در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 946

متن درس





تفسیر: نظام ارث در قرآن کریم و بازتاب‌های اجتماعی آن

تفسیر: نظام ارث در قرآن کریم و بازتاب‌های اجتماعی آن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۴۶)

دیباچه

قرآن کریم، به‌عنوان کتاب هدایت الهی، با بیانی ژرف و حکیمانه، نظام‌هایی را برای تنظیم امور انسانی ارائه کرده است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، نظام توزیع ارث است. این نظام، که در آیات نورانی سوره نساء تبلور یافته، نه‌تنها چارچوبی برای تقسیم عادلانه اموال پس از مرگ انسان‌ها ترسیم می‌کند، بلکه بازتاب‌دهنده حکمت الهی در ایجاد توازن اجتماعی و اقتصادی است. این نوشتار، با تأمل در آیه دوازدهم سوره نساء، به بررسی احکام ارث، تحولات اجتماعی مرتبط با آن، و ضرورت بازنگری این احکام در پرتو تغییرات زمانه می‌پردازد. هدف آن است که با نگاهی عمیق و چندوجهی، ابعاد فقهی، اجتماعی، و فلسفی این آیات برای خوانندگان روشن گردد و راهی برای فهم دقیق‌تر حکمت الهی گشوده شود.

بخش نخست: تبیین نظام ارث در قرآن کریم

اصل بنیادین توزیع ارث

نظام ارث در قرآن کریم بر پایه اصل «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيْنِ» (برای مرد مانند سهم دو زن) استوار است. این اصل، که در آیه یازدهم سوره نساء بیان شده، چارچوبی کلی برای توزیع اموال میان وارثان فراهم می‌آورد. این نظام، در سیاق تاریخی خود، به‌گونه‌ای طراحی شده که توازن میان نقش‌های اجتماعی و اقتصادی زن و مرد را حفظ کند. بااین‌حال، تحولات اجتماعی و تغییر در موضوعات، امکان بازنگری در این نظام را مطرح می‌سازد، زیرا هر حکمی به موضوع خود وابسته است و با دگرگونی موضوع، حکم نیز دگرگون می‌شود.

درنگ: اصل «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيْنِ» نه‌تنها چارچوبی برای عدالت در توزیع ارث است، بلکه انعطاف‌پذیری احکام الهی را در برابر تحولات اجتماعی نشان می‌دهد.

آیه دوازدهم سوره نساء: چارچوب احکام ارث

وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ ۚ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ ۖ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ ۚ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ ۚ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ ۚ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ ۗ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ ۚ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ ۚ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَىٰ بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ ۚ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ

و برای شما نصف آن چیزی است که همسرانتان به‌جا گذاشته‌اند، اگر فرزندی نداشته باشند؛ و اگر فرزندی داشته باشند، یک‌چهارم از آنچه به‌جا گذاشته‌اند برای شماست، پس از انجام وصیت یا پرداخت دین. و برای همسرانتان یک‌چهارم از آنچه به‌جا گذاشته‌اید، اگر فرزندی نداشته باشید؛ و اگر فرزندی داشته باشید، یک‌هشتم از آنچه به‌جا گذاشته‌اید برای آن‌هاست، پس از انجام وصیت یا پرداخت دین. و اگر مرد یا زنی که به‌صورت کلاله ارث می‌برد، برادر یا خواهری داشته باشد، برای هریک از آن دو یک‌ششم است؛ و اگر بیش از یک نفر باشند، در یک‌سوم شریک‌اند، پس از انجام وصیت یا پرداخت دین، به شرطی که زیان‌آور نباشد. این سفارشی است از جانب خدا، و خدا دانای بردبار است.

تفصیل احکام ارث زوج و زوجه

آیه دوازدهم سوره نساء، احکام ارث را برای همسران با دقت و روشنی بیان می‌کند. اگر همسر متوفی فرزندی نداشته باشد، نصف ترکه به شوهر تعلق می‌گیرد؛ اما در صورت وجود فرزند، این سهم به یک‌چهارم کاهش می‌یابد. این کاهش، نشان‌دهنده اولویت فرزندان در نظام ارث است، که از منظر فقهی، به حفظ حقوق نسل آینده کمک می‌کند. برای همسران زن، در نبود فرزند، یک‌چهارم ترکه و در حضور فرزند، یک‌هشتم به هر یک تعلق می‌گیرد. این حکم، صرف‌نظر از تعداد همسران، به‌صورت فردی اعمال می‌شود، تا عدالت میان آن‌ها برقرار گردد.

اولویت وصیت و دین

قرآن کریم، پیش از توزیع ارث، بر اجرای وصیت (تا سقف یک‌سوم اموال) و پرداخت دیون متوفی تأکید دارد. این اولویت، نشان‌دهنده اهتمام الهی به رعایت تعهدات مالی و اخلاقی است. وصیت، که می‌تواند شامل اختصاص بخشی از اموال به امور خیر یا افراد خاص باشد، باید «غیر مضار» باشد؛ یعنی نباید به زیان وارثان یا در راستای امور حرام، مانند قمار یا اتلاف مال، باشد.

درنگ: شرط «غیر مضار» در وصیت، از سوءاستفاده در توزیع اموال جلوگیری می‌کند و عدالت را در نظام ارث تضمین می‌نماید.

احکام ارث در حالت کلاله

در حالتی که متوفی نه فرزند دارد و نه والدین (کلاله)، ارث به خویشاوندان دیگر، مانند برادر یا خواهر، می‌رسد. اگر تنها یک برادر یا خواهر باشد، هریک یک‌ششم ترکه را دریافت می‌کنند؛ اما اگر تعداد آن‌ها بیش از یک نفر باشد، یک‌سوم ترکه به‌صورت اشتراکی میان آن‌ها تقسیم می‌شود. این نظام، عدالت را در میان خویشاوندان دور حفظ می‌کند و نشان‌دهنده جامعیت قرآن کریم در تنظیم همه حالات ممکن است.

جمع‌بندی بخش نخست

نظام ارث در قرآن کریم، با محوریت اصل «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيْنِ»، چارچوبی عادلانه برای توزیع اموال ارائه می‌دهد. این نظام، با در نظر گرفتن اولویت وصیت و دین، و نیز شرایط خاص مانند کلاله، عدالت را در میان وارثان برقرار می‌سازد. بااین‌حال، تحولات اجتماعی و تغییر نقش‌های جنسیتی، ضرورت بازنگری در این احکام را مطرح می‌کند، که در بخش‌های بعدی بررسی خواهد شد.

بخش دوم: بازتاب‌های اجتماعی احکام ارث

تحول نقش زنان در جامعه

یکی از مهم‌ترین تحولات اجتماعی که بر احکام ارث تأثیر می‌گذارد، تغییر نقش زنان از حالت خانگی به اجتماعی و مدیریتی است. در گذشته، زنان عمدتاً در چارچوب خانه فعالیت داشتند، اما امروزه حضور آن‌ها در عرصه‌های عمومی، از مدیریت تا تظاهرات اجتماعی، برجسته شده است. قوانینی که در برخی جوامع، مانند تخصیص چهل درصد مناصب مدیریتی به زنان، وضع شده‌اند، هنوز به برابری کامل نرسیده‌اند، اما گامی در جهت تغییر هستند.

چالش‌های زن‌آزاری و ناامنی

با خروج زنان از چارچوب خانگی، چالش‌هایی مانند زن‌آزاری و ناامنی در جوامع مدرن افزایش یافته است. این مسائل، که در برخی مناطق به‌صورت گسترده مشاهده می‌شود، نشان‌دهنده کاستی نظام‌های حفاظتی سنتی و مدرن است. اسلام در سیاق تاریخی خود، حفاظت خانگی زنان را توصیه کرده بود، اما این رویکرد در دنیای مدرن، که زنان در فضاهای عمومی حضور دارند، ناکارآمد به نظر می‌رسد. این موضوع، ضرورت اجتهاد مدرن در فقه را برای طراحی نظام‌های حفاظتی جدید برجسته می‌کند.

درنگ: تحول نقش زنان، از خانگی به اجتماعی، احکام ارث و حفاظت را به بازنگری نیازمند کرده است، تا با واقعیت‌های عصر مدرن همخوانی یابد.

کاستی قوانین مدرن

قوانین مدرن، باوجود تلاش برای کاهش ناامنی و حمایت از حقوق زنان، در برابر فساد اخلاقی و اجتماعی ناکافی بوده‌اند. این کاستی، نشان‌دهنده پیچیدگی چالش‌های اجتماعی و نیاز به رویکردی چندوجهی است که فقه، جامعه‌شناسی، و روان‌شناسی را درهم‌آمیزد.

جمع‌بندی بخش دوم

تحولات اجتماعی، به‌ویژه تغییر نقش زنان، احکام ارث و نظام‌های حفاظتی را به چالش کشیده است. این تحولات، ضرورت بازنگری در احکام فقهی را با بهره‌گیری از علوم مدرن نشان می‌دهد. فقه اسلامی، برای پاسخگویی به نیازهای زمانه، باید با اجتهادی پویا و علمی، نظامی نوین برای حفاظت و عدالت ارائه دهد.

بخش سوم: تأملات فلسفی و علمی در آیات قرآن کریم

نظم خلقت و حکمت الهی

قرآن کریم، در آیه دوازدهم سوره نساء، با عبارت «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ»، احکام ارث را به‌عنوان حدود الهی معرفی می‌کند. این حدود، نه‌تنها نظم اجتماعی را تضمین می‌کنند، بلکه بازتابی از نظم کلی خلقت هستند. نظم طبیعت، مانند نشستن برف با ظرافتی بی‌نظیر، یا تحولات زمین‌شناختی که دریاها را به کوه‌ها و کوه‌ها را به دریاها تبدیل می‌کند، حکمت الهی را آشکار می‌سازد.

درنگ: نظم خلقت، از نشستن برف تا تحولات زمین‌شناختی، نشانه‌ای از حکمت الهی است که احکام قرآن کریم نیز بخشی از آن هستند.

نهرهای بهشتی و نظام علمی خلقت

توصیف قرآن کریم از «جنات تجری من تحتها الانهار» (باغ‌هایی که نهرها از زیر آن‌ها جاری است)، تصویری از بهشتی عاری از آفات ارائه می‌دهد. این نهرها، برخلاف باغ‌های دنیوی که رطوبت زیرزمینی آن‌ها تا عمق چندصد متر نفوذ می‌کند، با پوششی شفاف طراحی شده‌اند تا رطوبت به سطح نرسد و آفاتی مانند پشه تولید نشود. این توصیف، نشان‌دهنده نظمی علمی و زیبایی‌شناختی در خلقت الهی است.

محدودیت دانش بشری

انسان، باوجود پیشرفت‌های علمی، تنها بخش ناچیزی از اسرار خلقت را درک کرده است. قرآن کریم با عبارت «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (و به شما جز اندکی از دانش داده نشده است)، به محدودیت دانش بشری اشاره دارد. این محدودیت، تواضع در برابر عظمت الهی را ضروری می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

آیات قرآن کریم، با توصیف نظم خلقت و حدود الهی، انسان را به تأمل در حکمت الهی دعوت می‌کنند. محدودیت دانش بشری، از یک‌سو، و نظم شگفت‌انگیز خلقت، از سوی دیگر، انسان را به سوی عشق و تواضع در برابر خدا سوق می‌دهد. این تأملات، زمینه‌ساز فهمی عمیق‌تر از احکام الهی، از جمله نظام ارث، هستند.

بخش چهارم: نقد و بازنگری علم دینی

چالش‌های علم دینی در مواجهه با خرافات

علم دینی، در طول تاریخ، گاه به دلیل ساده‌انگاری یا فشارهای اجتماعی، از بیان حقایق علمی بازمانده است. باورهایی مانند انکار سفر به ماه یا جاذبه زمین، نمونه‌هایی از این محدودیت‌ها هستند. این باورها، که ریشه در جهل علمی دارند، فهم دین را سطحی کرده و مانع توسعه آن شده‌اند.

نقد متون سنتی

متون سنتی، مانند توحید مفضل، که در زمان خود با علم روز منطبق بودند، امروزه به دلیل خطاهای علمی، ناکارآمد به نظر می‌رسند. این امر، نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در متون دینی با بهره‌گیری از علوم مدرن است.

درنگ: علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای زمانه، باید با علوم مدرن آمیخته شود تا از خرافات پاک گردد و حکمت الهی را بازتاب دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

علم دینی، برای حفظ اعتبار و کارآمدی، نیازمند بازنگری و انطباق با علوم مدرن است. این بازنگری، نه‌تنها خرافات را از دین می‌زداید، بلکه به فهمی عمیق‌تر و کاربردی‌تر از آیات قرآن کریم منجر می‌شود.

نتیجه‌گیری نهایی

تفسیر آیه دوازدهم سوره نساء، نظام ارث را به‌عنوان بخشی از حدود الهی معرفی می‌کند که عدالت و توازن را در جامعه برقرار می‌سازد. این نظام، در سیاق تاریخی خود، پاسخگوی نیازهای اجتماعی بود، اما تحولات مدرن، مانند تغییر نقش زنان و افزایش ناامنی، بازنگری در احکام را ضروری کرده است. نظم خلقت، از نهرهای بهشتی تا نشستن برف، حکمت الهی را آشکار می‌سازد و انسان را به تواضع در برابر عظمت خدا دعوت می‌کند. علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای زمانه، باید با علوم مدرن آمیخته شود تا از خرافات پاک گردد و راه را برای فهمی عمیق‌تر از قرآن کریم هموار سازد. این نوشتار، با تأمل در این ابعاد، تلاشی است برای بازنمایی حکمت الهی در عصر جهانی.

با نظارت صادق خادمی