متن درس
تفسیر: آیات خانواده و حقوق زنان در قرآن کریم (جلسه 949)
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه نهصد و چهل و نه)
دیباچه
قرآن کریم، کتاب هدایت و رستگاری، در آیات خویش به مسائل گوناگون حیات بشری، از جمله روابط خانوادگی، ازدواج، طلاق و حقوق زنان پرداخته است. این نوشتار، با تمرکز بر آیات 20 و 21 سوره نساء، به بررسی و تحلیل عمیق این آیات در سیاق تاریخی و اجتماعی عصر نزول میپردازد. این بررسی، نه تنها به تبیین معانی ظاهری آیات بسنده میکند، بلکه با نگاهی چندرشتهای، شامل فقه، تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی، به کاوش در لایههای عمیقتر معانی و پیامهای این آیات مینشیند. هدف، روشن ساختن جایگاه این آیات در تنظیم روابط خانوادگی و نقد فرهنگ جاهلی است که زنان را در جایگاهی فروتر از انسانیت قرار داده بود. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار اصلی، تلاش دارد تا روح و پیام این آیات را با زبانی روشن و متین به خوانندگان منتقل کند، گویی نوری از حقیقت قرآنی بر تاریکیهای فرهنگ جاهلی تابانده میشود.
بخش نخست: سیاق تاریخی و اجتماعی آیات
فرهنگ جاهلی و جایگاه زنان
آیات 20 و 21 سوره نساء در بستری از جامعه جاهلی نازل شدهاند که در آن، زنان نه بهعنوان انسانهایی دارای کرامت و اراده، بلکه به مثابه اشیاء و موجوداتی بیاراده تلقی میشدند. در این فرهنگ، که به تعبیری چون جنگلی از شهوت و خشونت توصیف شده، زنان از حقوق بنیادین محروم بودند و به سان کالایی در دستان مردان جابهجا میشدند. گویی زنان، چون کبوتری در چنگال گربهای وحشی، گرفتار اراده مردسالارانهای بودند که هیچ حد و مرزی برای ظلم و تحقیر نمیشناخت. این آیات، در چنین سیاقی، به اصلاح این فرهنگ پرداخته و چارچوبی حقوقی و اخلاقی برای تنظیم روابط خانوادگی ارائه دادهاند.
اصلاحات تدریجی اسلام
اسلام، در مواجهه با این فرهنگ وحشیانه، که مردمانش به تعبیری سوسمارخور و مارمولکخوار توصیف شدهاند، با احتیاط و تدریج به اصلاح پرداخته است. این احتیاط، نه از ضعف، بلکه از حکمت الهی نشأت میگیرد که میخواهد ریشههای عمیق ظلم را بدون فروپاشی نظم اجتماعی اصلاح کند. گویی اسلام، چون باغبانی خردمند، شاخههای خشکیده فرهنگ جاهلی را هرس کرده تا نهال عدالت و رحمت در خاک جامعه جوانه زند. این آیات، نمونهای از این اصلاحات تدریجیاند که با وضع احکام طلاق و مهر، به حمایت از حقوق زنان پرداختهاند.
درنگ: فرهنگ جاهلی، زنان را به موجوداتی بیاراده و فروتر از انسانیت تقلیل داده بود. آیات 20 و 21 سوره نساء، با ارائه احکام حقوقی و اخلاقی، گامی در جهت اصلاح این فرهنگ و اعطای کرامت به زنان برداشتهاند.
بخش دوم: تحلیل آیات 20 و 21 سوره نساء
آیه 20: استبدال زوج و احکام مهر
وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا ۚ أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا
و اگر خواستید به جای همسری، همسر دیگری برگزینید و به یکی از آنان مال فراوانی دادهاید، چیزی از آن باز نستانید. آیا آن را با بهتان و گناه آشکار باز میگیرید؟
تبیین مفهوم استبدال زوج
واژه «استبدال زوج مكان زوج» به معنای جایگزینی یک همسر با همسر دیگر است. در سیاق آیه، «زوج» به معنای زن به کار رفته، نه مرد، زیرا جایگزینی مرد با مرد در فرهنگ آن زمان بیمعنا بوده است. این جایگزینی، در شرایطی مطرح میشود که مردی چهار همسر داشته و به دلیل محدودیت شرعی تعداد همسران، ناچار است یکی را طلاق دهد تا همسر جدیدی اختیار کند. این محدودیت، که به تعبیری «پر شدن پیمانه» نامیده شده، به نظم بخشیدن به روابط خانوادگی در جامعهای کمک کرده که پیشتر در هرج و مرج جنسی غوطهور بود.
قنطار و منع بازستاندن مهر
«قنطار» به معنای مقدار زیادی مال، مانند خیکی از طلا و نقره، نشانهای از مهر سنگین است که مرد به زن پرداخت کرده است. آیه با صراحت، بازستاندن این مهر را، حتی اگر مقدار آن بسیار باشد، نهی میکند. این نهی، با لحنی تهدیدآمیز همراه است: «أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا». بهتان، دروغی بزرگ و حیرتآور است که با هدف تحقیر و سرشکستگی زن به کار میرود، و اثم مبین، گناهی آشکار است که با سوءاستفاده از طلاق برای منافع مالی همراه میشود. این نهی، گویی سپری است که قرآن کریم در برابر ظلم مالی به زنان برافراشته است.
درنگ: منع بازستاندن مهر، حتی اگر قنطار باشد، با تهدید الهی همراه است تا از ظلم مالی به زنان جلوگیری شود. این حکم، نشانهای از تلاش قرآن کریم برای حفظ کرامت و حقوق مالی زنان است.
آیه 21: افضاء و میثاق غلیظ
وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَىٰ بَعْضُكُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا
و چگونه آن را باز میگیرید، در حالی که با یکدیگر آمیزش کردهاید و آنان از شما پیمانی استوار گرفتهاند؟
افضاء: عمق عاطفی و جسمانی
واژه «افضى» به معنای گشایش و آمیزش، چه از منظر جسمانی و چه عاطفی، به عمق رابطه میان زن و مرد اشاره دارد. این واژه، گویی دریچهای است که به سوی صمیمیت و محبت گشوده میشود، جایی که دو روح و جسم در هم میآمیزند و پیوندی عمیق شکل میگیرد. قرآن کریم با تأکید بر این پیوند، بازستاندن مهر را نکوهش میکند، زیرا چنین عملی، خیانت به این صمیمیت و تجاوز به حریم زن است.
میثاق غلیظ: پیمان استوار ازدواج
«میثاق غلیظ» به عقد شرعی ازدواج اشاره دارد که پیمانی محکم و استوار میان زن و مرد است. در این پیمان، زن نقش فعال (ایجاب) دارد و با اراده خویش وارد این پیوند میشود. این نقش فعال، نشاندهنده آن است که زن در ازدواج، نه صرفاً موضوعی منفعل، بلکه عاملی دارای اراده و کرامت است. با این حال، در طلاق، این اراده از او سلب شده و مرد به تنهایی اختیار پایان دادن به این پیوند را دارد، که بازتابی از فرهنگ مردسالارانه عصر جاهلی است.
درنگ: افضاء و میثاق غلیظ، عمق عاطفی و حقوقی ازدواج را نشان میدهند. این آیات، با تأکید بر صمیمیت و تعهد، از ظلم به زنان در فرآیند طلاق جلوگیری میکنند.
بخش سوم: نقد فرهنگ جاهلی و اصلاحات اسلامی
تحقیر زنان در جاهلیت
در فرهنگ جاهلی، زنان به موجوداتی بیاراده و بیارزش تقلیل یافته بودند. آنان، گویی چون گونی پیازی در بازار، جابهجا میشدند و هیچ نقشی در تصمیمگیریهای خانوادگی نداشتند. طلاق، به سادگی و با اراده یکطرفه مرد انجام میشد، و زنان حتی از آگاهی به این تصمیم محروم بودند. این آیات، با نهی از بازستاندن مهر و نکوهش بهتان، گامی در جهت اعاده کرامت زنان برداشتهاند.
اصلاحات محدود اسلام
اسلام، در سیاقی که مردمانش به وحشیگری و شهوتپرستی شهره بودند، نتوانست تمامی نابرابریها را یکباره اصلاح کند. با این حال، با وضع احکامی چون محدودیت تعداد همسران به چهار و منع ظلم مالی به زنان، نظمی نوین به روابط خانوادگی بخشید. این اصلاحات، گویی چون نوری در تاریکی جاهلیت، راه را برای عدالت و رحمت گشودند، هرچند به دلیل محدودیتهای اجتماعی، کامل نبودند.
بخش چهارم: تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی
تقدم علاقه بر عقد
قرآن کریم در آیه 21، با تأکید بر «افضى بعضكم إلى بعض» پیش از «أخذن منكم ميثاقا غليظا»، نشان میدهد که علاقه و شناخت، مقدم بر عقد ازدواج است. این تقدم، از منظر روانشناختی، به اهمیت انتخاب آگاهانه و عاطفی در ازدواج اشاره دارد. گویی ازدواج، چون بنایی است که بر پایه محبت و شناخت استوار میشود، و بدون این پایه، فرو میریزد.
خشونت و بیعفتی: چالشهای جهانی
خشونت و بیعفتی، دو آفت بزرگ جوامع بشری، چه در عصر جاهلیت و چه در جهان مدرن، نظم اجتماعی را تهدید میکنند. در جاهلیت، زنان قربانی خشونت و تحقیر بودند، و در جهان مدرن، عادیسازی روابط آزاد و پوشش نامناسب، به تشدید بیعفتی منجر شده است. این دو پديده، گویی چون طوفانی سهمگین، بنیادهای اخلاقی و انسانی را در هم میکوبند.
درنگ: خشونت و بیعفتی، نه تنها در جاهلیت، بلکه در جهان مدرن نیز چالشهای اصلی جوامعاند. قرآن کریم با احکام خود، به مقابله با این آفتها پرداخته است.
بخش پنجم: نقد تمدن مدرن و اسلام سنتی
کاستی اسلام سنتی
علم دینی، در طول پانزده قرن، نتوانسته بهطور کامل مسائل زنان را حل کند. فقدان اجتهاد علمی و پویا، گویی چون زنجیری، این علم را از پاسخگویی به نیازهای عصر جدید باز داشته است. این کاستی، نه به ذات دین، بلکه به روشهای سنتی تفسیر و اجرای آن باز میگردد.
کاستی تمدن مدرن
تمدن مدرن نیز، با وجود شعارهای تساوی و آزادی، در دام عادیسازی فساد و بیعفتی افتاده است. فاحشهخانهها و روابط آزاد، گویی چون زخمی عمیق بر پیکر اخلاق بشری، عدالت جنسیتی را به محاق بردهاند. این تمدن، با وجود پیشرفتهای ظاهری، نتوانسته جهانی عادلانه و انسانی خلق کند.
بخش ششم: نتیجهگیری
آیات 20 و 21 سوره نساء، چون چراغی در تاریکی فرهنگ جاهلی، احکامی را برای تنظیم روابط خانوادگی و حفظ حقوق زنان ارائه دادهاند. استبدال زوج، منع بازستاندن مهر، و تأکید بر افضاء و میثاق غلیظ، نشاندهنده تلاش قرآن کریم برای اعاده کرامت زنان و جلوگیری از ظلم به آنان است. با این حال، سیاق جاهلی و محدودیتهای اجتماعی، اصلاحات اسلامی را محدود کرد. در جهان مدرن نیز، خشونت و بیعفتی، چالشهایی جهانیاند که نیازمند قانونگذاری عادلانه و اجتهاد علمیاند. این آیات، با نگاهی چندرشتهای، ما را به تأمل در عدالت و رحمت الهی دعوت میکنند تا جهانی انسانیتر و عادلانهتر بسازیم.
با نظارت صادق خادمی