متن درس
تفسیر: شرح صدر و ضیق حرج در پرتو آیات قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۲۹)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راه هدایت را به سوی حقیقت میگشاید و انسان را به تأمل در اسرار الهی و کردار خویش فرا میخواند. آیه ۱۲۵ سوره انعام، با بیانی ژرف و معنادار، به تبیین مکانیزم هدایت و گمراهی پرداخته و نقش اراده الهی و اعمال انسانی را در این مسیر به تصویر میکشد. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیه شریفه، در پی آن است تا با زبانی روشن و وزین، مفاهیم توحید، اختیار انسانی، و تأثیر کردار بر سرنوشت معنوی را کاوش کند. با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، تلاش شده است تا این مفاهیم برای خوانندگان بهگونهای دلنشین و در عین حال دقیق ارائه گردد.
بخش نخست: محوریت توحید در سوره انعام
سوره انعام، با وجود نامش که به چهارپایان اشاره دارد، عمدتاً بر مباحث توحید، شرک، و کفر متمرکز است. این سوره، که از سورههای مکی قرآن کریم به شمار میرود، با تأکید بر وحدت الهی، انسان را به سوی شناخت حق و دوری از باطل دعوت میکند. آیه ۱۲۵ این سوره، چونان گوهری در میان این مباحث، به تبیین مکانیزم هدایت و گمراهی پرداخته و جایگاه اراده الهی را در کنار اختیار انسانی برجسته میسازد.
این آیه، با بیانی شگرف، انسان را به تأمل در پیوند میان کردار و سرنوشت معنوی وا میدارد. توحید، بهسان رودی زلال، در این سوره جاری است و هر آیهاش، چون شاخهای از این رود، به سوی حقیقت رهنمون میشود. محوریت توحید در این سوره، نهتنها در نقد شرک و کفر، بلکه در تبیین مسیر هدایت نیز آشکار است.
تبیین مفهوم توحید
توحید، چونان ستونی استوار، بنیاد تمامی تعالیم سوره انعام را تشکیل میدهد. این سوره، با دعوت به یکتاپرستی، انسان را از پرستش بتهای ظاهری و باطنی باز میدارد و به سوی پروردگار یکتا رهنمون میسازد. آیه مورد بحث، با تأکید بر اراده الهی در هدایت و گمراهی، این حقیقت را به نمایش میگذارد که هر خیر و شر، در نهایت به اراده پروردگار وابسته است.
درنگ: سوره انعام، با محوریت توحید، انسان را به سوی شناخت حقیقت الهی و دوری از شرک و کفر دعوت میکند. آیه ۱۲۵، بهسان آیینهای، پیوند اراده الهی و کردار انسانی را در مسیر هدایت و گمراهی به تصویر میکشد.
بخش دوم: مکانیزم هدایت و گمراهی در قرآن کریم
آیه ۱۲۵ سوره انعام، با بیانی فصیح و عمیق، به تبیین مکانیزم هدایت و گمراهی میپردازد:
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ
هر کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام گشاده میسازد و هر کس را که بخواهد گمراه کند، سینهاش را تنگ و پر از فشار میکند، گویی به سوی آسمان بالا میرود.
این آیه، چونان کلیدی است که درهای فهم هدایت و گمراهی را میگشاید. هدایت، بهسان نسیمی روحافزا، دل انسان را به سوی حقیقت باز میکند، در حالی که گمراهی، چونان باری گران، سینه را در تنگنا و اضطراب فرو میبرد.
شرح صدر: گشایش دل به سوی حقیقت
شرح صدر، حالتی معنوی و روانشناختی است که در آن، دل انسان برای پذیرش حق و عمل به آن آماده میشود. این گشایش، نتیجه اعمال نیک و نیت خالص است که خداوند آن را در دل بندهاش پدید میآورد. هنگامی که انسان با کردار مومنانه و دوستانه گام برمیدارد، پروردگار، چونان باغبانی مهربان، بذر ایمان را در دل او میکارد و آن را به نور حقیقت آبیاری میکند.
این گشایش، نهتنها به معنای پذیرش اسلام بهعنوان دین است، بلکه به معنای گشوده شدن دل به سوی هر آنچه حق و حقیقت است. شرح صدر، چونان دریچهای است که نور الهی از آن به قلب انسان میتابد و او را به سوی سعادت رهنمون میسازد.
ضیق و حرج: تنگنای سینه در گمراهی
در مقابل شرح صدر، ضیق و حرج قرار دارد که به معنای تنگنای سینه و پریشانی است. این حالت، نتیجه اعمال ناشایست، ستم، و گناه است. خداوند، در حکمت خویش، دل گمراه را در تنگنا قرار میدهد، گویی او در تلاشی بیثمر برای صعود به آسمان است. این تصویر، چونان نقاشیای زنده، ناکامی و سرگردانی انسان گمراه را به نمایش میگذارد.
حرج، بهسان قفسی است که انسان گمراه را در خود محبوس میکند. او هرچه تلاش کند، راهی به سوی آرامش نمییابد، زیرا کردارش او را به این تنگنا کشانده است. این حالت، نتیجه طبیعی گناه و ستم است که خداوند آن را بهعنوان مجازات وضعی در زندگی انسان پدید میآورد.
درنگ: شرح صدر، نتیجه ایمان و اعمال نیک است که دل را به سوی حقیقت میگشاید، در حالی که ضیق و حرج، نتیجه گناه و ستم است که انسان را در تنگنای پریشانی گرفتار میکند.
جمعبندی بخش دوم
آیه ۱۲۵ سوره انعام، با بیانی ژرف، به تبیین پیوند میان اراده الهی و کردار انسانی میپردازد. هدایت و گمراهی، هرچند تحت اراده پروردگار است، اما نتیجه انتخابهای انسان در اعمال و نیات اوست. شرح صدر، چونان گلی است که در باغ ایمان میروید، و ضیق و حرج، چونان خاری است که در بیابان گناه میروید. این آیه، انسان را به تأمل در کردار خویش و تأثیر آن بر سرنوشت معنوی دعوت میکند.
بخش سوم: نقش اعمال و نیت در هدایت و گمراهی
اعمال انسان، چونان بذری است که در زمین دل کاشته میشود و نتیجه آن، در زندگی دنیوی و اخروی درو میگردد. این اصل، در ضربالمثل پارسی «تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز» به زیبایی بازتاب یافته است. خداوند، چونان کشاورزی حکیم، نتیجه اعمال را بر اساس حکمت خویش تنظیم میکند.
اعمال نیک، مانند ایمان، پاکی، و دوری از ستم، بستری برای هدایت فراهم میکنند. این اعمال، تحت اصل «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ» (هیچ جنبش و نیرویی جز به اراده خداوند نیست)، با اراده الهی هماهنگ شده و انسان را به سوی شرح صدر رهنمون میسازند.
تعامل اراده الهی و انسانی
اراده الهی و انسانی، بهسان تار و پود پارچهای مشبک، در هم تنیدهاند. انسان، در اعمال خویش مختار است، اما نتایج این اعمال، تحت اراده پروردگار قرار دارد. این تعامل، در مثالی از خیاط و پارچهفروش به زیبایی ترسیم شده است: انسان، چونان خیاطی است که پارچه اعمال را میدوزد، اما پروردگار، چونان پارچهفروشی حکیم، آن را بر اساس مقتضیات حکمت خویش برش میدهد.
اگر اعمال انسان نیک باشد، نتیجه آن، چونان پارچهای خوشدوخت، به سعادت میانجامد. اما اگر اعمال ناشایست باشد، نتیجه، چونان پارچهای پاره، به گرفتاری و ناکامی منجر میشود. این تعامل، جبر را نفی کرده و مسئولیت انسان را در قبال کردارش برجسته میسازد.
نیت خیر و شر
نیت، چونان ریشهای است که درخت کردار انسان را تغذیه میکند. نیت خیر، به خیر و نیت شر، به شر منجر میشود. خداوند، بر اساس این نیتها، نتایج اعمال را تنظیم میکند. برای مثال، انسانی که نان خود را به گرسنهای میدهد، با ایمان به اینکه پروردگار او را اداره خواهد کرد، از هدایت الهی بهرهمند میشود. اما انسانی که با نیت خودخواهی نان خود را از دیگری دریغ میکند، ممکن است گرفتار ناکامی و حرج گردد.
درنگ: نیت و کردار انسان، چونان بذری است که نتیجه آن در زندگی او درو میشود. نیت خیر، به هدایت و شرح صدر، و نیت شر، به گمراهی و ضیق حرج میانجامد.
جمعبندی بخش سوم
اعمال و نیت انسان، چونان دو بال پرندهای هستند که او را به سوی سعادت یا ناکامی میبرند. اراده الهی، چونان بادی است که این پرنده را در مسیر حکمت خویش هدایت میکند. انسان، با اختیار خویش، اعمال و نیات خود را شکل میدهد، اما نتایج این اعمال، تحت اراده پروردگار رقم میخورد. این بخش، بر اهمیت نیت خیر و کردار نیک در دستیابی به هدایت تأکید دارد.
بخش چهارم: نقد رفتارهای اجتماعی و تأثیر آن بر سرنوشت
در جامعه، رفتارهایی مانند زرنگی، حقهبازی، و آزار دیگران، چونان سمومی هستند که دل انسان را مسموم میکنند. این رفتارها، انسان را از خیر محروم کرده و در تنگنای حرج گرفتار میسازند. برای مثال، انسانی که به دنبال منافع شخصی از طریق شیطنت است، چونان پرندهای است که در قفس خویش گرفتار شده و هرچه بال میزند، راهی به سوی آزادی نمییابد.
در مقابل، بیآزاری، حتی در غیاب دینداری، به آرامش و سعادت میانجامد. انسانی که از آزار دیگران پرهیز میکند، چونان درختی است که در سایه لطف الهی به بار مینشیند. این اصل، بر اهمیت اخلاق انسانی تأکید دارد و نشان میدهد که کردار نیک، حتی بدون دینداری، میتواند به شرح صدر منجر شود.
مثالهای اجتماعی
در جامعه، برخی با اعمال نیک، زندگی آرام و شادی دارند، در حالی که دیگران، به دلیل اعمال ناشایست، گرفتار سختی و ناکامی هستند. برای مثال، کودکی فقیر که از سادگی زندگی خود شاد است، در مقابل کودکی ثروتمند که از امکاناتش لذت نمیبرد، نشاندهنده تأثیر کردار بر کیفیت زندگی است. این تفاوت، نتیجه مستقیم اعمال و نیات افراد است.
همچنین، مثال فردی که نیاز فوری به دستشویی دارد اما آن را پیدا نمیکند، بهسان تصویرگری روانشناختی از حالت حرج است. این انسان، در تنگنای اضطراب گرفتار شده و هر تلاشی برای رهایی، بیثمر میماند. این تصویر، به زیبایی ناکامی انسان گمراه را به نمایش میگذارد.
درنگ: رفتارهای اجتماعی مانند زرنگی و آزار دیگران، انسان را در تنگنای حرج گرفتار میکند، در حالی که بیآزاری و کردار نیک، به آرامش و شرح صدر میانجامد.
جمعبندی بخش چهارم
رفتارهای اجتماعی، چونان آینهای هستند که کردار و نیت انسان را بازتاب میدهند. زرنگی، حقهبازی، و آزار دیگران، انسان را در تنگنای ناکامی گرفتار میکنند، در حالی که بیآزاری و کردار نیک، به سعادت و آرامش میانجامند. این بخش، بر ضرورت اصلاح رفتارهای اجتماعی و پایبندی به اخلاق انسانی تأکید دارد.
بخش پنجم: رجس و پلیدی بر کافران
قرآن کریم، در ادامه آیه ۱۲۵ سوره انعام، میفرماید:
كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ
بدینسان خدا پلیدی را بر کسانی که ایمان نمیآورند قرار میدهد.
رجس، به معنای پلیدی اخلاقی و معنوی، نتیجه کفر و نفاق است. این پلیدی، چونان سایهای شوم، بر زندگی کافران میافتد و آنها را در سستی، کجی، و ناکامی فرو میبرد. این آیه، به زیبایی نشان میدهد که کفر، نهتنها انسان را از هدایت محروم میکند، بلکه او را در گرداب پلیدی و ناکامی گرفتار میسازد.
ایمان و عمل صالح
در مقابل کفر، ایمان و عمل صالح قرار دارد که به شرح صدر و سعادت میانجامد. انسانی که با ایمان به پروردگار و عمل نیک زندگی میکند، چونان گلی است که در باغ لطف الهی میروید. برای مثال، فردی که نان خود را به گرسنهای میدهد و به پروردگار توکل میکند، از هدایت الهی بهرهمند میشود و خداوند، بهجای نان خالی، غذای کامل به او عطا میکند.
نقص در برزخ
انسانهای خوب، اما ناقص، در برزخ گرفتار نواقص اعمال خود هستند. برای مثال، فردی که کفش دارد اما بند آن گم شده، یا قند دارد اما به روغن آلوده است، گرفتار نقصهایی است که نتیجه عدم کمال در اعمال اوست. این تصاویر، چونان حکایتی عبرتآموز، انسان را به دقت در کردار خویش دعوت میکنند.
درنگ: رجس، نتیجه کفر و نفاق است که انسان را در پلیدی و ناکامی گرفتار میکند، در حالی که ایمان و عمل صالح، به شرح صدر و سعادت میانجامد.
جمعبندی بخش پنجم
رجس، چونان باری گران، بر دوش کافران نهاده میشود و آنها را در سستی و ناکامی فرو میبرد. در مقابل، ایمان و عمل صالح، چونان کلیدی است که درهای سعادت را میگشاید. انسان، با دقت در اعمال و نیات خویش، میتواند از پلیدی کفر در امان بماند و به سوی هدایت گام بردارد.
بخش ششم: ضرورت انصاف و دعا برای عاقبت به خیری
انصاف، چونان ترازویی است که انسان با آن کردار خود را با دیگران میسنجد. اصل «اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَانًا بَيْنَكَ وَبَيْنَ غَيْرِكَ» (خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده)، انسان را به عدالت و بیآزاری دعوت میکند. انسانی که با انصاف رفتار میکند، چونان مسافری است که در مسیر حق گام برمیدارد و از گمراهی در امان میماند.
دعا برای عاقبت به خیری، نشانه آگاهی انسان به ضعف خویش و نیاز به هدایت الهی است. این دعا، چونان سپری است که انسان را از شر گمراهی و پلیدی حفظ میکند. انسان، با توکل به پروردگار و عمل صالح، میتواند به سوی سعادت گام بردارد.
درنگ: انصاف و دعا برای عاقبت به خیری، انسان را از گمراهی حفظ کرده و به سوی هدایت و سعادت رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش ششم
انصاف و دعا، چونان دو بال هستند که انسان را به سوی سعادت پرواز میدهند. انصاف، انسان را از ظلم و شیطنت دور میکند، و دعا، او را به پروردگار نزدیک میسازد. این بخش، بر اهمیت این دو ارزش در دستیابی به هدایت و دوری از گمراهی تأکید دارد.
نتیجهگیری کلی
تفسیر آیه ۱۲۵ سوره انعام، چونان چراغی است که مسیر هدایت و گمراهی را روشن میسازد. این آیه، با بیانی ژرف، به تبیین پیوند میان اراده الهی و کردار انسانی میپردازد. شرح صدر، نتیجه ایمان، پاکی، و بیآزاری است، در حالی که ضیق و حرج، نتیجه کفر، ستم، و شیطنت است. تعامل مشبک اراده الهی و انسانی، مسئولیت انسان را در قبال اعمالش برجسته میکند، در حالی که قدرت مطلق الهی، نتایج اعمال را تنظیم میکند. نقد رفتارهای اجتماعی مانند زرنگی و حقهبازی، به ضرورت اصلاح اخلاقی و انصاف تأکید دارد. این تفسیر، با نگاهی عمیق و دقیق، میتواند بهعنوان منبعی ارزشمند برای پژوهشهای الهیاتی، روانشناختی، و جامعهشناختی مورد استفاده قرار گیرد.
با نظارت صادق خادمی