در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 941

متن درس





تفسیر: آیات قوام و امانت (سوره نساء، آیات ۵ و ۶)

تفسیر: آیات قوام و امانت (سوره نساء، آیات ۵ و ۶)

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۴۱)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال، راهنمای بشر در مسیر سعادت و کمال است. آیات پنجم و ششم سوره نساء، با بیانی ژرف و حکیمانه، به اصول مدیریت اموال و مسئولیت‌های اجتماعی در قبال اقشار آسیب‌پذیر پرداخته و چارچوبی استوار برای حفظ نظم و عدالت در جامعه ارائه می‌دهد. این آیات، با تکیه بر مفاهیمی چون قوام زندگی، امانت‌داری و حمایت از نیازمندان، انسان را به سوی تعادلی میان حفظ دارایی‌های شخصی و توجه به کرامت دیگران رهنمون می‌سازد. در این نوشتار، با نگاهی تحلیلی و مبتنی بر سیاق تاریخی و اجتماعی، به تبیین این آیات پرداخته شده و معانی آنها با زبانی روشن و متین برای مخاطبان پژوهنده عرضه می‌گردد.

بخش نخست: تبیین مفهوم سفاهت و قوام اموال

مفهوم سفاهت در قرآن کریم

سفاهت، در آیات قرآن کریم، به رفتارهای غیرعقلانی و نامتعارف اطلاق می‌شود که به اتلاف منابع و اختلال در نظم فردی و اجتماعی منجر می‌گردد. سفیه، فردی است که به سبب ناتوانی در مدیریت دارایی‌ها یا رفتارهای ناموزون، اموال را به تباهی می‌کشاند. این مفهوم، از منظر فقهی، به شخصی اشاره دارد که توانایی اداره اموال خود را ندارد و از منظر اخلاقی، به لزوم هوشیاری در تعاملات مالی تأکید می‌ورزد.

درنگ: سفاهت، نه تنها به ناتوانی مالی، بلکه به هرگونه رفتار غیرمنطقی اشاره دارد که نظم زندگی را بر هم می‌زند. این مفهوم، هشداری است به جامعه برای حفظ تعادل در واگذاری اموال.

نهی از واگذاری اموال به سفیهان

وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا
و اموال خود را که خدا آن را مایه قوام زندگی شما قرار داده، به سفیهان ندهید، ولی از عواید آن به آنان روزی دهید و آنان را بپوشانید و با آنان به نیکی سخن گویید.

این آیه، با نهی صریح از واگذاری اموال به سفیهان، بر حفاظت از دارایی‌ها به‌عنوان پایه استحکام زندگی تأکید می‌کند. اموال، چونان ستونی استوار، قوام و پایداری حیات فردی و اجتماعی را تضمین می‌کند. واگذاری بی‌ملاحظه اموال به کسانی که فاقد رشد عقلانی‌اند، به اتلاف منابع، نزاع‌های اجتماعی و ناپایداری اقتصادی می‌انجامد. از منظر جامعه‌شناختی، این نهی، به پیشگیری از تنش‌های ناشی از مدیریت نادرست اموال اشاره دارد.

اموال: قوام زندگی

عبارت «الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا» اموال را بنیادی برای استقامت و پایداری زندگی معرفی می‌کند. این تعبیر، چونان تلمیحی به درختی تنومند، اموال را ریشه‌ای برای ثبات و رشد انسان می‌داند. از منظر اقتصادی، اموال، ابزار حفظ بنیه و نظم زندگی‌اند و اتلاف آنها، به فروپاشی ساختارهای فردی و جمعی منجر می‌شود. این مفهوم، در برابر دیدگاه‌هایی که فقر را ترویج می‌کنند، هشداری است که بی‌قوامی و سستی بنیه انسان را نفی می‌کند.

پیامدهای واگذاری اموال به سفیهان

واگذاری اموال به سفیهان، به تباهی دارایی‌ها و بروز نزاع‌های اجتماعی منجر می‌شود. برای مثال، ضمانت مالی برای افراد بدحساب، چونان کاشتن بذر در زمین شوره‌زار، به زیان و پشیمانی می‌انجامد. تجربه‌ای که در آن ضمانت برای فردی غیرقابل اعتماد، به گرفتاری‌های مالی و اجتماعی منجر شد، شاهدی است بر این حقیقت. از منظر حقوقی، چنین اقداماتی، تعهدات غیرقابل جبرانی را بر دوش ضامن می‌نهد و از منظر اخلاقی، به پشیمانی و اختلال در روابط می‌انجامد.

درنگ: واگذاری اموال به سفیهان، چونان ریختن آب در سبدی سوراخ، به هدررفت منابع و آشوب اجتماعی می‌انجامد. هوشیاری در مدیریت مالی، ضرورتی اخلاقی و اجتماعی است.

مسئولیت حمایت از سفیهان

آیه، در کنار نهی از واگذاری اموال، به حمایت از سفیهان سفارش می‌کند: «وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا». این دستور، چونان فراخوانی به باغبانی از نهال‌های شکننده، جامعه را به تأمین نیازهای اساسی سفیهان و حفظ کرامت آنان دعوت می‌کند. تأمین رزق، پوشاک و سخن نیکو، به حفظ عزت نفس و پیشگیری از فقر و جرم کمک می‌کند. از منظر فقهی، این حمایت، وظیفه‌ای اخلاقی و اجتماعی است که نظم جامعه را تضمین می‌کند.

تعادل در حمایت و حفظ اموال

قرآن کریم، با ظرافتی بی‌نظیر، تعادلی میان حفظ اموال و حمایت از نیازمندان برقرار می‌سازد. این تعادل، چونان ترازویی دقیق، از یک سو به حفاظت از دارایی‌های شخصی و از سوی دیگر به جلوگیری از فقر و انحطاط اجتماعی می‌پردازد. انباشت ثروت بدون توجه به نیازمندان، به افزایش نابرابری، جرم و دزدی منجر می‌شود. از منظر اقتصادی، توزیع متعادل ثروت، به پایداری اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی یاری می‌رساند.

مخاطب عام و جهان‌شمولی آیه

مخاطب این آیه، نه تنها مؤمنان، بلکه کل جامعه بشری است. این جهان‌شمولی، چونان خورشیدی که بر همه می‌تابد، حکمت قرآن کریم را برای همه انسان‌ها آشکار می‌سازد. از منظر علوم قرآنی، این عمومیت، به جامعیت احکام الهی و کاربرد آنها در همه زمان‌ها و مکان‌ها اشاره دارد.

اموال شخصی و مسئولیت اجتماعی

آیه، به اموال شخصی اشاره دارد، نه دارایی‌های عمومی یا دولتی. این تأکید، چونان خطی روشن، مسئولیت فرد را در حفظ دارایی‌های خود و در عین حال، حمایت از نیازمندان مشخص می‌کند. از منظر فقهی، این مسئولیت، به تعادل میان حقوق فردی و اجتماعی اشاره دارد.

تقارب اجتماعی و سفاهت

سفیهان موردنظر آیه، اغلب افرادی از نزدیکان، مانند همسایگان، خویشاوندان یا دوستان‌اند. این تقارب، چونان شبکه‌ای از روابط، مسئولیت حمایت و احتیاط در واگذاری اموال را دوچندان می‌کند. از منظر جامعه‌شناختی، روابط نزدیک، هم فرصت حمایت و هم خطر سوءاستفاده را افزایش می‌دهد.

سفاهت و فقر

سفاهت، در صورت عدم حمایت، به فقر و وابستگی می‌انجامد. رفتارهای غیرعقلانی، مانند هزینه‌های بی‌رویه، چونان بادهایی ویرانگر، بنیان زندگی را متزلزل می‌کنند. از منظر روان‌شناختی، این رفتارها، به ناپایداری مالی و خانوادگی منجر می‌شوند.

درنگ: سفاهت، اگر با حمایت و هدایت همراه نشود، به فقر و فروپاشی زندگی می‌انجامد. مدیریت خردمندانه منابع، ضرورتی برای حفظ کرامت انسانی است.

جمع‌بندی بخش نخست

آیه پنجم سوره نساء، با تبیین مفهوم سفاهت و تأکید بر حفظ اموال به‌عنوان قوام زندگی، چارچوبی برای مدیریت مالی و حمایت اجتماعی ارائه می‌دهد. این آیه، با نهی از واگذاری اموال به سفیهان و سفارش به تأمین نیازهای اساسی آنان، تعادلی میان حفظ دارایی‌ها و عدالت اجتماعی برقرار می‌کند. این تعادل، به پیشگیری از نابرابری، جرم و تنش‌های اجتماعی یاری می‌رساند و بر مسئولیت همگانی در قبال نیازمندان تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: مدیریت اموال یتیمان و امانت‌داری

امتحان یتیمان و معیار رشد

وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ۖ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا ۚ وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ ۖ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا
و یتیمان را بیازمایید تا وقتی به سن ازدواج برسند. پس اگر در آنان رشد عقلانی یافتید، اموالشان را به آنان بازدهید و آن را از بیم آنکه بزرگ شوند، به اسراف و شتاب نخورید. و هر که بی‌نیاز است، پس باید خویشتنداری کند، و هر که تنگدست است، به قدر متعارف از آن بخورد. و چون اموالشان را به آنان بازدادید، بر آنان گواه گیرید، و خدا برای حسابرسی بس است.

این آیه، با دستور به آزمودن یتیمان تا رسیدن به سن بلوغ نکاح، بر اهمیت رشد عقلانی به‌عنوان معیاری برای واگذاری اموال تأکید می‌کند. یتیم، کسی است که پدر خود را از دست داده و لتیم، کسی است که هر دو والد را از دست داده است. این تمییز، چونان شاخه‌هایی از یک درخت، به تفاوت در شدت نیاز اشاره دارد. از منظر فقهی، بلوغ نکاح، نشانه‌ای از توانایی جسمی و عقلانی برای پذیرش مسئولیت است.

تحویل کامل اموال به یتیمان رشید

دستور «فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» به تحویل کامل اموال به یتیمان رشید اشاره دارد. این واگذاری، چونان گسستن بند از پرنده‌ای بالغ، به پایان قیمومیت و انتقال مالکیت کامل دلالت دارد. از منظر فقهی، این دستور، به امانت‌داری و احترام به حقوق یتیمان تأکید می‌ورزد.

نهی از مصرف اسراف‌کارانه اموال یتیمان

عبارت «وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا» از مصرف بی‌رویه و شتاب‌زده اموال یتیمان نهی می‌کند. این نهی، چونان هشداری به نگهبان گنج، امانت‌داری را به‌عنوان وظیفه‌ای الهی برجسته می‌سازد. از منظر اخلاقی، اسراف، به اجحاف در حق یتیمان و نقض عدالت می‌انجامد.

عفاف و مصرف متعارف قیم

آیه، قیم بی‌نیاز را به خویشتنداری («فَلْيَسْتَعْفِفْ») و قیم تنگدست را به مصرف متعارف («فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ») دعوت می‌کند. این دستور، چونان ترازویی عادل، به تعادل میان امانت‌داری و جبران زحمات قیم اشاره دارد. از منظر فقهی، این تعادل، به حفظ حقوق یتیمان و قدردانی از تلاش قیم کمک می‌کند.

درنگ: امانت‌داری در قبال اموال یتیمان، چونان نگهبانی از گوهری گران‌بها، وظیفه‌ای الهی است که با خویشتنداری و مصرف متعارف، عدالت را تضمین می‌کند.

شاهد گرفتن در تحویل اموال

دستور «فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ» به ثبت تحویل اموال با حضور شاهد تأکید دارد. این اقدام، چونان سندی محکم، به شفافیت و پیشگیری از اختلافات آتی یاری می‌رساند. از منظر حقوقی، این دستور، به اعتمادسازی و حفظ حقوق طرفین کمک می‌کند.

نظارت الهی

عبارت «وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا» به نظارت الهی بر اعمال اشاره دارد. این نظارت، چونان نوری که تاریکی را می‌زداید، انسان را به مسئولیت‌پذیری و امانت‌داری تشویق می‌کند. از منظر کلامی، این عبارت، به حضور خداوند به‌عنوان حسابرس نهایی دلالت دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه ششم سوره نساء، با تأکید بر آزمودن یتیمان، تحویل اموال به رشیدان، نهی از اسراف، و تشویق به امانت‌داری و شفافیت، چارچوبی جامع برای مدیریت اموال یتیمان ارائه می‌دهد. این آیه، با تعادل میان حقوق یتیمان و وظایف قیم، به عدالت و نظم اجتماعی یاری می‌رساند.

بخش سوم: نقد اجتماعی و اخلاقی در پرتو آیات

حرص و تکاثر در روابط انسانی

حرص انسانی، حتی در روابط نزدیک، به نزاع‌های مالی منجر می‌شود. نمونه‌ای از دعوا بر سر مرزبندی زمین میان دو برادر، چونان آینه‌ای، حرص و آز را در تقارب خانوادگی نشان می‌دهد. از منظر روان‌شناختی، این حرص، به تخريب روابط و افزایش تنش می‌انجامد. از منظر اخلاقی، تکاثر، به تضعیف انسجام خانوادگی و اجتماعی منجر می‌شود.

نقد علم بدون معرفت

علم و دانش، بدون پشتوانه کمال و معرفت، به تعدی و تجاوز می‌انجامد. عالمان دینی، اگر از اخلاق تهی باشند، چونان چراغی بی‌نور، به جای هدایت، به گمراهی می‌انجامند. از منظر فلسفی، علم بدون اخلاق، ابزاری برای سوءاستفاده است. این نقد، به ضرورت پیوند علم و معرفت در مسیر سعادت تأکید دارد.

درنگ: علم، بدون معرفت و اخلاق، چونان تیغی دو لبه، به جای سعادت، به فساد و تعدی می‌انجامد.

فقر و غنا: دو روی یک سکه

فقر و غنا، هر دو به اختلال در سلامت جسمی و روانی منجر می‌شوند. غنا، چونان باری سنگین، انسان را در چنگال حرص گرفتار می‌کند و فقر، چونان زنجیری، او را به ناتوانی می‌کشاند. عفاف و کفاف، چونان راهی میانه، به سعادت و تعادل رهنمون می‌شوند. از منظر اخلاقی، این تعادل، ملاک زندگی سعادتمند است.

مصداق فقر شدید

خانواده‌ای با چندین معلول در فضایی محدود، چونان پرنده‌ای در قفسی تنگ، نمونه‌ای از فقر شدید است. این وضعیت، به انزوای اجتماعی و ناتوانی در مدیریت زندگی منجر می‌شود. از منظر جامعه‌شناختی، چنین مواردی، به کاستی نظام اجتماعی اشاره دارند.

مسئولیت اجتماعی و امت

جامعه و نظام اجتماعی، مسئول حمایت از نیازمندان و معلولان‌اند. این مسئولیت، چونان پلی استوار، امت را به سوی عدالت و انسجام هدایت می‌کند. از منظر کلامی، امت، فراتر از مرزها، وظیفه‌ای جهانی در قبال نیازمندان دارد.

نقد سیاست‌گذاری و جنگ

سرمایه‌گذاری در جنگ، به جای آبادانی، به فقر و عقب‌ماندگی می‌انجامد. ثروت هنگفت جنگ، چونان رودی خروشان، به جای سیراب کردن فقرا، به جیب قدرتمندان سرازیر می‌شود. از منظر سیاسی، تخصیص نادرست منابع، به کاستی اقتصادی و اجتماعی منجر می‌شود.

ثروت در بستر تاریخی

آیات در بستری نازل شده‌اند که جنگ و غارت، منبع اصلی ثروت بود. جامعه جاهلی، به سبب غنایم جنگی، از ثروت برخوردار بود، اما این ثروت، به مالکیت یتیمان و زنان بی‌سرپرست منجر شد. از منظر تاریخی، این آیات، به اصلاح عرف جاهلی و برقراری عدالت کمک کردند.

درنگ: ثروت جنگ، اگرچه در جامعه جاهلی فراوان بود، اما بدون عدالت، به نابرابری و ظلم به یتیمان و نیازمندان منجر شد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نگاهی نقادانه به مسائل اجتماعی و اخلاقی، به حرص، تکاثر، فقر و غنا، و کاستی سیاست‌گذاری‌ها پرداخت. آیات، با تأکید بر عفاف و کفاف، به تعادل در زندگی و مسئولیت اجتماعی در قبال نیازمندان دعوت می‌کنند. نقد علم بدون معرفت و ثروت‌اندوزی، به ضرورت پیوند اخلاق و دانش و توزیع عادلانه ثروت اشاره دارد.

نتیجه‌گیری نهایی

آیات پنجم و ششم سوره نساء، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشر در مدیریت اموال و حمایت از اقشار آسیب‌پذیرند. این آیات، با تبیین مفاهیمی چون سفاهت، قوام، امانت‌داری و عدالت، چارچوبی جامع برای نظم اجتماعی و اخلاقی ارائه می‌دهند. تعادل میان حفظ اموال و حمایت از سفیهان و یتیمان، به پیشگیری از فقر، جرم و نابرابری می‌انجامد. در بستر تاریخی، این آیات، عرف جاهلی را اصلاح کرده و به سوی عدالت رهنمون شدند. در عصر حاضر، نقد ثروت‌اندوزی و جنگ، به ضرورت توزیع عادلانه منابع و حمایت از نیازمندان تأکید دارد. این نوشتار، با تکیه بر تحلیل‌های چندرشته‌ای، تلاش کرد تا عمق حکمت قرآنی را برای مخاطبان پژوهنده آشکار سازد.

با نظارت صادق خادمی