متن درس
تفسیر: شکافتن حیات و ممات در سوره انعام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۰۹)
دیباچه
سوره انعام، چون گوهری درخشان در منظومه قرآن کریم، با محوریت توحید، شرک و کفر را به چالش کشیده و انسان را به سوی معرفت یگانهپرستی رهنمون میشود. آیه ۹۵ این سوره، با بیانی شگرف، قدرت الهی را در شکافتن دانه و هسته، خلق حیات از مرگ، و مرگ از حیات به تصویر میکشد. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیه و تأمل در مفاهیم آن، درصدد است تا لایههای معرفتی و حکمی آن را در قالبی علمی و منسجم کاوش کند. با بهرهگیری از تمثیلات بدیع و تبیینهای دقیق، این اثر میکوشد تا خواننده را به ژرفای حکمت قرآنی و تدبیر الهی در نظام خلقت رهنمون سازد.
بخش نخست: توحید، محور سوره انعام
سوره انعام، با تأکید بر اصل توحید، بنیان معرفتی خود را بر یکتاپرستی استوار ساخته است. این سوره، با طرح موضوعات شرک و کفر، انسان را به سوی شناخت خداوند یگانه و دوری از انحرافات دعوت میکند. توحید، چون خورشیدی تابان، تمامی آیات این سوره را روشن ساخته و هر آیه، جلوهای از این حقیقت را بازمینمایاند.
این ویژگی، سوره انعام را به منبعی بیبدیل برای فهم اصول توحیدی تبدیل کرده است. هر آیه، چون شاخهای از درخت تنومند توحید، به سوی حقیقت رهنمون میشود و انسان را از تاریکی شرک به نور یقین هدایت میکند.
بخش دوم: تبیین آیه ۹۵ سوره انعام
﴿إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ ۚ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ ﴿فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾
بهراستی که خداوند شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بیرون میآورد و مرده را از زنده خارج میکند. این است خداوند؛ پس چگونه به انحراف کشیده میشوید؟ [او] شکافنده سپیدهدم است و شب را مایه آرامش قرار داده و خورشید و ماه را [وسیلهای] برای شمارش [زمان] مقرر کرده است. این است اندازهگیری [خداوند] عزیز دانا.
شکافتن دانه و هسته: فالق الحب والنوى
آیه با صفت «فالق» آغاز میشود که به قدرت بیمانند الهی در شکافتن دانه (حب) و هسته (نوى) اشاره دارد. «حب» به دانههای بیهسته چون گندم و جو، و «نوى» به دانههای هستهدار چون خرما اطلاق میشود. این تمایز، دقت قرآن کریم را در توصیف نظام خلقت نشان میدهد. خداوند، چون باغبانی حکیم، از دل دانهای بهظاهر بیجان، حیات میآفریند و از هستهای سخت، شاخهای سبز برمیدمد.
درنگ: صفت «فالق» نشانهای از توحید در خالقیت است. خداوند، با شکافتن دانه و هسته، حیات را از بیجان پدید میآورد و این، نشانهای آشکار از قدرت بیمانند اوست.
این فرآیند، چون معجزهای مدام، در طبیعت جاری است. دانهای که در خاک مدفون شده، با لمس آب، شکافته شده و حیات مییابد. این تمثیل، چون آیینهای، حکمت الهی را در خلق حیات بازمیتاباند.
خروج حی از میت و میت از حی
قرآن کریم، با بیانی عرفی، از خروج زنده از مرده و مرده از زنده سخن میگوید. دانه گندم یا هسته خرما، که بهظاهر مردهاند، با آب زنده شده و گیاه میآفرینند. به همین سان، غذای جویدهشده در بدن انسان، که مرده پنداشته میشود، به نطفهای زنده تبدیل میگردد. این چرخه، چون رقصی هماهنگ در نظام خلقت، حیات و ممات را بههم پیوند میدهد.
از منظر علمی، هیچچیز کاملاً مرده نیست؛ حتی میکروبها و ویروسها حیات دارند. اما قرآن کریم، برای فهم عام، از زبان عرفی بهره میبرد. این زبان، چون پلی میان معرفت الهی و درک بشری، مفاهیم ژرف را به سادگی منتقل میکند.
درنگ: تعابیر «حی» و «میت» در قرآن کریم عرفیاند، نه علمی. این زبان، برای فهمپذیری عام طراحی شده و حکمت الهی را در خلقت به تصویر میکشد.
استقامت و نرمی گیاهان
گیاهان، چون علفی که از دل آسفالت سر برمیآورد، با نرمی و انعطاف، موانع را کنار میزنند. این نرمی، چون جریانی آرام در برابر سنگ، نشانه قدرت نهفته در خلقت است. درختی که به سقف میرسد، کج میشود و راه خود را به سوی نور مییابد. این انعطاف، چون رقص بالهای در طبیعت، حکمت الهی را در بقای حیات نشان میدهد.
درنگ: نرمی گیاهان، نشانه حکمت الهی در خلقت است. انعطاف، رمز بقای حیات در برابر موانع سخت است.
چرخه حیات در بدن انسان
غذای جویدهشده، که در نگاه عرف مرده است، در بدن به خون زنده تبدیل میشود و سپس فضولات مرده از آن جدا میگردد. این چرخه، چون نظاممندی یک کارخانه عظیم، نظم الهی را در بدن انسان به نمایش میگذارد. نطفه، که از غذا پدید میآید، به انسانی کامل بدل میشود، و این، نشانهای از خلقت شگفتانگیز الهی است.
قرآن کریم، در این تعبیر، از زبان عرفی بهره میبرد تا عجایب خلقت را برای همگان ملموس سازد. این زبان، چون کلیدی، درهای معرفت را به روی انسان میگشاید.
بخش سوم: جامعیت قرآن کریم
قرآن، کتابی فراتر از علم
قرآن کریم، نه صرفاً کتابی علمی، بلکه کتابی اجتماعی، انسانی و دینی است که چون بقالی، هر نیاز بشری را تأمین میکند. از سنگپا تا ماست، از دیانت تا حکمت، همه در این کتاب الهی یافت میشود. این جامعیت، چون دریایی بیکران، نیازهای متنوع انسان را در بر میگیرد.
درنگ: قرآن کریم، چون بقالی، همه نیازهای بشری را در بر دارد. این جامعیت، آن را به راهنمایی بینظیر برای زندگی تبدیل کرده است.
نقد تفسیرهای نادرست
برخی تفسیرها، خروج حی از میت را به تولد کافر از مؤمن یا بالعکس نسبت دادهاند. این تفسیر، هرچند ممکن، اما از معنای طبیعی آیه که خلقت دانه و نطفه است، دور است. معنای ظاهری آیه، چون نوری روشن، بر خلقت طبیعی دلالت دارد و تأویلهای بیاساس، چون غباری، این نور را تیره میکنند.
بخش چهارم: نظام خلقت و تدبیر الهی
شب و روز: تقدیر عزیز علیم
خداوند، شکافنده سپیدهدم (فالق الاصباح) است و روشناییها را، نهتنها خورشید، بلکه تمامی نورها را در بر میگیرد. شب، چون آغوشی آرام، برای استراحت آفریده شده و خواب شب، چون کیمیایی، عمر را طولانی میکند. قیام در شب، برای عبادت و تفکر، چون گوهری ارزشمند است، اما خواب اندک، چون نمک در غذا، ضروری است.
درنگ: شب، مایه آرامش و تجدید قواست. قیام در شب، با تعادل استراحت، به رشد معنوی انسان یاری میرساند.
خورشید و ماه: حسبانا
خورشید و ماه، چون ابزارهایی دقیق، زمان را برای بشر اندازهگیری میکنند. این نظم زمانی، چون ساعتی الهی، تحت تقدیر خداوند عزیز و علیم است. «عزیز» به یگانگی و «علیم» به علم ثابت الهی اشاره دارد، که بر خلاف عالم بشری، از نقص و جهل مبراست.
بخش پنجم: نقد تصورات نادرست از آخرت
نقد مفهوم فنا
آیه «کل من علیها فان» به مرگ عرفی اشاره دارد، نه نابودی کامل. مرگ، چون پلی به سوی عالم دیگر است، نه فنا و نیستی. این سوءفهم، چون ابری بر حقیقت، مانع درک صحیح از نظام خلقت میشود.
نقد بهشت مادی
تصور بهشتی مادی، با نهرها و حورها، که در کنار جهنم قرار دارد، چون سرابی فریبنده است. مؤمن، که دل در گرو رنج دیگران دارد، در چنین بهشتی آرام نمییابد. بهشت حقیقی، جنات الاسماء الالهیه است، که چون دریایی بیکران، از هر نقص و غمی مبراست.
درنگ: بهشت مادی، برای کسانی است که جز لذتهای دنیوی نمیفهمند. بهشت حقیقی، معنوی و بینهایت است.
مثال طالبی و مگس
تقسیم طالبی بین انسان و مگسها، چون تمثیلی از اشتراک در لذتهای مادی است. اما بهشت الهی، فراتر از این تقسیمات است و لذتهای آن، چون گوهری آسمانی، از دسترس مادیات دور است.
نقد بیتفاوتی در بهشت
در بهشت مادی، مؤمن از رنج خویشاوندان در جهنم غصه میخورد. این غم، چون خاری در دل، با بهشت حقیقی ناسازگار است. بهشت الهی، چون باغی بیانتها، آرامش مطلق را به ارمغان میآورد.
مثال استاد در برزخ
دیدن استادی در برزخ، که چهارصد سال عذاب میکشد، چون آینهای، واقعیت گناه و شرمندگی آن را نشان میدهد. این تمثیل، چون هشداری، انسان را به سوی اصلاح و تقوا فرا میخواند.
بخش ششم: مسئولیت اجتماعی مؤمن
غیرت دینی و مسئولیت
مؤمن، چون چشمهای جوشان، از رنج دیگران بیتفاوت نمیماند. حدیث «من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلمین» چون مشعلی، مسئولیت اجتماعی مؤمن را روشن میکند. بیتفاوتی، چون زهری، ایمان را تباه میسازد.
درنگ: مؤمن، نگران رنج دیگران است. ایمان، با غیرت دینی و خدمت به خلق پیوند خورده است.
نقد ثروت بیفایده
ثروت، اگر در راه خیر خرج نشود، چون گنجی بیحاصل است. مؤمن، چون باغبانی، ثروت را در راه خدا و خلق به کار میگیرد. سوءظن به کارهای خیر، چون سدی در برابر نیکوکاری، باید شکسته شود.
بخش هفتم: گستردگی عوالم الهی
رب العالمین و عوالم بیشمار
خداوند، رب العالمین است و مربی همه عوالم. برخلاف تصور برخی عالمان دینی که عوالم را به دنیا و آخرت محدود میکردند، عوالم الهی چون خیابانها و فلکههای بیشمار، بینهایتاند. هر انتخاب، چون راهی، به عالمی متفاوت میانجامد.
درنگ: عوالم الهی، چون شبکهای بیانتها، تحت تدبیر رب العالمیناند. هر راه، به مقصدی متفاوت منتهی میشود.
نقد جمع همه در قیامت
تصور جمع شدن همه در قیامت، چون میدانی واحد، نادرست است. هر فرد، در عالم خاص خود محشور میشود. این نظام، چون تاروپودی پیچیده، تحت تدبیر الهی است.
جمعبندی
آیه ۹۵ سوره انعام، چون گوهری درخشان، حکمت الهی را در خلقت حیات و ممات به تصویر میکشد. خداوند، با شکافتن دانه و هسته، حیات را از بیجان میآفریند و چرخه حی و میت را در نظام خلقت مدیریت میکند. این آیه، با زبان عرفی، عجایب خلقت را برای همگان ملموس ساخته و از تأویلهای نادرست برحذر میدارد. نقد تصورات مادی از بهشت، چون مشعلی، راه به سوی جنات الاسماء الالهیه را روشن میکند. مسئولیت اجتماعی مؤمن، چون جریانی زلال، ایمان را به خدمت خلق پیوند میزند. این تفسیر، با کاوشی عمیق در مفاهیم قرآنی، خواننده را به تأمل در حکمت الهی و اصلاح نگرشها دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی