متن درس
تفسیر: تقوای هابیل و حسادت قابیل در آیات 28 و 29 سوره مائده
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۷۱)
دیباچه
داستان هابیل و قابیل در قرآن کریم، چون آیینهای شفاف، تقابل میان تقوا و حسادت را به نمایش میگذارد. آیات 28 و 29 سوره مائده، با بیانی ژرف و حکیمانه، گفتوگوی هابیل با قابیل را روایت میکنند که در آن، هابیل با تکیه بر ترس از پروردگار عالمیان، از گناه قتل پرهیز کرده و بار ظلم را به قابیل واگذار میکند. این آیات، نهتنها درسهایی از عدالت الهی و مسئولیتپذیری اخلاقی ارائه میدهند، بلکه با کاوش در ریشههای حسادت و مراحل گناه، راهنمایی برای خودسازی و تهذیب نفس فراهم میآورند. این نوشتار، با تکیه بر محتوای درسگفتار، این آیات را با نگاهی کلامی و اخلاقی تفسیر کرده و با بیانی روشن و فاخر، مفاهیم را برای خوانندگان ژرفاندیش بسط میدهد.
بخش نخست: متن و ترجمه آیات
آیه 28 سوره مائده
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِي إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ ۖ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
اگر تو دست خود را به سوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را به سوی تو دراز نخواهم کرد تا تو را بکشم، زیرا من از خدا، پروردگار جهانیان، میترسم.
آیه 29 سوره مائده
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ۖ وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ
من میخواهم که تو بار گناه من و گناه خودت را به دوش کشی و از اهل آتش باشی، و این است سزای ستمگران.
بخش دوم: تقوای هابیل، سپر در برابر ظلم
ترس از خدا، بنیاد تقوا
هابیل در آیه 28، با گفتار «إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ»، ترس از پروردگار را بهعنوان انگیزه اصلی پرهیز از گناه قتل بیان میکند. این ترس، نه از جنس هراس دنیوی، بلکه تجلی تقواست که چون مشعلی فروزان، راه هابیل را در برابر وسوسههای نفسانی روشن میسازد. مفهوم «رب العالمین» در این آیه، به گستردگی نظارت الهی بر همه عوالم اشاره دارد و هابیل را به آگاهی از حضور و اقتدار پروردگار در تمامی شئون هستی رهنمون میشود. این آگاهی، او را از ارتکاب قتل بازمیدارد و برتری اخلاقیاش را در برابر قابیل آشکار میسازد.
درنگ: ترس هابیل از خدا، تجلی تقواست که او را از گناه قتل بازمیدارد و نشاندهنده آگاهی عمیق او از نظارت الهی است.
اراده هابیل در پرهیز از گناه
در آیه 29، هابیل با بیان «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ»، اراده استوار خود را برای پاک ماندن از گناه و واگذاری پیامدهای ظلم به قابیل اعلام میکند. این اراده، چون صخرهای استوار در برابر امواج وسوسه، نشاندهنده عقلانیت و تقوای اوست. هابیل نهتنها از گناه قتل پرهیز میکند، بلکه با آگاهی از عدالت الهی، بار گناه را به گردن ظالم میاندازد و خود را از آلودگی حفظ میکند.
بخش سوم: حسادت، ریشه گناه قابیل
حسادت، آتشی در جان
حسادت، چون آتشی سوزان در جان قابیل زبانه کشید و او را به سوی گناه قتل سوق داد. این رذیله اخلاقی، که ریشه در عدم پذیرش قربانی او توسط خداوند داشت، چنان قلبش را در بر گرفت که او را از مسیر حق دور ساخت. حسادت، بهسان سمی مهلک، روح انسان را آلوده میکند و او را به سوی گناهان بزرگ رهنمون میشود. قابیل، در پی حسادت به برادرش، که قربانیاش مقبول درگاه الهی شده بود، به جای خودسازی، به خشم و کینه روی آورد و اینگونه، نفس خویش را به سوی گناه سوق داد.
درنگ: حسادت، چون سمی مهلک، ریشه گناه قابیل بود که او را به قتل برادرش واداشت و نشاندهنده خطر این رذیله در انحراف انسان است.
نفس اماره و مراحل گناه
قرآن کریم در آیهای دیگر، از متابعت نفس قابیل سخن میگوید: «فَتَوَعَّتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ». این عبارت، به نقش نفس اماره در تحریک به گناه اشاره دارد. گناه، چون سفری شوم، مراحلی دارد: نخست، آمادگی درونی که چون بذری در خاک نفس کاشته میشود؛ سپس اراده، که این بذر را آبیاری میکند؛ آنگاه جزم، که تصمیم را استوار میسازد؛ و سرانجام، عمل، که میوه تلخ گناه را به بار میآورد. قابیل، در این مسیر، ابتدا آمادگی کشتن برادرش را در خود پروراند، سپس اراده کرد، جزم یافت و در نهایت، به قتل اقدام نمود.
بخش چهارم: تمایز اثم و معصیت کبیره
اثم، گناهان خرد و پیامدهای قتل
در تفسیر آیه 29، تمایز میان «اثم» و «معصیت کبیره» مورد توجه قرار گرفته است. اثم، به گناهان خرد اشاره دارد که در جریان دعوا و قتل پدید میآیند؛ مانند محروم شدن هابیل از انجام اعمال خیر، نظیر نماز و نیایش، که به سبب قتل او از دست میرود. این گناهان خرد، اگرچه در برابر معصیت کبیره چون قتل ناچیز به نظر میآیند، اما به گردن قاتل میافتند و بار گناه او را سنگینتر میکنند.
قتل، اوج ظلم و معصیت کبیره
قتل، بهسان قلهای تاریک در میان گناهان، معصیت کبیره و ظلمی عظیم شمرده شده است. این گناه، نهتنها جان انسانی را میستاند، بلکه فرصتهای معنوی و خیرات او را نیز از میان میبرد. هابیل، با آگاهی از این حقیقت، به قابیل هشدار میدهد که بار گناه او و گناهان ناشی از محرومیت هابیل از اعمال خیر، به گردن قاتل خواهد افتاد. این دیدگاه، به جایگاه والای حفظ جان در اسلام اشاره دارد که قتل را گناهی بزرگ و عامل هلاکت میداند.
درنگ: قتل، بهعنوان معصیت کبیره و اوج ظلم، نهتنها جان انسان را میستاند، بلکه فرصتهای معنوی او را نیز نابود میکند و بار گناه را بر دوش قاتل مینهد.
بخش پنجم: عدالت الهی و جزای ظالمان
اهل آتش، سزای ظلم
آیه 29 با عبارت «فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ»، به عاقبت شوم قابیل بهعنوان اهل آتش اشاره دارد. این عاقبت، نتیجه مستقیم ظلم و قتل است که هابیل آن را بهعنوان جزای الهی برای ظالمان پیشبینی میکند. عدالت الهی، چون ترازویی دقیق، هر عملی را با پیامدهایش میسنجد و ظالم را به سزای خویش میرساند.
جزای ظالمان
عبارت «وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ» در آیه 29، قتل را بهعنوان مصداقی از ظلم معرفی میکند که سزای آن، عذاب اخروی است. این اصل، چون نوری درخشان، عدالت الهی را در برابر ظلم و ستم آشکار میسازد و نشان میدهد که هیچ ظلمی از نگاه پروردگار پنهان نمیماند.
بخش ششم: تعارض ظاهری با آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»
در تفسیر، پرسشی درباره تعارض ظاهری میان آیه 29 سوره مائده و آیه 164 سوره انعام («وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى») مطرح شده است که بیان میدارد هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد. پاسخ این است که هابیل اراده قتل یا متابعت گناه نداشته، بلکه با دفاع از خویش و پرهیز از گناه، مسئولیت را به قابیل واگذار کرده است. این پاسخ، به تمایز میان گناه ارادی و گناه تحمیلی اشاره دارد و نشان میدهد که هابیل، با تقوای خویش، از بار گناه رهایی یافته است.
بخش هفتم: پشیمانی و زیانکاری قابیل
پشیمانی پس از گناه
قرآن کریم در آیهای دیگر، با عبارت «فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ»، به پشیمانی قابیل پس از قتل اشاره دارد. این پشیمانی، نه به معنای توبه واقعی، بلکه فهم زیانکاری پس از گناه است. قابیل، چون کشاورزی که بذر ناسازگار کاشته و میوه تلخ برداشت کرده، پس از قتل برادرش به زیان خویش آگاه شد، اما این آگاهی، او را از خباثت درونی نجات نداد.
مثال شهوت و غلبه نفس
برای توضیح این حالت، مثالی از غلبه شهوت بر جوان آورده شده است. جوانی که در دام شهوت گرفتار میشود، پس از ارضای آن، به پوچی و زیان عمل خود پی میبرد. این مثال، چون آیینهای، حال قابیل را پس از قتل برادرش نشان میدهد که در اثر غلبه نفس اماره، به گناه اقدام کرد و سپس به زیانکاری خویش آگاه شد.
درنگ: پشیمانی قابیل پس از قتل، فهم زیانکاری اوست، نه توبه واقعی، که نشاندهنده غلبه نفس اماره بر اراده اوست.
بخش هشتم: نقد قاتلان بیتوبه
در تفسیر، قاتلانی که پس از ارتکاب قتل، به اعمال ظاهری چون دعا روی میآورند، مورد نقد قرار گرفتهاند. این افراد، که گناه خود را با اعمال صوری توجیه میکنند، از قابیل نیز زیانکارترند. این نقد، چون تیغی برّان، نفاق و عدم درک واقعی گناه را در چنین افرادی نمایان میسازد و بر ضرورت توبه حقیقی تأکید دارد.
بخش نهم: تفاوت قتل برادر با دشمن
قتل برادر، به دلیل پیوندهای خانوادگی، گناهی سنگینتر از قتل دشمن یا غریبه است. هابیل، که قربانیاش مقبول درگاه الهی شده بود، برادری بود که در زمره خوبان قرار داشت. قتل او توسط قابیل، نهتنها جان انسانی را سلب کرد، بلکه پیوندهای خانوادگی را گسست و ظلمی مضاعف را رقم زد.
بخش دهم: تلاش برای مخفی کردن گناه
قابیل، پس از قتل، در پی مخفی کردن جنایت خود از برادران و پدرش برآمد. این تلاش، چون پردهای بر حقیقت، نشاندهنده ترس او از عواقب اجتماعی گناه بود. اما عدالت الهی، چون نوری نفوذناپذیر، هیچ گناهی را از نظر پنهان نمیدارد و ظالم را به سزای عملش میرساند.
نتیجهگیری
تفسیر آیات 28 و 29 سوره مائده، چون چشمهای زلال، درسهایی از تقوا، عدالت الهی و خطر حسادت را به خوانندگان عرضه میدارد. هابیل، با تکیه بر ترس از پروردگار و اراده برای پرهیز از گناه، الگویی از تقوا و عقلانیت ارائه میدهد، در حالی که قابیل، در دام حسادت و نفس اماره، به زیانکاری و هلاکت میرسد. این آیات، با تبیین مراحل گناه و پیامدهای ظلم، انسان را به خودسازی و تهذیب نفس دعوت میکنند و راه سعادت را در پرهیز از رذایل اخلاقی و تمسک به تقوا نشان میدهند.
با نظارت صادق خادمی