده این عذاب دنیوی است. این فرد، به جای لذت بردن از کار خود، در پی خودنمایی بود و همین امر، او را در رنج روانی فرو برد. این عذاب، تدریجی و درونی است، اما عذاب اخروی، به دلیل شدت و دوام، «أَلِيم» نامیده شده است.

اخلاص: راه رهایی از عذاب

درنگ: اخلاص در عمل، انسان را از عذاب خودنمایی و خودشیفتگی نجات می‌دهد. کار برای خدا و خود، ارزش معنوی می‌آفریند، در حالی که کار برای نمایش، انسان را به «حمال الحطب» تبدیل می‌کند.

اخلاص، چون گوهری است که عمل انسان را از آلودگی خودنمایی پاک می‌سازد. عملی که برای خدا و خود انجام شود، ارزش معنوی دارد و انسان را از عذاب‌های دنیوی و اخروی نجات می‌دهد. در مقابل، عملی که برای نمایش به دیگران انجام شود، انسان را به «حمال الحطب» بدل می‌کند که بار دیگران را به دوش می‌کشد، اما خود از سعادت محروم می‌ماند.

داستانی از یک طلبه که درآمد تبلیغ خود را به استادش تقدیم کرد، نمونه‌ای است از اخلاص در عمل. این طلبه، بدون توقع ستایش، کار خود را برای خیر دیگران انجام داد و همین اخلاص، او را به سعادت معنوی رساند. این داستان، چون آیینه‌ای، ارزش کار خالصانه را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه 188 سوره آل عمران، با نکوهش خودنمایی و خودبزرگ‌بینی، انسان را از بیماری‌های روانی و معنوی چون خودشیفتگی و نفاق برحذر می‌دارد. این آیه، با تبیین عذاب دوگانه (دنیوی و اخروی)، نشان می‌دهد که خودنمایی، انسان را در رنج‌های روانی و مجازات‌های اخروی گرفتار می‌کند. اخلاص در عمل، راه رهایی از این عذاب‌هاست که انسان را به سوی سعادت هدایت می‌کند. این درس، چون چراغی، مسیر درست عمل و نیت را روشن می‌سازد.

مالکیت مطلق الهی و ذکر خفی

مالکیت الهی: مُلک و مِلک

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و از آن خداست فرمانروایی آسمان‌ها و زمین، و خداوند بر هر چیز تواناست.

آیه 189 سوره آل عمران، با تأکید بر مالکیت مطلق الهی، انسان را از طمع به مالکیت‌های ظاهری بازمی‌دارد. تمایز میان «مُلک» (فرمانروایی باطنی و حقیقی) و «مِلک» (مالکیت ظاهری و موقت) در این آیه برجسته است. مِلک، چون سایه‌ای است که در برابر آفتاب مُلک الهی رنگ می‌بازد. انسان، هرچند مالک ظاهری اموال یا بدن خود باشد، در برابر فرمانروایی مطلق الهی هیچ مُلکی ندارد.

این آیه، انسان را به تأمل در ناچیز بودن مِلک خویش در برابر مُلک الهی دعوت می‌کند. همان‌گونه که قطره‌ای در برابر اقیانوس بی‌مقدار است، مِلک انسانی نیز در برابر مُلک آسمان‌ها و زمین ناچیز است. این درک، انسان را از طمع به دنیا و خودنمایی بازمی‌دارد و او را به سوی توحید ربوبي هدایت می‌کند.

قدرت مطلق الهی

عبارت «وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»، با صیغه «قدیر» که به قدرت ملموس و فراگیر اشاره دارد، بر توانایی بی‌کران الهی تأکید می‌کند. این قدرت، مبنای مالکیت الهی است که تمامی هستی را در بر می‌گیرد. انسان، با درک این قدرت، از خودبزرگ‌بینی رها شده و به جایگاه خویش در نظام هستی پی می‌برد.

ذکر خفی: پلی به سوی تعالی روح

درنگ: ذکر خفی «لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، ابزاری عرفانی برای تعالی روح است که ذهن را از امور دنیوی آزاد کرده و به درک مالکیت الهی می‌رساند.

عبارت «لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» به‌عنوان ذکر خفی معرفی شده که روح انسان را به سوی تعالی معنوی هدایت می‌کند. این ذکر، چون کلیدی است که درهای عالم معنا را می‌گشاید. تکرار مداوم آن، ذهن را از جلوه‌های مادی متلاشی کرده و به درک مُلک الهی می‌رساند. برخلاف اذکار عامیانه مانند «استغفرالله» که برای عموم مناسب‌اند، این ذکر، به دلیل عمق معنوی، برای سالکان و عارفان توصیه شده است.

تداوم این ذکر، حداقل به مدت یک سال، به گشایش معنوی منجر می‌شود. همان‌گونه که رودی با تداوم جریان خود، سنگ را صیقل می‌دهد، تکرار این ذکر نیز قلب و ذهن را به سوی معانی الهی صیقل می‌دهد. این ذکر، انسان را از توجه به گناه یا شیطان آزاد کرده و به محضر الهی می‌رساند.

نقد اذکار عامیانه

اذکاری چون «استغفرالله» و «اعوذ بالله»، اگرچه ارزشمندند، برای سالک کافی نیستند، زیرا ذهن را به گناه یا شیطان معطوف می‌کنند. سالک، چون مسافری است که باید از جاده‌های فرعی به سوی مقصد اصلی هدایت شود. ذکر خفی «لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، با متلاشی کردن جلوه‌های مادی، ذهن را به سوی خدا معطوف می‌کند و روح را به عالم معنا پرواز می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

آیه 189 سوره آل عمران، با تأکید بر مالکیت و قدرت مطلق الهی، انسان را از طمع به مِلک دنیوی بازمی‌دارد و به درک مُلک الهی دعوت می‌کند. ذکر خفی، چون مشعلی در تاریکی، مسیر تعالی روح را روشن می‌سازد. این ذکر، با تداوم و مداومت، انسان را از بندهای مادی رها کرده و به محضر الهی می‌رساند. نقد اذکار عامیانه، سالک را به سوی اذکاری عمیق‌تر هدایت می‌کند که قلب و ذهن را به خدا متصل می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

آیات 186، 188 و 189 سوره آل عمران، چون سه گوهر درخشان، چارچوبی جامع برای درک جهان‌بینی قرآنی، ابتلای انسانی و راه‌های رهایی از آن ارائه می‌دهند. آیه 186، با تأکید بر ابتلای الهی در اموال و جان‌ها، انسان را به صبر و تقوا فرامی‌خواند تا در برابر سختی‌ها به استواری دست یابد. آیه 188، با نکوهش خودنمایی و خودبزرگ‌بینی، انسان را از عذاب‌های دنیوی و اخروی برحذر می‌دارد و اخلاص را راه سعادت معرفی می‌کند. آیه 189، با تبیین مالکیت و قدرت مطلق الهی، انسان را از طمع به دنیا بازمی‌دارد و ذکر خفی را چون پلی به سوی تعالی معنوی معرفی می‌کند. این آیات، چون آیینه‌ای، جایگاه انسان را در نظام هستی نشان می‌دهند و او را به سوی سعادت دنیوی و اخروی هدایت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی