متن درس
تفسیر: نظام حقوقی و اجتماعی آیات ارث و قوامیت در سوره نساء
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 957)
دیباچه
سوره نساء، چونان گنجینهای از احکام و قواعد حقوقی و اجتماعی، آیینهای است که نظام اجتماعی و اخلاقی روزگار نزول قرآن کریم را بازمیتاباند. آیات 33 و 34 این سوره، با محوریت دو موضوع بنیادین ارث و قوامیت مردان بر زنان، دریچهای به سوی فهم عمیقتر از مناسبات انسانی در بستر تاریخی و تحولات معاصر میگشایند. این نوشتار، با نگاهی ژرف به این آیات، میکوشد تا معانی و مفاهیم آنها را با زبانی روشن و متین، در قالبی علمی و منسجم، به خوانندگان عرضه دارد. همانند رودی که از سرچشمههای حکمت جاری میشود، این تفسیر درصدد است تا با پیوند زدن گذشته به حال، راهی به سوی فهم عادلانه و پویای احکام الهی بگشاید.
بخش نخست: نظام ارث در قرآن کریم
تبیین آیه 33 سوره نساء
وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ ۚ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا
و برای هر یک از شما، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بهجا گذاشتهاند، وارثانی قرار دادهایم، و کسانی که با آنان پیمان بستهاید، پس نصیبشان را به ایشان بدهید، که خداوند بر هر چیزی گواه است.
آیه 33 سوره نساء، چونان کلیدی برای گشودن درهای عدالت در توزیع ثروت، نظامی حقوقی را ترسیم میکند که در آن ماترک متوفی، اعم از خانه، مال، یا اثاثیه، میان وارثان و کسانی که با عقد و پیمان به متوفی پیوند یافتهاند، تقسیم میگردد. این آیه، با تأکید بر واژه «موالی»، که به معنای خویشاوندان و نزدیکان است، شبکهای از روابط خونی و اجتماعی را در بر میگیرد. والدین، بهعنوان طبقه نخست، و خویشاوندان، بهعنوان طبقات بعدی، در این نظام حقوقی جایگاه ویژهای دارند.
مفهوم «عقدت ایمانکم» در این آیه، به پیمانهای شرعی یا عرفی، مانند وصیت به ثلث مال یا تعهدات خیرخواهانه، اشاره دارد. این پیمانها، که میتوانند شامل بخشش بخشی از دارایی به همسر، برادر، یا امور خیر باشند، الزامآورند و باید بهدقت اجرا شوند. این الزام، حتی در صورت کمبود مال برای فرزندان، پابرجاست، چرا که وفای به عهد، چونان ستونی است که بنای اخلاق اجتماعی را استوار میسازد.
درنگ: نظام ارث در قرآن کریم، با تأکید بر عدالت و وفای به پیمان، نهتنها حقوق وارثان را تضمین میکند، بلکه تعهدات وصیتشده را نیز الزامآور میسازد. این نظام، چونان آیینهای است که عدالت الهی را در توزیع ثروت بازمیتاباند.
خداوند، با عبارت «إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا»، نظارت متافیزیکی خود را بر اجرای این احکام اعلام میدارد. این نظارت، چونان نوری است که بر تاریکیهای تخلف و بیعدالتی میتابد و انسان را به رعایت امانت و عدالت فرا میخواند.
تحلیل حقوقی و اجتماعی آیه
از منظر حقوقی، این آیه نظامی عادلانه برای توزیع ثروت ارائه میدهد که در آن حقوق وارثان، از والدین تا خویشاوندان دورتر، بهصورت سلسلهمراتبی تعریف شده است. محدودیت وصیت به ثلث مال، تعادلی ظریف میان اراده متوفی و حقوق وارثان برقرار میسازد. از منظر اجتماعی، این نظام، پیوندهای خانوادگی و تعهدات اخلاقی را تقویت میکند و جامعه را به سوی انسجام و عدالت هدایت مینماید.
جهانشمولی آیه
احکام ارث در این آیه، به دلیل تأکید بر عدالت و وفای به عهد، از ویژگی جهانشمولی برخوردارند. این احکام، مانند رودی زلال، در هر زمان و مکان جاریاند و میتوانند بهعنوان الگویی برای نظامهای حقوقی مدرن مورد استفاده قرار گیرند. با این حال، تشخیص جزئیات اجرایی این احکام، به عقل و شرایط اجتماعی واگذار شده است تا با تحولات زمان هماهنگ گردد.
جمعبندی بخش نخست
آیه 33 سوره نساء، با ترسیم نظامی حقوقی برای توزیع ارث، عدالت و امانتداری را در کانون توجه قرار میدهد. این آیه، با تأکید بر وفای به پیمان و نظارت الهی، جامعهای را تصویر میکند که در آن ثروت و تعهدات، چونان رشتههای بههمتنیده، پیوندهای انسانی را استوار میسازند. این نظام، با ویژگی جهانشمول خود، میتواند الهامبخش نظامهای حقوقی معاصر باشد.
بخش دوم: قوامیت مردان و تحولات اجتماعی
تبیین آیه 34 سوره نساء
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا
مردان بر زنان سرپرستاند، به دلیل آنکه خداوند برخی از ایشان را بر برخی دیگر برتری داده و نیز به دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیاب شوهرانشان، اسرار و حقوقشان را به حفاظت خداوند حفظ میکنند. و زنانی که از نافرمانی آنان بیم دارید، پندشان دهید و در خوابگاهها از آنان دوری گزینید و آنان را بزنید. پس اگر از شما اطاعت کردند، دیگر راهی برای ستم بر آنان نجویید، که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.
آیه 34 سوره نساء، با محوریت قوامیت مردان بر زنان، به یکی از بحثانگیزترین موضوعات حقوقی و اجتماعی قرآن کریم میپردازد. واژه «قوامون»، که از ریشه «قیام» به معنای سرپرستی یا برتری است، در این آیه به مردان نسبت داده شده و دو دلیل برای آن ذکر گردیده: فضل الهی (برتری برخی بر برخی دیگر) و انفاق از اموال. این آیه، همچنین ویژگیهای زنان صالح را با عناوین «قانتات» (فرمانبردار) و «حافظات للغیب» (حافظ اسرار) توصیف میکند و در نهایت، راهکارهایی برای مواجهه با نشوز (نافرمانی احتمالی زنان) ارائه میدهد.
بستر تاریخی قوامیت
در عصر نزول، جامعهای بدوی و مردسالار حاکم بود که در آن زنان، فاقد جایگاه حقوقی و اجتماعی برابر بودند. این بستر، که ریشه در فرهنگ جاهلی داشت، زنان را بهعنوان موجوداتی تحقیرشده و فاقد هویت انسانی مینگریست. فضل الهی، که در آیه بهعنوان دلیل قوامیت ذکر شده، در آن زمان به قدرت جسمانی و اجتماعی مردان تفسیر میگردید. این قدرت، چونان شمشیری بود که مردان را در جایگاه کدخدایان اجتماع قرار میداد، در حالی که زنان، در سایه این اقتدار، به حاشیه رانده میشدند.
درنگ: قوامیت مردان در آیه 34، ریشه در بستر تاریخی عصر نزول دارد، جایی که مردسالاری، چونان بادی سرکش، بر مناسبات اجتماعی حاکم بود. این حکم، پاسخ به نیازهای جامعهای بود که در آن زنان از حقوق بنیادین محروم بودند.
نقد قوامیت در عصر معاصر
با تحولات اجتماعی و پیشرفتهای جنسیتی، قوامیت مردان، که در آیه 34 ترسیم شده، کارکرد خود را از دست داده است. امروزه، زنان با تحصیلات عالی، مهارتهای حرفهای، و نقشهای مدیریتی، چونان ستارگانی در آسمان جامعه میدرخشند. این تحولات، نشاندهنده مکمل بودن زن و مرد است، نه برتری یکجانبه یکی بر دیگری. همانند دو بال پرندهای که در پرواز هماهنگاند، زن و مرد در تواناییها و نقشهای اجتماعی برابرند و مکمل یکدیگر.
از منظر فلسفی، برتری ذاتی یک جنس بر جنس دیگر، با عدالت و حکمت الهی ناسازگار است. در جهان معاصر، که زنان در عرصههای علمی، مدیریتی، و حتی رزمی توانمندیهای خود را به اثبات رساندهاند، قوامیت مردان، چونان کاخی فرسوده، فرو ریخته است. این آیه، در بستر تاریخی خود، راهنمایی برای اصلاح تدریجی جامعه جاهلی بود، اما در زمانه ما، دیگر نمیتوان آن را بهصورت تحتاللفظی اجرا نمود.
انفاق و نقش مالی مردان
عبارت «وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» به مسئولیت مالی مردان در تأمین مخارج خانواده اشاره دارد. در عصر نزول، این انفاق، گاه با منت و تکبر همراه بود و بهعنوان ابزاری برای تحکیم اقتدار مردان به کار میرفت. اما در جهان معاصر، که زنان نیز در تأمین مالی خانواده مشارکت دارند، این انفاق، دیگر نمیتواند دلیلی برای برتری باشد. همانند دو شریک که در ساختن بنایی مشترک تلاش میکنند، زن و مرد در مسئولیتهای مالی و خانوادگی شانه به شانه یکدیگر ایستادهاند.
زنان صالح و حفظ اسرار
زنان صالح، که در آیه با صفت «قانتات» و «حافظات للغیب» توصیف شدهاند، نمونهای از انضباط اخلاقی و امانتداری در خانوادهاند. قنوت، به معنای فروتنی و فرمانبرداری، و حفظ غیب، به معنای نگهبانی از اسرار و حقوق خانواده، ارزشهایی هستند که نهتنها برای زنان، بلکه برای همه اعضای خانواده، چونان گوهرهایی گرانبها، شایسته پاسداشتاند. این ویژگیها، اعتماد و انسجام خانوادگی را تقویت میکنند، اما نباید به معنای تحقیر زنان یا الزام یکجانبه به اطاعت تفسیر شوند.
نشوز و مراحل برخورد
آیه 34، برای مواجهه با نشوز زنان، سه مرحله را پیشنهاد میدهد: موعظه، دوری در رختخواب، و تنبیه. این مراحل، در بستر تاریخی خود، برای مدیریت تعارضات خانوادگی در جامعهای بدوی طراحی شده بودند. اما در جهان معاصر، تنبیه جسمانی، چونان سایهای شوم، با ارزشهای انسانی و اخلاقی ناسازگار است. موعظه و گفتوگو، مانند نسیمی که اختلافات را فرو مینشاند، همچنان میتوانند مؤثر باشند، اما تنبیه، به دلیل مغایرت با عدالت و کرامت انسانی، منسوخ و حرام است.
درنگ: حکم تنبیه در آیه 34، در بستر تاریخی خود، برای نظمبخشی به جامعهای بدوی نازل شده بود، اما در جهان معاصر، که کرامت انسانی و برابری جنسیتی ارزشهای بنیادیناند، این حکم کارکرد خود را از دست داده و اجرای آن نارواست.
نقد روایات و تفاسیر سنتی
برخی روایات، مانند آنچه تنبیه را به «زدن با برگ ریحان» تقلیل میدهد، نهتنها بیاساساند، بلکه به تمسخر احکام الهی منجر میشوند. این روایات، که ریشه در ذهنیتهای سنتی و مردسالار دارند، با حکمت قرآن کریم ناسازگارند. همچنین، تفاسیر سنتی که زنان را به نقشهای حاشیهای مانند شستن کهنه محدود میکنند، با واقعیتهای جامعه مدرن، که در آن زنان در عرصههای علمی و مدیریتی پیشتازند، همخوانی ندارند.
تحولات اجتماعی و برابری جنسیتی
در جهان امروز، زنان با کسب تحصیلات عالی و ایفای نقشهای کلیدی در مدیریت و سرپرستی خانواده، نشان دادهاند که تواناییهایشان با مردان برابر است. در برخی کشورها، قوانین الزام میکنند که چهل درصد مناصب مدیریتی به زنان اختصاص یابد، که این خود گواهی بر تحول در نقشهای جنسیتی است. این برابری، مانند دو کفه ترازویی است که تعادل را به جامعه بازمیگرداند و نشان میدهد که زن و مرد، مکمل یکدیگرند، نه برتر یا فروتر.
جمعبندی بخش دوم
آیه 34 سوره نساء، در بستر تاریخی خود، نظامی برای مدیریت روابط خانوادگی در جامعهای مردسالار ارائه داد. اما با تحولات اجتماعی و پیشرفتهای جنسیتی، احکام قوامیت و تنبیه، کارکرد خود را از دست دادهاند. زن و مرد، چونان دو ستون همارتفاع، در ساختن جامعهای عادلانه و پویا مشارکت دارند. این تحول، نشاندهنده پویایی احکام الهی است که با عقل و شرایط زمان هماهنگ میگردد.
بخش سوم: نقد مردسالاری و اصلاح رفتار اجتماعی
ریشههای مردسالاری
مردسالاری، که در آیه 34 ریشه در فرهنگ جاهلی دارد، نهتنها در جامعه اسلامی، بلکه در بسیاری از جوامع بدوی، چونان درختی تنومند، سایهای سنگین بر روابط انسانی افکنده بود. در این فرهنگ، مردان به دلیل قدرت جسمانی و دسترسی به منابع مالی، اقتدار اجتماعی را در دست داشتند. اما این اقتدار، گاه به قلدری و تحقیر زنان منجر میشد، تا جایی که زنان، مانند پرندگانی در قفس، از حقوق انسانی محروم بودند.
مکمل بودن زن و مرد
از منظر فلسفی و جامعهشناختی، زن و مرد مکمل یکدیگرند. هر یک ویژگیهایی دارند که دیگری فاقد آن است، اما این تفاوتها به معنای برتری نیست، بلکه چونان قطعات پازلی است که در کنار هم، تصویری کامل از انسانیت را میسازند. مردان و زنان، در سواد، فهم، و تواناییهای اجتماعی برابرند و همکاری متقابل آنها، مانند جریانی زلال، حیات اجتماعی را بارور میسازد.
اصلاح رفتار مردان
برای ساختن جامعهای عادلانه، مردان باید از رفتارهای قلدرمآبانه دست کشیده و با احترام و همکاری با زنان رفتار کنند. کارهایی مانند جارو کردن خانه یا مشارکت در امور روزمره، نهتنها از شأن مردان نمیکاهد، بلکه چونان گلی معطر، نشاندهنده جوانمردی و انسانیت است. این همکاری، مانند پلی است که زن و مرد را به سوی زندگی مشترک هماهنگ هدایت میکند.
درنگ: همکاری متقابل زن و مرد، چونان دو بال پرندهای است که پرواز جامعه را به سوی عدالت و انسجام ممکن میسازد. اصلاح رفتارهای مردسالارانه، گامی اساسی در این مسیر است.
نمونههای تاریخی و معاصر
در گذشته، خشونت علیه زنان، مانند کتک زدن با شلاق یا تهدید با چاقو، در برخی جوامع رایج بود. اما در جهان معاصر، زنان با کسب مهارتهای رزمی و تحصیلات، توان دفاع از خود را یافتهاند. حکایتی از فردی که به دلیل خشونت علیه همسرش، با فشار اجتماعی مجبور به طلاق شد، نشاندهنده تحول در نگرشهای اجتماعی است. این تحولات، مانند نسیمی خنک، نشاندهنده پایان عصر مردسالاری و آغاز دورهای از برابری است.
جمعبندی بخش سوم
مردسالاری، که ریشه در فرهنگهای بدوی دارد، در جهان معاصر جایگاهی ندارد. زن و مرد، با تواناییها و نقشهای برابر، مکمل یکدیگرند و همکاری آنها، کلید ساختن جامعهای عادلانه است. اصلاح رفتارهای اجتماعی، از طریق احترام متقابل و مشارکت، راهی است که قرآن کریم برای نیل به این هدف ترسیم کرده است.
نتیجهگیری کلی
آیات 33 و 34 سوره نساء، چونان دو بال یک پرنده، دو نظام حقوقی و اجتماعی را ترسیم میکنند: نظام ارث و قوامیت. آیه 33، با تأکید بر عدالت در توزیع ثروت و وفای به پیمان، نظامی جهانشمول ارائه میدهد که همچنان در جوامع مدرن کاربرد دارد. اما آیه 34، با احکام قوامیت و تنبیه، به بستر تاریخی عصر نزول وابسته است و در جهان معاصر، که برابری جنسیتی و کرامت انسانی ارزشهای بنیادیناند، کارکرد خود را از دست داده است. زن و مرد، مانند دو ستاره همنور، در آسمان خلقت میدرخشند و همکاری آنها، راه را برای ساختن جامعهای عادلانه و پویا هموار میسازد. این تفسیر، با نگاهی عقلانی و پویا، میکوشد تا پیام قرآن کریم را در پرتو تحولات اجتماعی بهگونهای مؤثر و اصیل منتقل نماید.
با نظارت صادق خادمی