در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1062

متن درس




تفسیر: تأملاتی در توحید و نقد انحرافات اعتقادی (برگرفته از آیه 18 سوره مائده)

تفسیر: تأملاتی در توحید و نقد انحرافات اعتقادی (برگرفته از آیه 18 سوره مائده)

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۶۲)

دیباچه

تفسیر آیه 18 سوره مائده، که محور این نوشتار است، دریچه‌ای است به سوی تأمل در یکی از اساسی‌ترین اصول دین مبین اسلام: توحید. این آیه، با بیانی رسا، به نقد اعتقاد نصارا به الوهیت حضرت مسیح علیه‌السلام می‌پردازد و با استناد به کلام خود آن حضرت، بنی‌اسرائیل را به پرستش خدای یگانه فرا می‌خواند. نوشتار حاضر، با نگاهی عمیق و چندوجهی، به بررسی این آیه و مسائل مرتبط با آن می‌پردازد. هدف، نه‌تنها فهم دقیق محتوای آیه، بلکه کاوش در ابعاد کلامی، تربیتی و اجتماعی آن است. این تأملات، با بهره‌گیری از زبانی فصیح و ساختاری منظم، تلاش دارد تا مفاهیم را به‌گونه‌ای روشن و منسجم ارائه دهد که همسو با روح تعالیم قرآنی باشد.

بخش نخست: تبیین آیه و نقد اعتقاد به الوهیت مسیح

متن و ترجمه آیه

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمْ ۚ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ ۖ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ

به‌راستی، کسانی که گفتند: «خدا همان مسیح پسر مریم است»، کافر شدند. حال آنکه مسیح گفت: «ای بنی‌اسرائیل! خدا را که پروردگار من و پروردگار شماست، بپرستید.» زیرا هر کس به خدا شرک ورزد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش آتش است، و ستمکاران را یاورانی نیست.

تحلیل کلامی آیه

قرآن کریم در این آیه، با صراحت، اعتقاد به الوهیت حضرت مسیح علیه‌السلام را مصداق کفر می‌داند، زیرا این باور، اصل توحید را که جوهره دین الهی است، نقض می‌کند. توحید، چونان خورشیدی تابان، محور تمامی تعالیم انبیاست و هرگونه انحراف از آن، به مثابه گمراهی در تاریکی شرک است. آیه، با استناد به کلام خود حضرت مسیح علیه‌السلام، که بنی‌اسرائیل را به پرستش خدای یگانه دعوت کرده، این انحراف را رد می‌کند. این استناد، چونان کلیدی است که قفل حقیقت را می‌گشاید و نشان می‌دهد که حتی خود مسیح، خود را بنده خدا می‌دانست، نه خدا.

درنگ: اعتقاد به الوهیت مسیح، نقض توحید است و کلام خود حضرت مسیح علیه‌السلام، بهترین گواه بر بطلان این باور است.

تمایز میان الوهیت و فرزندی خدا

یکی از نکات برجسته در تحلیل این آیه، تمایز میان اعتقاد به الوهیت مسیح و ادعای «ابناء الله» یا فرزندان خدا است. این دو مفهوم، هرچند در ظاهر مشابه به نظر می‌رسند، در باطن تفاوت‌هایی اساسی دارند. ادعای الوهیت، مستقیماً خدا را با مخلوق یکی می‌انگارد، در حالی که مفهوم فرزندی خدا، گاه به‌صورت استعاری در برخی ادیان مطرح شده است. قرآن کریم، با دقت، هر دو باور را نقد می‌کند، اما در این آیه، تمرکز بر رد الوهیت است. این تمایز، چونان خط‌کشی است که مرزهای حقیقت را از توهم جدا می‌سازد.

پیامدهای شرک در قرآن کریم

آیه، با بیانی قاطع، شرک را گناهی بزرگ معرفی می‌کند که بهشت را بر مشرک حرام و جایگاه او را آتش می‌سازد. این تأکید، چونان هشداری است که در گوش جان طنین‌انداز می‌شود و انسان را از فروافتادن در ورطه شرک بازمی‌دارد. عبارت «وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» نیز نشان‌دهنده تنهایی و درماندگی مشرکان در برابر عدالت الهی است، گویی در روز جزا، هیچ پناهی جز خدا نیست و ظالمان، تنها در برابر عذاب الهی ایستاده‌اند.

بخش دوم: نقد انحرافات اعتقادی و مقایسه با دیگر ادیان

شباهت‌های انحرافات اعتقادی

اعتقاد به الوهیت مسیح، تنها مختص به نصارا نیست؛ بلکه در برخی انحرافات اعتقادی در میان امت اسلامی نیز نمونه‌هایی مشابه دیده می‌شود. برای مثال، باورهایی چون «لا إله إلا زینب» یا نسبت دادن الوهیت به برخی شخصیت‌های مقدس، نشان‌دهنده الگویی مشترک در خروج از توحید است. این انحرافات، چونان شاخه‌هایی هستند که از ریشه شرک تغذیه می‌کنند و به نقض اصل توحید می‌انجامند. چنین باورهایی، هرچند به ظاهر متفاوت، در باطن به یک حقیقت گمراه‌کننده منتهی می‌شوند: ارتقای مخلوق به جایگاه خالق.

درنگ: انحرافات اعتقادی در ادیان مختلف، از جمله نسبت دادن الوهیت به شخصیت‌های مقدس، ریشه در نقض توحید دارد و نیازمند اصلاح از طریق عقلانیت و استناد به متون معتبر است.

نقد روایات جعلی در تاریخ اسلام

یکی از مسائل مطرح در متن، جعل روایاتی است که به منظور رقابت‌های فرقه‌ای یا توجیه رفتارها شکل گرفته‌اند. به عنوان مثال، روایتی منسوب به یکی از عالمان دینی که ادعا می‌کند فردی را کشته و دوباره زنده کرده تا عدم الوهیت او را اثبات کند، به‌صراحت رد می‌شود. همچنین، روایاتی مانند «من أکل البصل فی البقة وجبت له الجنة» (هرکس در بقیع پیاز بخورد، بهشت بر او واجب می‌شود)، نمونه‌هایی از جعل‌هایی هستند که به تضعیف اعتبار معارف دینی انجامیده‌اند. این روایات، چونان علف‌های هرزی هستند که در باغ حقیقت روییده و نیازمند پاکسازی‌اند.

لزوم عقلانیت در فهم دین

عقل، چونان چراغی است که مسیر حقیقت را روشن می‌سازد. متن تأکید می‌کند که خداوند به انسان عقل داده تا از باورهای نادرست، مانند الوهیت مسیح یا دیگر شخصیت‌ها، دوری جوید. این دیدگاه، با دعوت قرآن کریم به تعقل و تدبر هم‌راستاست. عقلانیت، نه‌تنها در رد شرک، بلکه در فهم صحیح متون دینی و دوری از روایات بی‌اساس، نقشی کلیدی دارد.

بخش سوم: نقد لحن آیه و تأثیرات اجتماعی آن

لحن تهدیدآمیز آیه

متن، به آیه‌ای دیگر اشاره دارد که در آن خداوند می‌فرماید:

قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا

بگو: اگر خدا بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه کسانی که در زمین‌اند را هلاک کند، کیست که بتواند از خدا چیزی بازستاند؟

این لحن، که به قدرت‌نمایی الهی اشاره دارد، از منظر متن، به‌مثابه قلدری تلقی شده و بدآموز دانسته می‌شود. چنین بیانی، ممکن است به ترویج رفتارهای مشابه در جامعه منجر شود، گویی که قدرت، به جای استدلال، محور گفت‌وگو قرار گیرد.

درنگ: لحن تهدیدآمیز در متون دینی، اگرچه برای تأکید بر قدرت الهی به‌کار رفته، ممکن است به الگوبرداری نادرست در رفتارهای اجتماعی منجر شود.

مقایسه با رفتار حاکمان مستبد

متن، این لحن را با رفتار برخی حاکمان مستبد مقایسه می‌کند که با قدرت‌نمایی، دیگران را سرکوب می‌کنند. به عنوان مثال، اشاره به یکی از حاکمان معاصر که با ثروت و قدرت، به فساد و ستم پرداخته، نشان‌دهنده تأثیرات منفی چنین الگوهاست. این حاکمان، چونان سایه‌های تاریکی هستند که نور عدالت را می‌پوشانند و جامعه را به ورطه فساد می‌کشانند.

مثال‌های تاریخی از سوءاستفاده از قدرت

متن، به نمونه‌هایی از تاریخ اشاره می‌کند که حاکمان، با سوءاستفاده از قدرت، به فساد و ظلم پرداخته‌اند. این نمونه‌ها، چونان آیینه‌ای هستند که عاقبت شوم قدرت‌نمایی بدون اخلاق را نشان می‌دهند. در مقابل، اشاره به یکی از بانوان دربار که به خیرخواهی و توجه به محرومان شهره بود، نشان‌دهنده ارزش رفتارهای نیک، حتی اگر ظاهری باشند، است.

عقده‌های قدرت و پیامدهای آن

متن، به گروه‌هایی اشاره می‌کند که با عقده‌های قدرت، در صورت دستیابی به مقام، به ستم می‌پردازند. این گروه‌ها، چونان آتش زیر خاکستری هستند که در فرصت مناسب، شعله‌ور شده و جامعه را به نابودی می‌کشانند. این دیدگاه، به تأثیرات روان‌شناختی و اجتماعی عقده‌های قدرت اشاره دارد که می‌تواند به رفتارهای مخرب منجر شود.

بخش چهارم: دعوت به متانت و مهربانی در فهم دین

نقد خشونت در تفسیر متون دینی

متن، با نگاهی نقادانه، خواستار تبرئه قرآن کریم از خشونت و ترویج متانت و مهربانی در فهم و عمل به آن است. این دعوت، چونان نسیمی است که غبار خشونت را از چهره دین می‌زداید و راه را برای هدایت حقیقی هموار می‌سازد. تأکید بر عقلانیت و محبت، به‌عنوان دو بال پرواز به سوی حقیقت، ضرورتی انکارناپذیر است.

درنگ: فهم دین باید بر پایه متانت، مهربانی و عقلانیت استوار باشد تا هدایت الهی با اقناع و محبت محقق گردد.

نقد استدلال غیرعلمی آیه

متن، استدلال آیه را به دلیل توسل به تهدید به جای منطق، غیرعلمی می‌داند. این نقد، به ضرورت گفت‌وگوی عقلانی در مسائل دینی اشاره دارد. استدلال منطقی، چونان پلی است که مخاطب را به سوی حقیقت هدایت می‌کند، در حالی که تهدید، ممکن است به مقاومت و دوری از حقیقت منجر شود.

اشتباه مصداقی نصارا

نصارا، هرچند خدا را قبول داشتند، در مصداق اشتباه کردند و مسیح را به دلیل معجزاتش خدا پنداشتند. این خطا، چونان گمراهی در مسیری است که نشانه‌های آن به‌درستی خوانده نشده است. قرآن کریم، با رد این باور، بر ذات متعال الهی تأکید می‌کند و هرگونه تشبیه مخلوق به خالق را باطل می‌داند.

دعوا به‌عنوان آخرین راه

متن، تهدید را آخرین راه در مواجهه با انکار شدید معرفی می‌کند، اما آن را در تربیت ناکارآمد می‌داند. دعوا، چونان آخرین تیری است که از کمان رها می‌شود، اما اگر هدف، هدایت باشد، محبت و استدلال، تیرهایی کارآمدترند.

جمع‌بندی

تفسیر آیه 18 سوره مائده، با تمرکز بر نقد اعتقاد نصارا به الوهیت حضرت مسیح علیه‌السلام، بر اصل توحید تأکید می‌کند. این آیه، با استناد به کلام خود مسیح، راه را بر هرگونه شرک می‌بندد و انسان را به پرستش خدای یگانه فرا می‌خواند. تحلیل‌های ارائه‌شده، ضمن تأیید این نقد، به بررسی انحرافات مشابه در تاریخ اسلام و تأثیرات اجتماعی لحن تهدیدآمیز متون دینی می‌پردازد. دعوت به عقلانیت، متانت و مهربانی، به‌عنوان راه‌هایی برای فهم صحیح دین، از مهم‌ترین پیام‌های این نوشتار است. این تأملات، چونان چراغی است که مسیر هدایت را روشن می‌سازد و مخاطب را به سوی حقیقت قرآنی رهنمون می‌شود.

با نظارت صادق خادمی