در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1131

متن درس






تفسیر آیات 102 و 103 سوره مائده: نهی از تجسس و رد خرافات جاهلی

تفسیر آیات 102 و 103 سوره مائده: نهی از تجسس و رد خرافات جاهلی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۳۱)

دیباچه

قرآن کریم، چشمه‌سار حکمت و هدایت، در آیات 102 و 103 سوره مائده، انسان را به سوی تعقل، پرهیز از تجسس و دوری از خرافات جاهلی رهنمون می‌سازد. این آیات، با بیانی رسا و ژرف، از خطر پرس‌وجوهای بی‌جا و باورهای نادرست سخن می‌گویند و بر مسئولیت انسان در قبال مخلوقات، به‌ویژه حیوانات، تأکید می‌ورزند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمان دینی، این آیات را با نگاهی جامع و عمیق کاوش می‌کند تا معانی والای آن را برای مخاطبان روشن سازد. در این مسیر، با بهره‌گیری از زبانی فصیح و متین، تلاش شده است تا روح و پیام آیات به شکلی روشن و مؤثر منتقل گردد.

بخش نخست: نهی از پرس‌وجوی بی‌جا و پیامدهای آن

ارتباط آیات 101 و 102 سوره مائده

آیه 101 سوره مائده، مؤمنان را از پرس‌وجو درباره امور غیرضروری که ممکن است به تکالیف سنگین منجر شود، نهی می‌کند. این نهی، همچون هشداری است که انسان را از افتادن در دام فضولی و تجسس بازمی‌دارد. آیه 102، در ادامه این مضمون، به نمونه‌ای تاریخی اشاره دارد که گروهی پیش از مؤمنان، با پرس‌وجوهای بی‌جا، خود را به ورطه کفر کشاندند.

آیه 102 سوره مائده

قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ

گروهی پیش از شما درباره آنها سؤال کردند، سپس به سبب آن کافر شدند.

این آیه، چون آینه‌ای شفاف، عاقبت شوم پرس‌وجوهای بی‌مورد را نشان می‌دهد. گروهی از پیشینیان، با طرح سؤالاتی که به آنها مربوط نبود، تکالیفی بر دوش خود نهادند که توان ادای آن را نداشتند و این ناتوانی، آنان را به سوی کفر رهنمون ساخت.

عواقب تجسس و فضولی

پرس‌وجوی بی‌جا، همچون باری گران بر دوش انسان است که او را از مسیر هدایت دور می‌سازد. این رفتار، نه‌تنها به گناه می‌انجامد، بلکه انسان را از توجه به خویشتن بازمی‌دارد. قرآن کریم، با صراحت، تجسس و غیبت را از عیوب بزرگ اخلاقی برمی‌شمارد که ریشه در کنجکاوی‌های نابجا دارد.

درنگ: تجسس، چون آتشی سوزان، روح انسان را می‌سوزاند و او را از اصلاح خویش غافل می‌سازد. انسانِ فضول، به جای نگریستن به آیینه وجود خود، در پی کاوش در امور دیگران است و این غفلت، او را به سوی گناه و انحراف می‌کشاند.

از منظر روان‌شناختی، تجسس نشان‌دهنده پراکندگی ذهن است. انسان، به جای تمرکز بر رشد معنوی و عملی خویش، به نظارت بر دیگران مشغول می‌شود و این رفتار، چون سدی در برابر تعالی اوست.

بخش دوم: رد خرافات جاهلی و مسئولیت انسان در قبال حیوانات

نفی رسوم جاهلی در آیه 103

آیه 103 سوره مائده، با بیانی قاطع، رسوم جاهلی درباره حیوانات را رد می‌کند و بر عقلانیت و رحمانیت اسلام در برخورد با مخلوقات تأکید می‌ورزد.

آیه 103 سوره مائده

مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ ۙ وَلَٰكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۖ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ

خداوند هیچ بحیره و سائبه و وصیله و حامی قرار نداده است، ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می‌بندند و بیشترشان تعقل نمی‌کنند.

این آیه، چون مشعلی فروزان، خرافات جاهلی را که حیوانات را به دلایل غیرمنطقی از استفاده محروم می‌کرد، باطل اعلام می‌دارد. اسلام، با نفی این رسوم، بر احترام به همه مخلوقات، اعم از پیر و جوان، تأکید دارد.

تبیین مفاهیم بحیره، سائبه، وصیله و حام

در فرهنگ جاهلی، شترهای پیر که توانایی زادآوری یا کار نداشتند، «بحیره» نامیده می‌شدند و رها می‌گشتند. گوسفندهای پیری که پس از چند بار زایمان ناتوان شده بودند، «سائبه» خوانده می‌شدند. همچنین، حیوانات ناتوانی که به دلایل خرافی کنار گذاشته می‌شدند، «وصیله» و «حام» نام داشتند. این حیوانات، به دلیل باورهای غیرمنطقی، در بیابان‌ها رها شده و گوشتشان غیرقابل مصرف تلقی می‌گشت.

درنگ: اسلام، چون دریایی بی‌کران، همه مخلوقات را در بر می‌گیرد و هیچ‌گونه تبعیضی میان حیوانات قائل نیست. این دین رحمانی، انسان را به مراقبت از حیوانات در همه مراحل زندگی‌شان فرا می‌خواند.

این رسوم، ریشه در جهل و خرافه داشتند و قرآن کریم، با صراحت، آنها را نفی می‌کند. انسان، به‌عنوان متولی مخلوقات، موظف است از حیوانات، چه در جوانی و چه در پیری، مراقبت کند.

مسئولیت انسان در قبال اموال و حیوانات

حیوانات، بخشی از اموال انسان هستند و مالک موظف است در همه حال از آنها نگهداری کند. این مسئولیت، چون امانتی الهی است که انسان را به مراقبت از مخلوقات خدا فرا می‌خواند. دور انداختن حیوانات پیر یا اموال کهنه، مصداق اسراف است و با اصول قرآنی در تضاد.

به‌عنوان مثال، رها کردن خرها در زمستان یا فروش الاغ‌های ناتوان به قیمت ناچیز، نشان‌دهنده بی‌توجهی به این امانت الهی است. در مقابل، مدیریت صحیح فضولات حیوانی، مانند پشکل الاغ، می‌تواند ارزش اقتصادی داشته باشد و نمونه‌ای از پرهیز از اسراف است.

درنگ: انسان، چون کدخدای زمین، مسئول حفاظت از حیوانات و اموال است. اسراف در اموال، مانند دور انداختن حیوانات پیر یا فرش کهنه، گناهی است که با حکمت قرآنی ناسازگار است.

نقد اصطلاحات توهین‌آمیز و احترام به ادیان

استعمال اصطلاحاتی چون «عنبر نسارا» برای اشاره به فضولات حیوانی، به دلیل ایجاد سوءتفاهم و بی‌احترامی به ادیان دیگر، مورد نقد است. اسلام، دینی رحمانی است که احترام به همه ادیان را واجب می‌داند و از به‌کارگیری نام‌هایی که سوءتفاهم ایجاد می‌کنند، نهی می‌کند.

این نقد، چون نسیمی ملایم، بر اهمیت انتخاب واژگان شایسته و پرهیز از اختلاف‌افکنی تأکید دارد. انسان مؤمن، باید در گفتار و رفتار، از هرگونه بی‌احترامی به دیگران پرهیز کند.

بخش سوم: نقد رفتارهای غیرمنطقی و طنز اجتماعی

نقد سوءاستفاده از استعاره چوپان و گله

برخی، با سوءاستفاده از استعاره چوپان و گله، مردم را به گوسفندان و خود را به چوپان تشبیه کرده‌اند. این تشبیه، که ریشه در تحقیر و سوءاستفاده از قدرت دارد، با عدالت و کرامت انسانی در اسلام ناسازگار است.

داستانی طنزآمیز از چوپانی که با گفتن «بع» از اتهام دزدی تبرئه شد، ضعف‌های نظام قضایی و سوءاستفاده از سادگی را به تصویر می‌کشد. این داستان، چون آینه‌ای، نارسایی‌های اجتماعی را نمایان می‌سازد و بر اهمیت صداقت و عدالت تأکید دارد.

خاطرات طنزآمیز و نقد اجتماعی

خاطراتی از سفر به تهران، همراهی با یک روحانی در بند، و خوش‌گذرانی در زندان با خوردن میگو و سبزی، نمونه‌هایی از طنز اجتماعی هستند. این خاطرات، با زبانی شوخ‌طبعانه، به نقد شرایط اجتماعی و قضایی می‌پردازند و روحیه‌ای مقاوم در برابر سختی‌ها را نشان می‌دهند.

به‌عنوان مثال، داستان فردی که به دلیل وسواس، مدت طولانی در توالت ماند، رفتارهای غیرمنطقی را به نقد می‌کشد. این رفتارها، چون زنجیری بر پای بهره‌وری، انسان را از تمرکز بر وظایف اصلی بازمی‌دارند.

درنگ: طنز، چون شمشیری دو لبه، می‌تواند نارسایی‌های اجتماعی را آشکار سازد و در عین حال، درس‌هایی از حکمت و مقاومت به انسان بیاموزد.

جمع‌بندی

آیات 102 و 103 سوره مائده، چون دو گوهر درخشان، دو پیام کلیدی را به انسان عرضه می‌کنند: پرهیز از تجسس و رد خرافات جاهلی. آیه 102، با هشدار درباره پرس‌وجوهای بی‌جا، انسان را از غفلت از خویشتن و افتادن در دام گناه بازمی‌دارد. آیه 103، با نفی رسوم جاهلی، بر عقلانیت و رحمانیت اسلام در برخورد با مخلوقات تأکید می‌ورزد. انسان، به‌عنوان امانت‌دار خدا، موظف است از حیوانات و اموال خود به شکلی مسئولانه مراقبت کند و از اسراف و خرافه پرهیز نماید. نقد رفتارهای غیرمنطقی، مانند وسواس و سوءاستفاده از قدرت، و بهره‌گیری از طنز برای نشان دادن نارسایی‌های اجتماعی، از دیگر درس‌های این آیات است. این تفسیر، با نگاهی عمیق و جامع، تلاش دارد تا پیام‌های والای قرآن کریم را به زبانی فصیح و متین به مخاطبان منتقل سازد.

با نظارت صادق خادمی