متن درس
تفسیر: تأملاتی در آیه ۷۰ سوره مائده
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۰۷)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چشمهای زلال، هدایت را به سوی دلهای جویای حقیقت جاری میسازد. آیه ۷۰ سوره مائده، با بیانی ژرف و درسآموز، پرده از سرگذشت قوم بنیاسرائیل برمیدارد و از میثاق الهی، ارسال پیامبران، و سرکشی این قوم در برابر هدایت سخن میگوید. این آیه، آیینهای است که انحرافات اخلاقی و دینی را بازمیتاباند و درسهایی گرانسنگ برای جوامع دینی عرضه میدارد. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای عالمان دینی، این آیه مورد تأمل قرار گرفته و با زبانی روشن و متین، ابعاد گوناگون آن بررسی میشود. هدف، نهتنها فهم معانی ظاهری آیه، بلکه کاوش در لایههای عمیقتر آن است تا نوری بر مسیر هدایت و اصلاح بتاباند.
متن و ترجمه آیه
آیه ۷۰ سوره مائده، با بیانی شیوا، از میثاق الهی با بنیاسرائیل و سرکشی آنان سخن میگوید. متن آیه و ترجمه آن به شرح زیر است:
|
لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ۖ كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ بهراستی از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم و به سویشان پیامبرانی فرستادیم. هرگاه پیامبری برایشان چیزی آورد که خوشایندشان نبود، گروهی را تکذیب کردند و گروهی را کشتند. |
بخش نخست: میثاق الهی با بنیاسرائیل
ماهیت میثاق
عبارت «لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ» اشاره به پیمانی الهی و نفسانی دارد که خداوند با قوم بنیاسرائیل بست. این میثاق، تعهدی است که از سویی ریشه در فطرت انسانی دارد و از سوی دیگر، با معجزات الهی در دلها استوار گشته است. همانگونه که چشمهای زلال از دل سنگ میجوشد، معجزات الهی نیز در دلهای آماده، ایمان را میرویاند. این پیمان، نهتنها تعهدی برای همراهی با دین خدا بود، بلکه نشانهای از لطف بیکران الهی برای هدایت این قوم به شمار میرود.
|
درنگ: میثاق الهی با بنیاسرائیل، چونان پیمانی است که در نهاد انسان نهاده شده و با معجزات الهی، به ایمانی استوار بدل میگردد. این میثاق، دعوتی است به سوی هدایت، نه اجباری بر پذیرش. |
ارسال پیامبران
عبارت «وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا» بر ارسال پیامبران متعدد به سوی بنیاسرائیل دلالت دارد. این ارسال، چونان بارانی است که بر زمین خشکیده میبارد تا آن را بارور سازد. تعدد پیامبران (رُسُلًا) نشان از دشواری هدایت این قوم و بهانهگیریهای بسیارشان دارد. خداوند، با لطف بیانتها، پیامبرانی را فرستاد تا نور هدایت را بر دلهای تاریک بتابانند، اما سرکشی قوم، این نور را به سایهای از انکار و خشونت بدل ساخت.
جمعبندی بخش نخست
میثاق الهی و ارسال پیامبران، دو رکن اساسی هدایت بنیاسرائیل بودند. میثاق، چونان پیمانی است که در فطرت انسان ریشه دارد و با معجزات الهی شکوفا میشود. ارسال پیامبران نیز نشانهای از رحمت بیکران خداوند است که حتی قومی بهانهجو را از هدایت محروم نساخت. این دو عنصر، پایههای دعوت الهی را تشکیل میدهند که در ادامه، با واکنش منفی بنیاسرائیل روبهرو میشود.
بخش دوم: دعوت آزادانه و نقد اجبار در دین
تفاوت «إِلَيْهِمْ» و «عَلَيْهِمْ»
در عبارت «وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا»، واژه «إِلَيْهِمْ» نشانهای از دعوت آزادانه و محترمانه به سوی دین است. این واژه، در برابر «عَلَيْهِمْ» که باری از اجبار را به دوش میکشد، قرار دارد. دعوت الهی، چونان نسیمی است که بهآرامی بر شاخسار دلها میوزد، نه چون طوفانی که به زور بخواهد ایمان را در دلها بنشاند. این تمایز، گواهی بر آزادی در پذیرش دین و احترام به اختیار انسانی است.
|
درنگ: دعوت الهی به سوی دین، با واژه «إِلَيْهِمْ» تجلی مییابد که نشانهای از آزادی و احترام است، نه اجبار و تحمیل. |
نقد اجبار در دین
دین الهی، بر پایه دعوت آزادانه و محترمانه استوار است. اجبار در دین، چونان تحمیل بذری بر خاکی ناآماده است که بهجای رویش، پژمردگی به ارمغان میآورد. برخی رفتارهای نادرست، مانند تحمیل احکام دینی با خشونت، از روح دین فاصله گرفته و به جای هدایت، به انحراف میانجامد. علم دینی، در جایگاهی والا، باید از اجبار و خشونت پرهیز کند و دعوت را با نرمش و مهربانی پیش برد.
نقد فتواهای غیرعلمی
صدور فتواهای غیرمستند، که گاه از سوی افرادی بیبهره از دانش کافی صورت میگیرد، به ناامنی و انحراف در جامعه دینی منجر میشود. این فتواها، چونان ابرهای تیرهای هستند که نور حقیقت را میپوشانند و به جای هدایت، گمراهی میآفرینند. علم دینی باید بر پایه دانش، استدلال، و احترام به آزادی انسانها استوار باشد.
جمعبندی بخش دوم
دعوت الهی، با احترام و آزادی همراه است و هرگونه اجبار در دین، با روح قرآن کریم ناسازگار است. نقد اجبار و فتواهای غیرعلمی، بر لزوم بازگشت به دعوت نرم و محترمانه تأکید دارد. این بخش، دعوت الهی را چونان چشمهای زلال میداند که باید با مهربانی و حکمت به دلها راه یابد.
بخش سوم: واکنش بنیاسرائیل به پیامبران
مخالفت با هوای نفس
عبارت «كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُهُمْ» نشاندهنده ریشه سرکشی بنیاسرائیل است. آنان، هرگاه پیامبری پیامی آورد که با خواستههای نفسانیشان سازگار نبود، به مخالفت برخاستند. این خودخواهی، چونان غباری است که حقیقت را در چشمها پنهان میکند و مانع پذیرش هدایت میشود.
|
درنگ: خودخواهی و پیروی از هوای نفس، ریشه اصلی سرکشی بنیاسرائیل در برابر پیامبران بود که به تکذیب و قتل انجامید. |
تکذیب و قتل پیامبران
بنیاسرائیل، در برابر پیامبران دو واکنش نشان دادند: «فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ». گروهی از پیامبران را تکذیب کردند و گروهی دیگر را به قتل رساندند. تکذیب، چونان انکار نوری است که پیش چشم نهاده شده، و قتل، اوج خباثت و دوری از هدایت است. این دو واکنش، نشان از عمق انحراف این قوم دارد که حتی یک نفر از آنان، در این آیه، به هدایت اشاره نشده است.
تقسیمبندی پیامبران
عبارت «فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ» نشان میدهد که بنیاسرائیل پیامبران را به دو گروه تقسیم کردند: گروهی که تنها تکذیب شدند و گروهی که به قتل رسیدند. این تقسیمبندی، نشانهای از سازمانیافتگی انحراف آنان است. برخی با تکذیب، مانع پذیرش حقیقت شدند و برخی دیگر، با قتل، راه هدایت را بهکلی بستند.
جمعبندی بخش سوم
واکنش بنیاسرائیل به پیامبران، نمونهای از خودخواهی و سرکشی در برابر هدایت الهی است. تکذیب و قتل پیامبران، دو روی یک سکهاند که هر دو از پیروی از هوای نفس سرچشمه میگیرند. این بخش، هشداری است به جوامع دینی که از خودخواهی دوری جویند و در برابر حقیقت، سر تسلیم فرود آورند.
بخش چهارم: درسهایی از قرآن کریم برای جوامع دینی
نقش پیامبران در هدایت
قرآن کریم، پیامبران را بهعنوان بشیر و نذیر معرفی میکند: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا بَشِيرًا وَنَذِيرًا» (سبا: ۲۸). پیامبران، چونان مشعلدارانی هستند که راه هدایت را روشن میکنند، نه با تندی و خشونت، بلکه با بشارت و انذار. این دعوت نرم، در برابر هرگونه اجبار و تحمیل قرار دارد.
|
درنگ: پیامبران، با بشارت و انذار، راه هدایت را میگشایند، نه با تندی و اجبار. دعوت دینی باید نرم و محترمانه باشد. |
نقد خشونت در ادیان
تاریخ ادیان، گاه شاهد خشونتهایی بوده که با روح دین ناسازگار است. جنگهای صلیبی در مسیحیت و برخی رفتارهای خشن در میان یهودیان، نمونههایی از این انحرافاتاند. دین، چونان گلی است که با مهربانی میشکفد، نه با تندی و خشونت. در دوران معاصر، برخی ادیان با نرمش و مهربانی، دلها را به سوی خود جلب کردهاند، درحالیکه تندی برخی دینداران، به انحراف و دوری از دین منجر شده است.
آزار پیامبر اسلام
حدیث «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ» نشاندهنده شدت آزارهایی است که پیامبر اسلام متحمل شدند. برخلاف پیامبرانی که با قتل به رهایی رسیدند، پیامبر اسلام با آزار مداوم روبهرو شدند که رنجی دوچندان به همراه داشت. این آزارها، چونان خارهایی بودند که بر راه هدایت پراکنده شده بودند.
جمعبندی بخش چهارم
قرآن کریم، با تأکید بر نقش بشیر و نذیر پیامبران، دعوت دینی را نرم و محترمانه میداند. نقد خشونت در ادیان و آزار پیامبر اسلام، هشداری است به جوامع دینی که از تندی و اجبار دوری جویند و با مهربانی، راه هدایت را هموار سازند.
بخش پنجم: تأملاتی در خسران و هدایت انسان
خسران عمومی بشر
قرآن کریم در سوره عصر میفرماید:
|
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ بهراستی انسان در خسران است. |
این آیه، خسران را حالتی عمومی برای بشر میداند، مگر گروه اندکی که به ایمان و عمل صالح روی میآورند. انسان، چونان مسافری است که در بیابان گمراهی سرگردان است، مگر آنکه به نور ایمان راه یابد.
استثنای مؤمنان صالح
قرآن کریم در ادامه سوره عصر میفرماید:
|
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند. |
این گروه اندک، چونان ستارگانی در آسمان تاریک خسران میدرخشند. ایمان، عمل صالح، و تواصی به حق و صبر، کلیدهای رهایی از خسراناند.
|
درنگ: هدایت، تنها نصیب گروه اندکی میشود که ایمان و عمل صالح را با تواصی به حق و صبر همراه کنند. |
نقد مؤمنان ظاهری
برخی از مؤمنان، هرچند ایمان دارند، اما رفتارشان با حقیقت دین سازگار نیست. اینان، چونان درختانیاند که شاخ و برگ دارند، اما میوهای به بار نمیآورند. نقد این رفتارها، بر لزوم هماهنگی ایمان و عمل تأکید دارد.
تکامل انسان
انسان، در مسیر تکامل خود، هنوز در آغاز راه است. او، چونان موجودی است که از جنگلهای نادانی به سوی دشتهای معرفت گام برمیدارد. این مسیر، شاید هزاران یا میلیونها سال به درازا بکشد تا انسان به کمال حقیقی خویش دست یابد.
جمعبندی بخش پنجم
خسران، حالتی عمومی برای بشر است، مگر برای گروه اندکی که به ایمان و عمل صالح روی میآورند. نقد مؤمنان ظاهری و تأمل در تکامل انسان، بر ضرورت تلاش برای رهایی از خسران و رسیدن به هدایت تأکید دارد.
نتیجهگیری
آیه ۷۰ سوره مائده، چونان آیینهای است که انحرافات بنیاسرائیل را بازمیتاباند و درسهایی گرانسنگ برای جوامع دینی ارائه میدهد. میثاق الهی، ارسال پیامبران، و واکنش منفی قوم به هدایت، هشداری است به همه انسانها که از خودخواهی و سرکشی دوری جویند. دعوت دینی، باید با نرمش و احترام همراه باشد و از هرگونه اجبار و خشونت به دور. خسران عمومی بشر و استثنای گروه اندک مؤمنان صالح، بر ضرورت ایمان، عمل صالح، و تواصی به حق و صبر تأکید دارد. این نوشتار، با تأمل در این آیه و درسهای آن، راهی به سوی اصلاح دینی و اخلاقی میگشاید که برای همگان، بهویژه جوامع دینی، راهگشاست.
|
با نظارت صادق خادمی |