در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1132

متن درس





تفسیر: تأملاتی در سوره مائده، آیه 104

تفسیر: تأملاتی در سوره مائده، آیه 104

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۳۲)

دیباچه

سوره مائده، از سوره‌های مدنی قرآن کریم، با بیانی ژرف و هدایت‌گر، به مسائل اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی جوامع بشری می‌پردازد. آیه 104 این سوره، با نگاهی نقادانه به تعصبات جاهلانه و پیروی کورکورانه از سنت‌های پیشینیان، انسان را به سوی عقلانیت و هدایت الهی فرا می‌خواند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای تفسیری، به تبیین معانی این آیه و پیوند آن با مفاهیم بنیادین توحید، نبوت و هدایت می‌پردازد. با بهره‌گیری از زبانی فصیح و ساختاری منظم، تلاش شده است تا محتوای این آیه با دقتی علمی و نگاهی عمیق، برای خوانندگان روشن گردد.

بخش یکم: نقد تعصب جاهلانه و دعوت به هدایت الهی

متن و ترجمه آیه

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ

و هنگامی که به آنان گفته شود: به سوی آنچه خداوند نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید، گویند: آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم، برایمان بس است. آیا حتی اگر پدرانشان چیزی نمی‌دانستند و هدایت نیافته بودند؟

پیوند با آیه پیشین

آیه 103 سوره مائده، با رد رسوم جاهلی مانند بحیره، سائبه، وصیله و حام، به نقد رفتارهای غیرعقلانی و خرافی پرداخته و کافران را به افترای دروغ بر خدا و فقدان عقلانیت متهم می‌کند. آیه 104 این نقد را ادامه داده و به‌طور خاص، تعصب کورکورانه نسبت به سنت‌های پیشینیان را مورد نکوهش قرار می‌دهد. این پیوند، همچون رشته‌ای از نور، نشان‌دهنده تداوم گفتمان قرآن کریم در ریشه‌کن ساختن جهل و خرافه از جامعه بشری است.

دعوت به سوی وحی و رسول

آیه با فرمانی صریح، کافران را به پذیرش آنچه خداوند نازل کرده و به سوی پیامبر هدایت می‌کند. این دعوت، چونان فانوسی در تاریکی، انسان را به سوی دو رکن بنیادین هدایت—وحی الهی و رسالت نبوی—فرا می‌خواند. وحی، کلامی است که از مبدأ هستی بر قلب پیامبر نازل شده، و رسول، تجلی انسانی این هدایت است که راه را به سوی حقیقت هموار می‌سازد.

درنگ: دعوت به وحی و رسول، محور هدایت الهی است که انسان را از ظلمات جهل به نور معرفت رهنمون می‌شود.

پاسخ کافران: بسندگی به سنت پدران

کافران، در پاسخی سرسختانه، اظهار می‌دارند: «آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم، برایمان بس است.» این پاسخ، چونان قلعه‌ای از تعصب، نشان‌دهنده مقاومت در برابر حقیقت و پایبندی به سنت‌های بی‌ریشه است. چنین رویکردی، نه از سر عقل، بلکه از تعصبی کور نشأت می‌گیرد که انسان را از پویایی و حقیقت‌جویی بازمی‌دارد.

نقد جهل پیشینیان

قرآن کریم، با پرسشی تأمل‌برانگیز، می‌فرماید: «آیا حتی اگر پدرانشان چیزی نمی‌دانستند و هدایت نیافته بودند؟» این پرسش، چونان تیغی تیز، ریشه‌های تعصب را می‌گسلد و بی‌اعتباری سنت‌هایی را که فاقد علم و هدایت‌اند، آشکار می‌سازد. پیروی از پیشینیان، زمانی موجه است که ریشه در معرفت و هدایت داشته باشد، وگرنه، چونان راه رفتن در تاریکی است.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش از آیه، با نقدی عمیق بر تعصب جاهلانه، انسان را به سوی عقلانیت و پذیرش هدایت الهی فرا می‌خواند. دعوت به وحی و رسول، راه رهایی از بندهای جهل است، در حالی که پاسخ کافران، نشان‌دهنده اسارت در سنت‌های بی‌ریشه است. این تقابل، چونان نبرد نور و ظلمت، اهمیت عقل و هدایت را در برابر تعصب و جهل برجسته می‌سازد.

بخش دوم: صداقت و ایمان در برابر نفاق و دروغ

صداقت کافران در برابر نفاق

کافران، با صراحت اعلام می‌دارند که به سنت‌های پدران خود پایبندند. این صداقت، هرچند در مسیر باطل، از نفاق و دورویی برتر است. قرآن کریم، این صراحت را به‌عنوان ویژگی‌ای مثبت، اما ناکافی، برجسته می‌کند. کافر صادق، چونان مسافری است که در راهی خطا، اما با صدق گام برمی‌دارد، در حالی که منافق، چونان سایه‌ای فریبنده، حقیقت را پنهان می‌کند.

درنگ: صداقت، حتی در مسیر باطل، از نفاق و دروغ‌گویی برتر است، اما تنها هدایت الهی است که انسان را به سعادت می‌رساند.

نقد دروغ‌گویی در ایمان

روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که می‌فرماید: «مؤمن دروغ نمی‌گوید.» این حدیث، چونان آیینه‌ای زلال، بر ناسازگاری دروغ با جوهره ایمان تأکید دارد. مؤمن، که قلبش به نور ایمان روشن شده، نمی‌تواند با دروغ، این نور را تیره سازد. دروغ، چونان سمی مهلک، ایمان را از درون فرومی‌پاشد.

ناآگاهی و قضاوت‌های بی‌اساس

در مثالی، فردی بدون آگاهی از نظام سیاسی یک کشور، به نقد آن می‌پردازد. این ناآگاهی، مانند راه رفتن در مه غلیظ، به قضاوت‌های نادرست و گمراهی می‌انجامد. چنین فردی، بدون شناخت ساختارهای پیچیده سیاسی، ادعاهایی بی‌ریشه مطرح می‌کند که جز به گمراهی منجر نمی‌شود.

پیچیدگی نظام‌های سیاسی غیرالهی

نظام‌های سیاسی غیرالهی، با پیچیدگی‌ها و آشفتگی‌هایشان، مانند جنگلی انبوه و پرآشوب توصیف شده‌اند. این نظام‌ها، فاقد هدایت الهی، به هرج‌ومرج و بی‌نظمی می‌انجامند. انتخاب رهبران در چنین نظام‌هایی، گاه به دست ثروتمندان یا افراد ناشایست می‌افتد، که نشان‌دهنده فقدان معیارهای الهی در هدایت جامعه است.

نقد بلندپروازی‌های غیرواقعی

ادعاهای غیرواقعی، مانند تسخیر سرزمین‌های دور یا غلبه بر اشخاص خاص، نشانه‌ای از جهل و خودبزرگ‌بینی است. این ادعاها، چونان بادکنکی پر از باد، ظاهری بزرگ دارند، اما در برابر حقیقت، شکننده و بی‌ارزش‌اند. واقع‌بینی، چونان مشعلی در تاریکی، انسان را از خودبزرگ‌بینی نجات می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین تقابل صداقت و نفاق، بر اهمیت صداقت در ایمان تأکید دارد. نقد ناآگاهی و بلندپروازی‌های غیرواقعی، انسان را به سوی واقع‌بینی و تواضع در برابر حقیقت هدایت می‌کند. این مفاهیم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه را برای مؤمنان روشن می‌سازند.

بخش سوم: مسئولیت فردی و هدایت به سوی خدا

خطاب به مؤمنان: مراقبت از خویشتن

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر شما باد مراقبت از خویشتن. اگر هدایت یافته باشید، گمراهی دیگران به شما زیانی نمی‌رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست، پس شما را از آنچه می‌کردید آگاه خواهد ساخت.

این آیه، چونان فرمانی آسمانی، مؤمنان را به مراقبت از خویشتن و حفظ ایمانشان فرا می‌خواند. این خطاب، مانند کلیدی زرین، درهای مسئولیت فردی را به سوی مؤمن می‌گشاید.

عدم تأثیر گمراهی دیگران

آیه تأکید می‌کند که گمراهی دیگران، به مؤمنی که خود هدایت یافته، زیانی نمی‌رساند. این اصل، چونان سپری استوار، مؤمن را از تأثیرات منفی محیط حفظ می‌کند. هدایت شخصی، مانند چشمه‌ای زلال، انسان را از آلودگی‌های گمراهی دیگران پاک می‌دارد.

درنگ: هدایت شخصی، چونان سپری در برابر گمراهی دیگران، مؤمن را در مسیر حق استوار می‌دارد.

چالش فهم رابطه مسئولیت فردی و اجتماعی

سؤالی درباره تناقض ظاهری میان این آیه و آیات امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده است. این سؤال، مانند موجی در دریای معرفت، نشان‌دهنده پیچیدگی فهم رابطه مسئولیت فردی و اجتماعی است. پاسخ این است که اولویت هدایت شخصی، امر به معروف را نفی نمی‌کند، بلکه آن را تکمیل می‌سازد.

هدایت به سوی خدا

هدایت در این آیه، به معنای حرکت به سوی خداست. این هدایت، چونان راهی روشن، انسان را به سوی مبدأ هستی رهنمون می‌شود. توحید، چونان خورشیدی درخشان، محور همه اصول دینی است و همه چیز به آن بازمی‌گردد.

وحدت اصول دین

روایتی نقل شده است که می‌فرماید: «بگویید لا إله إلا الله تا رستگار شوید.» این حدیث، مانند نگینی درخشان، وحدت اصول دین را نشان می‌دهد. توحید، نبوت و همه اجزای دین، در محور خدا متمرکزند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر مسئولیت فردی و هدایت به سوی خدا، مؤمنان را به حفظ خویشتن و استواری در مسیر حق فرا می‌خواند. گمراهی دیگران، نمی‌تواند مؤمن هدایت‌یافته را از مسیرش منحرف سازد. وحدت اصول دین، مانند رشته‌ای محکم، همه اجزای ایمان را به هم پیوند می‌دهد.

بخش چهارم: جایگاه پیامبران و بازگشت به خدا

نقش پیامبر و امامان

پیامبران و امامان، بندگان صالح خداوند هستند و عصمت آنها نسبی است، در حالی که عصمت مطلقه تنها از آن خداست. پیامبر، چونان آیینه‌ای زلال، تنها مبلغ وحی است و هیچ اقتداری جز به اذن خدا ندارد.

سلام به خدا و بندگان صالح

راوی، زندگی خود را با سلام به خدا و بندگان صالح، مانند «السلام عليك يا الله» و «السلام عليك يا رسول الله»، آراسته کرده است. این رفتار، مانند گلی معطر، نشانه تسلیم و ارادت به خداست.

درنگ: سلام به خدا و بندگان صالح، نشانه توحید عملی و ارادت به حقیقت است.

نقد خودبزرگ‌بینی

همه چیز جز خدا باطل است. حتی پیامبر نیز، جز به اذن خدا، اقتداری ندارد. این اصل، مانند نسیمی خنک، غرور و خودبزرگ‌بینی را از دل انسان می‌زداید.

بازگشت همه به خدا

آیه می‌فرماید: «به سوی خدا بازگشت همه شماست.» این بازگشت، مانند جویباری که به دریا می‌پیوندد، نشان‌دهنده عدالت الهی است. همه، از مؤمن تا کافر، در برابر خدا پاسخگو هستند.

رحمت و آگاهی الهی

خداوند، با آگاهی از اعمال بندگان، آنها را از کردارشان آگاه می‌سازد. این آگاهی، مانند نوری در تاریکی، هم هشداردهنده است و هم راهنما.

خاطره‌ای از ناآگاهی

راوی، با طنزی خودانتقادی، از دیدار با عالمی تبعیدی یاد می‌کند که نتوانست به سؤالش درباره آیه پاسخ دهد. این خاطره، مانند آینه‌ای، پیچیدگی فهم قرآن کریم و نیاز به تواضع را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین جایگاه پیامبران و تأکید بر بازگشت همه به خدا، انسان را به سوی توحید و تواضع هدایت می‌کند. سلام به خدا و بندگان صالح، نشانه‌ای از ایمان عملی است، و آگاهی الهی، راهنمایی برای سعادت انسان.

نتیجه‌گیری نهایی

تفسیر آیه 104 سوره مائده، چونان گوهری درخشان، انسان را به سوی عقلانیت، هدایت الهی و توحید فرا می‌خواند. نقد تعصب جاهلانه، دعوت به وحی و رسول، و تأکید بر مسئولیت فردی، مانند ستون‌هایی استوار، بنای ایمان را استحکام می‌بخشند. صداقت، حتی در مسیر باطل، از نفاق برتر است، اما تنها هدایت الهی است که انسان را به سعادت می‌رساند. وحدت اصول دین، بازگشت به خدا و آگاهی الهی، انسان را به سوی زندگی‌ای سرشار از معنا و حقیقت هدایت می‌کند. این تفسیر، با نگاهی عمیق و زبانی فصیح، تلاشی است برای روشن ساختن راه هدایت برای جویندگان حقیقت.

با نظارت صادق خادمی