در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1343

متن درس

 

تفسیر: نجات مومنان و عذاب بئیس در آیینه عدالت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۴۳)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چراغی تابان، راه هدایت را بر انسان می‌گشاید و با آیات روشنگر خویش، حقیقت عدالت الهی و پیامدهای کردار آدمی را به تصویر می‌کشد. آیات ۱۶۵ و ۱۶۶ سوره آل‌عمران، با بیانی ژرف و معنادار، سرنوشت دو گروه از انسان‌ها را در برابر نافرمانی و اطاعت از امر پروردگار ترسیم می‌کند: گروهی که با پایبندی به نهی از منکر، نجات می‌یابند و گروهی که با ظلم و فسق، به عذابی پست گرفتار می‌شوند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای جلسه ۱۳۴۳، این آیات را با نگاهی عمیق و تأمل‌برانگیز بررسی می‌کند. هدف، تبیین مفاهیم عصمت عالم، اقتضای انسانی، و پیامدهای گناه در قالبی است که هم روح معنوی آیات را حفظ کند و هم با زبانی روشن و متین، حقیقت را به خواننده منتقل نماید. این اثر، با ساختاری منظم و بهره‌گیری از تمثیلات ادبی، کوشیده است تا معانی بلند قرآنی را در منظری نو و ژرف به نمایش بگذارد.

بخش یکم: نجات مومنان و عذاب ظالمان

متن و ترجمه آیه

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ

پس چون آنچه به ایشان تذکر داده شده بود فراموش کردند، کسانی را که از بدی بازمی‌داشتند نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند به عذابی پست گرفتار کردیم، به سبب آنکه نافرمانی می‌کردند.

تحلیل و تبیین

این آیه، چونان آینه‌ای روشن، سرنوشت قوم بنی‌اسرائیل را در برابر نافرمانی از اوامر الهی به نمایش می‌گذارد. آنان که به تذکرات پروردگار بی‌اعتنا شدند و از صید ماهی در روز سبت سر باز زدند، به دو گروه متمایز تقسیم شدند. گروه نخست، مومنانی بودند که با پایبندی به نهی از منکر، راه رستگاری را پیمودند و از عذاب الهی در امان ماندند. گروه دوم، ظالمانی بودند که با فسق و گناه، خویشتن را به عذابی پست گرفتار کردند. این عذاب، که در قرآن کریم «بَئِيسٍ» خوانده شده، نه تنها دردی جسمانی، بلکه حالتی از درماندگی و بیچارگی است که انسان را از عزت و هویت خویش محروم می‌سازد.

تمایز میان «أَنْجَيْنَا» (نجات دادیم) و «أَخَذْنَا» (گرفتار کردیم) در این آیه، نشان‌دهنده عدالت بی‌چون‌وچرای الهی است. خداوند، با حکمت خویش، مومنان را که از بدی بازمی‌دارند به سوی نور هدایت می‌برد و ظالمان را که در تاریکی گناه فرو می‌روند، به عذابی متناسب با کردارشان مبتلا می‌سازد. این تمایز، چونان دو شاخه از یک درخت، دو مسیر متضاد زندگی انسان را به تصویر می‌کشد: یکی به سوی رستگاری و دیگری به سوی درماندگی.

درنگ: نجات مومنان و عذاب ظالمان، جلوه‌ای از عدالت الهی است که بر اساس اقتضای انسانی و پاسخ حکیمانه پروردگار شکل می‌گیرد. این آیه، انسان را به تأمل در کردار خویش و پایبندی به نهی از منکر دعوت می‌کند.

بخش دوم: عصمت عالم و اقتضای انسانی

مفهوم عصمت عالم

عالم، چونان کتابی گشوده، تحت حاکمیت الهی معصوم است و هیچ عملی از دیده عدالت پروردگار پنهان نمی‌ماند. این عصمت، در درس‌گفتارها با اصل «هر چه بکاری، درو می‌کنی» تبیین شده است. انسان، با اختیار خویش، اقتضایی را رقم می‌زند که خیر یا شر را به دنبال دارد. خداوند، با علیت مطلق خویش، به این اقتضا پاسخ می‌دهد: خیر را با نجات و شر را با عذاب. این اصل، چونان نخی نامرئی، تمامی کردارهای انسانی را به عدالت الهی پیوند می‌زند.

عبارت قرآنی «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ» چونان کلیدی زرین، این حقیقت را می‌گشاید که قدرت و علیت در دست خداوند است و انسان تنها در چارچوب اقتضای خویش عمل می‌کند. این اقتضا، گاه به سوی خیر و گاه به سوی شر سوق می‌یابد، اما پاسخ الهی همواره معصومانه و عادلانه است. مثال‌های معاصر، چون آتش‌سوزی‌های مهارنشدنی جنگل‌ها و آلودگی اقیانوس‌ها، نشان‌دهنده آن است که ظلم انسان به طبیعت، خود اقتضایی است که عذاب بئیس را به دنبال دارد.

پیوند اقتضا و علیت

در این دیدگاه، انسان چونان کشاورزی است که بذر کردار خویش را در زمین عالم می‌کارد. اگر بذر خیر کارد، میوه رستگاری برداشت می‌کند و اگر بذر شر پاشد، خار درماندگی نصیبش می‌شود. خداوند، چونان باغبانی حکیم، با علیت خویش به این بذرها پاسخ می‌دهد. این پیوند میان اقتضای انسانی و علیت الهی، چونان رقصی هماهنگ، نظم عالم را حفظ می‌کند. مثال‌های زیست‌محیطی، مانند گرمایش زمین یا نابودی حیات دریایی، نشان‌دهنده آن است که ظلم انسان به طبیعت، اقتضایی است که با عذاب الهی پاسخ داده می‌شود.

درنگ: عصمت عالم، جلوه‌ای از نظم الهی است که اقتضای انسانی را با علیت پروردگار پیوند می‌دهد. هر کردار، پاسخی متناسب در پی دارد که عدالت الهی را متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین مفهوم عصمت عالم، نشان داد که عالم تحت حاکمیت الهی، معصوم و عادل است. انسان با اقتضای خویش، مسیر خیر یا شر را برمی‌گزیند و خداوند با علیت حکیمانه خویش، به این اقتضا پاسخ می‌دهد. این پیوند، چونان پلی استوار، عدالت الهی را در عالم متجلی می‌سازد و انسان را به تأمل در کردار خویش فرا می‌خواند.

بخش سوم: عذاب بئیس و درماندگی انسانی

ماهیت عذاب بئیس

عذاب بئیس، چونان سایه‌ای سنگین، انسان را به حالتی از درماندگی و بیچارگی فرو می‌برد. این عذاب، نه تنها جسمانی، بلکه روانی و اجتماعی است و انسان را از عزت و هویت خویش محروم می‌سازد. در درس‌گفتارها، این عذاب با مثال‌هایی ملموس تبیین شده است: انسان‌هایی که در برابر بلایای طبیعی، چون آتش‌سوزی‌های مهارنشدنی، ناچار به ترک خانه و کاشانه خویش می‌شوند و حتی توان بردن اموالشان را ندارند؛ یا افرادی که به سبب گناه و نافرمانی، در جامعه به انزوا و بی‌احترامی گرفتار می‌گردند.

این عذاب، نتیجه فسق و ظلم انسان است که چونان بذری مسموم، در زمین زندگی او کاشته می‌شود. مثال زنی که از ناتوانی در خوابیدن بدون آرایش یا عریان بودن شکایت می‌کند، نشان‌دهنده درماندگی روانی است که عذاب بئیس را به تصویر می‌کشد. این درماندگی، نه از سقوط سقف یا مرگ جسمانی، بلکه از ناتوانی در حفظ آرامش و عزت نفس نشأت می‌گیرد.

نمونه‌های معاصر عذاب بئیس

درس‌گفتارها، با اشاره به بلایای طبیعی و اجتماعی معاصر، عذاب بئیس را در جهان امروز به نمایش می‌گذارند. آتش‌سوزی‌های گسترده در جنگل‌ها، آلودگی اقیانوس‌ها با پلاستیک، و گرمایش زمین، همگی نتیجه ظلم انسان به طبیعت است. این بلایا، چونان آینه‌ای، نشان‌دهنده اقتضای انسانی در برابر علیت الهی هستند. جوامعی که روزگاری از پیشرفت خویش مغرور بودند، اکنون در برابر این بلایا درمانده‌اند و توان مهار آنها را ندارند. این درماندگی، مصداق عذاب بئیس است که انسان را به پستی و ناتوانی می‌کشاند.

درنگ: عذاب بئیس، حالتی از درماندگی و بیچارگی است که انسان را از عزت و هویت محروم می‌سازد. این عذاب، نتیجه نافرمانی و ظلم است که در قالب بلایای طبیعی و انحطاط اجتماعی متجلی می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

عذاب بئیس، چونان آیینه‌ای، پیامدهای گناه و نافرمانی انسان را بازمی‌تاباند. این عذاب، نه تنها رنج جسمانی، بلکه درماندگی روانی و اجتماعی را به دنبال دارد. مثال‌های معاصر، از آلودگی محیط زیست تا ناتوانی در برابر بلایای طبیعی، نشان‌دهنده عمق این عذاب است که انسان را به تأمل در کردار خویش فرا می‌خواند.

بخش چهارم: قرده خاسئین و انحطاط انسانی

متن و ترجمه آیه

فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ

پس چون از آنچه منع شده بودند سرپیچی کردند، به آنها گفتیم: میمون‌هایی پست شوید.

تحلیل و تبیین

آیه ۱۶۶ سوره آل‌عمران، با بیانی رسا، عاقبت قوم بنی‌اسرائیل را که از اوامر الهی سرپیچی کردند، به تصویر می‌کشد. عبارت «قِرَدَةً خَاسِئِينَ» (میمون‌های پست)، نه به معنای تحول ظاهری به میمون، بلکه استعاره‌ای از انحطاط اخلاقی و معنوی است. این آیه، انسان‌هایی را توصیف می‌کند که با وجود برخورداری از عقل و شعور، به سبب گناه و نافرمانی، به حالتی پست‌تر از حیوانات فرو می‌غلتند. میمون، در این معنا، نمادی از درماندگی و بیچارگی است که انسان را از دیگر موجودات، حتی حیوانات، ناتوان‌تر می‌سازد.

درس‌گفتارها تأکید دارند که حیواناتی چون گربه، مورچه یا شغال، در شرایط دشوار، راه بقا می‌یابند، اما انسان‌های گرفتار عذاب بئیس، در درماندگی و ناتوانی فرو می‌مانند. این انحطاط، نه در ظاهر، بلکه در محتوا و هویت انسانی رخ می‌دهد. انسان‌هایی که به سبب گناه، از عقل و شعور خویش بهره نمی‌گیرند، به موجوداتی پست‌تر از میمون بدل می‌شوند که نه راه علاجی دارند و نه امیدی به رستگاری.

تمثیلات و تأملات

درس‌گفتارها، با ذکر خاطراتی از جلسات گذشته، این مفهوم را به زیبایی تبیین می‌کنند. در یکی از این خاطرات، فردی از سختی‌های زندگی در زمان جنگ سخن می‌گوید و از ناتوانی در خوابیدن بدون آرایش یا عریان بودن گلایه می‌کند. این ناتوانی، چونان مثالی روشن، عذاب بئیس را به تصویر می‌کشد: نه مرگ یا رنج جسمانی، بلکه درماندگی در حفظ آرامش و عزت نفس. در مثالی دیگر، افرادی که در برابر بلایای طبیعی، چون آتش‌سوزی، ناچار به ترک اموال خویش می‌شوند، نمادی از این درماندگی‌اند که حتی توان حفظ دارایی‌های مادی خویش را ندارند.

این تأملات، چونان آینه‌ای، نشان‌دهنده انحطاط جوامع معاصر است که با ظلم به طبیعت و نافرمانی از اصول الهی، به پستی و بیچارگی گرفتار شده‌اند. این انحطاط، نه تنها در بلایای طبیعی، بلکه در انزوای اجتماعی و از دست رفتن هویت انسانی متجلی می‌شود.

درنگ: قرده خاسئین، استعاره‌ای از انحطاط اخلاقی و معنوی است که انسان را به حالتی پست‌تر از حیوانات فرو می‌برد. این عذاب، نتیجه نافرمانی و گناه است که انسان را از عقل و عزت محروم می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین مفهوم قرده خاسئین، نشان داد که عذاب الهی، گاه در قالب انحطاط اخلاقی و معنوی انسان را به درماندگی می‌کشاند. این درماندگی، که پست‌تر از حالت حیوانات است، انسان را از عقل و شعور خویش محروم می‌سازد و او را در بیچارگی و ناتوانی فرو می‌برد. این آیه، هشداری است به انسان برای پرهیز از گناه و بازگشت به مسیر عصمت و رستگاری.

بخش پنجم: تأملات اجتماعی و عرفانی

انحطاط جوامع معاصر

درس‌گفتارها، با نگاهی انتقادی و عاطفی، به انحطاط اخلاقی و اجتماعی جوامع معاصر اشاره دارند. آتش‌سوزی‌های گسترده، آلودگی اقیانوس‌ها، و گرمایش زمین، همگی نشان‌دهنده ظلم انسان به طبیعت و خویشتن است. این بلایا، چونان آیینه‌ای، اقتضای انسانی را در برابر علیت الهی به نمایش می‌گذارند. جوامعی که روزگاری از پیشرفت خویش مغرور بودند، اکنون در برابر این بلایا درمانده‌اند و توان مهار آنها را ندارند. این درماندگی، مصداق عذاب بئیس است که انسان را به پستی و ناتوانی می‌کشاند.

درس‌گفتارها، با ذکر خاطرات جلسات گذشته، بر اهمیت موعظه و هدایت تأکید می‌کنند. در یکی از این خاطرات، سختی جذب مخاطبان در جلسات گیشا به تصویر کشیده شده است: افرادی که به سبب ظاهر ساده و بی‌آلایش سخنران، ابتدا مقاومت می‌کردند، اما پس از ساعتی، شیفته کلام حق می‌شدند. این خاطره، چونان تمثیلی، نشان‌دهنده آن است که حقیقت، هرچند در ابتدا دشوار به نظر آید، سرانجام دل‌ها را فتح می‌کند.

دعوت به عصمت و رستگاری

این تأملات، چونان ندایی از ژرفای قرآن کریم، انسان را به بازگشت به عصمت و پرهیز از گناه فرا می‌خوانند. عالم، چونان کتابی معصوم، تحت حاکمیت الهی نظم یافته است و هر کردار انسانی، پاسخی متناسب از جانب پروردگار دریافت می‌کند. این دعوت، چونان چراغی در تاریکی، راه رستگاری را به انسان نشان می‌دهد و او را از فرو غلتیدن در ورطه درماندگی بازمی‌دارد.

درنگ: انحطاط جوامع معاصر، نتیجه ظلم و نافرمانی است که به عذاب بئیس منجر می‌شود. قرآن کریم، انسان را به بازگشت به عصمت و زندگی معصومانه دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نگاهی عمیق به انحطاط جوامع معاصر، نشان داد که عذاب بئیس، نتیجه ظلم و نافرمانی انسان است. تأملات عرفانی و اجتماعی، انسان را به تأمل در کردار خویش و بازگشت به مسیر رستگاری فرا می‌خوانند. این درس‌ها، چونان مشعلی فروزان، راه هدایت را روشن می‌سازند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

آیات ۱۶۵ و ۱۶۶ سوره آل‌عمران، چونان دو گوهر تابان، درس‌هایی عمیق درباره عدالت الهی، عصمت عالم، و پیامدهای کردار انسانی ارائه می‌دهند. این آیات، با بیانی رسا، سرنوشت مومنان و ظالمان را در برابر نافرمانی و اطاعت به تصویر می‌کشند. نجات مومنان، عذاب بئیس، و مفهوم قرده خاسئین، همگی نشان‌دهنده نظم معصومانه عالم و پیوند اقتضای انسانی با علیت الهی هستند. مثال‌های معاصر، از بلایای طبیعی تا انحطاط اجتماعی، این حقیقت را تأیید می‌کنند که ظلم انسان، به درماندگی و بیچارگی منجر می‌شود.

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای جلسه ۱۳۴۳، کوشید تا این مفاهیم را با زبانی فاخر و متین تبیین کند. تمثیلات و تأملات، چونان نسیمی روح‌بخش، روح معنوی آیات را به خواننده منتقل می‌کنند و او را به تأمل در کردار خویش و بازگشت به مسیر رستگاری دعوت می‌نمایند. قرآن کریم، چونان دریایی بی‌کران، انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند و این آیات، چونان موجی از این دریا، درس‌هایی جاودان برای زندگی معصومانه ارائه می‌دهند.

با نظارت صادق خادمی