در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1305

متن درس

 

تفسیر: شهود الهی و نقد استدلال‌های مفهومی در آیات ۷۱ تا ۷۲ سوره اعراف

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۰۵)

دیباچه

این نوشتار به بررسی آیات ۷۱ و ۷۲ سوره اعراف از قرآن کریم می‌پردازد، آیاتی که گفت‌وگوی حضرت هود علیه‌السلام با قوم عاد و پیامدهای آن را روایت می‌کند. محور این بررسی، تبیین مفهوم ایمان به مثابه تجربه‌ای شهودی و حضوری است که فراتر از استدلال‌های مفهومی و عقلی قرار می‌گیرد. با تأمل در این آیات، تلاش می‌شود تا ماهیت ایمان، محدودیت‌های استدلال‌های مفهومی، و نقش اعمال عبادی در فراهم‌سازی زمینه شهود الهی روشن گردد. این نوشتار با نگاهی عمیق به منطق قرآنی و عرفانی، به نقد تعصبات فرهنگی، عبادات صوری، و تصورات عجولانه می‌پردازد و خواننده را به تأمل در حقیقت ایمان دعوت می‌کند.

متن و ترجمه آیات مورد بحث

قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ ۖ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ ۚ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ۝ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۖ وَمَا كَانُوا مُؤْمِنِينَ

گفت: پلیدی و خشم از جانب پروردگارتان بر شما فرو آمده است. آیا با من درباره نام‌هایی که شما و پدرانتان بر آن‌ها نهاده‌اید و خداوند هیچ دلیل و برهانی برای آن‌ها نازل نکرده است، مجادله می‌کنید؟ پس منتظر باشید، من نیز با شما از منتظرانم. پس او و کسانی را که با او بودند به رحمت خویش نجات دادیم و ریشه کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند، بریدیم، زیرا آنان مؤمن نبودند.

تحلیل گفت‌وگوی هود علیه‌السلام با قوم عاد

بن‌بست گفت‌وگو و انتظار عذاب

آیه ۷۱ سوره اعراف به بن‌بست گفت‌وگوی حضرت هود علیه‌السلام با قوم عاد اشاره دارد. هود علیه‌السلام قوم را به توحید دعوت می‌کند، اما قوم عاد، متکی بر سنت‌های پدران و خدایان خودساخته، دعوت او را رد می‌کنند. این بن‌بست زمانی پدید می‌آید که هود علیه‌السلام از عذاب الهی سخن می‌گوید و قوم، به جای تأمل، به عادت‌های موروثی خود پناه می‌برند. این رویارویی نشان‌دهنده ناتوانی قوم در فهم حقیقت به دلیل تعصب است، چنان‌که در آیه ۵۹ سوره هود نیز به این تعصب اشاره شده است. گفت‌وگو در اینجا به بن‌بست می‌رسد، زیرا هیچ‌یک از طرفین استدلال قطعی ارائه نمی‌دهند: هود علیه‌السلام به تهدید عذاب متوسل می‌شود و قوم عاد به سنت‌های پیشینیان خود چنگ می‌زنند.

درنگ: بن‌بست گفت‌وگوی هود علیه‌السلام با قوم عاد، نمایانگر ناتوانی تعصب در برابر حقیقت است. دعوت به توحید نیازمند منطق و شهود است، نه تهدید یا تمسک به عادت.

نجات مؤمنان و هلاکت تکذیب‌کنندگان

آیه ۷۲ سوره اعراف، نتیجه این رویارویی را بیان می‌کند: نجات هود علیه‌السلام و پیروانش به رحمت الهی و هلاکت کامل تکذیب‌کنندگان آیات الهی. واژه «دابر» در این آیه به معنای ریشه‌کنی کامل است، که نشان‌دهنده عدالت الهی در برابر کفر و تکذیب است. این الگو در قرآن کریم تکرار شده و در آیاتی چون آیه ۶۴ سوره اعراف نیز دیده می‌شود. نجات مؤمنان، میوه ایمان و رحمت الهی است، در حالی که هلاکت کافران، نتیجه طبیعی تکذیب آیات الهی است.

درنگ: نجات مؤمنان و هلاکت کافران، جلوه‌ای از عدالت الهی است که رحمت را به مؤمنان و عذاب را به تکذیب‌کنندگان اختصاص می‌دهد.

ماهیت ایمان و محدودیت‌های استدلال مفهومی

فقدان تصور واضح از خداوند

یکی از محورهای اصلی این تفسیر، تأکید بر فقدان تصور واضح از خداوند در نزد خداباوران است. با استناد به اصل منطقی ارسطویی که «تصدیق فرع بر تصور است»، خداوند به عنوان موجودی «مهمل» توصیف می‌شود، یعنی موجودی که نمی‌توان آن را در قالب مفاهیم ذهنی محدود کرد. این فقدان تصور، مانع اصلی پذیرش توحید در میان قوم عاد بود، زیرا آنان به بت‌های ملموس و عینی عادت کرده بودند و خدای نامحسوس را نمی‌توانستند بپذیرند. این دیدگاه با چالش‌های فلسفی اثبات وجود خدا در الهیات همخوانی دارد و بر محدودیت‌های استدلال‌های مفهومی تأکید می‌کند.

درنگ: خداوند از مقوله مفهوم و تصور ذهنی نیست، بلکه در ساحت شهود و حضور متجلی می‌شود. فقدان تصور واضح از خدا، مانعی برای پذیرش توحید در نزد خداناباوران است.

ایمان به مثابه تجربه شهودی

ایمان، برخلاف تصورات مفهومی، امری شهودی و ثبوتی (قلبی) است که در ساحت حضور و وصول رخ می‌دهد. با استناد به آیه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ» (آل‌عمران: ۱۸)، خداوند در مقام شهود و بداهت قلبی معرفی می‌شود، نه در قالب تصدیق عقلی. ایمان، تجربه‌ای شخصی و غیرقابل انتقال است که در دل برخی جرقه می‌زند، مانند نوری که ناگهان در تاریکی دل تابیده و حقیقت را آشکار می‌کند. این دیدگاه با عرفان اسلامی همخوانی دارد و ایمان را فراتر از استدلال‌های منطقی و مفهومی می‌داند.

درنگ: ایمان، جرقه‌ای شهودی در قلب است که با بداهت و حضور الهی پدید می‌آید، نه با استدلال‌های مفهومی و عقلی.

نقد استدلال‌های خداباوران و خداناباوران

در گفت‌وگوی هود علیه‌السلام با قوم عاد، هر دو طرف فاقد استدلال قطعی‌اند: خداباوران به تهدید عذاب متوسل می‌شوند و خداناباوران به سنت‌های پدران خود چنگ می‌زنند. قوم عاد به دلیل ملموس بودن بت‌ها، خود را در موضع قوی‌تری می‌دیدند، در حالی که هود علیه‌السلام نتوانست با استدلال‌های مفهومی، حقیقت توحید را به آنان منتقل کند. این نقد با تأکید قرآن کریم بر دعوت با حکمت و جدال احسن (نحل: ۱۲۵) همخوانی دارد و بر لزوم ارائه استدلال‌های منطقی و پرهیز از تهدید یا تعصب تأکید می‌کند.

درنگ: دعوت به توحید نیازمند استدلال منطقی و حکیمانه است، نه تهدید به عذاب یا تمسک به عادات موروثی.

نقد تهدید به عذاب و عبادات صوری

نقد تهدید به عذاب

تهدید به عذاب، چنان‌که در آیه ۷۱ سوره اعراف آمده («رِجْسٌ وَغَضَبٌ»)، روشی ناکارآمد برای اثبات توحید است. این روش تنها ترس ایجاد می‌کند و نمی‌تواند ایمان حقیقی را در دل‌ها برانگیزد. دعوت به توحید باید با تبیین شهود الهی و حکمت همراه باشد، چنان‌که قرآن کریم در آیه ۱۲۵ سوره نحل بر دعوت با حکمت تأکید می‌کند. تهدید به عذاب، به جای هدایت، فاصله میان دعوت‌کننده و مخاطب را بیشتر می‌کند.

درنگ: تهدید به عذاب، راهی ناکارآمد برای دعوت به توحید است و تنها ترس می‌آفریند، نه ایمان.

نقد عبادات صوری و اذان بی‌تأثیر

عبادات صوری، مانند نمازی که به عادت تبدیل شده یا اذانی که تأثیری بر دل‌ها ندارد، از نظر معنوی بی‌ثمرند. اذان، اگر تنها صدایی بی‌روح باشد که کسی را به سوی خدا نکشاند، به تعبیری «عروعر» و بی‌معناست. عبادت حقیقی نیازمند حضور قلب و اخلاص است، چنان‌که در آیه ۱۴ سوره طه بر اهمیت اخلاص در عبادت تأکید شده است. عبادات صوری، مانند میوه‌ای است که در یخچال مانده و به‌تدریج فاسد می‌شود، در حالی که عبادت با اخلاص، مانند نهالی است که در خاک قلب می‌روید و میوه ایمان می‌دهد.

درنگ: عبادات صوری، بدون حضور قلب و اخلاص، به عادتی بی‌روح تبدیل می‌شوند که از حقیقت ایمان دورند.

اعمال عبادی به مثابه زمینه‌ساز شهود

اعمال عبادی مانند نماز و ذکر، زمینه‌ساز جرقه شهود الهی‌اند، نه هدف نهایی. این اعمال، اگر با نیت خالص انجام شوند، می‌توانند قلب را برای دریافت نور ایمان آماده کنند. اما اگر به عادت یا ریاکاری تبدیل شوند، از حقیقت خود تهی می‌گردند. این دیدگاه با آیه ۵ سوره بینه، که بر اخلاص در عبادت تأکید دارد، همخوانی دارد. عبادت، مانند جویباری است که زمین خشک قلب را سیراب می‌کند تا نهال ایمان در آن بروید.

درنگ: اعمال عبادی، با نیت خالص، زمینه‌ساز شهود الهی‌اند، اما بدون اخلاص، به ریاکاری و عادت تبدیل می‌شوند.

نقد تعصبات و تصورات عجولانه

تعصب قوم عاد به سنت‌های پدران

قوم عاد به دلیل تعصب به سنت‌های پدران و ملموس بودن بت‌ها، خدای نامحسوس را نپذیرفتند. این تعصب، ریشه در رسوبات فرهنگی و عادات اجتماعی داشت که مانع از پذیرش حقیقت شدند. این موضوع با آیه ۲۲ سوره لقمان، که از تعصب به سنت‌های پدران انتقاد می‌کند، همخوانی دارد. تعصب، مانند زنجیری است که قلب را از پرواز به سوی حقیقت بازمی‌دارد.

درنگ: تعصب به سنت‌های پدران، مانعی روان‌شناختی و اجتماعی برای پذیرش حقیقت توحید است.

نقد حدیث «المؤمن لا یکذب»

حدیث «المؤمن یکذب لا والله لا والله لا والله» مورد نقد قرار گرفته و با توجه به شیوع دروغ در جامعه، نادرست تلقی شده است. اگر منظور از «مؤمن» در این حدیث، ائمه علیهم‌السلام یا اصحاب خاص باشد، شاید بتوان آن را پذیرفت، اما برای عموم مردم، این حدیث با واقعیت‌های اجتماعی سازگار نیست. دروغ، به دلیل شیوع بیشتر نسبت به گناهانی مانند زنا و دزدی، نمی‌تواند به سادگی از مؤمن نفی شود. این نقد، بر لزوم بازنگری در تفسیر احادیث با توجه به واقعیت‌های اجتماعی تأکید دارد.

درنگ: تفسیر احادیث باید با واقعیت‌های اجتماعی سنجیده شود تا از کلیشه‌سازی و قضاوت‌های عجولانه پرهیز گردد.

نقد تصورات عجولانه

تصورات عجولانه و کلیشه‌ای در فهم احادیث و باورهای دینی، مانع از درک حقیقت می‌شوند. بازنگری در این تصورات، مانند زدودن غبار از آینه‌ای است که حقیقت را بازمی‌تاباند. این دیدگاه با آیه ۸۲ سوره نساء، که بر تدبر در آیات تأکید دارد، همخوانی دارد و بر لزوم تأمل و پرهیز از پیش‌داوری دعوت می‌کند.

درنگ: تصورات عجولانه و کلیشه‌ای، مانع از فهم حقیقت‌اند و نیازمند بازنگری و تأمل‌اند.

ایمان به مثابه تجربه حضوری

ایمان، تجربه‌ای حضوری و غیرقابل توضیح است که مانند نوری ناگهان در دل می‌تابد. این تجربه، نه از استدلال عقلی، بلکه از بداهت قلبی ناشی می‌شود. مثال‌هایی مانند عبادت خالصانه یک پیرزن یا مادر، نشان‌دهنده این حقیقت است که ایمان در دل‌های ساده و بی‌ریا جرقه می‌زند، نه لزوماً در ذهن‌های پر از دانش. این دیدگاه با آیه ۸ سوره تغابن، که به نور الهی اشاره دارد، همخوانی دارد. ایمان، مانند چشمه‌ای است که از اعماق قلب می‌جوشد و نمی‌توان آن را با واژگان یا استدلال‌ها محدود کرد.

درنگ: ایمان، تجربه‌ای حضوری و شهودی است که در دل‌های خالص جرقه می‌زند و از مقوله علم و استدلال نیست.

جمع‌بندی

تفسیر آیات ۷۱ و ۷۲ سوره اعراف، دریچه‌ای به سوی فهم ماهیت ایمان و محدودیت‌های استدلال‌های مفهومی می‌گشاید. این آیات، چالش‌های معرفتی خداپرستی را در گفت‌وگوی هود علیه‌السلام با قوم عاد به تصویر می‌کشند و بر این حقیقت تأکید دارند که ایمان، تجربه‌ای شهودی و قلبی است که فراتر از مفاهیم ذهنی و استدلال‌های عقلی قرار می‌گیرد. نقد تهدید به عذاب، عبادات صوری، و تعصبات فرهنگی، خواننده را به تأمل در حقیقت ایمان و اصلاح رفتار عبادی دعوت می‌کند. اعمال عبادی، اگر با اخلاص انجام شوند، می‌توانند زمینه‌ساز شهود الهی باشند، اما بدون حضور قلب، به عادتی بی‌روح تبدیل می‌شوند. این تفسیر، با ریشه در عرفان و منطق اسلامی، از خواننده می‌خواهد تا با تدبر در آیات قرآن کریم، از تقلید کورکورانه و تصورات عجولانه پرهیز کند و در جست‌وجوی ایمانی حضوری و حقیقی باشد.

با نظارت صادق خادمی