در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1301

متن درس

 

تفسیر: رسالت هود و مواجهه با نادانی قوم عاد

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۰۱)

دیباچه

این نوشتار به بررسی و تفسیر آیات ۶۵ تا ۶۸ سوره اعراف از قرآن کریم می‌پردازد که به داستان رسالت حضرت هود علیه‌السلام و دعوت او به توحید و تقوا در برابر قوم عاد اختصاص دارد. این آیات، با بیان واکنش‌های ناسنجیده و توهین‌آمیز قوم عاد و پاسخ حکیمانه هود، جلوه‌ای از حکمت نبوی و پایداری در برابر نادانی را به تصویر می‌کشند. با تأمل در این آیات و تحلیل‌های عمیق، این متن درصدد است تا پیام‌های قرآنی را با نگاهی عرفانی و اخلاقی، در قالبی علمی و منسجم، به خوانندگان ارائه دهد. افزون بر این، با بهره‌گیری از مثال‌های تاریخی و معاصر، تلاش شده است تا پیوند میان مفاهیم قرآنی و چالش‌های بشری در طول زمان روشن گردد.

بخش یکم: دعوت هود به توحید و تقوا

قرآن کریم در آیات ۶۵ تا ۶۸ سوره اعراف، به رسالت حضرت هود علیه‌السلام اشاره می‌کند که به‌عنوان برادر قوم عاد، از سوی خداوند برای هدایت آن‌ها برگزیده شد. این آیات، محور دعوت هود را پرستش خدای یگانه و پرهیز از شرک معرفی می‌کنند، دعوتی که در امتداد رسالت حضرت نوح علیه‌السلام قرار دارد.

وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ

ترجمه: و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. گفت: ای قوم من، خدا را بپرستید که جز او برای شما خدایی نیست. آیا پروا نمی‌کنید؟

هود، به‌عنوان پیامبری از میان قوم خویش، با زبانی نرم و دعوتی روشن، آن‌ها را به پرستش خدای یگانه فرامی‌خواند. این دعوت، نه‌تنها بر توحید تأکید دارد، بلکه با پرسش «أَفَلَا تَتَّقُونَ»، قوم را به تأمل در جایگاه خداوند و پروا از نافرمانی او دعوت می‌کند. تقوا، چونان سپری است که انسان را از لغزش‌های شرک‌آلود و گمراهی بازمی‌دارد و او را به سوی معرفت و عمل صالح رهنمون می‌شود.

درنگ: محوریت توحید در رسالت انبیا

دعوت به توحید، چونان نخ تسبیح، تمامی رسالت‌های انبیا را به هم پیوند می‌دهد. هود، در امتداد نوح، قوم خویش را به پرستش خدایی فرامی‌خواند که آفریننده و پروردگار همه جهانیان است، و این دعوت، گواهی بر پیوستگی رسالت‌های الهی در هدایت بشر است.

تبیین مفهوم تقوا

عبارت «أَفَلَا تَتَّقُونَ» در دعوت هود، فراخوانی است به سوی توجه و التزام به حدود الهی. تقوا، در نگاه قرآنی، نه‌تنها پرهیز از گناه، بلکه آگاهی و حضور قلب در برابر خالق است. این مفهوم، چونان چراغی است که راه انسان را در تاریکی‌های جهل و نافرمانی روشن می‌سازد. هود با این پرسش، قوم خویش را به بازاندیشی در رفتار و باورهایشان دعوت می‌کند، گویی از آن‌ها می‌خواهد که از خواب غفلت برخیزند و به سوی نور معرفت گام بردارند.

بخش دوم: اتهامات قوم عاد و پاسخ حکیمانه هود

قوم عاد، در برابر دعوت هود، نه‌تنها آن را نپذیرفتند، بلکه با اتهامات سنگین، او را به سفاهت و دروغگویی متهم کردند. این واکنش، نشانه‌ای از عمق نادانی و تکبر قوم است که در مقایسه با قوم نوح، شدت بیشتری دارد.

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

ترجمه: سران کافر قومش گفتند: ما تو را در سفاهت می‌بینیم و تو را از دروغگویان می‌دانیم.

سفاهت، در فرهنگ قرآنی، به معنای نقصان عقل عملی و رفتار غیرمنطقی است، اتهامی که از سوی سران قوم عاد، نه‌تنها توهینی به هود، بلکه انکار رسالت الهی اوست. اتهام کذب نیز، که به زرنگی کاذب و نادانی عمیق اشاره دارد، بیانگر آن است که قوم عاد، به سبب تکبر و غرور ناشی از امکانات مادی، از پذیرش حقیقت بازمانده‌اند.

درنگ: سفاهت در برابر ضلالت

سفاهت، که قوم عاد به هود نسبت دادند، از ضلالت، که قوم نوح به پیامبرشان نسبت می‌دادند، سنگین‌تر است. ضلالت ممکن است با عقلانیت همراه باشد، اما سفاهت، نشانه فقدان کامل عقل عملی و غرق شدن در نادانی است. این اتهام، عمق کوردلی قوم عاد را نشان می‌دهد.

پاسخ حکیمانه هود

هود در برابر این اتهامات، با متانت و حکمت پاسخ می‌دهد و خود را از سفاهت مبرا می‌داند، در حالی که رسالت خویش را از سوی پروردگار جهانیان اعلام می‌کند.

قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَٰكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ۝ أَبْلِغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ

ترجمه: گفت: ای قوم من، در من سفاهتی نیست، بلکه من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیانم. پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و من برای شما ناصحی امینم.

این پاسخ، چونان آیینه‌ای است که حکمت و بردباری انبیا را بازمی‌تاباند. هود، بدون توهین یا واکنش عجولانه، با تأکید بر رسالت خویش، اتهامات را رد می‌کند و نقش خود را به‌عنوان ناصحی امین تبیین می‌نماید. این رفتار، جلوه‌ای از مکارم اخلاق است که پیامبران را به الگویی برای هدایت و اصلاح جامعه بدل ساخته است.

درنگ: مکارم اخلاق در رسالت نبوی

هود، با پاسخ حکیمانه و پرهیز از واکنش‌های تند، الگویی از مکارم اخلاق را به نمایش می‌گذارد. این رفتار، یادآور حدیث نبوی است: «من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام»، که بر نقش انبیا در تربیت اخلاقی جامعه تأکید دارد.

نقش هود به‌عنوان ناصح امین

هود، در جایگاه ناصحی امین، پیام‌های الهی را به قوم خویش ابلاغ می‌کند و هیچ سخنی از خود نمی‌افزاید. این اخلاص، چونان چشمه‌ای زلال، نشان‌دهنده صداقت و خیرخواهی اوست که جز به هدایت قوم خویش نمی‌اندیشد. او، با تأکید بر اینکه «هر چه هست از فرمان خداوند است»، خود را از هرگونه خودبینی و خودخواهی مبرا می‌سازد.

بخش سوم: نقد نادانی و ظلم بشر

قوم عاد، به دلیل تکبر و غرور ناشی از امکانات مادی، دعوت هود را نپذیرفتند و با تکذیب و توهین، راه نادانی را پیمودند. این رفتار، نه‌تنها در قوم عاد، بلکه در طول تاریخ بشری، به‌صورت‌های گوناگون تکرار شده است.

تکذیب و بی‌احترامی قوم عاد

سران قوم عاد، که به سبب نفوذ و ثروت، خود را برتر می‌دیدند، هود را به سفاهت و کذب متهم کردند. این اتهامات، نشانه‌ای از تکبر و نادانی عمیق آن‌هاست که از پذیرش حقیقت بازشان داشت. در مقایسه با قوم نوح، که پیامبرشان را گمراه می‌خواندند، قوم عاد با اتهام سفاهت، بی‌احترامی بیشتری نشان دادند.

درنگ: ریشه‌های تکذیب در تکبر

تکذیب انبیا، ریشه در تکبر و دنیاپرستی دارد. قوم عاد، به سبب غرور مادی و نفوذ اجتماعی، از پذیرش دعوت توحیدی هود سر باز زدند، گویی حقیقت را به پای منافع خویش قربانی کردند.

نقد ظلم و نادانی در تاریخ بشر

نادانی و ظلم، چونان سایه‌ای شوم، بر تاریخ بشر گسترده شده است. مثال‌هایی از دوران معاصر، مانند وضعیت برخی کشورها، نشان‌دهنده آن است که بشر، به دلیل جهل و پذیرش ستم، گرفتار بدبختی و تباهی شده است. برای نمونه، در برخی مناطق، منابع عمومی به دست گروه‌هایی غارت شده و مردم، به سبب نادانی، از مقاومت در برابر این ظلم بازمانده‌اند.

چونان که در مثالی ساده، اگر در جمعی یکی سیگار کشد و دودش دیگران را آزار دهد، سکوت جمع در برابر این رفتار، نشانه‌ای از پذیرش ظلم است. این پذیرش، به اندازه انجام ظلم، گناه دارد، زیرا هر دو، جامعه را به سوی تباهی می‌کشانند.

درنگ: مسئولیت جمعی در برابر ظلم

قرآن کریم، ظالم و مظلومی که ظلم را می‌پذیرد، هر دو را مسئول می‌داند. پذیرش ظلم، چونان آتشی است که دامن همه را می‌گیرد و جامعه را به سوی تباهی می‌کشاند.

نقد سوءاستفاده از دین و قدرت

سوءاستفاده از دین و قدرت، یکی از آفت‌های بزرگ تاریخ بشر بوده است. در برخی جوامع، گروه‌هایی به نام دین یا قدرت، منابع را غارت کرده و مردم را در فقر و نادانی نگه داشته‌اند. این رفتار، نتیجه کوردلی و دوری از حقیقت است که انسان را از مسیر الهی بازمی‌دارد.

انبیا و دوری از قدرت‌طلبی

انبیا، برخلاف حاکمان دنیوی، هیچ‌گاه در پی سلطنت و قدرت نبودند. آن‌ها، چونان پیام‌آوران الهی، تنها وظیفه ابلاغ پیام خداوند را بر عهده داشتند. این ویژگی، آن‌ها را از هرگونه خودبینی و قدرت‌طلبی مبرا می‌ساخت و نقششان را به هدایت معنوی و اخلاقی محدود می‌کرد.

درنگ: انبیا، هادیان معنوی

انبیا، چونان ستارگان هدایت، تنها به ابلاغ پیام الهی و اصلاح اخلاقی جامعه می‌پرداختند و از هرگونه سلطنت‌جویی و قدرت‌طلبی به دور بودند.

بخش چهارم: جهل بشر و تبعات آن

جهل و نادانی، از آغاز خلقت تا امروز، ریشه بسیاری از بدبختی‌های بشر بوده است. انسان، به دلیل دوری از معرفت و پذیرش ظلم، بارها در گرداب تباهی گرفتار شده است.

جهل، ریشه بدبختی بشر

قرآن کریم، جهل را یکی از عوامل اصلی گمراهی بشر می‌داند. قوم عاد، با تکذیب هود و متهم ساختن او به سفاهت و کذب، نمونه‌ای از این جهل را به نمایش گذاشتند. این نادانی، نه‌تنها در گذشته، بلکه در دوران معاصر نیز، در قالب سوءاستفاده از منابع و پذیرش ظلم، ادامه یافته است.

سفاهت و کذب در برابر ضلالت

اتهام سفاهت و کذب، که قوم عاد به هود نسبت دادند، از اتهام ضلالت، که قوم نوح به پیامبرشان وارد کردند، سنگین‌تر است. سفاهت، نشانه فقدان عقل عملی است، در حالی که ضلالت ممکن است با نوعی عقلانیت همراه باشد. کذب نیز، به زرنگی کاذب و نادانی عمیق اشاره دارد که قوم عاد را از پذیرش حقیقت بازداشت.

درنگ: شدت نادانی قوم عاد

اتهام سفاهت و کذب، که قوم عاد به هود نسبت دادند، نشانه‌ای از عمق نادانی و تکبر آن‌هاست. این اتهامات، در مقایسه با ضلالت قوم نوح، شدت بیشتری دارند و نشان‌دهنده کوردلی عمیق‌تر این قوم هستند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با بررسی آیات ۶۵ تا ۶۸ سوره اعراف، به تبیین رسالت حضرت هود علیه‌السلام و مواجهه او با نادانی و تکبر قوم عاد پرداخت. هود، چونان پیامبری حکیم، با دعوت به توحید و تقوا، قوم خویش را به سوی حقیقت رهنمون شد، اما در برابر اتهامات سنگین سفاهت و کذب، با متانت و حکمت پاسخ داد. این آیات، نه‌تنها جلوه‌ای از حکمت نبوی را به تصویر می‌کشند، بلکه با نقد نادانی و ظلم بشر، درس‌هایی جاودانه برای اصلاح رفتار فردی و جمعی ارائه می‌دهند. تأمل در این آیات، انسان را به سوی معرفت، تقوا و مقاومت در برابر ظلم فرا می‌خواند، گویی ندایی است از عمق تاریخ که هنوز در گوش زمان طنین‌انداز است.

با نظارت صادق خادمی