در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1328

متن درس

 

تفسیر: کاوشی در آیات سوره آل عمران با نگاهی به عدالت الهی و وجدان انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۲۸)

دیباچه

سوره آل عمران، چونان گوهری درخشان در قرآن کریم، آیاتی را در خود جای داده که چون آیینه‌ای، جلوه‌های عدالت الهی، نادانی بشر، و نقش وجدان انسانی را در برابر دیدگان قرار می‌دهد. این نوشتار، با تأمل در آیات این سوره، به‌ویژه آن‌هایی که از انتقام الهی از قوم فرعون، جانشینی بنی‌اسرائیل، و جهل آنان در گرایش به بت‌پرستی سخن می‌گویند، می‌کوشد تا با نگاهی چندرشته‌ای، معانی ژرف قرآنی را در قالبی روشن و متین برای خوانندگان تبیین نماید. این اثر، با پیوند زدن الهیات، فلسفه، روان‌شناسی، و جامعه‌شناسی، به کاوش در مفاهیم اخلاقی و معنوی پرداخته و با بهره‌گیری از زبانی فصیح و آراسته، تلاش دارد تا درس‌های جاودانه این آیات را به‌گونه‌ای مؤثر منتقل سازد.

بخش یکم: عدالت الهی و سرنوشت قوم فرعون

انتقام الهی: غرق فرعونیان در یَم

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ

پس از آن‌ها انتقام گرفتیم و آن‌ها را در یَم غرق کردیم، زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن‌ها غافل بودند.

قرآن کریم در این آیه، از سرانجام قوم فرعون سخن می‌گوید که به دلیل تکذیب آیات الهی و غفلت از حقیقت، به مجازاتی سخت گرفتار شدند. این انتقام، نه از سر خشم بی‌پایه، بلکه تجلی عدالت الهی است که ظلم و استکبار را برنمی‌تابد. فرعونیان، با خودبرتربینی و انکار نشانه‌های الهی، راه گمراهی پیمودند و در نهایت، در اعماق یَم فرو رفتند. این رویداد، چونان تلنگری است که بشر را به تأمل در پیامدهای نادانی و غفلت از حقیقت فرا می‌خواند.

از منظر الهیاتی، این آیه بر این حقیقت تأکید دارد که عدالت الهی، چونان شمشیری دو لبه، هم پاداش‌دهنده نیکوکاران است و هم کیفرکننده ستمگران. از دیدگاه روان‌شناختی، غفلت قوم فرعون را می‌توان نتیجه تعصب و خودمحوری دانست که چون پرده‌ای ضخیم، مانع از نفوذ نور حقیقت به قلب‌هایشان شد. این غفلت، نه تنها آن‌ها را از درک آیات الهی محروم کرد، بلکه راه را برای نابودی کاملشان هموار ساخت.

درنگ: عدالت الهی، چونان آینه‌ای است که اعمال انسان را بازتاب می‌دهد؛ تکذیب حقیقت، جز غرق شدن در دریای نادانی و هلاکت، سرانجامی ندارد.

بخش دوم: جانشینی بنی‌اسرائیل و پاداش صبر

وعده الهی به مستضعفان

وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا ۖ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَىٰ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا ۖ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ

و قومی را که ناتوان شمرده می‌شدند، وارث شرق‌ها و غرب‌های زمین که در آن برکت نهاده بودیم، کردیم و به سبب شکیبایی‌شان، سخن نیکوی پروردگارت بر بنی‌اسرائیل تمام شد و آنچه فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه برمی‌افراشتند، ویران کردیم.

این آیه، حکایت از لطف بی‌کران الهی به بنی‌اسرائیل دارد که به‌رغم ستم‌های فرعونیان، به دلیل صبر و شکیبایی‌شان، وارث زمین شدند. خداوند، مستضعفان را از زیر یوغ ستم فرعون رهایی بخشید و آن‌ها را به جایگاه عزت و قدرت رساند. این جانشینی، نشانه‌ای است از وعده الهی که صبر در برابر سختی‌ها، پاداشی عظیم در پی دارد. در مقابل، بناها و دستاوردهای فرعون و قومش، که نمادی از استکبار و ظلم بود، به ویرانی کشیده شد.

از منظر جامعه‌شناختی، این آیه چرخش قدرت از ظالمان به مظلومان را نشان می‌دهد، اما این انتقال، مشروط به پایبندی به ارزش‌های الهی است. از دیدگاه الهیاتی، این رویداد بر تحقق وعده‌های الهی و پاداش شکیبایی تأکید دارد. صبر، چونان کلیدی است که درهای رحمت الهی را می‌گشاید و مستضعفان را به سوی عزت و سربلندی رهنمون می‌سازد.

درنگ: صبر، چونان بذری است که در خاک سختی کاشته می‌شود و میوه آن، عزت و جانشینی در زمین است.

بخش سوم: رهایی بنی‌اسرائیل از دریا

عبور از دریا: نماد نجات الهی

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ

و بنی‌اسرائیل را از دریا گذراندیم.

قرآن کریم در این آیه، از رهایی معجزه‌آسای بنی‌اسرائیل از دریا سخن می‌گوید. در حالی که فرعونیان در اعماق یَم غرق شدند، بنی‌اسرائیل به سلامت از دریا گذشتند. این عبور، نه تنها نشانه‌ای از قدرت الهی است، بلکه نمادی از تمایز میان حق و باطل و رهایی مظلومان از چنگال ظالمان به شمار می‌رود.

از منظر الهیاتی، این رویداد، چونان نشانه‌ای است از هدایت و حمایت الهی که مؤمنان را در تنگناها یاری می‌دهد. از دیدگاه روان‌شناختی، این نجات می‌توانست ایمان و امید را در دل بنی‌اسرائیل تقویت کند، اما چنان‌که در ادامه خواهیم دید، نادانی و ضعف معرفت، مانع از بهره‌مندی کامل آن‌ها از این رحمت شد.

درنگ: عبور از دریا، چونان پلی است که مؤمنان را از ظلمات ظلم به سوی نور رهایی رهنمون می‌سازد.

بخش چهارم: جهل بنی‌اسرائیل و گرایش به بت‌پرستی

نادانی در برابر نجات الهی

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَهُمْ ۖ قَالُوا يَا مُوسَىٰ اجْعَلْ لَنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ ۖ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ۝ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

و بنی‌اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس به قومی رسیدند که بر بت‌هایشان با اخلاص پرستش می‌کردند. گفتند: ای موسی، برای ما خدایی قرار ده، همان‌گونه که آن‌ها خدایانی دارند. گفت: شما قومی جاهلید. همانا اینان آنچه در آن هستند نابودشدنی است و آنچه می‌کنند باطل است.

این آیه، پرده از نادانی بنی‌اسرائیل برمی‌دارد که پس از رهایی معجزه‌آسا از دریا، با دیدن قومی بت‌پرست، از حضرت موسی علیه‌السلام خواستند تا برایشان خدایی مانند بت‌های آن قوم قرار دهد. این درخواست، نه تنها نشانه ضعف ایمان، بلکه نمایانگر نادانی عمیقی است که حتی تجربه نجات الهی نیز نتوانست آن را درمان کند. موسی علیه‌السلام، با صراحت، آن‌ها را قومی جاهل خواند و بر بطلان بت‌پرستی تأکید ورزید.

از منظر روان‌شناختی، این رفتار بنی‌اسرائیل را می‌توان نتیجه تأثیرپذیری از محیط و ناتوانی در درک حقیقت توحید دانست. آن‌ها، چونان کودکی که به هرچه می‌بیند دل می‌بندد، از بت‌پرستان الگو گرفتند و از خدای یگانه غافل شدند. از دیدگاه الهیاتی، این جهل، هشداری است به همه مؤمنان که ایمان بدون معرفت، چونان بنایی بی‌پایه است که با کوچک‌ترین تندبادی فرو می‌ریزد.

درنگ: جهل، چونان غباری است که بر آینه قلب می‌نشیند و مانع از دیدن حقیقت توحید می‌شود.

بخش پنجم: وجدان، پایه معرفت و ایمان

وجدان: ریشه کمالات انسانی

وجدان، چونان چراغی است که مسیر سعادت و کمال انسانی را روشن می‌سازد. بدون وجدان، ایمان و معرفت، چونان درختی بی‌ریشه، بی‌ثمر و ناپایدار است. قرآن کریم، با روایت سرگذشت بنی‌اسرائیل و قوم فرعون، بر این حقیقت تأکید دارد که فقدان وجدان، انسان را از مسیر حقیقت دور می‌سازد. وجدان، معیاری درونی است که انسان را به سوی عدالت، انصاف، و همدلی با دیگران رهنمون می‌کند.

از منظر فلسفی، وجدان به‌عنوان معیار اخلاقی، پایه‌ای برای معرفت و ایمان است. بدون آن، انسان نه تنها از حقیقت الهی دور می‌ماند، بلکه در گرداب خودخواهی و بی‌عدالتی غرق می‌شود. از دیدگاه جامعه‌شناختی، فقدان وجدان در جوامع، به ظلم، نابرابری، و ستم منجر می‌شود، چنان‌که در رفتار قوم فرعون و نادانی بنی‌اسرائیل آشکار است.

درنگ: وجدان، چونان قطب‌نمایی است که انسان را در مسیر کمال و سعادت هدایت می‌کند.

آزمایش وجدان: خودآزمایی انسان

وجدان، چونان گوهری است که تنها با خودآزمایی می‌توان به وجود یا فقدان آن پی برد. هیچ‌کس جز خود انسان نمی‌تواند وجدانش را بسنجد. عواملی چون قساوت قلب، حرام‌خواری، و خیانت، این گوهر را تباه می‌سازند و انسان را به سوی گمراهی می‌کشانند. انسان باید شب و روز خود را در آزمایشگاه وجدان خویش محک زند تا ببیند آیا از رنج دیگران آزرده می‌شود یا در برابر بی‌عدالتی و ستم بی‌تفاوت است.

از منظر روان‌شناختی، خودآزمایی وجدان نیازمند تأمل و خوداندیشی است. انسان باید با نگاهی نقادانه به خویشتن بنگرد و ببیند آیا قلبش از رنج دیگران به درد می‌آید یا خیر. از دیدگاه الهیاتی، وجدان به‌عنوان فطرت الهی، معیاری برای تشخیص حق از باطل است. فقدان آن، انسان را به سوی تاریکی و گمراهی سوق می‌دهد.

درنگ: وجدان، چونان آینه‌ای است که حقیقت درون انسان را بازتاب می‌دهد؛ خودآزمایی، تنها راه شناخت این حقیقت است.

بخش ششم: وجدان در جوامع مدرن

فقدان وجدان و پیامدهای آن

جهان امروز، با همه پیشرفت‌های علمی و فناوری، از فقدان وجدان رنج می‌برد. این فقدان، چونان آفتی است که جوامع را به سوی ظلم، آوارگی، و بی‌عدالتی سوق داده است. در بسیاری از مناطق، مردمان در رنج و سختی به سر می‌برند، در حالی که دیگران در رفاه و بی‌تفاوتی زندگی می‌کنند. این بی‌وجدانی، یادآور جهل بنی‌اسرائیل و استکبار قوم فرعون است که هر دو به گمراهی و هلاکت انجامید.

از منظر جامعه‌شناختی، فقدان وجدان در جوامع مدرن، ریشه بسیاری از نابرابری‌ها و ستم‌هاست. انسان‌هایی که وجدان خود را از دست داده‌اند، نه تنها به دیگران رحم نمی‌کنند، بلکه خود را نیز از انسانیت محروم می‌سازند. از دیدگاه اخلاقی، احیای وجدان، گامی اساسی در راستای ایجاد عدالت و سعادت در جامعه است.

درنگ: فقدان وجدان، چونان زهری است که جوامع را به سوی تباهی می‌کشاند؛ احیای آن، راه نجات است.

چگونه وجدان را بیازماییم؟

آزمایش وجدان، چونان سفری است به ژرفای وجود انسان. این آزمایش، نیازمند آزمایشگاهی درونی است که خود انسان متصدی آن باشد. هیچ معلم یا دستگاهی نمی‌تواند وجدان انسان را بسنجد. قساوت قلب، حرام‌خواری، و خیانت، چونان موانعی هستند که این گوهر را تیره می‌سازند. انسان باید با تأمل در رفتار و احساسات خویش، ببیند آیا از رنج دیگران متأثر می‌شود یا خیر. اگر قلبش در برابر بی‌عدالتی خاموش است، وجدانش در خطر است.

علم دینی، با تأکید بر خودآزمایی، راه را برای پرورش وجدان هموار می‌سازد. اما این علم، نیازمند بازنگری و توسعه است تا بتواند ابزارهای لازم برای آزمایش وجدان را فراهم آورد. بدون این ابزارها، انسان‌ها در تاریکی جهل باقی می‌مانند و از حقیقت انسانی خویش دور می‌افتند.

درنگ: آزمایش وجدان، چونان کاوشی است در معدن وجود؛ تنها با این کاوش می‌توان گوهر انسانیت را یافت.

جمع‌بندی

آیات سوره آل عمران، چونان چراغی درخشان، درس‌هایی ژرف در باب عدالت الهی، نادانی بشر، و نقش وجدان در سعادت انسانی ارائه می‌دهند. خداوند، قوم فرعون را به دلیل تکذیب آیاتش در یَم غرق کرد و بنی‌اسرائیل را به سبب صبرشان وارث زمین نمود. اما این قوم، با درخواست بت‌پرستی، نادانی خود را آشکار ساختند. حضرت موسی علیه‌السلام، با محکوم کردن این جهل، بر بطلان بت‌پرستی تأکید ورزید. این آیات، با تأکید بر نقش وجدان به‌عنوان پایه معرفت و ایمان، نشان می‌دهند که فقدان وجدان، چه در گذشته و چه در جوامع مدرن، به گمراهی و ظلم می‌انجامد. این تفسیر، با نگاهی چندرشته‌ای، نه تنها معانی آیات را روشن می‌سازد، بلکه خوانندگان را به تأمل در مفاهیم اخلاقی و معنوی قرآن کریم دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی