متن درس
تفسیر: آیات 86 تا 88 سوره مائده
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۱۹)
دیباچه
سوره مائده، چونان چراغی درخشان در آسمان هدایت، با آیات خود راه سعادت و رستگاری را به انسان مینمایاند. آیات 86 تا 88 این سوره، در ادامه گفتمان توحیدی و اخلاقی، به تبیین سرنوشت کافران، نهی از تحریف احکام الهی، و تأکید بر مصرف حلال و طیب میپردازند. این آیات، با ترسیم مرز میان ایمان و کفر، و نیز دعوت به رعایت حدود الهی در عمل، انسان را به سوی زندگیای متعادل و معنوی رهنمون میسازند. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای عالمان دینی، این آیات با زبانی روشن و وزین تبیین شده و با پیوندهای معنایی و توضیحات تکمیلی، به اثری جامع برای فهم عمیقتر تبدیل گردیده است.
بخش یکم: سرنوشت کافران و تکذیبکنندگان آیات الهی
تبیین آیه 86: کفر و تکذیب
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ
و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنان اهل دوزخاند.
آیه 86 سوره مائده، چونان آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، سرنوشت کافران را در برابر مؤمنان قرار میدهد. پس از توصیف پاداش بهشتی مؤمنان در آیات پیشین، این آیه به سرنوشت کسانی میپردازد که نهتنها ایمان نیاوردهاند، بلکه با تکذیب آیات الهی، راه عناد و انکار را برگزیدهاند. کفر، چون سایهای تاریک، به معنای انکار وجود خدا یا آیات اوست، اما تکذیب، گامی فراتر نهاده و حکمی آگاهانه بر باطل بودن آیات الهی است. این تمایز، چون خطی روشن میان دو مسیر، شدت گناه تکذیبکنندگان را نمایان میسازد.
درنگ: تفاوت کفر و تکذیب در آیه 86، بر شدت گناه تکذیبکنندگان تأکید دارد. کفر، انکار است، اما تکذیب، قضاوت آگاهانه بر باطل بودن آیات الهی است که با عناد و آگاهی همراه است.
در این میان، گروهی از کافران، که به دلیل عدم دسترسی به حقیقت ایمان نیاوردهاند، مستضعف خوانده میشوند. اینان، چون مسافرانی گمگشته در بیابان جهل، ممکن است در روز قیامت مشمول رحمت الهی گردند. اما تکذیبکنندگان، که با آگاهی و دقت، آیات را باطل شمردهاند، به سوی جحیم، دوزخی سوزان، رهسپارند. جحیم، چون شعلهای که تاریکی را میبلعد، نشانه شدت عذابی است که در انتظار این گروه است.
تحلیل تفاوت کفر و تکذیب
کفر، چون غباری که دیدگان را میپوشاند، ممکن است از نادانی یا عدم فهم سرچشمه گیرد. اما تکذیب، چون تیری که از کمان آگاهی رها شده، عملی است که پس از تصور و بررسی، به انکار حقیقت میانجامد. این تفاوت، چون دو شاخه از یک درخت، نشاندهنده مراتب گناه است. تکذیب، فرع بر تصور است؛ یعنی فرد، پس از تأمل و دقت، به باطل بودن آیات حکم میکند. این عمل، چون نقشی بر سنگ، گناهی سنگینتر از کفر صرف است و فرد را به سوی جحیم رهنمون میسازد.
بخش دوم: نهی از تحریف احکام و رعایت حدود الهی
تبیین آیه 87: پرهیز از تحریف و تجاوز
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چیزهای پاکیزهای را که خدا بر شما حلال کرده، حرام نکنید و تجاوز نکنید، که خدا تجاوزگران را دوست ندارد.
آیه 87، چون نغمهای که در گوش جان طنینانداز است، مؤمنان را از تحریف احکام الهی بازمیدارد. حرام کردن آنچه خدا حلال کرده، چون پردهای که بر نور حقیقت کشیده شود، عملی ناپسند است. این آیه، مؤمنان را به رعایت حدود الهی دعوت میکند و از زیادهروی و تجاوز نهی مینماید. تجاوز، چون رودی که از کرانههای خود فراتر رود، هرگونه عبور از حدود الهی را در برمیگیرد، چه در تحریف احکام و چه در رفتارهای عملی.
درنگ: نهی از تحریف احکام و تجاوز از حدود الهی، بر ضرورت حفظ تعادل در زندگی دینی تأکید دارد. تحریف، چه در حرام کردن حلالها و چه در زیادهروی، مؤمن را از رحمت الهی دور میسازد.
خداوند، چون پدری مهربان که فرزندانش را به راه راست هدایت میکند، تجاوزگران را دوست ندارد. این دوری از رحمت الهی، نه تنها برای کافران، بلکه برای مؤمنانی که از حدود الهی فراتر روند، نیز صدق میکند. این آیه، چون چراغی در مسیر، بر اهمیت تعادل و میانهروی در شریعت اسلامی تأکید دارد.
جمعبندی بخش دوم
آیه 87، با نهی از تحریف احکام و تجاوز از حدود الهی، مؤمنان را به سوی زندگیای متعادل و هماهنگ با اراده الهی رهنمون میسازد. این آیه، چون آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که هرگونه افراط یا تفریط، از شأن مؤمن به دور است.
بخش سوم: دعوت به مصرف حلال و طیب
تبیین آیه 88: رزق حلال و طیب
وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ
و از آنچه خدا روزی شما کرده، حلال و پاکیزه بخورید و از خدایی که به او ایمان دارید، پروا کنید.
آیه 88، چون دعوتی به ضیافت الهی، مؤمنان را به مصرف رزقی فرامیخواند که هم حلال باشد و هم طیب. حلال، چون آبی زلال، به رزقی اشاره دارد که از راه مشروع به دست آید، و طیب، چون گلی معطر، به پاکی و شایستگی آن دلالت دارد. این دو صفت، چون دو بال، رزق مؤمن را به سوی تعالی میبرند.
درنگ: رزق حلال و طیب، نهتنها مشروعیت مادی، بلکه پاکی معنوی و اخلاقی را در برمیگیرد. این دو صفت، زندگی مؤمن را به سوی کرامت و شایستگی رهنمون میسازند.
حلال بودن، به معنای آن است که رزق از دسترنج خود فرد باشد و حقوق دیگران را تضییع نکند. طیب بودن، اما فراتر از مشروعیت، به پاکی و شایستگی رزق اشاره دارد. برای نمونه، شغلی چون کفنفروشی، هرچند ممکن است حلال باشد، اما به دلیل وابستگی به مرگ دیگران، طیب نیست و با شأن مؤمن سازگار نمیباشد.
تفاوت حلال و طیب
تفاوت میان حلال و طیب، چون تفاوت میان آب و عطر است. حلال، مشروعیت را تضمین میکند، اما طیب، زیبایی و شایستگی را به ارمغان میآورد. برخی مشاغل، هرچند حلالاند، اما به دلیل تأثیر منفی بر روح و روان یا جامعه، طیب شمرده نمیشوند. برای مثال، شغل سفوری یا مردهشوری، هرچند ممکن است از نظر شرعی حلال باشد، اما به دلیل تحقیرآمیز بودن، با کرامت انسانی و شأن مؤمن ناسازگار است.
نقد مشاغل غیرطیب
مشاغلی که به تحقیر انسان منجر شوند، چون خاری در باغ زندگی، با روح ایمان ناسازگارند. سفوری، که فرد را در معرض تحقیر و سرزنش قرار میدهد، یا مردهشوری، که به دلیل ماهیت آن شأن انسانی را خدشهدار میکند، نمونههایی از مشاغل غیرطیباند. عالمان دینی پیشنهاد میدهند که در جامعه اسلامی، چنین مشاغلی با مشاغل شایسته جایگزین شوند تا کرامت انسانی حفظ گردد. برای نمونه، شستوشوی اموات باید بر عهده خویشاوندان باشد تا از تحقیر فرد جلوگیری شود.
درنگ: مشاغل تحقیرآمیز، هرچند حلال باشند، به دلیل ناسازگاری با کرامت انسانی، طیب شمرده نمیشوند. جامعه اسلامی باید به سوی مشاغل شایسته و سازگار با شأن مؤمن حرکت کند.
نقد برخی احکام ظاهری
در برخی تفاسیر، تأکید بیشازحد بر مسائل ظاهری، چون پوشش مو، به جای توجه به روح احکام الهی، مورد نقد قرار گرفته است. مو، چون زینتی که به بدن آویخته شده، جزء بدن شمرده نمیشود و تأکید بیشازحد بر پوشش آن، ممکن است از روح احکام اسلامی دور باشد. همچنین، برخوردهای سختگیرانه، مانند مجازات دوچرخهسواری زنان، با عدالت و تناسب در اجرای احکام ناسازگار است. این انتقادات، چون آوایی که در سکوت طنین میافکند، بر ضرورت بازنگری در تفاسیر سنتی و توجه به روح احکام تأکید دارند.
درنگ: تمرکز بیشازحد بر مسائل ظاهری، مانند پوشش، به جای توجه به روح احکام و کرامت انسانی، با عدالت و تعادل دینی ناسازگار است. بازنگری در تفاسیر سنتی ضروری است.
جمعبندی بخش سوم
آیه 88، با دعوت به مصرف رزق حلال و طیب، مؤمنان را به سوی زندگیای رهنمون میسازد که در آن مشروعیت و پاکی در هم آمیختهاند. این آیه، با تأکید بر تقوای الهی، بر پیوند میان ایمان و عمل صالح تأکید دارد. نقد مشاغل غیرطیب و احکام ظاهری، نشاندهنده لزوم اصلاح ساختارهای اجتماعی و دینی برای حفظ کرامت انسانی است.
بخش چهارم: پیوند اعتقاد و عمل در سوره مائده
ترتیب منطقی آیات
سوره مائده، چون کتابی که صفحه به صفحه حکمت را میگشاید، با ترتیبی منطقی از اعتقادات به احکام عملی گذر میکند. این سوره، ابتدا به یهود، نصارا، و مشرکان میپردازد، سپس قسیسین و رهبان را مورد خطاب قرار میدهد، و آنگاه مؤمنان را توصیف میکند. در ادامه، با آیات 86 تا 88، به احکام عملی، چون مصرف حلال و طیب، و پرهیز از تحریف و تجاوز، میرسد. این ترتیب، چون نردبانی که به سوی آسمان هدایت میرود، جامعیت شریعت اسلامی را نشان میدهد.
درنگ: ترتیب منطقی آیات سوره مائده، از اعتقادات به احکام عملی، بر پیوند میان ایمان و عمل صالح و جامعیت شریعت اسلامی تأکید دارد.
نقد عدم پژوهش در مسائل اجتماعی و دینی
علم دینی، چون درختی که نیاز به آبیاری مداوم دارد، نیازمند پژوهش و تحقیق است. برخی احکام و تفاسیر، بدون بررسی دقیق، به سنتهایی تبدیل شدهاند که ممکن است با روح شریعت ناسازگار باشند. برای نمونه، تأکید بیشازحد بر مسائل ظاهری، مانند پوشش، یا پذیرش مشاغل تحقیرآمیز، نشاندهنده کاستی در تحقیق و پژوهش است. این نقد، چون زنگ بیداری، بر ضرورت بازنگری علمی در مسائل دینی و اجتماعی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
آیات 86 تا 88 سوره مائده، با ترسیم مسیری از اعتقاد به عمل، بر جامعیت شریعت اسلامی تأکید دارند. این آیات، با دعوت به رعایت حدود الهی و نقد کاستیهای اجتماعی و دینی، راهی به سوی اصلاح و تعالی میگشایند.
نتیجهگیری
آیات 86 تا 88 سوره مائده، چون نوری که تاریکی را میشکافد، انسان را به سوی ایمان، عمل صالح، و رعایت حدود الهی رهنمون میسازند. این آیات، با تبیین تفاوت کفر و تکذیب، نهی از تحریف احکام، و دعوت به مصرف رزق حلال و طیب، بر پیوند میان اعتقاد و عمل تأکید دارند. نقد مشاغل تحقیرآمیز و تفاسیر ظاهری، نشاندهنده لزوم اصلاح ساختارهای اجتماعی و دینی است. این تفسیر، با زبانی روشن و وزین، تلاش دارد تا پیام قرآن کریم را به گونهای مؤثر و معنوی به مخاطبان منتقل سازد.
با نظارت صادق خادمی