در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 935

متن درس





تفسیر: دعا، هجرت و پاداش در آیات 194 و 195 سوره آل‌عمران

تفسیر: دعا، هجرت و پاداش در آیات 194 و 195 سوره آل‌عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۳۵)

دیباچه

قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معانی بی‌کران را در آیات خود نهفته دارد که هر آیه‌اش، گوهری است برای هدایت و تعالی بشر. آیات ۱۹۴ و ۱۹۵ سوره آل‌عمران، با بیانی حکیمانه، از دعای مؤمنان برای تحقق وعده‌های الهی، پرهیز از خواری در قیامت و اجابت خداوند سخن می‌گویند. این آیات، نه‌تنها چارچوبی برای فهم رابطه انسان با پروردگار ارائه می‌دهند، بلکه با اشاره به هجرت، آزار و جهاد، ابعاد اجتماعی و اخلاقی زیست مؤمنانه را نیز ترسیم می‌کنند. در این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیات، تلاش می‌شود تا معانی و مفاهیم آن‌ها با زبانی روشن و متین، در قالبی علمی و منسجم، بازنمایی شود. این تأملات، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای عالمان دینی، به‌گونه‌ای نگاشته شده که هم‌چون پلی میان حکمت قرآنی و مسائل روز، راهگشای اندیشه‌ورزی باشد.

بخش یکم: دعای مؤمنان و وعده‌های الهی

ساختار دعا در آیه ۱۹۴

آیه ۱۹۴ سوره آل‌عمران، چونان مناجاتی از سوی ابرار، دعایی را بازگو می‌کند که در آن، مؤمنان از خداوند تحقق وعده‌هایش را طلبیده و از خواری در روز قیامت پناه می‌جویند. این دعا، با «واو» تفصیل آغاز می‌شود که نشان‌گر تمایز و استقلال درخواست‌های مؤمنان است. این ساختار، دعا را به بخش‌های متمایز تقسیم کرده و بر اولویت تحقق خیرات الهی تأکید دارد، گویی مؤمنان، پیش از هر چیز، به دنبال رحمت بی‌کران پروردگارند.

درنگ: واو تفصیل

«واو» تفصیل در «وَآتِنَا»، نشان‌دهنده استقلال و اهمیت درخواست تحقق وعده‌های الهی است که مؤمنان را به سوی خیرات و رحمت هدایت می‌کند.

وعده‌های الهی و نقش انبیا

عبارت رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ، دعایی است که مؤمنان از خداوند می‌خواهند آنچه را از طریق پیامبران وعده داده، به ایشان عطا کند: پروردگارا، آنچه را به واسطه پیامبرانت به ما وعده داده‌ای، به ما عطا کن. این وعده‌ها، شامل رحمت، بهشت و سعادت اخروی است که از طریق زنجیره نبوت به امت‌ها ابلاغ شده است. نقش واسطه‌ای انبیا، نشان‌دهنده نظام هدایت الهی است که از طریق وحی عمل می‌کند. مؤمنان، این وعده‌ها را نه مستقیم از خداوند، بلکه از زبان پیامبران شنیده‌اند، که این امر، اعتمادشان را به صدق الهی تقویت می‌کند.

درنگ: واسطه‌گری انبیا

پیامبران، چونان آیینه‌هایی نورانی، وعده‌های الهی را به امت‌ها منعکس می‌کنند و اعتماد مؤمنان را به تحقق این وعده‌ها استوار می‌سازند.

شمول همه انبیا در وعده‌ها

اشاره به «رسل» در آیه، نشان‌دهنده شمول همه پیامبران، از آغاز تا پایان نبوت است. هر پیامبر، بخشی از وعده سعادت را به امت خود ابلاغ کرده و پیامبر خاتم (ص)، این زنجیره را به کمال رسانده است. این شمول، وحدت رسالت الهی را نشان می‌دهد، گویی هر پیامبر، چونان حلقه‌ای از زنجیر هدایت، بشریت را به سوی سعادت رهنمون شده است.

پرهیز از خواری در قیامت

عبارت وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ، درخواست پرهیز از رسوایی در روز قیامت است: و ما را در روز قیامت خوار و رسوا مکن. خواری در قیامت، نهایتی است که با عذاب آتش همراه است، چنان‌که در آیه پیشین آمده: مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ، یعنی هرکس را به آتش درآوری، او را خوار کرده‌ای. این ارتباط، خوف الهی مؤمنان را نشان می‌دهد که از شدت عذاب اخروی آگاهند.

درنگ: خواری و جهنم

خواری در قیامت، چونان سایة سنگین عذاب جهنم، مؤمنان را به دعا برای رهایی از آن وامی‌دارد، که نشانه خوف و آگاهی ایشان است.

اولویت خیرات در دعای ابرار

مؤمنان، که به لسان ابرار سخن می‌گویند، ابتدا خیرات (رحمت و بهشت) را طلب می‌کنند و سپس پرهیز از خواری را. این اولویت، از آن روست که ابرار، به دلیل کمال معنوی، احتمال عذابشان اندک است و رجاء به رحمت الهی در دلشان غالب است. با این حال، از غرور به دورند و با تواضع، از خواری در قیامت پناه می‌جویند، گویی چونان مسافری در مسیر حق، هرچند به مقصد نزدیک، از لغزش‌های احتمالی بیمناکند.

طرداً للباب در دعا

درخواست پرهیز از خواری، از باب «طرداً للباب» است، یعنی احتیاطی برای تکمیل دعا. ابرار، اگرچه از جهنم مبرا هستند، این دعا را به نشانه تواضع و احتیاط می‌آورند. این احتیاط، چونان سپری است که مؤمن را از هر احتمال دور می‌سازد و دعایش را به کمال می‌رساند.

درنگ: طرداً للباب

دعای ابرار برای پرهیز از خواری، چونان کلیدی است که درهای احتیاط را می‌گشاید و مناجات را به کمال می‌رساند.

حذف اشاره به جهنم

در این آیه، برخلاف آیه پیشین که به «نار» اشاره داشت، از ذکر مستقیم جهنم پرهیز شده است. این حذف، ظرافت بیان قرآنی را نشان می‌دهد، گویی تخزی (خواری) خود به‌طور ضمنی جهنم را تداعی می‌کند، اما با بیانی عرفانی‌تر، دعا را به سطحی متعالی‌تر می‌برد.

وفای به وعده الهی

عبارت إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ، بر وفای خداوند به وعده‌هایش تأکید دارد: تو هرگز از وعده‌ات تخلف نمی‌کنی. این اصل، صدق و عدالت الهی را نشان می‌دهد و اعتماد مؤمنان را به تحقق وعده‌ها استوار می‌سازد.

تفاوت وعده و وعید

خداوند نه در وعده (خیرات) و نه در وعید (عذاب) تخلف نمی‌کند، اما بر اساس حکمت و رحمت، می‌تواند گناهان را ببخشد. این بخشش، نه دلبخواهی، بلکه مبتنی بر حکمت، عدالت و صمدیت الهی است، گویی خداوند، چونان قاضی حکیمی، هر عمل را با ترازوی عدل و رحمت می‌سنجد.

درنگ: بخشش حکیمانه

بخشش الهی، چونان جریانی از رحمت حکیمانه، بر اساس عدالت و صمدیت جاری می‌شود، نه از سر دلبخواهی.

بخش دوم: اجابت الهی و عدالت در پاداش

اجابت دعای مؤمنان

آیه ۱۹۵ سوره آل‌عمران، با عبارت فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ آغاز می‌شود: پس پروردگارشان دعایشان را اجابت کرد. این اجابت، نشانه لطف و قرب الهی است. استفاده از فعل ماضی (استجاب)، اطمینانی قاطع به تحقق وعده‌ها می‌دهد، گویی پاداش اخروی، چونان گنجی در دسترس، هم‌اکنون برای مؤمنان تضمین شده است.

درنگ: اطمینان به اجابت

اجابت الهی، چونان چراغی در دل مؤمنان، امیدی بی‌تزلزل به تحقق وعده‌های خداوند می‌افروزد.

عدم تباهی عمل

عبارت أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ، بر این اصل تأکید دارد که هیچ عملی، هرچند ناچیز، از محضر الهی تباه نمی‌شود: من عمل هیچ عمل‌کننده‌ای از شما را تباه نمی‌کنم. این عدالت، با اصل قرآنی «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ» هم‌خوانی دارد، که هر ذره خیر یا شر را محاسبه می‌کند.

برابری جنسیتی در پاداش

عبارت مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ، بر برابری مرد و زن در پاداش تأکید دارد: چه مرد باشد چه زن. این اصل، تبعیض جنسیتی را نفی کرده و عدالت الهی را در برابر همه انسان‌ها نشان می‌دهد، گویی خداوند، چونان باغبانی عادل، هر نهال عمل را بی‌توجه به جنسیت، پرورش می‌دهد.

وابستگی انسان‌ها

عبارت بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ، به وابستگی انسان‌ها به یکدیگر اشاره دارد: شما از یکدیگرید. این وابستگی، مسئولیت انسان‌ها در قبال یکدیگر را نشان می‌دهد، که اعمالشان، اعم از خیر یا شر، در روابط اجتماعی محاسبه می‌شود.

درنگ: وابستگی اجتماعی

انسان‌ها، چونان تار و پود یک بافت، به یکدیگر وابسته‌اند و اعمالشان در تعاملات اجتماعی، در ترازوی عدالت الهی سنجیده می‌شود.

مصادیق پاداش: هجرت، اخراج و آزار

عبارت فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي، به کسانی اشاره دارد که به دلیل هجرت، اخراج از دیار یا آزار در راه خدا، مستحق پاداش‌اند: پس کسانی که هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند. هجرت، چه اختیاری باشد یا اجباری، و آزار در مسیر حق، چونان بذرهایی هستند که در خاک تقوا کاشته شده و ثمرشان، پاداش الهی است.

جهاد و شهادت

عبارت وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا، به جهاد و شهادت اشاره دارد: و جنگیدند و کشته شدند. این اعمال، اوج فداکاری‌اند که با نیت خالص، به حفظ دین و ارزش‌ها می‌انجامند و پاداشی عظیم در پی دارند.

بخشش گناهان و ورود به بهشت

عبارت لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ، وعده بخشش گناهان و ورود به بهشت را بیان می‌کند: بی‌تردید گناهانشان را می‌پوشانم و آن‌ها را به باغ‌هایی که از زیر آن‌ها جویباران جاری است، درمی‌آورم. این پاداش، چونان جویباری زلال، رحمت الهی را به تصویر می‌کشد که گناهان را شسته و مؤمنان را به سعادت ابدی رهنمون می‌کند.

منشأ الهی پاداش

عبارت ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ، بر منشأ الهی پاداش تأکید دارد: پاداشی از نزد خدا، و پاداش نیکو نزد خداست. این پاداش، فراتر از ارزش اعمال انسانی، از رحمت بی‌کران الهی سرچشمه می‌گیرد و به کمال و فراوانی آن اشاره دارد.

درنگ: حسن ثواب

پاداش الهی، چونان گوهری بی‌همتا، از نزد خداوند سرچشمه می‌گیرد و با هیچ پاداش بشری قابل قیاس نیست.

بخش سوم: هجرت و آزار در بستر تاریخ و اجتماع

هجرت و اخراج به مثابه حق انسانی

دیار یا وطن، حقی انسانی و ارثی است که هویت و فرهنگ فرد به آن وابسته است. سلب این حق، نوعی ظلم است که در نظام الهی محاسبه می‌شود. هجرت، چه به نیت الهی باشد یا به دلیل فشار و آزار، چونان سفری است که انسان را از آرامش دیار خود محروم می‌کند. در تاریخ معاصر، مهاجران بسیاری، به دلیل محدودیت‌های اجتماعی یا سیاسی، از وطن خود رانده شده‌اند و با غربت و محرومیت دست‌وپنجه نرم کرده‌اند.

روان‌شناسی اجتماعی هجرت

هجرت، تجربه‌ای است که با احساس غربت، بی‌وطنی و آزار همراه است. این تجربه، چونان زخمی بر روان انسان، هویت و آرامش او را متأثر می‌کند. از منظر روان‌شناسی اجتماعی، مهاجران، حتی اگر به ظاهر در رفاه باشند، با حسرتی عمیق از دوری وطن و خویشان روبه‌رو هستند، که این خود، ارزشی اخلاقی در نظام الهی دارد.

درنگ: غربت هجرت

هجرت، چونان سفری در غربت، روان انسان را با حسرت دوری از وطن می‌آزماید، اما در ترازوی الهی، ارزشی والا دارد.

شمول سبيل الله

عبارت «فِي سَبِيلِي»، مفهومی عام است که هر تلاشی با نیت حق را در بر می‌گیرد. این سبيل، ممکن است شامل آزارهایی باشد که انسان، حتی اگر به ظاهر غیرمؤمن باشد، در مسیر خیر تحمل می‌کند. با این حال، مصادیق این سبيل، به شرایط تاریخی و نیت افراد بستگی دارد و تشخیص آن، به علم الهی واگذار شده است.

تنوع مصادیق آزار و جهاد

هجرت، اخراج، آزار، جهاد و شهادت، مصادیق گوناگونی دارند که هر یک به گروهی خاص تعلق می‌گیرد. این تنوع، جامعیت آیه را نشان می‌دهد، گویی قرآن کریم، چونان آیینه‌ای، همه ابعاد زیست انسانی را در بر می‌گیرد. هر فرد، در زندگی خود، ممکن است با یکی از این چالش‌ها مواجه شود، که هر یک در نظام پاداش الهی ارزشی ویژه دارد.

بخش چهارم: نقد کلیشه‌ها و ملاک‌های عمل

نقد قضاوت‌های کلیشه‌ای

تفسیر آیات قرآن کریم، نباید به دام کلیشه‌سازی گرفتار شود. عناوینی چون مؤمن، کافر، انقلابی یا منافق، به دلیل تنوع اعمال انسانی، نمی‌توانند مبنای قضاوت نهایی باشند. خداوند، با اصل فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، هر فرد را به‌صورت جداگانه محاسبه می‌کند: هرکس به اندازه ذره‌ای خیر انجام دهد، آن را خواهد دید. این اصل، قضاوت‌های ظاهری را باطل کرده و به عمق نیت و شرایط افراد توجه دارد.

درنگ: نقد کلیشه‌ها

عناوین کلیشه‌ای، چونان حجابی بر حقیقت، مانع درک عمق اعمال انسانی می‌شوند و قضاوت را به خدا واگذار می‌کنند.

مثال مهاجران معاصر

مهاجران معاصر، که به دلایل گوناگون از وطن خود رانده شده‌اند، ممکن است با سختی‌ها و محرومیت‌هایی چون بی‌خانمانی و غربت مواجه شوند. این افراد، حتی اگر به ظاهر از مسیر دین فاصله گرفته باشند، ممکن است در نظام الهی مظلوم شمرده شوند. قضاوت درباره ایشان، باید با انصاف و به دور از کلیشه‌ها باشد.

نقد ظواهر و اهمیت نیت

ظواهر، مانند پوشش یا عناوین اجتماعی، نباید مبنای قضاوت قرار گیرند. به عنوان مثال، زنی که به دلیل فشار از وطن مهاجرت کرده و در سرزمینی بیگانه به موفقیت رسیده، ممکن است از نظر نیت و شرافت عمل، ارزشی والا داشته باشد. این امر، چونان تلنگری است که ما را از قضاوت‌های ظاهری بازمی‌دارد.

عدالت در برابر ظلم

مثالی از ظلم، چون اسیدپاشی به زنی در دیاری بیگانه، و حمایت نظام‌مند دولت آن دیار از او، تفاوت میان ظلم فردی و عدالت اجتماعی را نشان می‌دهد. این نمونه، برتری نظام‌های عادلانه را، حتی در جوامع غیرمسلمان، نمایان می‌سازد و با ارزش‌های قرآنی هم‌راستاست.

درنگ: عدالت و ظلم

عدالت، چونان نوری در برابر ظلمت ظلم، حتی در دیار غیرمسلمان، ارزشی الهی دارد و با حکمت قرآنی هم‌خوان است.

مصادیق مبهم در غیاب نبی

در غیاب پیامبر، مصادیق هجرت، آزار یا جهاد مبهم است و تشخیص آن به علم الهی واگذار شده است. ثبوت احکام، چونان ستون‌هایی استوار، روشن است، اما اثبات مصادیق، چونان جریانی در دست خداوند، از دید بشر پنهان است.

بخش پنجم: ملاک عقلانی و اخلاقی در عمل

عقل به مثابه مرجع

در غیاب نبی، عقل، چونان چراغی راهنما، مرجع اصلی در تشخیص مسیر حق است. انسان باید با ملاک‌های عقلانی و اخلاقی، چون پرهیز از ظلم، دزدی و آزار، عمل کند. این ملاک، چونان معیاری جهان‌شمول، انسان را به سوی خیر و صلاح هدایت می‌کند.

درنگ: عقل و ملاک

عقل، چونان قطب‌نمایی در غیاب نبی، انسان را به سوی ملاک‌های اخلاقی و خیر رهنمون می‌شود.

نقد خشونت و ظلم

خشونت، در هر شکل و عنوانی، محکوم است و با سبيل الله ناسازگار. داعش، چه شیعی باشد چه سنی، چونان هیولایی است که با زورگویی و خونریزی، از مسیر حق دور می‌افتد. انسان باید از ظلم، دزدی و خونریزی پرهیز کند، که این، ملاک اصلی زیست مؤمنانه است.

مسئولیت در برابر خون

خونریزی، چونان گناهی عظیم، در روز قیامت نخستین پرس‌وجو را به خود اختصاص می‌دهد: مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ، یعنی هرکس نفسی را بدون حق بکشد، گویی همه انسان‌ها را کشته است. این اصل، مسئولیت انسان در برابر خون را نشان می‌دهد.

ملاک عمل در آخرالزمان

در آخرالزمان، که حفظ ایمان چون نگه‌داشتن آتش در کف دست دشوار است، ملاک عقلانی و اخلاقی، چونان ستاره‌ای راهنما، انسان را هدایت می‌کند. پرهیز از ظلم و آزار، معیاری است که انسان را به سعادت می‌رساند.

درنگ: ملاک در آخرالزمان

در آشوب آخرالزمان، ملاک عقلانی و اخلاقی، چونان مشعلی فروزان، راه سعادت را روشن می‌کند.

جمع‌بندی

آیات ۱۹۴ و ۱۹۵ سوره آل‌عمران، چونان گوهری در صدف قرآن کریم، دعای مؤمنان، اجابت الهی و پاداش اخروی را به تصویر می‌کشند. مؤمنان، با لسان ابرار، ابتدا خیرات را طلبیده و سپس از خواری در قیامت پناه می‌جویند، که نشانه رجاء و تواضع ایشان است. خداوند، با اجابت دعا و عدم تباهی عمل، عدالت خود را نشان می‌دهد که مرد و زن را در بر می‌گیرد. هجرت، اخراج، آزار و جهاد، مصادیقی هستند که در نظام پاداش الهی ارزش دارند، اما تشخیص مصادیق، به علم الهی واگذار شده است. در غیاب نبی، عقل و ملاک‌های اخلاقی، چون پرهیز از ظلم و خونریزی، راهنمای انسان‌اند. این آیات، انسان را به تأمل در نیت، انصاف در قضاوت و پرهیز از کلیشه‌ها دعوت می‌کنند تا در مسیر سعادت ابدی گام بردارد.

با نظارت صادق خادمی