متن درس
تفسیر: تأملاتی در خلقت انسان و نافرمانی ابلیس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۶۵)
دیباچه
سوره اعراف، چونان گوهری درخشان در میان سورههای مکی قرآن کریم، با آیاتی ژرف و پرمعنا، انسان را به تأمل در خلقت خویش، نعمتهای بیکران الهی و پیامدهای ناسپاسی و تکبر دعوت میکند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به آیات این سوره، بهویژه آیات ۱۰ و ۱۱، و با تمرکز بر داستان خلقت آدم و نافرمانی ابلیس، تلاش دارد تا مفاهیم والای قرآنی را با زبانی روشن و متین، در قالبی علمی و منسجم ارائه نماید. این اثر، با بهرهگیری از تشبیهات و اشارات ادبی، در پی آن است که خواننده را به سفری معنوی در فهم حکمت الهی و محدودیتهای دانش بشری رهنمون سازد، بیآنکه از چارچوبهای علمی و دینی فاصله گیرد.
بخش نخست: نعمتهای الهی و ناسپاسی انسان
قرآن کریم در آیه ۱۰ سوره اعراف، انسان را به تأمل در نعمتهای بیشمار الهی و ناسپاسی او در برابر این موهبتها دعوت میکند. این آیه، چونان آینهای، حقیقت وجودی انسان را در برابر نعمتهای الهی به تصویر میکشد.
درنگ: ناسپاسی، مانع بهرهمندی از نعمتها
ناسپاسی انسان در برابر نعمتهای الهی، نهتنها او را از فیض بیکران پروردگار محروم میسازد، بلکه زمینهساز خسران و زیان او در دنیا و آخرت است. شکر نعمت، چونان کلیدی است که درهای رحمت الهی را میگشاید.
وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ ۗ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ
و بهراستی شما را در زمین جای دادیم و برایتان در آن وسایل زندگی فراهم کردیم. چه اندک شکر میکنید.
این آیه، با بیانی رسا، به استقرار انسان در زمین و فراهم آمدن وسایل معیشت او اشاره دارد. آب، هوا، خورشید، ماه و دیگر مواهب الهی، همگی چونان جویبارهایی از رحمت، در خدمت انسان قرار گرفتهاند. اما انسان، چونان مسافری غافل، کمتر به شکر این نعمتها میپردازد. قرآن کریم با عبارت «قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ»، با لحنی عتابآمیز، به ناسپاسی اکثریت انسانها اشاره میکند و تنها مؤمنان حقیقی را شکرگزار میداند. این مفهوم با آیهای دیگر از قرآن کریم همخوانی دارد که میفرماید:
وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا
و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نتوانید آن را به شماره آورید.
این آیات، انسان را به تأمل در بیکرانی نعمتهای الهی و ضرورت شکرگزاری دعوت میکنند. ناسپاسی، چونان سایهای تاریک، مانع از بهرهمندی انسان از فیض الهی میشود و او را در مسیر خسران قرار میدهد.
جمعبندی بخش نخست
نعمتهای الهی، چونان بارانی حیاتبخش، بر زمین وجود انسان فرو میریزند، اما ناسپاسی او، این موهبتها را از اثرگذاری کامل بازمیدارد. تأمل در این نعمتها و شکر آنها، نهتنها انسان را به خدا نزدیکتر میسازد، بلکه او را از زیانهای ناشی از کفران نعمت حفظ میکند.
بخش دوم: خلقت انسان و مراحل تکامل آن
قرآن کریم در آیه ۱۱ سوره اعراف، به خلقت انسان و مراحل تکاملی آن اشاره میکند. این آیه، چونان نقشهای از سفر خلقت، مراحل آفرینش انسان را به تصویر میکشد.
وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ
و بهراستی شما را آفریدیم، سپس به شما صورت دادیم، آنگاه به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید.
این آیه، مراحل خلقت انسان را از نطفه تا علقه، مضغه، عظام و سپس پوشش گوشت و خلق نهایی (خَلْقًا آخَرَ) ترسیم میکند. کلمه «ثُمَّ» در این آیه، چونان نشانهای از ترتیب زمانی و تکاملی، بر تدریجی بودن خلقت تأکید دارد. این مراحل، با آیات دیگری از قرآن کریم همخوانی دارند، از جمله:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ
و بهراستی انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم.
این آیات، پیچیدگی و عظمت خلقت انسان را به نمایش میگذارند. انسان، از نطفهای ناچیز، در سفری نهماهه در رحم، به موجودی کامل بدل میشود که خداوند او را به صورتی نیکو آراسته است. بااینحال، متن تأکید دارد که دانش بشر از جزئیات این خلقت، چونان قطرهای در برابر دریای بیکران حکمت الهی، اندک است. این ناآگاهی، با آیهای دیگر تأیید میشود:
وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.
درنگ: محدودیت دانش بشری
دانش انسان، در برابر عظمت خلقت الهی، چونان شمعی کمفروغ است که تنها گوشهای از حقیقت را روشن میکند. تواضع در برابر نادانستهها، انسان را به حکمت الهی نزدیکتر میسازد.
متن، با بیانی طنزآمیز، به تصورات نادرست بشر درباره خلقت اشاره میکند. برخی گمان میکنند که همهچیز را میدانند، حالآنکه خداوند خود فرموده است که دانش بشر اندک است. این ناآگاهی، شامل چگونگی خلق آدم از خاک، خلق حوا، و حتی خلقت دیگر مخلوقات میشود. به قول یکی از عالمان دینی، کسی که ادعای دانستن همهچیز را دارد، در دیوانگی خود غرق است.
جمعبندی بخش دوم
خلقت انسان، چونان معجزهای الهی، از نطفهای ناچیز به موجودی کامل و صورتیافته میرسد. این فرآیند، که در قرآن کریم با دقتی شگفتآور توصیف شده، انسان را به شگفتی و تواضع در برابر حکمت الهی دعوت میکند. ناآگاهی از جزئیات این خلقت، یادآور محدودیتهای دانش بشری و ضرورت فروتنی در برابر آفریدگار است.
بخش سوم: سجده فرشتگان و نافرمانی ابلیس
آیه ۱۱ سوره اعراف، پس از توصیف خلقت انسان، به سجده فرشتگان به آدم و نافرمانی ابلیس اشاره میکند. این بخش، چونان پردهای از نمایش الهی، تقابل اطاعت و تکبر را به تصویر میکشد.
فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ
پس [فرشتگان] سجده کردند، جز ابلیس که از ساجدان نبود.
فرشتگان، به فرمان الهی، برای آدم سجده کردند، اما ابلیس، با تکبر، از این فرمان سرپیچی نمود. ماهیت این سجده، که آیا کرنش، فروتنی یا اطاعت بوده، در هالهای از ابهام قرار دارد. متن تأکید میکند که ما از جزئیات این سجده بیاطلاعیم و هرگونه گمانهزنی درباره آن، جز به گمراهی نمیانجامد. ابلیس، برخلاف شیطان که میتواند از جن یا انس باشد، موجودی خاص از جنس جن است. انسان، به تعبیر متن، ابلیس ندارد، بلکه آدم دارد، و این امتیاز انسان بر جن است.
درنگ: امتیاز انسان بر جن
انسان، با داشتن آدم بهعنوان نماد خلقت الهی، از جن برتری یافته است. ابلیس، هرچند از آتش آفریده شده، اما در برابر حکمت الهی و ارزش خاک، نادان و مغرور بود.
ابلیس، در پاسخ به پرسش خداوند، دلیل نافرمانیاش را اینگونه بیان میکند:
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
[خدا] گفت: چه چیز تو را بازداشت که سجده نکنی هنگامی که به تو فرمان دادم؟ [ابلیس] گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از خاک.
ابلیس، برخلاف منافقان که دروغ میگویند، با صداقت دلیل خود را بیان کرد. او خود را به دلیل خلقت از آتش، برتر از آدم دانست. اما این استدلال، ناشی از جهل او به ارزش خاک بود. متن، با بیانی طنزآمیز، به ناآگاهی ابلیس از علم شیمی اشاره میکند: آتش، هرچند شلوغ و پرهیاهوست، زودگذر است، اما خاک، پایدار و ارزشمند. خاک، چونان مادهای کیمیاگر، قابلیت تبدیل به طلا را دارد، درحالیکه آتش، جز خاکستر بر جای نمیگذارد.
جمعبندی بخش سوم
سجده فرشتگان به آدم، نشانهای از برتری انسان بهعنوان خلیفه الهی است. نافرمانی ابلیس، ریشه در تکبر و جهل او داشت. صداقت ابلیس در بیان دلیل نافرمانیاش، هرچند قابلتوجه است، اما از خطای او در فهم ارزش خاک نکاست. این داستان، انسان را به فروتنی و پرهیز از تکبر دعوت میکند.
بخش چهارم: نقد ادبیات اخراج ابلیس
قرآن کریم، در پاسخ به نافرمانی ابلیس، فرمان اخراج او را صادر میکند:
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ۚ وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ
[خدا] گفت: پس از آن [مقام] بیرون رو که تو راندهشدهای. و همانا لعنت تا روز قیامت بر توست.
متن، با لحنی انتقادی و طنزآمیز، عبارت «فَاخْرُجْ» را که به معنای «برو گمشو» ترجمه شده، غیراخلاقی میداند. این ادبیات، به باور متن، بهجای اصلاح ابلیس، او را به فساد بیشتر سوق داد و به بدبختی انسانها منجر شد. بهجای اخراج، خداوند میتوانست ابلیس را آموزش دهد که خاک ارزشمندتر از آتش است. این نقد، با تمثیلی از زندگی روزمره همراه میشود: اخراج فرزند از خانه، بهجای اصلاح او، به فساد او و دیگران میانجامد.
درنگ: اصلاح بهجای اخراج
مهربانی و آموزش، چونان آبی زلال، میتواند خطاها را شستوشو دهد، اما اخراج و طرد، چونان بادی تند، آتش فساد را شعلهورتر میسازد.
این دیدگاه، با برخی تفاسیر سنتی که اخراج ابلیس را نتیجه عادلانه تکبر او میدانند، متفاوت است. متن استدلال میکند که این ادبیات تند، الگویی برای رفتارهای مستبدانه در تاریخ شد، بهگونهای که برخی حاکمان و رجال سیاسی، با الهام از این ادبیات، به قلدری و دیکتاتوری روی آوردند.
جمعبندی بخش چهارم
نقد ادبیات «فَاخْرُجْ»، پرسشی عقلانی درباره مسئولیت الهی و تأثیر آن بر رفتار انسانهاست. این بخش، با تأکید بر لزوم اصلاح بهجای طرد، انسان را به مهربانی و آموزش در برابر خطاکاران دعوت میکند. این دیدگاه، تأملی عمیق در حکمت الهی و پیامدهای ادبیات قرآنی ارائه میدهد.
بخش پنجم: محدودیت دانش بشری و نقد علم دینی
یکی از محورهای اصلی متن، تأکید بر محدودیت دانش بشری است. قرآن کریم، این حقیقت را چنین بیان میکند:
وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.
این آیه، چونان آیینهای، ناآگاهی انسان از جزئیات خلقت را نشان میدهد. ما از چگونگی خلق آدم از خاک، خلق حوا، یا خلق ابلیس از آتش بیاطلاعیم. متن، با بیانی طنزآمیز، به تصورات نادرست برخی در علم دینی اشاره میکند که گمان میکنند همهچیز را میدانند. به گفته یکی از عالمان دینی، ادعای دانستن همهچیز، نشانه دیوانگی است. این ناآگاهی، شامل ماهیت سجده فرشتگان، خلقت مخلوقات دیگر، و حتی تکامل یا خلقت آدم و حوا میشود.
درنگ: تواضع در برابر نادانستهها
انسان، چونان کودکی در برابر اقیانوس حکمت الهی، باید با تواضع به نادانستههای خود اعتراف کند و از ادعای علم مطلق بپرهیزد.
متن، با تمثیلی از بستنیسازی، به ناآگاهی بشر از فرآیند خلقت اشاره میکند: همانگونه که نمیدانیم چگونه خامه به بستنی بدل میشود، از چگونگی خلق آدم از خاک نیز بیخبریم. این ناآگاهی، انسان را به فروتنی در برابر آفریدگار دعوت میکند.
جمعبندی بخش پنجم
محدودیت دانش بشری، چونان سدی در برابر تکبر علمی، انسان را به تواضع و فروتنی دعوت میکند. علم دینی، هرچند ارزشمند، نباید به ادعای دانستن همهچیز منجر شود. این بخش، با تأکید بر ناآگاهی بشر، راه را برای تأمل در حکمت الهی هموار میسازد.
بخش ششم: نقد فرهنگ قلدری و رسانههای مدرن
متن، با نگاهی انتقادی، ادبیات «فَاخْرُجْ» را به فرهنگ قلدری در جوامع انسانی ربط میدهد. این ادبیات، به باور متن، الگویی برای رفتارهای مستبدانه برخی حاکمان و رجال سیاسی شد که با الهام از آن، به سرکوب و طرد مخالفان پرداختند.
همچنین، متن به رسانههای مدرن، بهویژه فیلمهایی که پر از خشونت و بیتربیتی هستند، انتقاد دارد. این رسانهها، بهجای ترویج اخلاق، به فساد و تباهی دامن میزنند. متن، با مقایسه فیلمهای قدیمی مانند «آدم و حوا» با فیلمهای امروزی، به تأثیر منفی این رسانهها بر اخلاق جامعه اشاره میکند. این دیدگاه، با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد:
وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا
و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید.
درنگ: مسئولیت رسانهها
رسانهها، چونان نگهبانان فرهنگ جامعه، باید در ترویج اخلاق و فضیلت کوشا باشند، نه آنکه با ترویج خشونت و فساد، جامعه را به تباهی کشانند.
جمعبندی بخش ششم
فرهنگ قلدری، چه در ادبیات دینی و چه در رفتارهای اجتماعی، به فساد و تباهی منجر میشود. رسانههای مدرن نیز، با ترویج خشونت و بیتربیتی، بهجای اصلاح جامعه، به فساد آن دامن میزنند. این بخش، انسان را به پرهیز از قلدری و مسئولیتپذیری در برابر فرهنگ جامعه دعوت میکند.
بخش هفتم: بهشت و جهنم در نگاه قرآنی
متن، با بیانی طنزآمیز، به تصورات رایج درباره بهشت و جهنم انتقاد دارد. بهشتی که در کنار جهنم باشد، به دلیل دیدن عذاب نزدیکان، خود جهنمی است. در عوض، بهشت واقعی، در قرب الهی و صفات اوست:
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ۞ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً
ای نفس مطمئن، بهسوی پروردگارت بازگرد، درحالیکه از او خشنود و او از تو خشنود است.
این آیه، بهشت را در نزدیکی به خدا و صفات الهی میداند، نه در لذتهای مادی. متن، با تمثیلی از خانهای کلوخی در کنار قصری باشکوه، نشان میدهد که بهشتی در جوار جهنم، نهتنها لذتبخش نیست، بلکه دردناک است.
درنگ: بهشت حقیقی
بهشت حقیقی، چونان باغی از نور الهی، در قرب به خدا و صفات اوست، نه در لذتهای مادی که با رنج نزدیکان تیره میشود.
جمعبندی بخش هفتم
تصورات مادی از بهشت و جهنم، انسان را از درک حقیقت قرب الهی بازمیدارد. بهشت واقعی، در سایهسار رحمت الهی و در آرامش نفس مطمئن است. این بخش، انسان را به تأمل در معنای حقیقی بهشت و دوری از تصورات مادی دعوت میکند.
بخش هشتم: حرص و طمع بشری
متن، با شعری دلنشین، به حرص و طمع انسان اشاره میکند:
این حرص و طمع که در نهاد بشر است
تا هست در پی سیم و زر است
گر جمله جهان را به تصرف آرد
باز از پی تصرف جهان دگر است
این شعر، چونان آینهای، حرص بیپایان انسان را به تصویر میکشد. انسان، حتی با تصرف جهان، به دنبال جهانی دیگر است، مانند اکتشافات فضایی در مریخ، درحالیکه از قیامت و آخرت غافل است. این حرص، نشانه ناسپاسی و دوری از شکر الهی است.
درنگ: حرص، مانع شکر
حرص و طمع، چونان زنجیری، انسان را از شکر نعمتهای الهی بازمیدارد و او را در پی مال دنیا و غفلت از آخرت میکشاند.
جمعبندی بخش هشتم
حرص و طمع، انسان را از شکر نعمتهای الهی و تأمل در آخرت بازمیدارد. این بخش، با دعوت به قناعت و شکرگزاری، انسان را به سوی آرامش و تقرب به خدا رهنمون میسازد.
جمعبندی نهایی
سوره اعراف، با آیاتی پرمعنا، انسان را به تأمل در نعمتهای الهی، خلقت خویش، و پیامدهای تکبر و ناسپاسی دعوت میکند. داستان نافرمانی ابلیس، چونان عبرتی است که انسان را از تکبر و جهل برحذر میدارد. نقد ادبیات «فَاخْرُجْ»، تأملی عقلانی در مسئولیت الهی و تأثیر آن بر رفتار انسانهاست. محدودیت دانش بشری، ضرورت تواضع و فروتنی را گوشزد میکند. نقد فرهنگ قلدری و رسانههای فاسد، انسان را به اصلاح و ترویج اخلاق دعوت میکند. سرانجام، تأمل در معنای حقیقی بهشت و پرهیز از حرص و طمع، انسان را به سوی قرب الهی و آرامش نفس مطمئن رهنمون میسازد. این نوشتار، چونان چراغی، راه را برای فهم عمیقتر آیات قرآن کریم روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی