در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1367

متن درس

 

تفسیر: درآمدی بر فهم توحیدی آیات ۲۰۱ تا ۲۰۴ سوره اعراف

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۶۷)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال و بی‌کران، حقیقت را به قلب‌های آماده و پاک هدایت می‌کند. آیات ۲۰۱ تا ۲۰۴ سوره اعراف، با تبیین رابطه انسان با وحی، تقوا، و وسوسه‌های شیطانی، راهی به سوی توحید ناب می‌گشایند. این نوشتار، با تأمل در این آیات، کوشیده است تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم عمیق الهی را در قالبی منسجم و متناسب با فضای علمی ارائه دهد. هدف آن است که با نگاهی ژرف به نقش قرآن کریم به‌عنوان داعی وصول، مخاطب را به تأمل در حقیقت وحی و ضرورت انس با آن دعوت کند.

بخش یکم: تقوا، سپری در برابر وسوسه‌های شیطانی

آیه ۲۰۱: یاد خدا و بصیرت

﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾
به‌راستی کسانی که تقوا پیشه کرده‌اند، هنگامی که وسوسه‌ای از شیطان به آن‌ها رسد، خدا را یاد می‌کنند و ناگاه بینا می‌شوند.

این آیه، تقوا را چونان سپری استوار در برابر نفوذ شیطان معرفی می‌کند. تقوا، که ریشه در آگاهی و خویشتن‌داری دارد، انسان را از تاریکی وسوسه به سوی نور بصیرت رهنمون می‌شود. هنگامی که شیطان، با وسوسه‌های پنهان، ذهن و قلب انسان را هدف می‌گیرد، یاد خدا چونان کلیدی گشاینده، قفل‌های غفلت را می‌گشاید. این یادآوری، که با ذکر الهی همراه است، انسان را از بند توهمات شیطانی آزاد کرده و او را به آگاهی و بینایی می‌رساند.

درنگ: تقوا، با ایجاد سپری معنوی، انسان را از وسوسه‌های شیطان حفظ می‌کند و یاد خدا، راهگشای بصیرت و آگاهی است.

تذکر، که در این آیه به‌عنوان ابزار رهایی از وسوسه معرفی شده، فراتر از ذکر زبانی است. این تذکر، تأملی عمیق در ذات الهی و بازگشت به حقیقت توحید است. انسان متقی، با این یادآوری، از تاریکی گمراهی به روشنایی معرفت رهنمون می‌شود، گویی که از خوابی گران بیدار شده و حقیقت را با چشمان قلب می‌بیند.

نفوذ شیطان و نقش استعاذه

عبارت «طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ» به نفوذ پنهان و تدریجی شیطان در ذهن، قلب، و روح انسان اشاره دارد. این نفوذ، گاه چنان ظریف است که انسان بی‌خبر از آن، در دام گمراهی گرفتار می‌شود. شیطان، با وسوسه‌هایی که به ذهن و قلب انسان راه می‌یابد، او را از مسیر توحید و اخلاق دور می‌سازد. اما استعاذه، پناه بردن به خدا، چونان دیواری استوار، این نفوذ را خنثی می‌کند. انسان با گفتن «أعوذ بالله» نه‌تنها از شر شیطان، بلکه از هر آنچه او را از خدا دور می‌کند، در امان می‌ماند.

درنگ: استعاذه، چونان پناهگاهی امن، انسان را از نفوذ شیطان در امان نگه می‌دارد و او را به سوی طهارت معنوی هدایت می‌کند.

بخش دوم: گمراهی شیاطین و اخوان آن‌ها

آیه ۲۰۲: مداومت شیاطین در گمراهی

﴿وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ﴾
و برادرانشان آن‌ها را در گمراهی یاری می‌دهند و سپس کوتاهی نمی‌کنند.

این آیه، به نقش اخوان شیاطین، اعم از جن و انس، در گمراه ساختن انسان اشاره دارد. این همدستان شیطان، با مداومت و پشتکار، انسان را به سوی توهم و انحراف می‌کشانند. عبارت «ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ» بر این حقیقت تأکید دارد که شیاطین، در کار خود هیچ‌گاه سستی نمی‌ورزند. آن‌ها، چونان شکارچیانی خستگی‌ناپذیر، با تمام توان به دنبال گمراهی انسان هستند. این مداومت، لزوم هوشیاری دائم و تذکر مداوم را برای انسان به تصویر می‌کشد.

درنگ: شیاطین و اخوان آن‌ها، با مداومت در گمراهی، انسان را از توحید و حقیقت دور می‌کنند، اما هوشیاری و تذکر، سپری در برابر این هجوم است.

این آیه، انسان را به تأمل در محیط پیرامون خود دعوت می‌کند. گاه، گمراهی نه از شیطان جن، بلکه از انسان‌هایی نشأت می‌گیرد که با فریب و توهم، دیگران را به سوی انحراف می‌کشانند. این اخوان، با ظاهری فریبنده، انسان را به سوی تاریکی می‌برند، مگر آنکه او با تذکر و استعاذه، خود را از این دام برهاند.

بخش سوم: تبعیت پیامبر از وحی

آیه ۲۰۳: وحی، تنها سرچشمه هدایت

﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾
و چون آیه‌ای برایشان نیاوری، گویند: چرا آن را خود به دست نیاوردی؟ بگو: من تنها از آنچه از پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم. این [قرآن کریم] بصیرت‌هایی از پروردگارتان و هدایت و رحمتی است برای قومی که ایمان می‌آورند.

این آیه، با تأکید بر تبعیت کامل پیامبر از وحی، هرگونه خودمحوری را نفی می‌کند. پیامبر، حتی در مقام ختمی مرتبت، هیچ دخل و تصرفی در وحی ندارد و تنها تابع امر الهی است. این تبعیت، نشانه توحید ناب در رسالت است. قرآن کریم، به‌عنوان بصائر، هدایت، و رحمت، تنها برای کسانی اثرگذار است که با ایمان و انس به آن روی آورند.

درنگ: پیامبر، با تبعیت محض از وحی، الگویی برای توحید ناب است. قرآن کریم، چونان بصائر و هدایت، تنها با ایمان و انس، انسان را به حقیقت می‌رساند.

ادعاهای خودسرانه، که گاه در قالب عناوین بزرگ و بی‌پشتوانه مطرح می‌شوند، نشانه دوری از توحید و افتادن در دام خودشیفتگی است. این آیه، با تأکید بر تبعیت پیامبر از وحی، هرگونه ادعای مستقل از خدا را باطل می‌شمارد. قرآن کریم، به‌عنوان منبع بصیرت و رحمت، انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند، اما این هدایت، مشروط به ایمان و پذیرش قلبی است.

بخش چهارم: انس با قرآن کریم و داعی وصول

آیه ۲۰۴: استماع و انصات

﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾
و هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، به آن گوش فرا دهید و خاموش باشید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.

این آیه، انسان را به استماع و انصات قرآن کریم دعوت می‌کند. استماع، پذیرش قلبی و دقیق آیات است، و انصات، آرامش درونی و تمرکز بر وحی، که انسان را به رحمت الهی می‌رساند. قرآن کریم، چونان باری سنگین و ارزشمند، نیازمند طهارت، توجه، و آمادگی قلبی است. همان‌گونه که گلدانی پر از خاک و آب، سنگین و نیازمند مراقبت است، قرآن کریم نیز با وزن معنوی خود، قلب را به سوی طهارت و معرفت سوق می‌دهد.

درنگ: استماع و انصات، دو بال پرواز به سوی رحمت الهی‌اند. قرآن کریم، با وزن معنوی خود، تنها با طهارت و توجه، قلب را به حقیقت متصل می‌کند.

انصات، فراتر از سکوت ظاهری، آرامش قلبی و تمرکز بر وحی است. این آرامش، که با طهارت و اخلاص همراه است، انسان را از پراکندگی ذهن و آشوب درون به سوی وحدت و توحید رهنمون می‌شود. قرآن کریم، اگر با این آمادگی خوانده شود، چونان چشمه‌ای جوشان، برکت و خیر را به قلب انسان سرازیر می‌کند.

قرآن کریم، داعی وصول

قرآن کریم، به‌عنوان داعی وصول، انگیزه و وسیله‌ای است که انسان را به حقیقت و توحید می‌رساند. اما این نقش، تنها زمانی آشکار می‌شود که انسان با اعتقاد و طهارت به آن روی آورد. اگر قرآن کریم به کاغذ و مرکب تقلیل یابد، مانند گلدانی پلاستیکی، بی‌نیاز از مراقبت اما خالی از حیات است. انسان، با انس و استماع، می‌تواند از این کاغذ و مرکب، به حقیقت وحی دست یابد، گویی که از پوسته‌ای ظاهری به گوهر درون راه می‌یابد.

درنگ: قرآن کریم، چونان داعی وصول، تنها با اعتقاد و طهارت، انسان را به حقیقت و توحید متصل می‌کند.

تجربه زیسته راوی، که از تلاش برای انس با قرآن کریم سخن می‌گوید، نشان‌دهنده اشتیاق به فهم و عمل به وحی است. این تلاش، حتی با زحمت و دشواری، انسان را به سوی توحید و حقیقت رهنمون می‌شود. دعا برای محشور شدن با قرآن کریم، نشانه این اشتیاق است که انسان، با انس و معارفه، از غفلت و تاریکی به سوی نور و رحمت رهنمون گردد.

بخش پنجم: نقد انحرافات و خودمحوری

خودشیفتگی و دوری از توحید

ادعاهای خودسرانه، که گاه در قالب عناوین بزرگ و بی‌پشتوانه مطرح می‌شوند، نشانه دوری از توحید و افتادن در دام خودشیفتگی است. این ادعاها، که ریشه در خودمحوری دارند، انسان را آلت دست شیطان می‌کنند. عالمان دینی، با تأکید بر تبعیت از وحی، هرگونه ادعای مستقل از خدا را نفی می‌کنند. این نقد، انسان را به تأمل در نیت و رفتار خود دعوت می‌کند، تا از دام خودشیفتگی رهایی یابد.

درنگ: خودشیفتگی و ادعاهای خودسرانه، نشانه شرک عملی و دوری از توحید است. تبعیت از وحی، تنها راه رهایی از این انحراف است.

نقد تقلیل قرآن کریم به کاغذ و مرکب

دیدن قرآن کریم به‌عنوان کاغذ و مرکب، نشانه دوری از داعی وصول و فقدان طهارت قلبی است. قرآن کریم، فراتر از ظاهر مادی، حامل وحی الهی است. هنگامی که انسان با بی‌اعتنایی یا سوءاستفاده، مانند قسم دروغین، به قرآن کریم می‌نگرد، از حقیقت آن محروم می‌شود. این تقلیل، مانند آن است که گوهری گران‌بها را به سنگریزه‌ای بی‌ارزش فروکاهیم.

درنگ: تقلیل قرآن کریم به کاغذ و مرکب، نشانه جهل و دوری از حقیقت وحی است. انس و طهارت، کلید فهم حقیقت قرآن کریم است.

انحرافاتی که از سوءاستفاده از قرآن کریم، مانند قسم دروغین یا بی‌احترامی به آن، نشأت می‌گیرند، نتیجه فقدان اعتقاد و طهارت است. انسان، با آزمایش قلب خود در برابر قرآن کریم، می‌تواند میزان داعی وصول خود را بسنجد. اگر این داعی وجود نداشته باشد، قرآن کریم، مانند هر کتاب دیگر، بی‌اثر می‌ماند.

بخش ششم: ضرورت طهارت و انس با قرآن کریم

طهارت، شرط فهم وحی

طهارت قلبی و جسمی، شرط لازم برای انس با قرآن کریم و درک حقیقت وحی است. بدون این طهارت، قرآن کریم به کاغذ و مرکب تقلیل می‌یابد و اثری در قلب انسان بر جای نمی‌گذارد. همان‌گونه که گلدانی سنگین، نیازمند مراقبت و توجه است، قرآن کریم نیز با وزن معنوی خود، قلب را به سوی طهارت و معرفت سوق می‌دهد.

درنگ: طهارت قلبی و جسمی، شرط لازم برای انس با قرآن کریم و درک حقیقت وحی است.

انسان، با استماع و انصات، می‌تواند از ظاهر قرآن کریم به باطن آن راه یابد. این انس، مانند آبی زلال، قلب را از آلودگی‌ها شست‌وشو می‌دهد و انسان را به سوی رحمت و هدایت الهی رهنمون می‌شود. اما این امر، نیازمند آمادگی، اخلاص، و توجه است، گویی که باغبانی با دقت و حوصله، گلی را پرورش می‌دهد.

جمع‌بندی بخش ششم

طهارت و انس با قرآن کریم، دو بال پرواز به سوی حقیقت‌اند. انسان، با آمادگی قلبی و تمرکز بر وحی، می‌تواند از ظاهر مادی قرآن کریم به باطن آن راه یابد. این انس، نه‌تنها انسان را از گمراهی شیطان حفظ می‌کند، بلکه او را به نور توحید و رحمت الهی متصل می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

آیات ۲۰۱ تا ۲۰۴ سوره اعراف، با تبیین نقش تقوا، تذکر، و تبعیت از وحی، انسان را به سوی توحید ناب و انس با قرآن کریم دعوت می‌کنند. تقوا، سپری در برابر وسوسه‌های شیطان است، و تذکر، کلید بصیرت و آگاهی. شیاطین، با مداومت در گمراهی، انسان را از حقیقت دور می‌کنند، اما استعاذه و انس با قرآن کریم، این اثر را خنثی می‌کند. پیامبر، با تبعیت کامل از وحی، الگویی برای توحید ناب ارائه می‌دهد، و قرآن کریم، به‌عنوان بصائر، هدایت، و رحمت، تنها با ایمان و طهارت، انسان را به حقیقت می‌رساند. نقد خودمحوری و تقلیل قرآن کریم به کاغذ و مرکب، ضرورت آمادگی قلبی و انس با وحی را نشان می‌دهد. این نوشتار، با تأمل در این آیات، کوشیده است تا مخاطب را به سوی فهمی عمیق‌تر از توحید، تقوا، و انس با قرآن کریم هدایت کند.

انسان، با استماع و انصات، می‌تواند از ظاهر قرآن کریم به باطن آن راه یابد، گویی که از پوسته‌ای سخت به گوهری درخشان دست می‌یابد. این راه، نیازمند طهارت، اخلاص، و توجه است، و تنها با این آمادگی است که قرآن کریم، چونان چشمه‌ای جوشان، قلب را از برکت و رحمت لبریز می‌کند.

با نظارت صادق خادمی