متن درس
تفسیر: درآمدی بر ربوبیت الهی و مسئولیت انسانی در آیات 170 تا 172 سوره آل عمران
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۴۶)
دیباچه
سوره آل عمران، چونان آیینهای درخشان، حقایق الهی را در برابر دیدگان انسان میگشاید و با زبانی روشن، مسیر هدایت و رستگاری را ترسیم میکند. آیات ۱۷۰ تا ۱۷۲ این سوره، که موضوع این نوشتار است، به مثابه چراغی فروزان، ویژگیهای مصلحان، جلوههای ربوبیت الهی و پیمان فطری انسان با پروردگارش را بازمینمایاند. این آیات، با بیانی حکیمانه، انسان را به تأمل در مسئولیتهایش در برابر کتاب الهی، عبادت و اصلاح خویش و جامعه دعوت میکند. در این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیات، تلاش شده است تا معانی و مفاهیم آنها در قالبی منسجم و با زبانی فصیح و معیار تبیین گردد، تا خواننده را به سوی فهمی ژرفتر از حقیقت ربوبیت و وظایف انسانی رهنمون سازد.
بخش نخست: ویژگیهای مصلحان در پرتو قرآن کریم
تمسک به کتاب و اقامه صلات
درنگ:
مصلحان کسانیاند که با تمسک به قرآن کریم، اقامه صلات با محتوا و زیستن در مسیر اصلاح، به رستگاری و پاداش الهی دست مییابند.
وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ
و کسانی که به کتاب تمسک میجویند و نماز را برپا میدارند، بهراستی ما پاداش مصلحان را ضایع نمیکنیم.
آیه ۱۷۰ سوره آل عمران، چونان نقشهای راهنما، سه ویژگی بنیادین را برای مصلحان و رستگاران ترسیم میکند: تمسک به کتاب الهی، اقامه صلات و زیستن در مسیر اصلاح. تمسک به قرآن کریم، به معنای همراهی همیشگی با این کتاب آسمانی، عمل به احکام آن و پیوندی عمیق با هدایتهایش است. این تمسک، نه صرف خواندن آیات، بلکه زیستن با قرآن و جاری ساختن آن در زندگی است. اقامه صلات، فراتر از انجام ظاهری نماز، به معنای برپایی آن با حضور قلب و معناست، چنانکه نماز به مثابه ستونی استوار، روح انسان را به سوی پروردگارش متصل میکند. ویژگی سوم، مصلح بودن است؛ مصلحان کسانیاند که از ظلم و آزار دیگران پرهیز کرده، در مسیر اصلاح خویش و جامعه گام برمیدارند. این سه ویژگی، چون سه بال، انسان را به سوی رستگاری و پاداش الهی که خداوند وعده داده است، رهنمون میسازد.
از منظر الهیاتی، این آیه بر اهمیت عمل صالح و پایبندی به اصول دینی تأکید دارد. تمسک به کتاب و اقامه صلات، انسان را از پراکندگی و گمراهی نجات داده، او را به سوی زندگیای معصومانه و متعالی هدایت میکند. از منظر عرفانی، این ویژگیها نشانهای از اتصال به ربوبیت الهی است، جایی که انسان با عمل به قرآن و اقامه صلات، خود را در آینه حقیقت الهی بازمییابد.
پیامدهای زیست مصلحانه
مصلحان، با تمسک به قرآن کریم و اقامه صلات، از عذاب الهی در امان میمانند و به پاداشی دست مییابند که خداوند وعده داده است: «إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ». این پاداش، نه تنها در آخرت، بلکه در دنیا نیز جلوهگر میشود؛ زیستن در سایه هدایت الهی، آرامش روحی و اطمینان قلبی را به ارمغان میآورد. مصلحان، چون ستارگانی درخشان در آسمان جامعه، با پرهیز از ظلم و آزار، نور اصلاح و خیر را پراکنده میکنند.
بخش دوم: توهم عذاب و دعوت به تقوا
برافراشتن کوه: توهمی برای هدایت
درنگ:
برافراشتن کوه در آیه ۱۷۱، نه عملی فیزیکی، بلکه توهمی الهی است که برای ایجاد ترس و توجه در قوم بنیاسرائیل و دعوت به پذیرش دستورات الهی به کار رفت.
وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظِلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
و هنگامی که کوه را بالای سرشان برافراشتیم، گویی سایهای بود و گمان کردند که بر آنها فرو خواهد افتاد. [گفتیم:] آنچه را به شما دادهایم با قوت بگیرید و آنچه را در آن است به یاد آورید، شاید که پرهیزگار شوید.
آیه ۱۷۱ سوره آل عمران، به واقعهای اشاره دارد که قوم بنیاسرائیل، در لحظهای از تاریخ خود، گمان کردند کوهی عظیم بر فراز سرشان برافراشته شده و در آستانه فروافتادن است. این واقعه، به تأکید متن اصلی، نه جابهجایی فیزیکی کوه، بلکه توهمی الهی بود که خداوند برای ایجاد ترس و بیداری در قوم پدید آورد. واژه «نَتَقْنَا» در این آیه، به معنای برافراشتن فیزیکی نیست، بلکه به ایجاد حالتی ادراکی اشاره دارد که قوم، کوه را چون سایهای («ظِلَّةٌ») بر بالای سر خود دیدند و گمان بردند که فرو خواهد افتاد («وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ»). این توهم، چونان آینهای که عظمت الهی را بازمیتاباند، قوم را به پذیرش دستورات الهی و توجه به محتوای کتاب آسمانی دعوت کرد.
خداوند در این آیه، قوم را فرمان میدهد: «خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ»؛ یعنی آنچه را به شما عطا کردهایم، با قوت و توانمندی بگیرید. این فرمان، دعوتی است به پذیرش کتاب الهی با جدیت و سلامت روحی و جسمی. همچنین، «وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ» انسان را به تأمل در محتوای کتاب و عمل به آن فرا میخواند تا به تقوا و رستگاری دست یابد («لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»). این واقعه، چونان تلنگری الهی، قوم را از غفلت بیدار کرد و عظمت پروردگار را به آنان نمایاند.
تأمل در عقلانیت قرآن کریم
متن اصلی با تأکید بر عقلانیت قرآن کریم، هرگونه تفسیر غیرمعقول از این واقعه را رد میکند. قرآن کریم، کتاب هدایت است و از کارهای مالیخولیایی یا غیرعقلانی پرهیز دارد. برافراشتن کوه، به مثابه توهمی بصری است که میتوان آن را با تجربههای روزمره، مانند توهم حرکت در قطار یا خودرو، قیاس کرد. این توهمات، که گاه از فشار روانی یا تغییر ادراک پدید میآیند، در اینجا ابزاری الهی برای هدایت قوم به سوی حقیقت بودهاند. از منظر روانشناختی، این آیه به تأثیرات ادراکی و روانی اشاره دارد که خداوند برای بیداری قوم به کار برد. از منظر الهیاتی، این واقعه نشانهای از رحمت الهی است که از طریق ترس، انسان را به سوی تقوا و رستگاری هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
آیه ۱۷۱، با بیانی حکیمانه، از توهمی الهی سخن میگوید که برای بیداری قوم بنیاسرائیل و دعوت به پذیرش کتاب الهی به کار رفت. این واقعه، نه عملی غیرعقلانی، بلکه جلوهای از ربوبیت الهی است که انسان را به تأمل در عظمت پروردگار و عمل به دستوراتش فرا میخواند. تأکید بر پذیرش کتاب با قوت و یادآوری محتوای آن، انسان را به سوی تقوا و زندگی متعالی هدایت میکند.
بخش سوم: پیمان ربوبی و فطرت توحیدی
شهادت در ظرف ربوبیت
درنگ:
پیمان ربوبی در عالم ذر، نه در مکان یا زمان مادی، بلکه در ظرف ربوبیت الهی رخ داده و نشانهای از فطرت توحیدی انسان است.
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ
و هنگامی که پروردگارت از پشتهای بنیآدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی دادیم. تا نگویید در روز قیامت که ما از این غافل بودیم.
آیه ۱۷۲ سوره آل عمران، به پیمان ربوبی در عالم ذر اشاره دارد، جایی که خداوند از ذریه بنیآدم گواهی گرفت که او پروردگار آنهاست. این پیمان، نه در عالمی مادی یا زمانی خاص، بلکه در ظرف ربوبیت الهی رخ داده است. واژه «وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ» به شهادتی فطری و درونی اشاره دارد که انسانها در برابر ربوبیت پروردگارشان به آن اقرار کردند: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا». این شهادت، نشانهای از فطرت توحیدی انسان است که در عمق وجود او نهفته است.
متن اصلی، با رد تفاسیر مادی از عالم ذر، تأکید دارد که این پیمان در ظرف ربوبیت الهی و نه در مکان یا زمان مادی رخ داده است. مفاهیمی مانند عالم ذر بهصورت مادی یا اعیان ثابته، به دلیل ناسازگاری با عقلانیت قرآن کریم، مردود شمرده میشوند. این شهادت، در ظرف علم بقایی خداوند و در ربوبیت او متعین شده است، جایی که همه موجودات در برابر حقیقت الهی قرار میگیرند و به ربوبیت او گواهی میدهند.
هدف پیمان ربوبی
هدف این پیمان، جلوگیری از بهانهگیری انسانها در روز قیامت است: «أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ». انسانها نمیتوانند ادعا کنند که از ربوبیت الهی غافل بودهاند، زیرا این شهادت در فطرت آنها حک شده است. متن اصلی، با اشاره به بهانههایی مانند «إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ» یا «إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ»، تأکید دارد که انسانها نمیتوانند شرک خود را به پدرانشان نسبت دهند. هم پدران و هم فرزندان، در ظرف ربوبیت، مسئول اعمال خویشاند.
از منظر فلسفی، این آیه به علم بقایی خداوند اشاره دارد که همه موجودات در ربوبیت او متعین شدهاند. عبارت «جفّ القلم بما هو کائن» به معنای آن است که علم الهی، همه چیز را در بر گرفته و نیازی به خلقت جدید ندارد. از منظر عرفانی، این پیمان دعوتی است به خودآگاهی و بازگشت به فطرت توحیدی، جایی که انسان حقیقت ربوبیت را در وجود خود بازمییابد.
جمعبندی بخش سوم
آیه ۱۷۲، با بیانی ژرف، از پیمان ربوبی سخن میگوید که در ظرف ربوبیت الهی و نه در عالم مادی رخ داده است. این پیمان، نشانهای از فطرت توحیدی انسان است که او را به سوی شناخت پروردگار و عمل به دستوراتش فرا میخواند. رد تفاسیر مادی و خرافی، بر عقلانیت قرآن کریم تأکید دارد و انسان را به تأمل در مسئولیت خویش در برابر حقیقت الهی دعوت میکند.
بخش چهارم: تأملات عرفانی و اجتماعی در پرتو ربوبیت
ربوبیت الهی و رد خرافات
درنگ:
قرآن کریم کتاب عقلانیت است و از خرافات و تفاسیر غیرمعقول پرهیز میکند. همه عوالم در ظرف ربوبیت الهی متعین شدهاند.
متن اصلی، با لحنی قاطع، هرگونه تفسیر غیرعقلانی از آیات قرآن کریم را رد میکند. مفاهیمی مانند عالم ذر بهصورت مادی، اعیان ثابته یا جابهجایی فیزیکی کوه، به دلیل ناسازگاری با عقلانیت قرآن کریم، بیاعتبار شمرده میشوند. همه عوالم، از دنیا و برزخ تا قیامت، در ظرف ربوبیت الهی قرار دارند. ربوبیت، چونان دریایی بیکران، همه موجودات را در بر گرفته و در آن متعین میسازد. شهادت در عالم ذر، برافراشتن کوه و دیگر جلوههای الهی، همگی در این ظرف ربوبی رخ میدهند و نه در مکان یا زمان مادی.
عبارت «جفّ القلم بما هو کائن» به معنای علم بقایی خداوند است که همه چیز را در ربوبیت خود متعین کرده و نیازی به حدوث یا خلقت جدید ندارد. این دیدگاه، انسان را از تصورات مادی و خرافی رها ساخته، او را به سوی فهمی ژرفتر از حقیقت الهی هدایت میکند. متن، با تمثیلاتی از زندگی روزمره، مانند توهم حرکت در قطار یا تجربههای شخصی راوی در کودکی، بر این نکته تأکید دارد که واقعیت در ربوبیت الهی است، نه در تصورات مادی.
تجارب عرفانی و خودآگاهی
راوی، با اشاره به تجربههای شخصی، از جمله نمازخواندن در تاریکی مسجد در کودکی، بر تأثیر اتصال به ربوبیت الهی تأکید میکند. این تجارب، چونان جرقههایی در تاریکی، انسان را به خودآگاهی و تأمل در عظمت پروردگار دعوت میکنند. در یکی از این تجارب، راوی از لحظهای سخن میگوید که در کودکی، هنگام نماز، به فکر افتاد که آیا دیگران نیز در آن لحظه مشغول عبادتاند. این پرسش، که ابتدا او را از نماز بازداشت، به تلنگری برای درک عظمت الهی و پرهیز از قضاوت درباره دیگران بدل شد. این تجربه، نشانهای از اتصال به ربوبیت است که انسان را از خودبینی به سوی خداگرایی رهنمون میسازد.
در تجربهای دیگر، راوی از خوابی سخن میگوید که در آن یکی از عالمان دینی، به دلیل یافتن شیء گمشده، نذر خود را ناتمام گذاشت. این خواب، به مثابه آینهای، انسان را به تأمل در پایبندی به تعهدات الهی دعوت میکند. همچنین، گفتوگویی خیالی با یکی دیگر از عالمان دینی، بر اهمیت فروتنی و پرهیز از خودبزرگبینی تأکید دارد. این تجارب، همگی بر این حقیقت گواهی میدهند که اتصال به ربوبیت الهی، انسان را از محدودیتهای مادی رها ساخته، به سوی حقیقت متعالی هدایت میکند.
نقد علوم معاصر و مسائل اجتماعی
متن اصلی، با نگاهی نقادانه، علوم معاصر را که به مسائلی مانند سفر به مریخ میپردازند، بیفایده میشمارد و اولویت را به حل مسائل اجتماعی، مانند فقر و نابرابری، میدهد. پیشنهاد میشود که برای رفع فقر، تولید نسل در هر کشور با توجه به استعداد و امکانات آن تنظیم شود. این دیدگاه، چونان چراغی روشنگر، بر ضرورت عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه منابع تأکید دارد. هر کشوری باید بر اساس توان و ظرفیت خود، جمعیتی متناسب تولید کند و بودجهای برای تأمین نیازهای آن در نظر گیرد. این رویکرد، به مثابه درختی بارور، ریشه فقر را از جامعه میخشکاند و عدالت را در جهان گسترش میدهد.
متن، با رد علوم خرافی و تأکید بر عقلانیت، از انسان میخواهد که به جای پرداختن به مسائل بیفایده، به اصلاح ساختارهای اجتماعی و رفع نابرابریها همت گمارد. این دیدگاه، دعوتی است به بازگشت به حقیقت ربوبیت و عمل به دستورات الهی در مسیر عدالت و رستگاری.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأمل در ربوبیت الهی، رد خرافات و نقد مسائل اجتماعی، انسان را به سوی فهمی عمیقتر از حقیقت دعوت میکند. ربوبیت الهی، چونان آسمانی بیکران، همه عوالم را در بر گرفته و انسان را به سوی خودآگاهی و اصلاح هدایت میکند. تجارب عرفانی و نقدهای اجتماعی، همگی بر این حقیقت گواهی میدهند که راه رستگاری، در اتصال به ربوبیت و عمل به دستورات الهی نهفته است.
جمعبندی نهایی
آیات ۱۷۰ تا ۱۷۲ سوره آل عمران، چونان چشمهای زلال، درسهایی ژرف از ربوبیت الهی، مسئولیت انسانی و مسیر رستگاری ارائه میدهند. آیه ۱۷۰، با ترسیم ویژگیهای مصلحان، انسان را به تمسک به قرآن کریم، اقامه صلات و زیستن در مسیر اصلاح دعوت میکند. آیه ۱۷۱، با روایت توهمی الهی، بر عظمت پروردگار و ضرورت پذیرش کتاب الهی تأکید دارد. آیه ۱۷۲، با اشاره به پیمان ربوبی، فطرت توحیدی انسان را یادآوری میکند و او را از بهانهگیری در روز قیامت بازمیدارد. رد خرافات و تأکید بر عقلانیت قرآن کریم، انسان را به سوی فهمی معقول و متعالی از حقیقت هدایت میکند. تأملات عرفانی و نقدهای اجتماعی، چونان آینهای، مسئولیت انسان در برابر خود، جامعه و پروردگارش را بازمینمایانند.
این آیات، دعوتی است به زیستن در سایه ربوبیت الهی، جایی که انسان با اتصال به حقیقت، از محدودیتهای مادی رها شده، به سوی رستگاری و کمال گام برمیدارد. این نوشتار، با بازنمایی این حقایق، خواننده را به تأمل در عظمت قرآن کریم و عمل به دستوراتش فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ