در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1148

متن درس




تفسیر: تأملاتی در سوره انعام، آیه ششم

تفسیر: تأملاتی در سوره انعام، آیه ششم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۴۸)

دیباچه

سوره انعام، یکی از سوره‌های مکی قرآن کریم، با محوریت توحید و نقد کفر، انسان را به تأمل در قدرت بی‌حد الهی و سرنوشت اقوام پیشین دعوت می‌کند. آیه ششم این سوره، با بیانی ژرف و عبرت‌آموز، به هلاکت اقوام پیشین به سبب گناهانشان و خلقت نسل‌های جدید اشاره دارد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمان دینی، به تبیین این آیه پرداخته و با نگاهی عمیق، ابعاد توحیدی، تاریخی و اخلاقی آن را می‌کاود. هدف، ارائه تحلیلی جامع است که هم به قدرت الهی و عدالت او توجه دارد و هم انسان را به سوی تقوا و تسلیم در برابر حق رهنمون می‌سازد.

متن و ترجمه آیه

أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ أَمْكَنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ

آیا ندیدند که پیش از آنان چه بسیار نسل‌هایی را هلاک کردیم که در زمین به ایشان تمکنی دادیم که به شما نداده‌ایم، و آسمان را بر آنان به بارانی پیوسته فرستادیم، و رودهایی از زیر پای ایشان روان ساختیم؟ پس به سزای گناهانشان هلاکشان کردیم و پس از آنان نسل‌هایی دیگر پدید آوردیم.

تحلیل مفهومی و تفسیری

قطعیت وعده الهی

آیه پیشین (آیه پنجم سوره انعام) با عبارت «فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ» به تهدید الهی اشاره دارد، در حالی که آیه ششم با «يَأْتِيهِمْ» این تهدید را به قطعیت تبدیل می‌کند. این تغییر در ساختار زبانی، نشان‌دهنده حتمیت اجرای وعده‌های الهی است، گویی خداوند با بیانی صریح، پرده از اراده خویش برمی‌دارد. این قطعیت، نه‌تنها به مخاطبان خاص (با «يَأْتِيكُمْ») محدود نمی‌شود، بلکه همه انسان‌ها را در برمی‌گیرد، مانند رودی که همه کرانه‌ها را درمی‌نوردد.

درنگ: قطعیت وعده الهی، نشانه‌ای از قدرت مطلق اوست که هیچ مانعی در برابر اراده‌اش نمی‌ایستد.

استفهام تقریری و دعوت به تأمل

عبارت «أَلَمْ يَرَوْا» در آغاز آیه، استفهامی تقریری است که چون آیینه‌ای، مخاطب را به تأمل در تاریخ پیشینیان دعوت می‌کند. این پرسش، نه‌تنها عتابی است به غفلت انسان، بلکه چراغی است که راه عبرت‌آموزی را روشن می‌سازد. خداوند با این پرسش، انسان را به بازنگری سرنوشت اقوام هلاک‌شده فرا می‌خواند تا از سرنوشت آنان درس گیرد.

گستردگی هلاکت اقوام

عبارت «كَمْ أَهْلَكْنَا» به گستردگی هلاکت اقوام پیشین اشاره دارد. «كَمْ» در اینجا نه به معنای تعداد اندک، بلکه به کثرت و بی‌شماری است، مانند ستارگان آسمانی که در نگاه انسان بی‌پایان به نظر می‌رسند. این گستردگی، فراتر از اقوام شناخته‌شده‌ای چون قوم نوح یا ابراهیم است و به هزاران قوم در دوره‌های ناشناخته اشاره دارد.

درنگ: «كَمْ» در آیه، به بی‌شماری اقوام هلاک‌شده اشاره دارد که از دایره شناخت بشری فراتر است.

محدودیت شناخت بشری

انسان، با همه پیشرفت‌هایش، تنها اقوام محدودی (ده تا بیست قوم) را می‌شناسد، اما خداوند با «كَمْ» به اقوامی اشاره می‌کند که از علم بشری پنهان‌اند. این محدودیت، چون کرانه‌ای است که اقیانوس بی‌کران علم الهی را در برابر دیدگان بشر محدود می‌سازد. حتی عرب جاهلی نیز، مانند انسان مدرن، تنها بخش ناچیزی از این تاریخ را می‌شناخت.

تمکن و امکانات بی‌نظیر

آیه با عبارت «أَمْكَنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ» به قدرت و امکاناتی اشاره دارد که خداوند به اقوام پیشین عطا کرده بود، امکاناتی که برای نسل‌های بعدی غیرقابل تصور است. این تمکن، مانند گنجی است که در اعماق زمین مدفون است و بشر کنونی از آن بی‌خبر. ممکن است این امکانات شامل علوم، فناوری‌ها یا قدرت‌های مادی و معنوی باشد که از دانش امروزی فراتر است.

نعمت‌های الهی و عذاب گناه

خداوند در آیه می‌فرماید: «وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ». این عبارات، به نعمت‌های فراوانی چون باران پیوسته و رودهای جاری اشاره دارند که چون شریان‌های حیات، زندگی اقوام پیشین را سیراب می‌کردند. آب، چون روحی است که در کالبد زمین جاری می‌شود، اما گناهان اقوام، این نعمت را به عذاب بدل کرد.

درنگ: نعمت‌های الهی، مانند باران و رودها، نشانه لطف اوست، اما گناه، این نعمت را به عذاب تبدیل می‌کند.

هلاکت به سبب گناه

عبارت «فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ» نشان می‌دهد که هلاکت اقوام، نتیجه مستقیم گناهانشان بود. این هلاکت، مانند میوه‌ای است که از درخت گناه می‌روید. خداوند، نه از سر زورگویی، بلکه بر اساس عدالت، اقوام را به سبب اعمالشان نابود کرد. این اصل، چون قانونی تغییرناپذیر، در همه اعصار جاری است.

قانون کاشت و برداشت

اصل «كَمَا تَزْرَعْ تَحْصُدْ» (هرچه بکاری، درو می‌کنی) در این آیه تجلی یافته است. این قانون، مانند آینه‌ای است که عمل انسان را بازمی‌تاباند. خداوند، انسان و حتی خود را تابع این قانون می‌داند، گویی گندم کاشته‌شده، گندم می‌روید و جو کاشته‌شده، جو. این قانون، عدالت الهی را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: قانون کاشت و برداشت، عدالت الهی را در برابر اعمال انسان آشکار می‌سازد.

تفاوت قدرت الهی و بشری

انسان در اجرای قانون کاشت و برداشت محدود است، اما خداوند، با قدرت بی‌نهایت، در هر مکان و زمان، نیکی و بدی را پاسخ می‌دهد. او می‌فرماید: «تو در بیابان بد کن، من در دریا پاسخ دهم؛ تو در دریا بد کن، من در بیابان پاسخ دهم.» این تعبیر، مانند نسیمی است که در همه کرانه‌های هستی می‌وزد و هیچ عملی را از دید خدا پنهان نمی‌دارد.

تسلیم، راه نجات

«الإسلامُ هُوَ التسليمُ»؛ تسلیم در برابر خدا، مانند سپری است که انسان را از گناه و عذاب حفظ می‌کند. این تسلیم، پذیرش توحید و اطاعت از اراده الهی است، گویی انسان خود را به جریان رودی زلال می‌سپارد تا به ساحل نجات برسد.

جوانمردی الهی

خداوند، برخلاف انسان که در جنگ از حیله بهره می‌گیرد، با جوانمردی عمل می‌کند. او اقوام را با نعمت‌های فراوان توانمند ساخت و سپس به سبب گناهانشان هلاک کرد. این جوانمردی، مانند خورشیدی است که بر همه یکسان می‌تابد، اما گناهکاران خود را از نور آن محروم می‌کنند.

دوره‌های پیش از آدم

آیه به دوره‌های ناشناخته پیش از آدم اشاره دارد، دوره‌هایی که اقوام با امکانات عظیم در آن زیستند. این تاریخ، مانند کتابی است که صفحاتش برای بشر کنونی بسته مانده است. از زمان آدم، قدرت انسان افزایش یافته، اما خداوند به اقوامی اشاره می‌کند که از انسان کنونی توانمندتر بودند.

محدودیت علم بشری

قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (و از علم جز اندکی به شما داده نشده است). این آیه، مانند دریچه‌ای است که محدودیت دانش بشر را در برابر علم بی‌کران الهی نشان می‌دهد. آثار باستانی ناشناخته، مانند فلزات کشف‌شده در اهرام مصر، گواهی بر وجود تمدن‌های پیشرفته‌ای است که از دانش کنونی ما فراترند.

درنگ: محدودیت علم بشری، انسان را به تواضع در برابر علم الهی دعوت می‌کند.

عمل به وعده الهی

خداوند، برخلاف انسان‌های بی‌عمل، هرچه وعده دهد، انجام می‌دهد. این صفت، مانند ستونی است که آسمان عدالت الهی را برپا نگه می‌دارد. وعده خدا، چه خیر باشد و چه شر، حتمی است و هیچ مانعی در برابر آن نیست.

عدالت بدون ملاحظه

خداوند در اجرای عدالت، ملاحظه کسی را نمی‌کند. او تنها به عمل انسان می‌نگرد، نه به جایگاه او. این عدالت، مانند ترازویی است که با دقت بی‌نهایت، اعمال را می‌سنجد و نتیجه را بر اساس حکمت الهی تعیین می‌کند.

ترس از خود

انسان باید از خود بترسد، نه از خدا، زیرا گناه اوست که خدا را به کار می‌اندازد. این ترس، مانند آینه‌ای است که انسان را به مراقبت از اعمالش دعوت می‌کند، تا از دام گناه و هلاکت رهایی یابد.

مهربانی و عدالت الهی

خداوند، رحمن و رحیم است، اما برخلاف والدین که در برابر جرم فرزند ملاحظه می‌کنند، او عدالت را با شدت اجرا می‌کند. او می‌فرماید: «من قاسم الجبارینم»؛ در برابر خوبی، از همه بهتر و در برابر بدی، از همه شدیدتر. این صفت، مانند دو بال است که رحمت و عدالت الهی را در تعادل نگه می‌دارد.

درنگ: خداوند، هم رحمن است و هم قاسم الجبارین؛ رحمت و عدالت او در تعادل کامل‌اند.

نمونه‌ای از مهربانی انسانی

راوی حکایتی نقل می‌کند از زنی که به دلیل مجازات فرزندش زاری می‌کرد. با دخالت او، فرزند به مادر بازگردانده شد و آرامش یافت. این حکایت، مانند گلی است که در باغ مهربانی انسانی می‌روید، اما عدالت الهی، فراتر از این مهربانی است و گناه را بدون ملاحظه پاسخ می‌دهد.

مفهوم قرن

«قرن» در آیه، نه صرفاً به معنای صد سال، بلکه به دوره‌ای طولانی یا نوع خاصی از انسان‌ها اشاره دارد. این مفهوم، مانند شاخه‌ای است که از درخت خلقت الهی روییده و تنوع موجودات را نشان می‌دهد.

عصمت و گناه

این آیه، انسان را به عصمت دعوت می‌کند، زیرا ترس از عدالت الهی، مانند چراغی است که راه تقوا را روشن می‌سازد. با این حال، خیره‌سری انسان، او را از معصومیت بازمی‌دارد، گویی در برابر نور الهی، خود را به تاریکی گناه می‌سپارد.

علم و قدرت در نیکی

نیکی، نیازمند علم و قدرت است، اما انسان در هر دو محدود است. خداوند، با علم و قدرت بی‌نهایت، عدالت را اجرا می‌کند. این محدودیت، مانند سایه‌ای است که بر توانایی‌های بشری افتاده و او را به توکل بر خدا دعوت می‌کند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

آیه ششم سوره انعام، با بیانی ژرف و عبرت‌آموز، انسان را به تأمل در قدرت بی‌نهایت الهی، عدالت او و سرنوشت اقوام پیشین دعوت می‌کند. این آیه، مانند آیینه‌ای است که تاریخ خلقت را بازمی‌تاباند و انسان را به سوی تقوا و تسلیم رهنمون می‌سازد. خداوند، اقوامی با امکانات بی‌نظیر خلق کرد، اما گناهانشان، مانند طوفانی، آن‌ها را به هلاکت کشاند. قانون کاشت و برداشت، عدالت الهی را نشان می‌دهد و تسلیم در برابر خدا، راه نجات است. این سوره، با محوریت توحید و نقد کفر، انسان را به عصمت و دوری از گناه فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی