در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1342

متن درس

 

تفسیر: عصمت عالم و اقتضای انسانی در آیات سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۴۲)

دیباچه

آیات ۱۶۲ تا ۱۶۴ سوره آل عمران در قرآن کریم، روایتی ژرف از رفتار قوم بنی‌اسرائیل در برابر اوامر الهی ارائه می‌دهد. این آیات، با شرح نافرمانی‌ها، امتحانات الهی و تلاش مومنان برای اصلاح، دریچه‌ای به سوی فهم نظم حاکم بر عالم و جایگاه انسان در آن می‌گشایند. نوشتار حاضر، با نگاهی عمیق به این آیات، مفهوم عصمت عالم و رابطه اقتضای انسانی با علیت الهی را کاوش می‌کند. این کاوش، با زبانی فصیح و ساختاری منسجم، درصدد است تا معانی والای قرآنی را با تکیه بر عقل و حکمت، در قالبی شایسته برای اندیشمندان و جویندگان حقیقت بازگو نماید.

بخش یکم: عصمت عالم و رجز آسمانی

تفسیر آیه ۱۶۲ سوره آل عمران

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَظْلِمُونَ

پس کسانی از آنها که ستم کردند، سخنی غیر از آنچه به آنها گفته شده بود، گفتند. پس به سبب ستمشان، بلایی از آسمان بر آنها فرو فرستادیم.

این آیه، حکایتی از قوم بنی‌اسرائیل را بازگو می‌کند که به جای ادای سخن «حِطَّةٌ» و ورود با فروتنی، کلامی دیگر بر زبان راندند و از مسیری نادرست وارد شدند. این نافرمانی، ظلمی بود که به نزول رجز آسمانی، مانند باران تگرگ یا بلای عظیم، انجامید. مفهوم رجز، در اینجا، به مثابه تیغ عدالت الهی است که بر سر ستمگران فرود می‌آید و نظم معصومانه عالم را نمایان می‌سازد.

درنگ: عالم، تحت حاکمیت الهی، معصوم است؛ هر عمل انسانی (اقتضا) با پاسخی عادلانه از سوی خداوند (علیّت) مواجه می‌شود. خیر، ثواب می‌آورد و شر، بلا و عذاب.

مفهوم عصمت عالم، در این آیه، به سان آیینه‌ای است که نظم و عدالت ذاتی خلقت را بازتاب می‌دهد. هر ذره‌ای در این عالم، از علف و قطره آب گرفته تا انسان، در چارچوبی معصومانه جای دارد. این عصمت، به معنای آن است که هیچ عملی، هرچند ناچیز، بی‌پاسخ نمی‌ماند. انسان با اختیار خویش، اقتضایی را رقم می‌زند و خداوند، با حکمت و عدالت، علیتی را بر آن مترتب می‌سازد. این اصل، چونان قاعده‌ای زرین در تمامی شئون عالم جاری است: «هر چه بکاری، درو می‌کنی». حتی اگر عملی در این دنیا بی‌جزا به نظر آید، در عوالم دیگر یا در آخرت، پاسخ آن به انسان بازمی‌گردد.

برای فهم این معنا، می‌توان به مثالی از طبیعت نگریست: علفی که بیهوده نمی‌خشکد و قطره‌ای که بی‌جهت به جایی نمی‌چکد، نشانه‌ای از نظم معصومانه عالم است. در این چارچوب، حتی شخصیت‌های تاریخی چون شمر و امام حسین (ع)، هر یک به اقتضای خویش عمل کرده‌اند و خداوند، با عدالت خویش، یکی را به سوی بهشت و دیگری را به سوی جهنم رهنمون شده است. این تفاوت در اقتضا، نه از سر اجحاف، بلکه از سر عدالت است که عالم را به سان موازنه‌ای دقیق اداره می‌کند.

جمع‌بندی بخش یکم

آیه ۱۶۲ سوره آل عمران، با اشاره به نافرمانی قوم بنی‌اسرائیل و نزول رجز آسمانی، بر عصمت عالم و عدالت الهی تأکید دارد. این آیه، انسان را به تأمل در اعمال خویش و پیامدهای آن دعوت می‌کند و نشان می‌دهد که عالم، چونان ترازویی دقیق، هر عملی را با پاسخی شایسته وزن می‌کند.

بخش دوم: نقد روایات تاریخی و محوریت عقل

یکی از محورهای کلیدی درس‌گفتار، نقد روایات تاریخی و تأکید بر عقل به‌عنوان معیار تشخیص حقیقت است. تاریخ، به مثابه رودی گل‌آلود، گاه حقایق را در پس پرده ابهام پنهان می‌کند. بسیاری از روایات، به‌ویژه درباره واقعه کربلا، از منظر این تفسیر، فاقد سند معتبر یا منطق عقلانی‌اند. برای نمونه، داستان تشنگی در کربلا یا جنگ به دلیل خواستگاری یک دختر، به‌عنوان روایاتی غیرقابل اعتماد معرفی می‌شوند. این تردید، نه از سر انکار، بلکه از سر دعوت به تأمل است.

عقل، چونان چراغی روشنگر، معیار اصلی تشخیص حق از باطل است. عقل جمعی تصدیق می‌کند که امام حسین (ع) شخصیتی صالح و عادل بود، اما جزئیات تاریخی، مانند زمان یا دلایل جنگ، به دلیل فقدان اسناد معتبر، قابل اثبات نیستند. این دیدگاه، علم دینی را به چالش می‌کشد و آن را به بازنگری در منابع تاریخی و پایبندی به عقل و قرآن کریم دعوت می‌کند.

در این راستا، اشاره‌ای به سخن یکی از عالمان دینی می‌شود که فرمود: «من یک سر سوزن به کسی اجحاف نکردم». این کلام، نه تنها با عقل همخوانی دارد، بلکه گواهی بر عصمت در رفتار و کردار است. تاریخ‌نگاران، گاه به دلیل مزدوری یا انگیزه‌های مادی، روایاتی نادرست نگاشته‌اند که از منظر عقل، فاقد اعتبارند. از این‌رو، تنها قرآن کریم و نسل پیامبر (ص) به‌عنوان منابع معتبر حقیقت شناخته می‌شوند.

درنگ: عقل، معیار اصلی تشخیص حقیقت است. روایات تاریخی، به دلیل فقدان سند معتبر، باید با دیده تردید نگریسته شوند و قرآن کریم و عقل، منابع اصلی هدایت‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد روایات تاریخی و تأکید بر عقل، دعوتی است به بازنگری در منابع و پایبندی به حقیقت. عقل، چونان مشعلی فروزان، راه را از بیراهه بازمی‌شناسد و انسان را به سوی فهم اصیل قرآن کریم هدایت می‌کند.

بخش سوم: امتحان الهی در روز سبت

تفسیر آیه ۱۶۳ سوره آل عمران

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ ۙ لَا تَأْتِيهِمْ ۚ كَذَٰلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ

و از آنها درباره قریه‌ای که در ساحل دریا بود بپرس، هنگامی که در روز سبت تجاوز کردند؛ آن‌گاه که ماهی‌هایشان در روز سبتشان آشکارا به سویشان می‌آمدند و در روزی که سبت نبود، به سویشان نمی‌آمدند. این‌گونه آنها را به سبب نافرمانی‌شان آزمودیم.

این آیه، روایتی از امتحان الهی قوم بنی‌اسرائیل را بازگو می‌کند که در قریه‌ای ساحلی سکنا داشتند. خداوند آنها را از صید ماهی در روز سبت منع کرده بود، اما ماهی‌ها در این روز به‌گونه‌ای آشکار («شُرَّعًا») بر سطح آب ظاهر می‌شدند و در روزهای دیگر، غایب بودند. این وضعیت، چونان صحنه‌ای از امتحان الهی بود که میزان پایبندی قوم به اوامر خداوند را می‌سنجید. اما قوم، به دلیل گرایش به فسق، نافرمانی کردند و ماهی‌ها را صید نمودند.

این امتحان، نمونه‌ای از اقتضای انسانی و علیت الهی است. خداوند با فراهم آوردن شرایط (حضور ماهی‌ها در روز سبت)، فرصتی برای انتخاب به قوم داد، اما آنها با اقتضای نادرست خویش، به سوی گناه رفتند. این نافرمانی، به مثابه سنگی است که در آب آرام عالم انداخته می‌شود و امواجی از پیامدهای الهی را به دنبال دارد.

درنگ: امتحان الهی، فرصتی برای آشکار شدن اقتضای انسانی است. نافرمانی قوم بنی‌اسرائیل در روز سبت، نتیجه گرایش به فسق بود که با عدالت الهی پاسخ داده شد.

جمع‌بندی بخش سوم

آیه ۱۶۳، با شرح امتحان قوم بنی‌اسرائیل، بر رابطه اقتضا و علیت تأکید دارد. این آیه، انسان را به تأمل در انتخاب‌های خویش و پایبندی به اوامر الهی دعوت می‌کند، تا در پرتو عصمت عالم، از گناه و پیامدهای آن در امان بماند.

بخش چهارم: موعظه و امید به اصلاح

تفسیر آیه ۱۶۴ سوره آل عمران

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا ۖ قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

و هنگامی که گروهی از آنها گفتند: چرا قومی را که خدا هلاکشان می‌کند یا به عذابی سخت گرفتارشان می‌سازد، موعظه می‌کنید؟ گفتند: برای عذرآوردن نزد پروردگارتان و شاید که آنها تقوا پیشه کنند.

این آیه، گفت‌وگویی میان دو گروه از قوم بنی‌اسرائیل را به تصویر می‌کشد. گروهی از مومنان، به‌رغم فسق قوم، به موعظه ادامه می‌دادند، در حالی که گروهی دیگر، این تلاش را بی‌فایده می‌دانستند و معتقد بودند که قوم به دلیل گناهانشان، محکوم به هلاکت یا عذاب‌اند. موعظه‌گران، با دو انگیزه پاسخ دادند: نخست، انجام وظیفه و عذرآوردن نزد خداوند («مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمْ»)، و دوم، امید به اصلاح برخی از قوم («وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»).

این گفت‌وگو، چونان نسیمی است که در میان تاریکی گناه می‌وزد و امیدی به روشنایی تقوا را زنده نگه می‌دارد. حتی در میان قومی فاسق، همیشه روزنه‌ای برای اصلاح وجود دارد و وظیفه مومنان، ادامه دادن امر به معروف و نهی از منکر است، حتی اگر نتیجه آن اندک باشد.

درنگ: موعظه، حتی در برابر قومی فاسق، وظیفه‌ای الهی است که با امید به اصلاح و انجام تکلیف انجام می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

آیه ۱۶۴، با تأکید بر اهمیت موعظه و امید به اصلاح، نشان می‌دهد که حتی در تاریک‌ترین شرایط، نور هدایت می‌تواند راه را روشن کند. این آیه، مومنان را به پایداری در امر به معروف و نهی از منکر دعوت می‌کند، با این باور که شاید گروهی از گناه به سوی تقوا بازگردند.

بخش پنجم: عصمت عالم و مسئولیت انسان

مفهوم عصمت عالم، چونان نخ تسبیحی است که تمامی آیات و معانی این درس‌گفتار را به هم پیوند می‌دهد. عالم، تحت اراده الهی، معصوم است و هیچ عملی، هرچند ناچیز، از دایره عدالت خداوند خارج نمی‌ماند. انسان، با اقتضای خویش، عملی را رقم می‌زند و خداوند، با علیت خویش، پاسخی شایسته به آن می‌دهد. این اصل، در تمامی شئون عالم، از دنیا تا آخرت، جاری است.

برای روشن شدن این معنا، می‌توان به مثال‌هایی از زندگی روزمره نگریست: دزدی که گمان می‌کند از مجازات در امان است، یا فردی که به دلیل اعمال نیاکانش سختی می‌کشد، همگی در چارچوب عصمت عالم جای دارند. گویی عالم، چونان کتابی است که هر سطر آن با قلم عدالت الهی نگاشته شده و هیچ کلمه‌ای بی‌معنا یا بی‌پاسخ نیست.

این تفسیر، با اشاره به داستان‌هایی از زندگی، مانند کارگری که عرقش خشک نشده، مزد می‌گیرد، یا فردی که به دلیل اعمال پدرش سختی می‌کشد، نشان می‌دهد که عصمت عالم، حتی در جزئیات زندگی روزمره نیز جاری است. انسان، با عدم درک این عصمت، گاه گمان می‌کند که «دزد نگرفته پادشاه است»، اما خداوند، با عدالت خویش، هر عملی را در این دنیا یا عوالم دیگر پاسخ می‌دهد.

درنگ: عصمت عالم، انسان را به خودآگاهی و پرهیز از گناه دعوت می‌کند، زیرا هر عملی، چه در دنیا و چه در آخرت، با پاسخی عادلانه مواجه می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر عصمت عالم و مسئولیت انسان، دعوتی است به زندگی معصومانه و پرهیز از گناه. انسان، با آگاهی از این که هر عملی پاسخی دارد، می‌تواند در مسیر عدالت و تقوا گام بردارد.

جمع‌بندی نهایی

آیات ۱۶۲ تا ۱۶۴ سوره آل عمران، چونان گوهرهایی درخشان در گنجینه قرآن کریم، درس‌هایی عمیق درباره عصمت عالم، نافرمانی انسان و امید به اصلاح ارائه می‌دهند. این آیات، با شرح نافرمانی قوم بنی‌اسرائیل، امتحان الهی در روز سبت و تلاش مومنان برای موعظه، انسان را به تأمل در جایگاه خویش در عالم دعوت می‌کنند. عصمت عالم، چونان خورشیدی است که هیچ سایه‌ای از عدالت را بی‌نور نمی‌گذارد. هر عملی، از خیر تا شر، با پاسخی عادلانه مواجه می‌شود و انسان، با اختیار خویش، مسئول اقتضاهای خویش است.

این تفسیر، با تأکید بر عقل به‌عنوان معیار حقیقت و نقد روایات تاریخی، راه را برای فهمی اصیل از قرآن کریم هموار می‌کند. در نهایت، این آیات، انسان را به زندگی معصومانه، پایبندی به اوامر الهی و امید به اصلاح دعوت می‌کنند، تا در پرتو عدالت الهی، به سوی کمال رهنمون شوند.

با نظارت صادق خادمی