در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1130

متن درس




تفسیر: نهی از تجسس و فضولی در قرآن کریم

تفسیر: نهی از تجسس و فضولی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۳۰)

دیباچه

قرآن کریم، کتاب هدایت و رستگاری، در آیات خویش اصول اخلاقی و اجتماعی را با بیانی ژرف و حکیمانه تبیین می‌کند. یکی از این اصول، پرهیز از تجسس و فضولی در اموری است که به انسان ارتباطی ندارد. این نوشتار، با تمرکز بر آیه ۱۰۱ سوره مائده، به بررسی این اصل اخلاقی و دینی می‌پردازد. هدف آن است که با نگاهی عمیق و دقیق به محتوای این آیه، ابعاد مختلف تجسس و پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان تبیین گردد. این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمان دینی، درصدد است تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم قرآنی را برای خوانندگان روشن سازد، گویی نوری که از آیات الهی ساطع می‌شود، مسیر زندگی را روشن می‌کند.

بخش نخست: تبیین مفهوم آیه و نهی از پرس‌وجوی غیرضروری

آیه ۱۰۱ سوره مائده، با خطابی مستقیم به مؤمنان، از پرس‌وجو درباره اموری نهی می‌کند که دانستن آنها به زیان انسان است. این آیه، چونان چراغی در تاریکی، راهنمای انسان در پرهیز از کنجکاوی‌های بی‌مورد است.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از چیزهایی که اگر برایتان آشکار شود شما را اندوهگین می‌کند، پرس‌وجو نکنید. و اگر در زمان نزول قرآن درباره آنها سؤال کنید، برایتان آشکار می‌شود. خداوند از آن درگذشته است، و خداوند آمرزنده و بردبار است.

تحلیل مفهومی آیه

این آیه، با خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، مؤمنان را به پرهیز از پرس‌وجو درباره اموری فرا می‌خواند که دانستن آنها نه‌تنها سودی ندارد، بلکه به پریشانی و اندوه منجر می‌شود. واژه «أَشْيَاءَ» به معنای هر چیزی اعم از اخبار، علوم یا امور پنهانی است که به زندگی فرد ارتباطی ندارد. این نهی، گویی هشداری است که انسان را از افتادن در ورطه کنجکاوی‌های بی‌حاصل بازمی‌دارد، مانند کسی که به جای تمرکز بر مسیر خویش، به بیراهه‌های دیگران چشم می‌دوزد.

پیامدهای پرس‌وجوی غیرضروری

عبارت «إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» نشان می‌دهد که آشکار شدن این امور، پریشانی و ناراحتی به دنبال دارد. این پریشانی، مانند باری سنگین بر دوش انسان است که او را از تمرکز بر وظایف خویش بازمی‌دارد. دانستن اموری که به فرد مربوط نیست، گاه تکلیفی ایجاد می‌کند که فرد یا باید به آن عمل کند یا با عذاب وجدان ناشی از ترک آن مواجه شود.

درنگ: پرس‌وجوی بی‌جا از امور غیرمرتبط، انسان را از وظایف خویش غافل می‌سازد و به پریشانی و تکلیف‌های غیرضروری می‌کشاند.

بخش دوم: فضولی به‌عنوان عیبی اخلاقی و اجتماعی

فضولی، صفتی ذاتی در انسان است که او را به سوی کنجکاوی درباره امور دیگران سوق می‌دهد. این صفت، مانند آتشی است که اگر مهار نشود، هم خود فرد را می‌سوزاند و هم نظم اجتماعی را مختل می‌کند.

فضولی و غفلت از خویشتن

انسان، به دلیل اشتغال به فضولی، از خویشتن و وظایفش غافل می‌ماند. این غفلت، مانند سایه‌ای است که نور آگاهی را از زندگی فرد می‌زداید. هنگامی که انسان به جای رسیدگی به مشکلات خویش، به زندگی دیگران سرک می‌کشد، از رشد معنوی و عملی بازمی‌ماند.

پیامدهای اجتماعی فضولی

فضولی در جامعه، به‌ویژه در امور شخصی یا اجتماعی دیگران، به اختلافات و پراکندگی تمرکز منجر می‌شود. به عنوان مثال، کنجکاوی درباره زندگی همسایگان یا پرس‌وجو درباره کارهای دیگران، نه‌تنها فرد را از وظایفش بازمی‌دارد، بلکه به ایجاد تنش‌های اجتماعی می‌انجامد. این رفتار، مانند سنگی است که در آب آرام جامعه انداخته شود و امواج اختلاف را پدید آورد.

مثال‌های عینی از فضولی

در زندگی روزمره، مصادیقی از فضولی به چشم می‌خورد، مانند باز کردن در خانه توسط همسایه‌ای که کنجکاو است بداند چه کسی وارد شده یا پرس‌وجو درباره تعمیرات خانه دیگران. این کنجکاوی‌ها، مانند علف‌های هرزی هستند که در باغ نظم اجتماعی رشد می‌کنند و آن را مختل می‌سازند.

درنگ: فضولی، مانند علف هرزی است که نظم اجتماعی را مختل می‌کند و انسان را از رسیدگی به خویش بازمی‌دارد.

بخش سوم: فضولی در زمان نزول قرآن کریم

آیه ۱۰۱ سوره مائده، با اشاره به زمان نزول قرآن کریم، هشدار می‌دهد که پرس‌وجوهای بی‌جا می‌تواند به تکالیف سنگین منجر شود. این هشدار، مانند ناقوسی است که انسان را از خطر کنجکاوی‌های بی‌مورد آگاه می‌سازد.

خطر افزایش تکالیف

عبارت «وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ» نشان می‌دهد که پرس‌وجو در زمان نزول قرآن کریم، ممکن است پاسخ‌هایی را به دنبال داشته باشد که تکالیف جدیدی بر دوش مؤمنان بگذارد. این تکالیف، مانند باری سنگین، می‌توانند انسان را در تنگنای عمل قرار دهند.

مقایسه با بنی‌اسرائیل

بنی‌اسرائیل، به دلیل پرس‌وجوهای بی‌مورد درباره احکام الهی، دچار تکالیف سنگینی شدند، مانند فرمان «اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» (خود را بکشید). این مثال تاریخی، مانند آینه‌ای است که عواقب فضولی را به انسان نشان می‌دهد.

درنگ: پرس‌وجوهای بی‌جا در زمان نزول وحی، مانند آنچه در مورد بنی‌اسرائیل رخ داد، به تکالیف سنگین و پریشانی منجر می‌شود.

بخش چهارم: عفو و حلم الهی

قرآن کریم، با اشاره به «عَفَا اللَّهُ عَنْهَا»، از بخشش الهی نسبت به پرس‌وجوهای گذشته سخن می‌گوید. این عفو، مانند بارانی است که گناهان را می‌شوید و به انسان فرصت اصلاح می‌دهد.

رحمت و بردباری خداوند

عبارت «وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» بر آمرزندگی و بردباری خداوند تأکید دارد. این اوصاف، مانند سایه‌ای خنک در گرمای خطاهای انسانی، به مؤمنان آرامش می‌بخشد و آنان را به اصلاح رفتار دعوت می‌کند.

تهدید نرم الهی

لحن آیه، با ترکیب رحمت و هشدار، تهدیدی نرم را منتقل می‌کند. این تهدید، مانند نسیمی است که به انسان هشدار می‌دهد تا از مسیر فضولی بازگردد، اما در عین حال، درهای رحمت الهی را به روی او باز می‌گذارد.

درنگ: خداوند با عفو و حلم خویش، به انسان فرصت می‌دهد تا از فضولی دست کشیده و به سوی اصلاح خویش گام بردارد.

بخش پنجم: فضولی به‌عنوان معصیت و عیب اخلاقی

فضولی، به‌عنوان یک عیب اخلاقی و دینی، دو نوع معصیت را در پی دارد: غفلت از خویشتن و اشتغال به امور دیگران که به گناه یا تکلیف منجر می‌شود.

غفلت از وظایف شخصی

انسان با اشتغال به فضولی، از وظایف خویش بازمی‌ماند، گویی که به جای رسیدگی به باغ خویش، به علف‌های هرز باغ دیگران مشغول می‌شود. این غفلت، انسان را از رشد معنوی و عملی محروم می‌سازد.

اشتغال به امور دیگران

دانستن اموری مانند فقر یا گناه دیگران، انسان را در موقعیت تکلیف قرار می‌دهد. اگر به این تکلیف عمل نکند، با عذاب وجدان مواجه می‌شود، و اگر عمل کند، بار مسئولیت او سنگین‌تر می‌شود. این موقعیت، مانند دو راهی است که هر دو مسیر آن به دشواری می‌انجامد.

علم بدون عمل

علمی که به عمل منجر نشود، فضولی محسوب می‌شود و به جای فایده، پریشانی می‌آورد. این اصل، مانند حکمی است که انسان را به سوی دانشی سودمند و عملی هدایت می‌کند.

درنگ: علم بدون عمل، مانند درختی بی‌ثمر است که تنها سایه‌ای از فضولی بر جای می‌گذارد.

بخش ششم: فضولی در بستر اجتماعی

فضولی، در بستر اجتماعی، به شکل‌های گوناگون ظاهر می‌شود و نظم جامعه را مختل می‌سازد. این رفتار، مانند موجی است که آرامش اجتماع را برهم می‌زند.

تفاوت‌های جنسیتی در فضولی

در برخی جوامع، مردان به دلیل بیکاری، بیشتر به تجسس روی می‌آورند، در حالی که زنان، به دلیل اشتغال به مشاغل، کمتر به این رفتار تمایل دارند. این تفاوت، مانند دو شاخه از یک درخت است که یکی به سوی رشد و دیگری به سوی پراکندگی می‌رود.

فضولی به‌عنوان توانمندی کاذب

در برخی جوامع، فضولی به اشتباه به‌عنوان یک توانمندی تلقی می‌شود، در حالی که از منظر قرآن کریم، عملی حرام است. این تلقی نادرست، مانند گوهری تقلبی است که درخشش آن فریبنده اما بی‌ارزش است.

مثال‌های روزمره

مصادیقی مانند کنجکاوی درباره تعمیرات خانه همسایه یا دخالت در امور دیگران، نشان‌دهنده شیوع فضولی در زندگی روزمره است. این رفتارها، مانند خاشاکی هستند که در جریان زندگی اجتماعی پراکنده می‌شوند.

درنگ: فضولی در جامعه، مانند خاشاکی است که نظم و آرامش اجتماعی را برهم می‌زند.

بخش هفتم: فضولی و پیوند آن با غیبت

غیبت، به‌عنوان شکلی از فضولی، به اشاعه فحشا و گناه منجر می‌شود. این رفتار، مانند زخمی است که نه‌تنها فرد را می‌آزارد، بلکه به پیکره جامعه نیز آسیب می‌رساند.

غیبت به‌عنوان فضولی

غیبت، هنگامی رخ می‌دهد که انسان درباره امور دیگران سخن می‌گوید بدون آنکه وظیفه‌ای در قبال آن داشته باشد. این رفتار، مانند بادی است که خاک گناه را در فضای اجتماع پراکنده می‌کند.

پیامدهای غیبت

غیبت، انسان را از وظایف خویش بازمی‌دارد و او را به گناه می‌کشاند. این گناه، مانند زنجیری است که انسان را از آزادی معنوی محروم می‌سازد.

درنگ: غیبت، مانند شاخه‌ای از درخت فضولی است که به اشاعه گناه و پراکندگی اخلاقی منجر می‌شود.

بخش هشتم: فضولی در جوامع کم‌معرفت

فضولی، در جوامعی که کمال و معرفت کمتر است، شایع‌تر است. این جوامع، مانند زمینی کم‌آب هستند که علف‌های هرز فضولی در آن به آسانی رشد می‌کنند.

مثال‌های محلی

در برخی شهرها، مانند قم، فضولی به دلیل کنجکاوی‌های بی‌جا درباره امور دیگران شایع است. این رفتار، مانند جریانی است که نظم اجتماعی را مختل می‌سازد.

ارتباط معرفت و فضولی

هرچه معرفت و کمال در جامعه‌ای کمتر باشد، فضولی بیشتر رواج می‌یابد. این رابطه معکوس، مانند آینه‌ای است که ضعف‌های اخلاقی جامعه را نشان می‌دهد.

درنگ: فضولی در جوامع کم‌معرفت، مانند علف هرزی است که در زمین بی‌آب رشد می‌کند.

نتیجه‌گیری

آیه ۱۰۱ سوره مائده، با بیانی حکیمانه، مؤمنان را از پرس‌وجو و تجسس درباره امور غیرضروری نهی می‌کند. این آیه، مانند مشعلی است که مسیر زندگی اخلاقی و اجتماعی را روشن می‌سازد. فضولی، به‌عنوان یک عیب اخلاقی و دینی، انسان را از وظایف خویش بازمی‌دارد و به پریشانی، گناه یا تکلیف می‌کشاند. مثال‌های تاریخی، مانند تجربه بنی‌اسرائیل، و مصادیق روزمره، مانند کنجکاوی‌های بی‌جا در جامعه، نشان‌دهنده عمق این مسئله هستند. عفو و حلم الهی، فرصتی برای اصلاح این رفتار فراهم می‌کند، اما هشدار آیه بر لزوم کنترل این صفت ذاتی تأکید دارد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمان دینی، تلاش کرد تا این اصل قرآنی را با زبانی متین و روشن تبیین کند، گویی که آیات قرآن کریم را در آینه‌ای شفاف به نمایش می‌گذارد.

با نظارت صادق خادمی