در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1076

متن درس




تفسیر آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره مائده: تأملی در عدالت و رحمت الهی

تفسیر آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره مائده: تأملی در عدالت و رحمت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۷۶)

دیباچه

آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره مائده، چونان نگینی درخشان در کلام وحی، به مسائل بنیادین عدالت، مجازات، توبه و رحمت الهی می‌پردازند. این آیات، که در بستر گفت‌وگویی عالمانه و نقادانه بررسی شده‌اند، دعوتی است به تأمل در احکام الهی و پیوند آن‌ها با حکمت و رحمت بی‌کران پروردگار. در این نوشتار، با نگاهی ژرف به این آیات، تلاش شده است تا معانی و مفاهیم آن‌ها با زبانی روشن و متین، در قالبی علمی و منسجم، ارائه گردد. این بررسی، نه تنها به تبیین احکام فقهی و کلامی می‌پردازد، بلکه با طرح پرسش‌هایی عمیق، خواننده را به اندیشیدن در چیستی عدالت و رحمت در نظام الهی فرامی‌خواند.

بخش یکم: تبیین آیه ۳۸ و مجازات سرقت

متن و ترجمه آیه

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و دست مرد دزد و زن دزد را به سزای آنچه کسب کرده‌اند قطع کنید؛ این کیفر از جانب خداست، و خدا توانا و حکیم است.

حکم ابتدایی مجازات

آیه ۳۸ سوره مائده، حکمی ابتدایی را برای مجازات سارق و سارقه وضع می‌کند که در نظام فقهی به عنوان یکی از احکام حدود شناخته می‌شود. این حکم، با صراحت و قاطعیت، قطع دست را به عنوان جزای سرقت معرفی می‌کند. چنین حکمی، چونان شمشیری دو لبه، هم بازدارندگی را در پی دارد و هم پرسش‌هایی درباره تناسب جرم و مجازات برمی‌انگیزد. در گفت‌وگوی عالمانه، این آیه به عنوان مبنایی برای تأمل در عدالت الهی و اجرای آن در جامعه مطرح شده است.

درنگ: آیه ۳۸، به عنوان حکمی بازدارنده، بر اجرای عدالت در برابر جرم سرقت تأکید دارد، اما پرسش از تناسب مجازات با جرم، نیازمند بررسی فقهی و عقلی است.

بررسی واو در «والسارق والسارقه»

یکی از نکات مورد توجه در این آیه، حضور واو در عبارت «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ» است. این واو، که در نگاه نخست پیونددهنده مرد دزد و زن دزد به نظر می‌رسد، در گفت‌وگو مورد نقد قرار گرفته و به عنوان عنصری زائد و فاقد وجه ادبی معرفی شده است. با این حال، از منظر بلاغی، واو در اینجا نقش عطف یا تأکید بر شمول حکم برای هر دو جنس را ایفا می‌کند. این واو، چونان پلی است که عدالت الهی را برای مرد و زن یکسان می‌سازد، و هرگونه تبعیض جنسیتی را در اجرای حکم نفی می‌کند.

در نقد این واو، پرسش‌هایی درباره جایگاه ادبی آن مطرح شده است. آیا این واو صرفاً برای تأکید است یا حشو و زائد محسوب می‌شود؟ پاسخ این پرسش در ساختار بلاغی قرآن کریم نهفته است، که هر واژه‌ای در آن با دقتی حکیمانه برگزیده شده است. واو در اینجا، نه تنها عطف میان سارق و سارقه را نشان می‌دهد، بلکه بر جامعیت حکم و شمول آن بر هر دو جنس تأکید دارد.

درنگ: واو در «والسارق والسارقه» بر شمول حکم برای هر دو جنس تأکید دارد و از منظر بلاغی، نشانه‌ای از دقت و جامعیت کلام الهی است.

تعریف سارق و سارقه

در تبیین آیه، سارق و سارقه به ترتیب به مرد دزد و زن دزد تفسیر شده‌اند. این تعریف، صراحت آیه در شمول حکم برای هر دو جنس را نشان می‌دهد. عدالت الهی، چونان آفتابی فراگیر، هیچ تفاوتی میان مرد و زن در اجرای مجازات قائل نیست. این برابری، نشانه‌ای از حکمت الهی در وضع احکام است که فارغ از جنسیت، جرم را مورد قضاوت قرار می‌دهد.

ابهام در مقدار سرقت

یکی از پرسش‌های اساسی در گفت‌وگو، مقدار سرقتی است که مشمول این حکم می‌شود. آیا سرقت چند درهم یا اشیای ناچیز مانند آفتابه و لگن، همانند سرقت‌های کلان مالی، مستوجب قطع دست است؟ این پرسش، چونان تلنگری به وجدان فقهی، ضرورت تعیین نصاب سرقت را در فقه اسلامی برجسته می‌سازد. بدون تعیین نصاب، اجرای این حکم می‌تواند به نابرابری و بی‌عدالتی منجر شود، چنان‌که در گفت‌وگو نیز به تفاوت میان سرقت‌های خرد و کلان اشاره شده است.

نقد مجازات سرقت‌های خرد و کلان

در گفت‌وگوی عالمانه، مجازات قطع دست برای سرقت‌های خرد، مانند دزدیدن یک گوسفند، در برابر سرقت‌های کلان مالی، مورد نقد قرار گرفته است. این نقد، چونان آینه‌ای است که نابرابری در اجرای عدالت را در برابر ثروتمندان و فقرا نشان می‌دهد. در حالی که سرقت‌های خرد با مجازات سخت مواجه می‌شوند، سرقت‌های کلان، که گاه به میلیاردها می‌رسد، ممکن است بدون کیفر باقی بمانند. این تناقض، پرسش‌هایی درباره تناسب جرم و مجازات و ضرورت بازنگری در اجرای احکام حدود را برمی‌انگیزد.

درنگ: تفاوت در اجرای مجازات میان سرقت‌های خرد و کلان، پرسش‌هایی درباره عدالت اجتماعی و تناسب جرم و مجازات را مطرح می‌سازد.

مخاطب «فاقطعوا»

یکی از نکات مورد توجه، مخاطب عبارت «فَاقْطَعُوا» است. این عبارت، که به معنای «دست‌هایشان را قطع کنید» است، مخاطب مشخصی را معرفی نمی‌کند. در گفت‌وگو، این ابهام مورد نقد قرار گرفته و پیشنهاد شده که هر کس دارای قدرت باشد، می‌تواند این حکم را اجرا کند. این دیدگاه، چونان نسیمی که پرده‌های ابهام را کنار می‌زند، ضرورت وجود نظام قضایی منسجم برای اجرای احکام شرعی را نشان می‌دهد. بدون چنین نظامی، اجرای حکم می‌تواند به هرج‌ومرج یا سوءاستفاده منجر شود.

نقد منطق قطع دست

گفت‌وگو با صراحت، منطق مجازات قطع دست را به چالش می‌کشد. این مجازات، نه تنها دزد را از توانایی کسب معاش محروم می‌سازد، بلکه او را نیازمند کمک دائمی می‌کند. این نقد، چونان زنگ خطری است که پیامدهای اجتماعی و اقتصادی مجازات را گوشزد می‌کند. آیا حکمی که به ناتوانی و وابستگی دزد منجر می‌شود، با اهداف اصلاحی فقه سازگار است؟ این پرسش، تأملی عمیق در حکمت و اهداف احکام الهی را طلب می‌کند.

درنگ: مجازات قطع دست، با پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خود، پرسش‌هایی درباره انطباق آن با اهداف اصلاحی فقه مطرح می‌سازد.

تبیین «جزاء بما کسبا» و «نکالا من الله»

عبارت «جَزَاءً بِمَا كَسَبَا» به تناسب مجازات با جرم اشاره دارد، در حالی که «نَكَالًا مِنَ اللَّهِ» بر جنبه بازدارندگی مجازات تأکید می‌کند. در گفت‌وگو، پیشنهاد شده که واو میان این دو عبارت می‌توانست معنا را روشن‌تر سازد، اما ترتیب کنونی آیه، که جزا و نکال را در پیوندی تنگاتنگ قرار داده، بر حکمت الهی در وضع مجازات تأکید دارد. جزا، چونان سایه‌ای است که عمل را دنبال می‌کند، و نکال، چونان سپری است که جامعه را از جرم بازمی‌دارد.

عزیز و حکیم بودن خدا

آیه با عبارت «وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» به پایان می‌رسد، که به عزت و حکمت الهی اشاره دارد. عزت، نشانه اقتدار خدا در وضع احکام است، و حکمت، بیانگر دقت و آگاهی او در قانون‌گذاری. با این حال، در گفت‌وگو پرسیده شده که چه ارتباطی میان این صفات و مجازات قطع دست وجود دارد. این پرسش، چونان کلیدی است که درهای تأمل در حکمت الهی را می‌گشاید. آیا حکمت الهی در مجازاتی سخت نهفته است، یا در رحمتی که پس از آن می‌آید؟

بخش دوم: توبه و رحمت الهی در آیه ۳۹

متن و ترجمه آیه

فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

و هر کس پس از ستمش توبه کند و خود را اصلاح نماید، خدا توبه‌اش را می‌پذیرد، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است.

توبه پس از ظلم

آیه ۳۹، چونان نسیمی روح‌بخش، از رحمت بی‌کران الهی سخن می‌گوید. این آیه، با اشاره به توبه و اصلاح پس از ظلم، راه بازگشت به سوی خدا را هموار می‌سازد. ظلم در اینجا، نه تنها سرقت، بلکه هر گناه ظالمانه‌ای را در بر می‌گیرد. این شمول، چونان دری گشوده است که هر گناهکار را به سوی آمرزش الهی دعوت می‌کند.

درنگ: آیه ۳۹، با تأکید بر توبه و اصلاح، رحمت الهی را به عنوان راهی برای بازگشت گناهکار به سوی خدا معرفی می‌کند.

پذیرش توبه و صفات غفور و رحیم

عبارت «فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ» به پذیرش توبه توسط خدا اشاره دارد، و «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» بر آمرزش و مهربانی او تأکید می‌کند. این صفات، چونان چشمه‌ای زلال، امید را در دل گناهکار زنده می‌کنند. در گفت‌وگو، این رحمت الهی در برابر عزت و حکمت آیه پیشین قرار گرفته و تعادل میان عدالت و رحمت را نشان می‌دهد.

نقد تداوم احکام

در گفت‌وگو، تداوم احکام حدود، مانند قطع دست، در طول ۱۵۰۰ سال بدون نسخ مورد نقد قرار گرفته است. این نقد، چونان تلنگری به وجدان علمی، بر ضرورت اجتهاد و بازنگری احکام در پرتو شرایط زمانه تأکید دارد. اگرچه قرآن کریم در زمان پیامبر اکرم (ص) با نسخ برخی احکام انعطاف نشان داده، اما تداوم احکام بدون بازنگری می‌تواند با عدالت و حکمت الهی ناسازگار به نظر آید.

بخش سوم: مالکیت و قدرت الهی در آیه ۴۰

متن و ترجمه آیه

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

آیا ندانستی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خداست؟ هر که را بخواهد عذاب می‌کند و هر که را بخواهد می‌آمرزد، و خدا بر هر چیزی تواناست.

مالکیت و اقتدار الهی

آیه ۴۰، چونان تاجی بر فراز این سه آیه، مالکیت و قدرت مطلق الهی را به نمایش می‌گذارد. عبارت «أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بر ربوبیت خدا تأکید دارد، و «يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ» اختیار او را در عذاب و بخشش نشان می‌دهد. این آیه، چونان آیینه‌ای است که عظمت الهی را در برابر چشمان بندگان قرار می‌دهد.

درنگ: آیه ۴۰، با تأکید بر مالکیت و قدرت الهی، پایه توحیدی احکام پیشین را استوار می‌سازد.

نقد آیه به عنوان رجزخوانی

در گفت‌وگو، این آیه به عنوان رجزخوانی و فاقد محتوای جدید معرفی شده است. با این حال، این دیدگاه، از نقش توحیدی آیه در تکمیل احکام پیشین غفلت می‌ورزد. آیه ۴۰، چونان بنیانی است که احکام عدالت و رحمت را بر آن استوار می‌سازد، و با تأکید بر اقتدار الهی، مشروعیت احکام را تضمین می‌کند.

جمع‌بندی

آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره مائده، چونان سه گوهر در یک رشته، عدالت، رحمت و توحید الهی را به هم پیوند می‌دهند. آیه ۳۸، با وضع مجازات قطع دست، بر عدالت و بازدارندگی تأکید دارد. آیه ۳۹، با گشودن درهای توبه و اصلاح، رحمت الهی را به نمایش می‌گذارد. آیه ۴۰، با تأکید بر مالکیت و قدرت خدا، بنیان توحیدی این احکام را استوار می‌سازد. گفت‌وگوی عالمانه، با طرح پرسش‌هایی نقادانه درباره تناسب مجازات، ابهام در اجرا، و تداوم احکام، خواننده را به تأمل در حکمت و عدالت الهی دعوت می‌کند. این آیات، چونان چراغی در مسیر هدایت، راه اصلاح و بازگشت به سوی خدا را نشان می‌دهند.

با نظارت صادق خادمی