متن درس
تفسیر: نفاق و شجاعت در پرتو آیه ۱۴۱ سوره نساء
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۲۴)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راه هدایت را بر انسان میگشاید و با بیانی ژرف، حقیقت وجود آدمی را در برابرش آشکار میسازد. آیه ۱۴۱ سوره نساء، یکی از آیات نورانی این کتاب آسمانی است که با دقت و ظرافت، ویژگیهای منافقان را ترسیم کرده و تفاوتهای بنیادین میان ایمان، کفر و نفاق را به تصویر میکشد. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیه شریفه، به تبیین ویژگیهای نفاق، ریشههای آن در ترس و بزدلی، و اهمیت شجاعت و حکمت در برابر آن میپردازد. با بهرهگیری از تمثیلاتی چون پروانه عاشق که به سوی نور میشتابد، تلاش شده است تا مفاهیم والای قرآنی به زبانی روشن و دلنشین برای طالبان معرفت ارائه گردد. این متن، با ساختاری منسجم، به بررسی ابعاد اخلاقی، روانشناختی و اجتماعی نفاق پرداخته و راهکارهایی برای رهایی از آن از منظر تربیت و حکمت ارائه میدهد.
بخش یکم: تبیین نفاق و عاقبت آن در پرتو قرآن کریم
عاقبت مشترک کافران و منافقان
قرآن کریم، با بیانی حکیمانه، عاقبت کافران و منافقان را در مسیری مشترک به سوی جهنم ترسیم میکند، هرچند راههایشان متفاوت است. کافر با انکار صریح و سختی به سوی انحراف میرود، حال آنکه منافق با سستی و تذبذب این مسیر را میپیماید. این وحدت در عاقبت، نشان از آن دارد که هرگونه انحراف از حقیقت، خواه با کفر آشکار و خواه با نفاق پنهان، به یک مقصد شوم منتهی میشود. این مفهوم، چونان آینهای است که حقیقت باطن انسان را بازمیتاباند و او را به تأمل در مسیر خویش دعوت میکند.
ویژگیهای منافقان در آیه ۱۴۱ سوره نساء
﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾
کسانی که مترصد شمایند، پس اگر از سوی خدا پیروزی برای شما بود، گویند: مگر با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای بود، گویند: مگر بر شما چیره نشدیم و شما را از مؤمنان باز نداشتیم؟ پس خدا روز قیامت میان شما داوری میکند، و خدا هرگز برای کافران بر مؤمنان راهی قرار نداده است.
این آیه شریفه، منافقان را چونان افرادی به تصویر میکشد که در انتظار نتیجه عملکرد مؤمنان و کافران نشستهاند تا بر اساس آن، موضع خویش را تعیین کنند. این رفتار، چونان بادی است که به هر سو میوزد و هیچگاه در جایگاهی استوار نمیماند. منافقان، در صورت پیروزی مؤمنان، ادعای همراهی با ایشان میکنند و در صورت بهرهمندی کافران، خود را حامی و مدافع آنان معرفی مینمایند. این تذبذب، نشانهای از فقدان استقلال و ثبات در ایمان و عمل است که منافق را به سوی گمراهی میکشاند.
درنگ: نفاق، چونان سایهای است که در پس هر پیروزی یا شکست، تغییر رنگ میدهد و منافق را از حقیقت دور میسازد. این تذبذب، ریشه در فقدان ایمان ثابت و وابستگی به منافع زودگذر دارد.
معنای تربّص و استحواذ
واژه «يَتَرَبَّصُونَ» در قرآن کریم به معنای انتظار و تعلل برای مشاهده نتیجه عملکرد دیگران است. منافقان، چونان صیادی که در کمین شکار نشسته، منتظر پیروزی یا شکست مؤمنان میمانند تا بر اساس آن، ادعای همراهی یا حمایت کنند. همچنین، واژه «نَسْتَحْوِذْ» به معنای چیره شدن و حمایت دفاعی است که منافقان در برابر کافران ادعا میکنند تا خود را در جایگاه قدرت و تأثیر نشان دهند. این واژگان، چونان کلیدی، درهای باطن منافق را میگشایند و نیتهای پنهان او را آشکار میسازند.
داوری الهی و برتری مؤمنان
قرآن کریم، با تأکید بر «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، وعده داوری عادلانه خداوند را در روز قیامت میدهد. این داوری، چونان ترازویی است که حقیقت را از باطل جدا میسازد و منافقان و کافران را به سزای اعمالشان میرساند. همچنین، آیه با قاطعیت اعلام میدارد که «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»، بدین معنا که کافران هرگز بر مؤمنان تسلط نخواهند یافت. این وعده، چونان ستارهای در آسمان ایمان، به مؤمنان اطمینان میبخشد که حتی در شکست ظاهری، عزت و همراهی الهی با ایشان است.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، با تکیه بر آیه ۱۴۱ سوره نساء، به تبیین ویژگیهای منافقان و تفاوتهای بنیادین میان کفر، نفاق و ایمان پرداخت. نفاق، چونان بیماریای است که با تذبذب و حیلهگری، انسان را از مسیر حقیقت دور میسازد. در مقابل، ایمان، چونان درختی استوار، در هر شرایطی ریشه در خاک معرفت دارد و مؤمن را به سوی عزت و پیروزی هدایت میکند. این بخش، با تأکید بر داوری الهی و برتری معنوی مؤمنان، زمینه را برای بررسی عمیقتر ویژگیهای نفاق در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: روانشناسی نفاق و ریشههای آن
تذبذب و فقدان استقلال
منافقان، برخلاف مؤمنان و حتی کافران که از استقلال در عقیده و عمل برخوردارند، فاقد ثبات و هویتاند. ایشان، چونان پر کاهی در برابر باد، به هر سو که قدرت و منفعت باشد، گرایش مییابند. این تذبذب، چونان مگسی است که بیهدف اینسو و آنسو میپرد و هرگز به مقصدی نمیرسد. قرآن کریم در آیه ۱۴۳ سوره نساء این ویژگی را چنین توصیف میکند:
﴿مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَٰلِكَ لَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾
آنان میان این و آن سرگردانند، نه با ایناناند و نه با آنان؛ و هر که را خدا گمراه کند، هرگز برای او راهی نخواهی یافت.
این بیثباتی، منافق را به موجودی بیهویت تبدیل میکند که نه با خدا، نه با خلق، و نه حتی با خویشتن خویش پیوندی استوار دارد.
درنگ: منافق، چونان مگسی است که بیهدف در جستوجوی مقصدی موهوم میپرد و هرگز به ساحل نجات نمیرسد. این تذبذب، ریشه در فقدان استقلال و وابستگی به منافع زودگذر دارد.
حیلهگری منافقان
منافقان، نهتنها با انسانها، بلکه حتی با خداوند نیز حیلهگری میکنند. قرآن کریم در آیه ۱۴۲ سوره نساء این ویژگی را چنین بیان میدارد:
﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ﴾
بهراستی منافقان با خدا حیلهگری میکنند، حال آنکه اوست که با آنان حیله میکند.
این حیلهگری، چونان تار عنکبوتی است که منافق برای خود میتند، غافل از آنکه خداوند با افشای باطن او، این تار را درهم میشکند. منافقان، با ادعای ایمان ظاهری، خود را همراه مؤمنان یا کافران نشان میدهند، اما این دورویی، جز شکست و گمراهی برایشان به ارمغان نمیآورد.
عبادت منافقان: کسالت و ریا
یکی از بارزترین ویژگیهای منافقان، کسالت در عبادت و ریا در رفتار است. قرآن کریم در ادامه آیه ۱۴۲ سوره نساء میفرماید:
﴿وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾
و هنگامی که به نماز میایستند، با کسالت میایستند، برای ریا با مردم عمل میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند.
این کسالت، چونان سایهای سنگین بر روح منافق افتاده و عبادتش را به عملی بیروح و ظاهری تبدیل کرده است. منافق، نه از سر اخلاص، بلکه برای جلب نظر دیگران به عبادت میپردازد و ذکر خدا در قلبش جایگاهی اندک دارد. این ویژگی، او را از مؤمن که با شوق و صمیمیت به عبادت میپردازد، متمایز میسازد.
ریشههای نفاق: ترس و بزدلی
ترس و بزدلی، چونان ریشهای سمی، نفاق را در وجود انسان میپروراند. منافق، به دلیل فقدان شجاعت و حکمت، به سوی قدرتهای ظاهری گرایش مییابد و از استقلال در عقیده و عمل بازمیماند. این ترس، چونان بندی است که او را به مزدوری و اطاعت از قدرتهای زودگذر میکشاند. قرآن کریم، با تأکید بر گمراهی منافقان، میفرماید: «وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا» (کسانی که خدا گمراهشان کند، هرگز راهی برایشان یافت نمیشود). این گمراهی، نتیجه انتخاب آگاهانه نفاق و دوری از حقیقت است.
درنگ: ترس، چونان سمی است که نفاق را در وجود انسان میپروراند و او را از شجاعت و حکمت محروم میسازد. منافق، به دلیل بزدلی، به سوی قدرتهای ظاهری میشتابد و از حقیقت دور میماند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تمرکز بر روانشناسی نفاق، به بررسی تذبذب، حیلهگری، کسالت در عبادت، و ترس بهعنوان ریشههای این بیماری معنوی پرداخت. منافق، چونان پرندهای بیآشیان، در جستوجوی مقصدی موهوم است و هرگز به ساحل نجات نمیرسد. این ویژگیها، او را از مؤمن که با شجاعت و حکمت به سوی حقیقت میشتابد، متمایز میسازد. این بخش، زمینه را برای بررسی اهمیت شجاعت و تربیت در بخش بعدی فراهم میکند.
بخش سوم: شجاعت و حکمت در برابر نفاق
شجاعت: گوهر ایمان
شجاعت، چونان گوهری درخشان در تاج ایمان، انسان را از نفاق و بزدلی رهایی میبخشد. برخلاف جبن (ترس) و تهور (بیباکی بیمنطق)، شجاعت بر پایه حکمت و معرفت استوار است. مؤمن شجاع، حتی در برابر شکست ظاهری، با خدا همراه است و عزت خود را حفظ میکند. این ویژگی، چونان سپری است که او را در برابر وسوسههای نفاق محافظت میکند. قرآن کریم در آیه ۱۳۹ سوره آلعمران میفرماید:
﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾
و سست نشوید و اندوهگین نباشید، که اگر مؤمن باشید، شما برترید.
این آیه، شجاعت را بهعنوان ویژگی بنیادین مؤمنان ستایش میکند و آن را در برابر نفاق و بزدلی قرار میدهد.
نقد نظام تربیتی و آموزشی
نظام تربیتی کنونی، گاه به جای پرورش شجاعت و حکمت، ترس و نفاق را در کودکان تقویت میکند. روشهای آموزشی سنتی، که گاه به تمثیل ملانصرالدینی تشبیه میشوند، فاقد هدف و استقامتاند و کودکان را به سوی بزدلی سوق میدهند. به عنوان نمونه، اجبار کودکان به پوشیدن لباسهایی که ترس را در آنان نهادینه میکند، نمونهای از تربیت نادرست است که شجاعت را در نطفه خفه میسازد. در مقابل، تربیت حکیمانه، چونان باغبانی است که نهال شجاعت و معرفت را در وجود کودک میپروراند.
تربیت حکیمانه: داستان سیلی و پول
یکی از نمونههای تربیت حکیمانه، داستانی است که پدری با استفاده از سیلی و پول، کودک را از حرص مادی دور کرد. این روش، چونان آینهای است که حقیقت را به کودک نشان میدهد و او را از وابستگی به دنیا بازمیدارد. چنین تربیتی، شجاعت و حکمت را در وجود انسان میپروراند و او را از نفاق و بزدلی دور میسازد. قرآن کریم در آیه ۶ سوره تحریم به اهمیت تربیت خانواده اشاره میکند:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادهتان را از آتشی حفظ کنید.
نقد فقدان توان تربیتی والدین
والدین امروزی، به دلیل مشغله و فقدان توان تربیتی، گاه نمیتوانند کودکان را بهدرستی پرورش دهند. این ناتوانی، چونان سدی است که نسلها را از شجاعت و حکمت محروم میسازد و به سوی نفاق و بزدلی سوق میدهد. تولید نسل بدون توان تربیتی، چونان کاشتن بذری در خاک شورهزار است که جز نسلی سوخته و ناسالم به بار نمیآورد. این نقد، به مسئولیت والدین در تربیت نسلی شجاع و حکیم اشاره دارد.
درنگ: تربیت حکیمانه، چونان آبی زلال، شجاعت و معرفت را در وجود انسان میپروراند و او را از نفاق و بزدلی رهایی میبخشد. فقدان تربیت صحیح، نسلها را به سوی انحطاط میکشاند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر شجاعت بهعنوان گوهری در ایمان، به نقد نظام تربیتی و نقش آن در پرورش یا تضعیف شجاعت پرداخت. تربیت حکیمانه، چونان باغبانی است که نهال ایمان و شجاعت را در وجود انسان میپروراند و او را از نفاق دور میسازد. این بخش، با ارائه نمونههای عملی از تربیت، راه را برای جمعبندی نهایی کتاب هموار میکند.
بخش چهارم: راهکارهای رهایی از نفاق
پرورش شجاعت از کودکی
تربیت از کودکی، چونان کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، شجاعت و حکمت را در وجود انسان میپروراند. کودکان باید از همان آغاز با هدف و استقامت آشنا شوند تا ترس و نفاق در وجودشان ریشه ندواند. این تربیت، چونان نوری است که تاریکی بزدلی را میزداید و انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
اصلاح نظام آموزشی
نظام آموزشی، باید به جای تقویت ترس و نفاق، شجاعت و حکمت را در کودکان پرورش دهد. آموزش هدفمند، چونان پلی است که انسان را از جهل به سوی معرفت میرساند. علم دینی، اگر با حکمت و هدف همراه شود، میتواند نسلی شجاع و استوار تربیت کند که از نفاق و بزدلی به دور باشد.
الگوی عاشقی پروانه
انسان باید شجاعت و ایثار را از پروانه عاشق بیاموزد که با فداکاری به سوی نور میشتابد. این الگو، چونان مشعلی است که راه ایمان را روشن میسازد و انسان را از نفاق و ترس رهایی میبخشد. قرآن کریم در آیه ۲۰۷ سوره بقره به این ایثار اشاره میکند:
﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ﴾
و از مردم کسی است که جان خود را برای خشنودی خدا میفروشد.
نقد سوءاستفاده قدرتها
قدرتهای سیاسی، گاه با استفاده از امکانات و ثروت، مردم را به اطاعت و مزدوری وادار میکنند. این سوءاستفاده، چونان زنجیری است که انسان را از شجاعت و استقلال محروم میسازد. قرآن کریم در آیه ۳۱ سوره توبه از این اطاعت نهی میکند:
﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾
آنان دانشمندان و راهبان خود را به جای خدا به پرستش گرفتند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با ارائه راهکارهایی برای رهایی از نفاق، بر اهمیت تربیت از کودکی، اصلاح نظام آموزشی، و الگوگیری از ایثار پروانه تأکید کرد. این راهکارها، چونان کلیدهاییاند که درهای شجاعت و حکمت را میگشایند و انسان را از نفاق و بزدلی رهایی میبخشند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر آیه ۱۴۱ سوره نساء، به تبیین ویژگیهای نفاق، ریشههای آن در ترس و بزدلی، و اهمیت شجاعت و حکمت در برابر آن پرداخت. نفاق، چونان سایهای شوم، انسان را از حقیقت دور میسازد و به سوی گمراهی میکشاند. در مقابل، شجاعت و حکمت، چونان دو بال، انسان را به سوی عزت و هدایت پرواز میدهند. تربیت حکیمانه، آموزش هدفمند، و الگوگیری از ایثار پروانه، راهکارهاییاند که میتوانند انسان و جامعه را از نفاق رهایی بخشند. این تفسیر، با دعوت به تأمل در معارف قرآنی، طالبان حقیقت را به سوی ایمانی استوار و شجاعتی حکیمانه فرا میخواند. در پایان، با توسل به اهلبیت علیهمالسلام، از خداوند متعال عاقبت خیر و ثبات در ایمان طلب میکنیم:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
خدایا، بر محمد و آل محمد درود فرست.
با نظارت صادق خادمی