متن درس
تفسیر: هدایت و عدالت در قوم موسی و تأملاتی در طبیعت انسانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۴۰)
دیباچه
قرآن کریم، کتابی است که چون چشمهای زلال، معارف الهی را در دل تاریخ جاری ساخته و با آیات روشنگر خود، انسان را به سوی حقیقت و عدالت رهنمون میشود. در این نوشتار، به تأمل در آیات ۱۵۹ و ۱۶۰ سوره آلعمران پرداختهایم که روایتی ژرف از قوم بنیاسرائیل، معجزات حضرت موسی علیهالسلام، و گرایشهای انسانی به سوی ظلم و ناسپاسی ارائه میدهد. این آیات، چون آینهای، چهرهای از امتی متکثر را نشان میدهند که در عین دریافت نعمتهای بیکران الهی، به دلیل طبیعت سرکش خود، در دام ظلم به خویشتن گرفتار آمدند. نوشتار پیشرو، با نگاهی عمیق و ساختاری منسجم، به بررسی این آیات، تحلیل معانی و استخراج درسهای آن میپردازد تا نوری بر مسیر هدایت و عدالتافروزی بیفکند.
بخش یکم: امت هدایتگر و عادل در قوم موسی
هدایت به حق و عدالتورزی
قرآن کریم در آیه ۱۵۹ سوره آلعمران، پس از اشاره به دعوت جهانی پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله، به قوم موسی علیهالسلام بازمیگردد و از وجود گروهی صالح در میان این قوم سخن میگوید. این گروه، چون ستارگانی در آسمان تیره بنیاسرائیل، با هدایت به سوی حق و پایبندی به عدالت، راه را برای دیگران روشن میساختند.
وَمِن قَوْمِ مُوسَىٰ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ
و از قوم موسی امتی هستند که به حق هدایت میکنند و به آن عدالت میورزند.
این آیه، چون گوهری در میان آیات، بر وجود امتی صالح در قوم بنیاسرائیل تأکید دارد که دو ویژگی برجسته دارند: نخست، هدایت دیگران به سوی حق، که چون مشعلی فروزان، راه را برای گمراهان روشن میکند؛ و دوم، عدالتورزی بر پایه حق، که چون ترازویی دقیق، تعادل را در جامعه برقرار میسازد. این گروه، در میان قومی که به گوسالهپرستی و گمراهی گرایش داشتند، چون اقلیتی نورانی، نشانهای از رحمت بیکران الهی هستند که حتی در تاریکترین دوران، هدایت را زنده نگه میدارند.
از منظر الهیاتی، این آیه بیانگر آن است که خداوند متعال، حتی در میان قومی با سابقه نافرمانی، بذر هدایت و صلاح را میکارد. این گروه صالح، چون چشمهای در بیابان، حیاتبخش و الهامآفرین هستند و نشان میدهند که اصلاح و هدایت، حتی در دشوارترین شرایط، ممکن است.
جمعبندی بخش یکم
آیه ۱۵۹ سوره آلعمران، تصویری از امید و رحمت الهی ارائه میدهد. وجود امتی هدایتگر و عادل در میان قوم بنیاسرائیل، گواهی است بر این که هیچ قومی از رحمت الهی محروم نمیماند. این گروه، با پایبندی به حق و عدالت، الگویی برای جوامع انسانیاند که میتوانند با ایمان و عمل صالح، مسیر هدایت را هموار سازند.
بخش دوم: تکثر و تقسیمبندی قوم بنیاسرائیل
تقسیم به دوازده سبط
قرآن کریم در آیه ۱۶۰ سوره آلعمران، به تقسیم قوم بنیاسرائیل به دوازده سبط اشاره میکند که هر یک، امتی مستقل را تشکیل میدادند. این تقسیمبندی، چون رشتهای که پارچهای پاره را به هم میدوزد، تلاشی بود برای نظمبخشی به قومی متکثر و پراکنده.
وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا
و آنها را به دوازده سبط که امتهایی بودند، تقسیم کردیم.
عبارت «اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا» به تکثر قوم بنیاسرائیل اشاره دارد که به دلیل ناسازگاریهای درونی و ناتوانی در همزیستی مسالمتآمیز، به دوازده قبیله یا سبط تقسیم شدند. در اینجا، تفاوت میان «سبط» و «امت» روشن میشود: سبط، به نسل و خاندان اشاره دارد و به ساختار قبیلهای بنیاسرائیل مرتبط است، در حالی که امت، گروهی با هویت مشترک را نشان میدهد که ممکن است چندین سبط را دربر گیرد. این تقسیمبندی، چون نقشهای دقیق، برای جلوگیری از هرجومرج و درگیریهای قبیلهای طراحی شده بود.
متن درسگفتار، این تکثر را با تمثیلی از فرقههای اسلامی مقایسه میکند، که برخی از آنها شناختهشده و برخی دیگر مبهماند. همانگونه که در اسلام سخن از هفتادودو فرقه است، اما تنها تعداد اندکی از آنها شناختهشدهاند، در مورد اسباط بنیاسرائیل نیز اطلاعات دقیقی در دست نیست، جز آنکه به دوازده سبط تقسیم شدند تا نظم اجتماعی حفظ شود.
جمعبندی بخش دوم
تقسیم قوم بنیاسرائیل به دوازده سبط، نشانهای از حکمت الهی در مدیریت جوامع متکثر است. این ساختار، چون ستونهایی استوار، نظم را در میان اختلافات قبیلهای برقرار کرد و نشان داد که حتی در پراکندگی، امکان هدایت و سازماندهی وجود دارد.
بخش سوم: معجزات موسی علیهالسلام و نعمتهای الهی
وحی، چشمهها و رزق الهی
قرآن کریم در ادامه آیه ۱۶۰ سوره آلعمران، به معجزات حضرت موسی علیهالسلام و نعمتهای الهی بر قوم بنیاسرائیل اشاره میکند. این آیات، چون نسیمی خنک در بیابان تفتیده، از رحمت بیکران الهی سخن میگویند که نیازهای اساسی قوم را تأمین کرد.
وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ
و به موسی وحی کردیم، هنگامی که قومش از او آب خواستند، که: با عصایت بر سنگ بزن. پس از آن دوازده چشمه جوشید و هر گروهی جایگاه آب خود را دانستند. و ابر را بر آنها سایبان کردیم و برایشان مَنّ و سَلوى فرو فرستادیم. [گفتیم:] از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید.
این آیه، سه معجزه بزرگ حضرت موسی علیهالسلام را شرح میدهد: نخست، دریافت وحی الهی، که چون جریانی زنده، ارتباط او را با خداوند متعال برقرار میساخت. برخلاف الواح که دستوراتی مکتوب بودند، وحی در اینجا پویا و مستقیم است. دوم، معجزه جوشیدن دوازده چشمه از سنگ، که چون فوارههایی حیاتبخش، پاسخ به تشنگی قوم بود. عبارت «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ» نشاندهنده نظمی الهی است که هر سبط، چشمهای مشخص داشت تا از نزاع جلوگیری شود. سوم، نزول سایبان ابر و رزق مَنّ و سَلوى، که چون سفرهای آسمانی، نیازهای قوم به سرپناه و غذا را برآورده ساخت.
مَنّ و سَلوى، در متن درسگفتار، به نان و خورشت تشبیه شدهاند، بدون تأکید بر جزئیات. برخی گمانهها آن را به عسل، بلدرچین یا دیگر مواد غذایی نسبت دادهاند، اما قرآن کریم از توضیح دقیق ماهیت آنها پرهیز کرده و بر نعمت بودنشان تأکید دارد. این نعمتها، چون بارانی رحمت، بر قوم فرو ریخت تا از پاکیزهترین روزیها بهرهمند شوند.
جمعبندی بخش سوم
معجزات موسی علیهالسلام، چون آیینهای از قدرت و رحمت الهی، نیازهای اساسی قوم بنیاسرائیل را تأمین کرد. وحی، چشمههای جوشان، سایبان ابر و رزق مَنّ و سَلوى، نشانههایی از لطف بیکران خداوند بودند که قوم را به سوی شکر و اطاعت دعوت میکردند.
بخش چهارم: ظلم قوم به خویشتن و طبیعت انسانی
ناسپاسی و ظلم به نفس
قرآن کریم در پایان آیه ۱۶۰، به ناسپاسی قوم بنیاسرائیل و ظلم آنها به خودشان اشاره میکند. این بخش، چون هشداری تکاندهنده، از گرایش انسان به نافرمانی و زیانکاری سخن میگوید.
وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
و آنها به ما ستم نکردند، بلکه به خودشان ستم کردند.
علیرغم نعمتهای بیشمار الهی، قوم بنیاسرائیل به ظلم به خویشتن ادامه دادند. عبارت «وَمَا ظَلَمُونَا» نشان میدهد که ظلم به خداوند ممکن نیست، زیرا او از هر نقص و زیانی مبراست. اما «كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» بیانگر آن است که ظلم آنها، هم به صورت متعدی (آزار یکدیگر) و هم به صورت لازم (زیان به خود) بود. متن درسگفتار، این ظلم را به گناهان کبیرهای چون سرقت، تجاوز و تعدی نسبت میدهد که قوم در روابط میان خود مرتکب میشدند.
درسگفتار، با بیانی فلسفی، طبیعت انسانی را به عقربی تشبیه میکند که نیش زدن، نه از کینه، بلکه از سر طبیعت اوست. این تمثیل، گرایش ذاتی انسان به ظلم و ناسپاسی را نشان میدهد که تنها با ایمان و عمل صالح میتوان بر آن غلبه کرد. عبارت قرآنی «كَمَا تَزْرَعْ تَحْصُدْ» (هر چه بکاری، درو میکنی) نیز در اینجا بازتاب مییابد، که پیامدهای ظلم، چون بذری مسموم، به خود ظالم بازمیگردد.
تأملاتی در طبیعت انسانی
متن درسگفتار، با نگاهی عمیق به طبیعت انسانی، بر این باور است که انسان، ذاتاً به سوی زیانکاری و ظلم گرایش دارد. این گرایش، چون سایهای تاریک، در رفتارهای قوم بنیاسرائیل آشکار شد که با وجود دریافت وحی، معجزه و نعمت، به آزار یکدیگر و نافرمانی از خداوند ادامه دادند. این دیدگاه، با آیه «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ» (سوره عصر: ۲) همخوانی دارد که انسان را در زیان توصیف میکند، مگر آنکه با ایمان و عمل صالح، خود را از این ورطه برهاند.
از منظر روانشناختی، این گرایش به ظلم، ریشه در خودخواهی و ناسپاسی دارد که در نبود تربیت الهی، به فساد و تباهی منجر میشود. درسگفتار، با لحنی هشداردهنده، انسان را به خودسازی و بازگشت به اصول هدایت الهی دعوت میکند تا از دام طبیعت سرکش خود رهایی یابد.
جمعبندی بخش چهارم
ظلم قوم بنیاسرائیل به خویشتن، هشداری است برای همه انسانها که نعمتهای الهی را قدر بدانند و از گرایش به ظلم و ناسپاسی پرهیز کنند. این بخش، چون آینهای، چهره واقعی طبیعت انسانی را نشان میدهد و بر ضرورت ایمان و عمل صالح برای رهایی از زیانکاری تأکید دارد.
جمعبندی و تأملات نهایی
آیات ۱۵۹ و ۱۶۰ سوره آلعمران، چون نگینی در تاج قرآن کریم، درسهایی ژرف از هدایت، عدالت، رحمت الهی و طبیعت انسانی ارائه میدهند. وجود امتی هدایتگر و عادل در میان قوم بنیاسرائیل، نشانهای از رحمت بیکران الهی است که حتی در میان گمراهی، بذر صلاح را میکارد. تقسیم قوم به دوازده سبط، تلاشی بود برای نظمبخشی به جامعهای پراکنده، و معجزات موسی علیهالسلام، چون چشمههایی جوشان، نیازهای قوم را برآورده ساخت. با این حال، ناسپاسی و ظلم قوم به خویشتن، چون سایهای تاریک، نشاندهنده گرایش ذاتی انسان به زیانکاری است.
این آیات، دعوتی است به تأمل در نعمتهای الهی و مسئولیت انسان در برابر آنها. انسان، چون کشاورزی است که هر چه بکارد، همان را درو میکند. ایمان، عمل صالح و پایبندی به عدالت، تنها راه رهایی از دام ظلم و ناسپاسی است. این نوشتار، با تأمل در این آیات، امیدوار است که خواننده را به سوی خودسازی و هدایت رهنمون سازد.
با نظارت صادق خادمی