در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1326

متن درس

 

تفسیر: کاوش در آیات الهی و اقتضای اعمال

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۲۶)

دیباچه

قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معانی بی‌کران را در خود نهفته دارد که هر آیه‌اش، دریچه‌ای است به سوی حکمت الهی و هدایت بشر. در این نوشتار، با تأمل در آیات سوره آل‌عمران، به بررسی نگرش قوم فرعون و بنی‌اسرائیل به خیر و شر، انکار معجزات الهی، و عذاب‌های نازل‌شده بر آنان پرداخته می‌شود. این کاوش، با نگاهی به اقتضای اعمال و نقش اراده الهی در سرنوشت انسان‌ها، تلاش دارد تا درس‌هایی از قرآن کریم برای فهم عمیق‌تر حقیقت و هدایت استخراج نماید. متن پیش‌رو، با ساختاری منظم و زبانی فصیح، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با بهره‌گیری از پیوندهای معنایی، به غنای محتوا افزوده است.

بخش یکم: نگرش قوم به خیر و شر

تبیین آیه و مفهوم

فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ ۗ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
هنگامی که نیکی به آنان می‌رسید، می‌گفتند: این از آن ماست؛ و اگر بدی به ایشان می‌رسید، آن را به شومی موسی و همراهانش نسبت می‌دادند. آگاه باشید که شومی و سعادتشان نزد خداست، ولیکن بیشترشان نمی‌دانند.

قوم فرعون و بنی‌اسرائیل، که در یک جامعه زیسته و تحت تأثیر دو قدرت متضاد موسی (ع) و فرعون قرار داشتند، نگرشی خاص به خیر و شر داشتند. آنان هرگاه نعمتی به ایشان می‌رسید، آن را به خود نسبت داده و می‌گفتند: «این از آن ماست»، اما در برابر سختی‌ها و بلایا، انگشت اتهام به سوی موسی (ع) و پیروانش دراز می‌کردند و آنان را شوم می‌خواندند. این نگرش، ریشه در خودمحوری و انکار حقیقت داشت، چنان‌که گویی انسان می‌تواند سرنوشت خویش را از مشیت الهی جدا سازد. خداوند در این آیه، با تأکید بر اینکه «إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ»، روشن می‌سازد که خیر و شر، نه از موسی (ع) است و نه از قوم، بلکه همه از جانب خداست و نتیجه اعمال خود ایشان است.

درنگ: نگرش قوم به خیر و شر، نمونه‌ای از فرافکنی روان‌شناختی است که انسان برای گریز از مسئولیت اعمال خویش، دیگران را مقصر می‌داند. این آیه، چونان آینه‌ای، حقیقت را بازتاب می‌دهد که همه خیر و شر از جانب خداست و به اقتضای کردار انسان بازمی‌گردد.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر روان‌شناختی، رفتار قوم نمایانگر فرافکنی است؛ گویی انسان در برابر ناکامی‌ها، به‌جای تأمل در خویش، دیگران را ملامت می‌کند. این مکانیزم دفاعی، ریشه در خودمحوری و نادانی دارد. از منظر الهیاتی، آیه بر اصل توحید افعالی تأکید دارد که هیچ خیر و شری جز به اراده الهی و در پیوند با اعمال انسان رخ نمی‌دهد. جامعه‌شناسانه، این نگرش نشان‌دهنده شکاف در جامعه‌ای است که میان حقیقت و قدرت در نوسان است. قوم، در برابر فرعون که نماد قدرت مادی بود، سر تسلیم فرود می‌آوردند، اما در برابر موسی (ع) که پیام‌آور حقیقت بود، مقاومت می‌ورزیدند.

جمع‌بندی بخش

این بخش از قرآن کریم، چونان چراغی روشنگر، انسان را به تأمل در کردار خویش دعوت می‌کند. نگرش قوم به خیر و شر، درس عبرتی است که خودمحوری و فرافکنی، راه به سوی حقیقت را سد می‌کند. تأکید آیه بر اینکه سعادت و شومی نزد خداست، انسان را به سوی توحید و پذیرش مسئولیت اعمال خویش رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: انکار معجزات الهی

تبیین آیه و مفهوم

وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ
و گفتند: هر نشانه‌ای که برای فریفتن ما بیاوری، ما به تو ایمان نمی‌آریم.

قوم فرعون، در برابر معجزات روشن موسی (ع)، که آیاتی از جانب خداوند بود، آن‌ها را سحر خواندند و از پذیرش حقیقت سر باز زدند. این انکار، نه از سر نبود دلیل، بلکه از تعصب و استکبار نشأت می‌گرفت. آنان، با قلب‌های بسته و دیده‌های فروبسته، معجزات را نه نشانه‌های الهی، بلکه فریبی از جانب موسی (ع) می‌انگاشتند.

درنگ: انکار معجزات، چونان پرده‌ای تاریک، حقیقت را از دیده‌ها پنهان می‌سازد. این آیه، هشداری است به انسان که تعصب و خودبرتربینی، او را از هدایت الهی محروم می‌کند.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر روان‌شناختی، این انکار نتیجه تعصب شناختی است که انسان را از پذیرش حقیقت بازمی‌دارد. ترس از تغییر باورها و دلبستگی به قدرت مادی، قوم را به سوی کفر رهنمون ساخت. از منظر الهیاتی، این رفتار مصداق استکبار است که قلب را از نور هدایت محروم می‌کند. جامعه‌شناسانه، این مقاومت نشان‌دهنده تأثیر ساختارهای قدرت در تثبیت باورهای نادرست است. جادوگرانی که به موسی (ع) ایمان آوردند، نمونه‌ای از گسست از این ساختارها بودند، اما قوم همچنان در بند تعصب باقی ماندند.

جمع‌بندی بخش

آیه، چونان آیینه‌ای، حقیقت قلب‌های بسته را نمایان می‌سازد. انکار معجزات، نه از نبود دلیل، بلکه از خودمحوری و تعصب سرچشمه می‌گیرد. این درس، انسان را به گشودگی قلب و پذیرش حقیقت دعوت می‌کند.

بخش سوم: عذاب‌های الهی و آیات مفصلات

تبیین آیه و مفهوم

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ
پس بر آنها طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون را به‌عنوان نشانه‌هایی روشن فرستادیم، ولی آنها تکبر ورزیدند و قومی گناهکار بودند.

خداوند، برای بیداری قوم فرعون، عذاب‌هایی چون طوفان، ملخ، شپش، قورباغه، و خون نازل کرد که هر یک نشانه‌ای روشن از قدرت و حکمت الهی بود. این عذاب‌ها، که در قرآن کریم «آیات مفصلات» خوانده شده‌اند، نه‌تنها مجازاتی برای گناهکاری قوم، بلکه فرصتی برای بازگشت به سوی حقیقت بودند. با این حال، قوم به دلیل استکبار و گناه، از این آیات عبرت نگرفتند و همچنان در انکار باقی ماندند.

درنگ: عذاب‌های الهی، چونان زنگ بیداری، انسان را به سوی تأمل و بازگشت به حقیقت فرا می‌خواند. تکبر و گناه، این آیات روشن را در دیده‌های فروبسته، بی‌اثر می‌سازد.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر الهیاتی، این عذاب‌ها نشانه‌ای از عدالت و رحمت الهی است؛ عدالت در مجازات ظالمان و رحمت در فراهم آوردن فرصت هدایت. از منظر جامعه‌شناختی، این بلایا نشان‌دهنده تأثیر بلایای طبیعی بر فروپاشی نظام‌های ستمگر است. طوفان‌ها، که خانه‌های ساده قوم را ویران می‌کرد، و خون، که به جای آب جاری می‌شد، زندگی را مختل ساخت و قوم را در برابر حقیقت عریان قرار داد. با این حال، استکبار مانع پذیرش حقیقت شد. از منظر تاریخی، این عذاب‌ها گزینشی بودند؛ بنی‌اسرائیل از برخی بلایا مصون ماندند، که این امر نشان‌دهنده حکمت الهی در تفکیک میان ستمگر و مظلوم است.

جمع‌بندی بخش

عذاب‌های الهی، چونان آیاتی روشن، انسان را به تأمل در کردار خویش دعوت می‌کند. این بخش از قرآن کریم، هشداری است به انسان که تکبر و گناه، او را از هدایت محروم می‌سازد.

بخش چهارم: اقتضای اعمال و علیت الهی

مفهوم و تحلیل

قرآن کریم، در تبیین رابطه خیر و شر با اعمال انسان، بر اصلی بنیادین تأکید دارد: «لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (آنچه بر قومی می‌رسد، تغییر نمی‌کند مگر آنکه خود آنچه در دل دارند تغییر دهند). خیر و شر، نتیجه اقتضای اعمال انسان است، اما منشأ همه چیز اراده الهی است. قوم فرعون، در خطایی آشکار، خوبی‌ها را به خود و بدی‌ها را به موسی (ع) نسبت می‌دادند، غافل از اینکه همه چیز از جانب خداست. این اصل، چونان چراغی، راه حقیقت را روشن می‌سازد که کردار انسان، سرنوشتش را رقم می‌زند.

درنگ: خیر و شر، چونان میوه‌های درختی است که انسان با اعمال خویش کاشته است. اقتضای کردار، سرنوشت را رقم می‌زند، اما علیت همه چیز نزد خداست.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر فلسفی، تمایز میان اقتضا (نتیجه اعمال انسان) و علیت (اراده الهی) نشان‌دهنده پیوند عمیق میان اختیار و مشیت الهی است. انسان با کردار خویش، مسیر سرنوشت را هموار می‌کند، اما این خداوند است که آن را به سرانجام می‌رساند. از منظر الهیاتی، این اصل بر توحید افعالی تأکید دارد که هیچ رویدادی جز به اراده الهی رخ نمی‌دهد. جامعه‌شناسانه، این نگرش نادرست قوم، نشان‌دهنده نادانی و خودمحوری است که مانع از پذیرش مسئولیت می‌شود.

جمع‌بندی بخش

این بخش، انسان را به تأمل در کردار خویش و پذیرش مسئولیت اعمال دعوت می‌کند. خیر و شر، نه از موسی (ع) و نه از قوم، بلکه از جانب خداست و نتیجه عملکرد انسان‌هاست.

بخش پنجم: دو دستگی در جامعه

مفهوم و تحلیل

ظهور موسی (ع) و معجزاتش، جامعه را به دو دسته تقسیم کرد: گروهی که به حقیقت ایمان آوردند و گروهی که در بند قدرت فرعون باقی ماندند. برخی نیز، در میانه، به جاسوسی و دوگانگی روی آوردند. این دو دستگی، نتیجه تأثیر معجزات الهی و تضعیف قدرت فرعون بود. جادوگران، که به موسی (ع) ایمان آوردند، نمونه‌ای از گسست از ساختارهای قدرت بودند، اما قوم همچنان در برابر حقیقت مقاومت ورزیدند.

درنگ: حقیقت، چونان شمشیری دو لبه، جامعه را به ایمان و کفر تقسیم می‌کند. این آیه، نشان‌دهنده تأثیر پیام الهی در گسستن پیوندهای قدرت مادی است.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر جامعه‌شناختی، این دو دستگی نشان‌دهنده تأثیر پیام‌های الهی در ایجاد شکاف در نظام‌های قدرت است. حقیقت، ساختارهای ستم را به چالش می‌کشد و جامعه را به سوی انتخاب میان حق و باطل سوق می‌دهد. از منظر روان‌شناختی، این تقسیم‌بندی نتیجه تعارض شناختی در مواجهه با حقیقت است؛ برخی به سوی ایمان می‌روند و برخی در برابر آن مقاومت می‌ورزند.

جمع‌بندی بخش

این بخش، نشان‌دهنده قدرت حقیقت در ایجاد تحول در جامعه است. دو دستگی میان ایمان و کفر، انسان را به انتخاب میان حق و باطل دعوت می‌کند.

بخش ششم: سرسختی و گناهکاری قوم

مفهوم و تحلیل

قوم فرعون، علی‌رغم عذاب‌های الهی، به دلیل استکبار و گناهکاری، از ایمان آوردن سر باز زدند. این سرسختی، ریشه در خودمحوری و انکار حقیقت داشت. آنان، حتی در برابر آیات روشن الهی، همچنان گناه ورزیدند و خدا را نادیده گرفتند.

درنگ: استکبار، چونان زنجیری، انسان را در بند کفر و گناه نگه می‌دارد. این آیه، هشداری است به انسان که خودمحوری، او را از هدایت محروم می‌سازد.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر الهیاتی، استکبار مانع اصلی هدایت است؛ قلب‌های مغرور، نور حقیقت را نمی‌پذیرند. از منظر روان‌شناختی، این سرسختی نتیجه تعصب و خودمحوری است که انسان را از پذیرش حقیقت بازمی‌دارد. جامعه‌شناسانه، این رفتار نشان‌دهنده تأثیر فرهنگ گناه و ستم بر مقاومت در برابر تغییر است.

جمع‌بندی بخش

سرسختی قوم، درس عبرتی است که استکبار و گناه، انسان را از هدایت محروم می‌سازد. این بخش، انسان را به فروتنی و پذیرش حقیقت دعوت می‌کند.

بخش هفتم: تأثیر عذاب‌های الهی

مفهوم و تحلیل

عذاب‌هایی چون خون، که به جای آب جاری می‌شد، زندگی قوم فرعون را مختل کرد. این بلایا، برای بنی‌اسرائیل اثر متفاوتی داشت؛ آب برای آنان خون نمی‌شد، که این امر نشان‌دهنده گزینشی بودن عذاب الهی بود. طوفان، ملخ، شپش، و قورباغه، همگی آیاتی بودند که قوم را به تأمل در حقیقت دعوت می‌کردند، اما آنان همچنان در انکار باقی ماندند.

درنگ: عذاب‌های الهی، چونان آیینه‌ای، عدالت و حکمت خدا را نمایان می‌سازد. این آیات، ظالمان را هدف قرار داده و مظلومان را مصون می‌دارند.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر الهیاتی، این عذاب‌ها نشانه‌ای از عدالت الهی است که ستمگران را مجازات می‌کند و مظلومان را مصون می‌دارد. از منظر تاریخی، این بلایا نشان‌دهنده تأثیر بلایای طبیعی بر جوامع ستمگر است. طوفان‌ها و خون، که زندگی را مختل می‌کرد، قوم را در برابر حقیقت عریان قرار داد، اما استکبار مانع هدایت شد.

جمع‌بندی بخش

عذاب‌های الهی، فرصتی برای بیداری و هدایت است. این بخش، انسان را به تأمل در عدالت الهی و پذیرش حقیقت دعوت می‌کند.

بخش هشتم: مقایسه با مسائل امروزین

مفهوم و تحلیل

رفتار قوم فرعون، در نسبت دادن خیر به خود و شر به دیگران، در جوامع امروزین نیز دیده می‌شود. در برخی سرزمین‌ها، ستم و مقاومت در برابر حقیقت همچنان ادامه دارد. مردمان، در برابر سختی‌ها، دیگران را مقصر می‌دانند و از تأمل در کردار خویش غافل می‌مانند. این الگو، نشان‌دهنده تداوم نادانی و خودمحوری در تاریخ بشر است.

درنگ: تاریخ، چونان آینه‌ای، الگوهای ستم و مقاومت را بازتاب می‌دهد. تأمل در کردار، تنها راه رهایی از این چرخه است.

تحلیل چندرشته‌ای

از منظر جامعه‌شناختی، این مقایسه نشان‌دهنده تداوم الگوهای ستم و مقاومت در تاریخ بشر است. از منظر اخلاقی، ضرورت آگاهی و پرهیز از ستم در جوامع امروزین برجسته می‌شود. علم دینی، که راهنمای اخلاق و عدالت است، انسان را به سوی تأمل در کردار و پذیرش مسئولیت دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش

این بخش، انسان را به تأمل در تاریخ و درس‌گیری از گذشته دعوت می‌کند. الگوهای ستم و مقاومت، هشداری است به جوامع امروزین که تنها با تأمل و اصلاح کردار، می‌توان به سوی حقیقت گام برداشت.

جمع‌بندی نهایی

قرآن کریم، چونان چراغی روشنگر، انسان را به سوی حقیقت و هدایت رهنمون می‌سازد. آیات سوره آل‌عمران، با تبیین نگرش قوم فرعون به خیر و شر، انکار معجزات، و مقاومت در برابر عذاب‌های الهی، درس‌هایی عمیق در باب اقتضای اعمال و اراده الهی ارائه می‌دهد. این نوشتار، با تأمل در این آیات، نشان داد که خیر و شر، نتیجه کردار انسان است و همه چیز از جانب خداست. عذاب‌های الهی، فرصتی برای بیداری و هدایت بود، اما استکبار و گناه، قوم را از حقیقت محروم ساخت. این درس‌ها، نه‌تنها برای قوم فرعون، بلکه برای انسان امروزین نیز راهگشاست. تأمل در کردار، فروتنی در برابر حقیقت، و پذیرش مسئولیت، راه به سوی سعادت را هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی