متن درس
تفسیر: کلیدهای غیب و علم بیکران الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۸۷)
دیباچه
این نوشتار به تبیین و تفسیر آیه ۵۹ سوره آلعمران از قرآن کریم میپردازد، آیهای که به گواه عالمان دینی، از ژرفترین و عمیقترین آیات الهی است و در آن، گستره علم بیکران خداوند و اسرار نهفته در کلیدهای غیب آشکار میگردد. این آیه، که در ادعیهای چون نماز غفیله جایگاه ویژهای دارد، دریچهای به سوی شناخت عظمت الهی و محدودیتهای ادراک بشری میگشاید. در این اثر، با نگاهی عرفانی و فلسفی، مفاهیم این آیه با دقتی موشکافانه بررسی شده و با بهرهگیری از زبان پارسی فصیح، تلاش شده است تا روح و پیام آن به گونهای روشن و معنادار به خواننده منتقل گردد. متن پیشرو، با ساختاری منظم و پیوندهای معنایی عمیق، خواننده را به تأمل در علم الهی، اسرار غیب، و جایگاه انسان در برابر آفرینش دعوت میکند.
متن و ترجمه آیه
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
و کلیدهای غیب نزد اوست، جز او کسی آن را نمیداند. و آنچه در خشکی و دریاست میداند. و هیچ برگی نمیافتد مگر آنکه آن را میداند، و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی آشکار ثبت است.
این آیه، با بیانی شگرف، از علم بیکران الهی سخن میگوید و کلیدهای غیب را در انحصار خداوند قرار میدهد. در ادامه، با ساختاری منظم و شمارهگذاریشده، به تبیین مفاهیم این آیه و پیوندهای معنایی آن با دیگر آیات قرآن کریم پرداخته میشود.
بخش یکم: جایگاه والای آیه و عطف بر رسالت
اهمیت آیه در عرفان اسلامی
آیه ۵۹ سوره آلعمران به دلیل عمق معنوی و معرفتی، از سوی عالمان دینی بهعنوان یکی از سنگینترین آیات قرآن کریم معرفی شده است. این آیه، که در ادعیهای چون نماز غفیله تلاوت میشود، دریچهای به سوی شناخت توحید و علم الهی میگشاید. حضور این آیه در اعمال عبادی، نشان از جایگاه والای آن در سلوک عرفانی دارد، گویی که تلاوت آن، روح را به سوی آسمان معرفت پر میدهد.
عطف آیه بر رسالت پیامبر
آیه با عبارت «وَعِنْدَهُ» آغاز میشود، اما بهصورت ضمنی عطف بر دستور «قل» در آیات پیشین است. این عطف، پیامبر اکرم (ص) را موظف میسازد تا حقیقت علم الهی و انحصار کلیدهای غیب را به امت ابلاغ نماید. این خطاب، چونان مشعلی فروزان، رسالت پیامبر را در هدایت خلق به سوی توحید روشن میسازد.
درنگ: آیه ۵۹ سوره آلعمران، با تأکید بر انحصار علم غیب در نزد خداوند، توحید در علم را به نمایش میگذارد و رسالت پیامبر را در ابلاغ این حقیقت والا آشکار میسازد.
بخش دوم: مفاتح الغیب و گستره علم الهی
مفهوم مفاتح الغیب
«مَفَاتِحُ الْغَيْبِ» به معنای کلیدهای غیب، اشاره به اسرار نهفتهای دارد که تنها در نزد خداوند است. این کلیدها، چونان دروازههایی به سوی عوالم ناپیدا، تحت سیطره الهی قرار دارند و جز او کسی به آنها آگاهی ندارد. این مفهوم، با آیهای دیگر از قرآن کریم پیوند مییابد: «قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ» (نمل: ۶۵)، که انحصار علم غیب را به خداوند اختصاص میدهد.
چرایی قفل بر غیب
راوی، با تمثیلی بدیع، قفل زدن بر غیب را به قفل زدن بر صندوقی برای حفاظت از گنج تشبیه میکند. خداوند، به سان نگهبانی حکیم، اسرار غیب را از دسترس مخلوقات سرکش حفظ میکند تا از سوءاستفاده آنها جلوگیری نماید. این احتیاط الهی، چونان آیینهای است که انسان را به حفاظت از داراییهای خود فرا میخواند.
کثرت کلیدهای غیب
گرچه غیب یکی است، کلیدهای آن بیشمارند، گویی که هر کلید، دری به سوی بخشی از اسرار الهی میگشاید. این کثرت، گستردگی و تنوع اسرار غیب را نشان میدهد، چنانکه در آیه «وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (منافقون: ۷) به گنجینههای بیپایان الهی اشاره شده است.
درنگ: مفاتح الغیب، چونان کلیدهایی بیشمار، دروازههای اسرار الهی را در بر دارند که تنها خداوند به آنها آگاه است و از دسترسی مخلوقات سرکش محافظت میکند.
بخش سوم: مخلوقات و اسرار غیبی
مخلوقات آگاه از غیب
راوی اشاره میکند که خداوند مخلوقاتی دارد که از اسرار غیب آگاهند، اما حتی پیامبر اکرم (ص) از آنها بیخبر است. این نکته، مراتب علم را در آفرینش نشان میدهد، چنانکه در آیه «وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (اسراء: ۵۵) به تفاوت مراتب مخلوقات اشاره شده است.
وجود خارجی غیب
غیب، نه صرفاً علم الهی، بلکه واقعیتی خارجی است که خداوند برای برخی مخلوقات آفریده است. این واقعیت، چونان عالمی ناپیدا، در آیه «وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ» (مؤمنون: ۱۷) تأیید میشود که به عوالم غیبی اشاره دارد.
علوم غیبی و خطرات آن
راوی به سی و پنج علم غیبی، مانند سحر، جادو، رمل، و نجوم اشاره میکند که در متون مکتوب ثبت شدهاند، اما خطرناکند و میتوانند به هلاکت منجر شوند. این علوم، چونان آتش پنهان، نیازمند احتیاطاند، چنانکه در آیه «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ» (بقره: ۱۰۲) به خطر علوم شیطانی هشدار داده شده است.
محافظت از شاگردان
راوی، چونان پدری دلسوز، از شاگردانش در برابر علوم خطرناک غیبی محافظت میکند، گویی که از فرو افتادن آنها در پرتگاه هلاکت جلوگیری مینماید. این محافظت، با آیه «وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ» (بقره: ۲۸۲) پیوند دارد که تقوا را مقدمه علم میداند.
درنگ: علوم غیبی، گرچه در دسترس برخی مخلوقات است، خطرناکند و نیازمند محافظت الهی و انسانیاند تا از سوءاستفاده و هلاکت جلوگیری شود.
بخش چهارم: محدودیتهای بشری و علم الهی
محدودیت عقل بشری
راوی با تمثیلی از مشکل پر شدن چاه و ماندن آب روی پشتبام، به ناتوانی بشر در حل مشکلات اشاره میکند. این محدودیت، چونان سایهای بر عقل انسانی، در آیه «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء: ۸۵) بازتاب یافته است.
ترس از قضاوت دیگران
راوی از فروپاشی پشتبام به دلیل آب میترسد، نه از خداوند، بلکه از قضاوت دیگران. این ترس، چونان زنجیری بر پای انسان، در آیه «وَخَشُوا النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ» (مائده: ۴۴) سرزنش شده است.
ناتوانی در حل مشکلات
استفاده از پتو برای جذب آب بیفایده است، گویی که عقل بشر در برابر مشکلات، چونان پر کاهی در برابر طوفان است. این ناتوانی، در آیه «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ» (زمر: ۸) بازتاب دارد که بشر را به خدا محتاج میداند.
تجربه ظلمات الارض
راوی ادعا میکند سه سال در ظلمات الارض، لایههای عمیق زمین، بوده و مخلوقات عجیبی دیده که در روایات نیامده است. این تجربه، چونان سفری به اعماق ناپیدا، با آیه «وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ» (ذاریات: ۲۰) پیوند دارد که زمین را پر از آیات میداند.
درنگ: محدودیتهای عقل بشری، چونان سدی در برابر فهم اسرار غیب، انسان را به توکل بر علم الهی وامیدارد.
بخش پنجم: علم بیکران الهی و کتاب مبین
علم خدا به جزئیات
هیچ برگی بدون علم خدا نمیافتد («وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا»). این علم، چونان نوری که تاریکیها را میشکافد، در آیه «وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ» (زخرف: ۸۵) تأیید میشود.
نقد دیدگاههای فلسفی
راوی دیدگاه برخی فلاسفه، مانند ابنسینا، را که علم خدا را کلی میدانند نقد میکند و معتقد است که علم الهی، جزئیترین جزئیات را در بر میگیرد. این نقد، با نقدهای عالمان دینی به فلسفه، مانند آنچه در تهافتالفلاسفه آمده، همخوانی دارد.
شمول ورقه
«وَرَقَةٍ» نهتنها برگ درخت، بلکه هر نوع ورقه، مانند پول در داستان اصحاب کهف، را شامل میشود. این شمول، در آیه «وَكُلُّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ» (یس: ۱۲) تأیید میشود.
علم خدا به دانه در خاک
هیچ دانهای در تاریکیهای زمین نیست که خدا از آن آگاه نباشد («وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ»). این علم، چونان چشمهای زلال، در آیه «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ» (غافر: ۱۹) بازتاب دارد.
رطب و یابس در کتاب مبین
هیچ تر و خشکی نیست مگر در کتاب مبین ثبت است («وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ»). این ثبت، در آیه «وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» (نمل: ۷۵) تأیید میشود.
کتاب مبین، خود هستی
کتاب مبین، خود هستی است، چنانکه امام علی (ع) فرموده است: «أنا الکتاب المبین» (منسوب به نهجالبلاغه). این حدیث، انسان کامل را آیینهای از علم الهی میداند، اما بشر به سوی آن نمیرود.
درنگ: کتاب مبین، چونان آیینهای از هستی، همه اسرار الهی را در خود دارد، اما بشر از بهرهمندی از آن غافل است.
بخش ششم: توکل، ذکر، و مسئولیت انسان
توکل به علم الهی
راوی با تمثیلی از افسار شتر، به توکل اشاره میکند که خدا همهچیز را میداند و بشر باید به او اعتماد کند. این توکل، در آیه «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق: ۳) بازتاب دارد.
توصیه به تلاوت آیه
تلاوت مکرر این آیه، حتی بدون نماز غفیله، چونان ذکری الهی، انسان را به توحید نزدیک میکند. این توصیه، در آیه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ» (اعراف: ۲۰۵) تأیید میشود.
صلاحیت همگانی برای پیامبری
تمام انسانها صلاحیت پیامبری دارند، اما خداوند برخی را برگزیده است. این صلاحیت، در آیه «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا» (نحل: ۳۶) بازتاب دارد.
نقد محدودیتهای علم دینی
راوی به محدودیتهای علم دینی انتقاد میکند که بشر را به آموزشهای ابتدایی محدود کرده و از علوم غیبی باز داشته است. این نقد، با آیه «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» (بقره: ۳۱) پیوند دارد که علم الهی را گسترده میداند.
درنگ: تلاوت آیه و توکل بر علم الهی، انسان را از محدودیتهای بشری رها ساخته و به سوی معرفت توحیدی رهنمون میکند.
جمعبندی
تفسیر آیه ۵۹ سوره آلعمران، چونان سفری معنوی به اعماق علم الهی، از انحصار کلیدهای غیب در نزد خداوند سخن میگوید. این آیه، با بیانی شگرف، علم بیکران الهی را به نمایش میگذارد که از افتادن برگ تا دانهای در تاریکیهای زمین، همه را در بر میگیرد. کتاب مبین، چونان آیینهای از هستی، این اسرار را آشکار میسازد، اما بشر، گرفتار محدودیتهای عقل و نادانی، از بهرهمندی از آن باز میماند. راوی، با تمثیلات و تجربیات شخصی، از خطر علوم غیبی و ضرورت توکل بر خداوند سخن میگوید و تلاوت این آیه را چونان ذکری برای نزدیکی به توحید توصیه میکند. این تفسیر، با پیوند آیات، عرفان، و نقد فلسفی، انسان را به تأمل در جایگاه خود در برابر آفرینش دعوت مینماید.
با نظارت صادق خادمی