در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1352

متن درس

 

تفسیر: اسمای حسنی، هدایت و استدراج در سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۵۲)

دیباچه

این نوشتار، با تأمل در آیات ۱۸۰ تا ۱۸۲ سوره آل عمران از قرآن کریم، به کاوش در مفاهیم عمیق توحید، هدایت، و استدراج می‌پردازد. محور این بررسی، تبیین جایگاه اسمای حسنی خداوند، نقش امت هدایتگر در برابر گمراهان، و فرایند تدریجی هلاکت کافران به آیات الهی است. با رویکردی مبتنی بر تأملات عرفانی و الهیاتی، این متن می‌کوشد تا پیام‌های ژرف این آیات را با زبانی روشن و وزین به خواننده منتقل کند، گویی که نوری از حقیقت بر گستره دل‌ها تابیده شود.

بخش نخست: اسمای حسنی و پرهیز از الحاد

تبیین آیه ۱۸۰ سوره آل عمران

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

و برای خداست نام‌های نیکو، پس او را با آن‌ها بخوانید و کسانی را که در نام‌های او کجروی می‌کنند واگذارید. به‌زودی به سزای آنچه می‌کردند جزا داده خواهند شد.

این آیه، چونان مشعلی فروزان، بر انحصار اسمای حسنی به ذات اقدس الهی تأکید می‌ورزد. نام‌های نیکو، که تجلی صفات کمال خداوند هستند، تنها به او تعلق دارند. اولیا و انبیا، چون آیینه‌هایی پاک، تنها مظهر این اسما هستند و نه خود اسما. دعوت به «فَادْعُوهُ بِهَا» انسان را به سوی توحید در عبادت رهنمون می‌سازد، گویی که روح را به سوی سرچشمه نور هدایت می‌کند. الحاد در اسما، به معنای نسبت دادن این نام‌ها به غیر خدا، شرکی پنهان است که قلب را از حقیقت دور می‌سازد.

در این درس‌گفتار، با اشاره به فرهنگ عامه، از نبود ذکر «یا الله» در میان ذکر اولیا انتقاد شده و این عمل به مثابه کجروی از توحید دانسته شده است. برای نمونه، گفتن «یا علی» بدون نیت مظهری، گویی که شاخه‌ای را به جای ریشه ستایش کردن است. همچنین، فرهنگ لعن و نفرین، مانند لعن به شمر، غیرضروری تلقی شده و بر سلام به همه مخلوقات تأکید شده است، زیرا خداوند خود قاضی عادل است و نیازی به دخالت انسان نیست.

درنگ:

اسمای حسنی منحصر به ذات الهی است و اولیا تنها مظهر این اسما هستند. دعوت به توحید، انسان را از شرک پنهان در الحاد به اسما بازمی‌دارد و قلب را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

آیه ۱۸۰ سوره آل عمران، چونان آیینه‌ای روشن، انسان را به تأمل در توحید و پرهیز از شرک دعوت می‌کند. تأکید بر انحصار اسمای حسنی به خداوند و نهی از الحاد، راه را برای عبادت خالصانه هموار می‌سازد. این آیه، هشداری است به انسان که در دام شرک پنهان نیفتد و قلب خود را به نور توحید روشن نگه دارد.

بخش دوم: امت هدایتگر و عدالت

تبیین آیه ۱۸۱ سوره آل عمران

وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ

و از کسانی که آفریدیم، گروهی هستند که به‌سوی حق هدایت می‌کنند و به آن عدالت می‌ورزند.

این آیه، چونان ستاره‌ای در آسمان هدایت، به گروهی از مخلوقات اشاره دارد که به سوی حقیقت رهنمون می‌شوند و عدالت را در عمل و گفتار به جای می‌آورند. این امت هدایتگر، که شامل انبیا، اولیا و صالحان است، چونان مشعل‌دارانی هستند که در تاریکی جهل، راه را به سوی نور حق نشان می‌دهند. عبارت «يَهْدُونَ بِالْحَقِّ» بر هدایتگری آنان به سوی حقیقت تأکید دارد، و «وَبِهِ يَعْدِلُونَ» نشان‌دهنده تمسک آنان به حق و اجرای عدالت است.

در این درس‌گفتار، تأکید شده که این امت هدایتگر اندک‌اند و در برابر کثرت گمراهان، چونان گوهرهایی نایاب‌اند. این گروه، نه‌تنها خود به حق رسیده‌اند، بلکه دیگران را نیز به سوی آن دعوت می‌کنند. این دعوت، گویی که جویباری زلال است که به دریای حقیقت می‌ریزد و تشنه‌گان را سیراب می‌سازد.

درنگ:

امت هدایتگر، گروهی اندک از انبیا و صالحان هستند که با تمسک به حق، دیگران را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازند و عدالت را در جامعه جاری می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه ۱۸۱ سوره آل عمران، نقش امت هدایتگر را به‌عنوان الگویی برای اصلاح جامعه تبیین می‌کند. این گروه، با هدایت به سوی حق و اجرای عدالت، چونان ستون‌هایی استوار در بنای جامعه صالح ایستاده‌اند. این آیه، انسان را به تأمل در نقش خود در هدایت و عدالت‌ورزی دعوت می‌کند.

بخش سوم: استدراج و گمراهی تدریجی

تبیین آیه ۱۸۲ سوره آل عمران

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ

و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به‌تدریج از جایی که نمی‌دانند گرفتارشان می‌کنیم.

این آیه، چونان هشداری تکان‌دهنده، به فرایند استدراج اشاره دارد؛ فرایندی که در آن گمراهان، به‌تدریج و بدون آگاهی، به سوی هلاکت پیش می‌روند. استدراج، گویی که سفری در تاریکی است که مسافر از مقصد خود بی‌خبر است. در این درس‌گفتار، با تمثیل‌هایی چون سفید شدن ریش یا کاهش توان جسمی، استدراج به پیری و مرگ ناآگاهانه تشبیه شده است. انسان، گاه چونان مسافری در ماشینی است که به سوی مقصدی نامعلوم می‌رود و در خواب غفلت، از گذر عمر خود بی‌خبر می‌ماند.

آیه بعدی، «وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» (و به آن‌ها مهلت می‌دهم، همانا حیله من استوار است)، بر مهلت الهی و حیله محکم خداوند تأکید دارد. این مهلت، بخشی از نقشه الهی است که گمراهان را در ناآگاهی نگه می‌دارد، گویی که پرده‌ای از غفلت بر چشمانشان کشیده شده است.

در این درس‌گفتار، با تمثیل‌هایی طنزآمیز، مانند جوانی که به زیبایی و غرور خود مغرور بود، استدراج به تصویر کشیده شده است. این جوان، که زمانی به قدرت و جذابیت خود می‌بالید، ناگهان خود را در آیینه پیری می‌بیند و از گذر عمر شگفت‌زده می‌شود. این تمثیل، چونان تلنگری است که انسان را به تأمل در ناپایداری دنیا و ضرورت بازگشت به خدا دعوت می‌کند.

همچنین، با اشاره به داستانی از جوانی که با غرور به همراه دوستی پزشک در سفری با ماشین، خود را آماده دفاع از خود می‌بیند، اما در پیری ناتوانی خود را درمی‌یابد، استدراج به‌عنوان فرایندی تدریجی و غافلگیرکننده توصیف شده است. این داستان، گویی که حکایتی است از ناپایداری غرور و قدرت انسانی در برابر اراده الهی.

درنگ:

استدراج، فرایندی تدریجی و ناآگاهانه است که گمراهان را به سوی هلاکت می‌برد. این فرایند، نتیجه حیله استوار الهی است که انسان را از غفلت به سوی بیداری دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

آیه ۱۸۲ سوره آل عمران، هشداری است به انسان که از غفلت و تکذیب آیات الهی بپرهیزد. استدراج، چونان جریانی آرام اما ویرانگر، گمراهان را به سوی هلاکت می‌برد. این آیه، انسان را به بیداری و تسلیم در برابر ربوبیت الهی دعوت می‌کند تا از دام غفلت رهایی یابد.

بخش چهارم: حیله الهی و ضرورت تسلیم

تبیین حیله الهی

در ادامه آیات، عبارت «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» (همانا حیله من استوار است) چونان صاعقه‌ای بر قلب آدمی فرود می‌آید. خداوند خود را حیله‌گری وارسته معرفی می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند از نقشه‌های او آگاه شود یا در برابرش مقاومت کند. این حیله، در مهلت دادن به گمراهان و استدراج آنان آشکار می‌شود، گویی که خداوند با نخی نامرئی، انسان را به سوی سرنوشتش هدایت می‌کند.

در این درس‌گفتار، با تمثیل گرگین میلاد در داستان فردوسی، ناتوانی انسان در برابر حیله الهی به تصویر کشیده شده است. گرگین، که با غرور به میدان رفت، در برابر حریف ناتوان ماند، گویی که انسان در برابر قدرت الهی، چونان برگی در برابر طوفان است. این تمثیل، انسان را به تواضع و تسلیم در برابر خدا دعوت می‌کند.

انسان، در برابر این حیله الهی، باید به سجده افتد و از خداوند بخواهد که او را در دام حیله خویش گرفتار نسازد. این درس‌گفتار، با بیانی عمیق، انسان را به روراستی با خدا دعوت می‌کند و می‌آموزد که هرگونه زرنگی در برابر اراده الهی، چونان تلاش برای نگاه داشتن آب در مشت است.

درنگ:

حیله الهی، استوار و غیرقابل درک است. انسان باید با تواضع و تسلیم، خود را از دام غرور و زرنگی در برابر خدا رهایی بخشد.

دعوت به تسلیم

این درس‌گفتار، انسان را به روراستی و تسلیم در برابر خدا دعوت می‌کند و هشدار می‌دهد که زرنگی در برابر خدا بی‌فایده است. انسان باید خود را به خدا بسپارد و از خودبزرگ‌بینی پرهیز کند، زیرا همه چیز از خداست و انسان در برابر او ناتوان است. این دعوت، گویی که فراخوانی است به سوی دریای بی‌کران رحمت الهی، که در آن جز تسلیم راهی نیست.

جمع‌بندی بخش چهارم

حیله الهی، چونان نقشه‌ای است که انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند، اما تنها با تسلیم و تواضع می‌توان از آن رهایی یافت. این بخش، انسان را به تأمل در ناتوانی خود در برابر قدرت الهی دعوت می‌کند و راه سعادت را در تسلیم به ربوبیت او می‌داند.

بخش پنجم: نقد فرهنگ عزاداری و گمراهی تاریخی

نقد فرهنگ عزاداری

این درس‌گفتار، با نگاهی نقادانه به فرهنگ عزاداری، بر ضرورت بازگشت به توحید تأکید دارد. گریه‌های بی‌مورد برای اولیا، مانند امام حسین یا حضرت زهرا، مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا آنان در بهشت برین‌اند و نیازی به گریه ندارند. این گریه‌ها، گاه برای منافع شخصی، چونان نقابی برای پنهان کردن حقیقت، به کار می‌روند. این نقد، گویی که دعوتی است به بازنگری در آیین‌هایی که از اصل توحید دور شده‌اند.

به جای گریه‌های افراطی، باید به حقیقت وجود اولیا تأمل کرد. آنان، چونان ستارگان هدایت، به کمال رسیده‌اند و نیازی به سوگواری ندارند. این درس‌گفتار، با اشاره به این که اولیا در بهشت با شادی و سعادت‌اند، گریه‌های بی‌مورد را چونان زنجیری می‌داند که انسان را از حقیقت توحید بازمی‌دارد.

گمراهی تاریخی

این درس‌گفتار، با تأمل در تاریخ، به انحرافاتی اشاره دارد که دین را از مسیر اصلی خود دور کرده است. افراط در ولایت، گاه خدا را به حاشیه رانده و مردم را به گمراهی کشانده است. این انحرافات، چونان علف‌های هرزی هستند که در باغ دین روییده‌اند و باید با بازگشت به توحید، ریشه‌کن شوند.

با تأکید بر «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» و «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»، انسان به تمرکز بر خدا و دوری از شرک دعوت شده است. این دعوت، گویی که فراخوانی است به سوی سرچشمه زلال حقیقت، که جز با توحید نمی‌توان به آن رسید.

در این درس‌گفتار، با اشاره به تاریخ و انحرافات برخی از جریان‌ها، تأکید شده که گمراهی تاریخی، نتیجه دوری از حقیقت توحید است. این انحرافات، گاه به نام علم دینی صورت گرفته و انسان را از مسیر حق دور کرده است. این نقد، به مثابه هشداری است به علم دینی که باید در خدمت توحید باشد و نه در خدمت خودبزرگ‌بینی.

درنگ:

فرهنگ عزاداری افراطی و انحرافات تاریخی، خدا را به حاشیه رانده است. بازگشت به توحید و تمرکز بر «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ»، راه رهایی از گمراهی است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد فرهنگ عزاداری و گمراهی تاریخی، انسان را به بازنگری در باورها و اعمال خود دعوت می‌کند. تأکید بر توحید و دوری از شرک، چونان کلیدی است که قفل‌های غفلت را می‌گشاید و انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

بخش ششم: تأملات عرفانی و الهیاتی

عشق الهی و عاشق‌کشی

در این درس‌گفتار، با زبانی عرفانی، به مفهوم عشق الهی و عاشق‌کشی پرداخته شده است. خداوند، چونان عاشق‌کشی است که عاشقان خود را در آغوش حقیقت می‌گیرد. این عاشق‌کشی، نه از سر خشم، که از سر رحمت است، گویی که خداوند عاشقان را از دنیا به سوی خود فرا می‌خواند.

با اشاره به امام حسین (ع)، تأکید شده که اولیا، چونان شمع‌هایی هستند که در راه خدا فدا شدند و نیازی به گریه ندارند. آنان، در بهشت برین، با شادی و سعادت‌اند و گریه‌های ما، گاه از سر غفلت است. این تأمل، گویی که دعوتی است به سوی درک حقیقت عاشقی و فدا شدن در راه خدا.

در این درس‌گفتار، با بیانی عمیق، تأکید شده که تنها خدا راست است و هرچه جز اوست، چونان سایه‌ای ناپایدار است. این حقیقت، با اشاره به «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» و «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»، چونان نوری است که تاریکی‌های غفلت را می‌زداید.

درنگ:

عشق الهی، انسان را به سوی حقیقت می‌کشاند. اولیا، چونان شمع‌هایی در راه خدا فدا شده‌اند و گریه‌های بی‌مورد، انسان را از درک این حقیقت بازمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأملات عرفانی، انسان را به سوی عشق الهی و تسلیم در برابر خدا دعوت می‌کند. حقیقت عاشقی، در فدا شدن برای خداست و گریه‌های بی‌مورد، گاه مانعی در برابر این حقیقت است.

نتیجه‌گیری کلی

تفسیر آیات ۱۸۰ تا ۱۸۲ سوره آل عمران، چونان دری گران‌بها، درس‌هایی عمیق درباره توحید، هدایت، و استدراج به انسان می‌آموزد. اسمای حسنی، منحصر به ذات الهی است و اولیا تنها مظهر این اسما هستند. امت هدایتگر، گروهی اندک‌اند که به سوی حقیقت رهنمون می‌شوند و عدالت را جاری می‌کنند. استدراج، هشداری است به گمراهان که در غفلت به سوی هلاکت می‌روند. حیله الهی، انسان را به تسلیم و تواضع دعوت می‌کند و نقد فرهنگ عزاداری و گمراهی تاریخی، راه را به سوی توحید باز می‌کند. این آیات، چونان آیینه‌ای روشن، انسان را به تأمل در حقیقت وجود خود و بازگشت به خدا فرا می‌خوانند.

این نوشتار، با زبانی فاخر و تأمل‌برانگیز، کوشیده است تا پیام‌های ژرف این آیات را به خواننده منتقل کند. امید است که این تأملات، چونان نوری در دل‌ها، راه را به سوی حقیقت هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی