در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1381

متن درس

 

تفسیر: تأملاتی توحیدی در آیات سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۸۱)

دیباچه

قرآن کریم، چشمه‌سار زلال معرفت و هدایت، در آیات خویش انسان را به سوی حقیقت توحید فرا می‌خواند. سوره آل عمران، به‌ویژه آیه ۱۵۲، با بیانی ژرف و بصیرت‌بخش، رابطه میان فعل انسانی و اراده الهی را به تصویر می‌کشد. این نوشتار، با تأمل در این آیه و بهره‌گیری از درس‌گفتارهای عالمانه، می‌کوشد تا لایه‌های معرفتی توحید افعالی را در قالبی نظام‌مند و با زبانی روشن و متین تبیین نماید. هدف آن است که خواننده با تأمل در این آیات، به درک عمیق‌تری از نقش خویش در نظام هستی و وابستگی تمامی افعال به قدرت بی‌کران الهی دست یابد.

بخش یکم: توحید افعالی و نفی فاعلیت مستقل انسانی

تبیین آیه و مفهوم توحید افعالی

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ
شما آنان را نکشتید، بلکه خداوند آنان را کشت.

این آیه شریفه، با صراحت و بلاغت، نقش مستقل انسان در فعل قتل را نفی می‌کند و آن را به اراده و قدرت بی‌منتهای الهی نسبت می‌دهد. مؤمنان در میدان نبرد، هرچند به ظاهر عامل قتل دشمنان بودند، اما حقیقت این فعل به خداوند بازمی‌گردد، گویی دستان مؤمنان تنها ابزاری در دست مشیت الهی بوده‌اند. این بیان، چون آیینه‌ای شفاف، حقیقت توحید افعالی را بازمی‌تاباند که هر حرکتی در عالم، از کوچک‌ترین گام تا عظیم‌ترین پیروزی، در پرتو اراده الهی تحقق می‌یابد.

این نفی فاعلیت مستقل، نه برای انکار تلاش مؤمنان، بلکه برای تعلیم فروتنی و دوری از خودبزرگ‌بینی است. پیروزی در جنگ‌هایی چون بدر یا احد، نه به سبب قدرت نظامی یا مهارت رزمی، بلکه به مشیت الهی وابسته است. این مفهوم، چون ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت، مؤمن را به سوی اصل «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِٱللَّهِ» هدایت می‌کند که هر حول و قوه‌ای از آنِ خداوند است.

درنگ: توحید افعالی، بنیان معرفت قرآنی است که انسان را از غرور و خودستایی برحذر می‌دارد و او را به سوی فروتنی در برابر اراده الهی فرا می‌خواند.

استعاره فاز و نول: تبیین فلسفی فاعلیت الهی

برای تبیین این مفهوم، از استعاره‌ای برگرفته از علم برق بهره گرفته شده است: «فاز» و «نول». فاز، به‌سان نیروی محرکه و حیات‌بخش، نماد فاعلیت حقیقی الهی است، در حالی که نول، به‌مثابه ابزار یا اسباب ظاهری، نقش انسان را در افعال نشان می‌دهد. انسان، با اراده و اختیار خویش، تنها معد (ابزار) تحقق اراده الهی است، اما نیروی اصلی، چون رودی خروشان، از مبدأ الهی سرچشمه می‌گیرد.

این استعاره، که در درس‌گفتارها با بیانی ساده و ملموس ارائه شده، نشان می‌دهد که اراده، اختیار و نیت انسانی، هرچند ارزشمند، تنها در سایه مشیت الهی معنا می‌یابد. همان‌گونه که در جریان برق، نول بدون فاز بی‌اثر است، افعال انسانی نیز بدون اراده الهی به سرانجام نمی‌رسد. این مفهوم، انسان را به تواضع در برابر قدرت بی‌کران الهی دعوت می‌کند و او را از ادعای فاعلیت مستقل بازمی‌دارد.

بخش دوم: نقش پیامبر اکرم (ص) در پرتو توحید افعالی

تفسیر آیه در خطاب به پیامبر

وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ ۚ
و چون [ریگ] افکندی، تو نیفکندی، بلکه خداوند افکند.

این بخش از آیه، با خطابی مستقیم به پیامبر اکرم (ص)، به واقعه‌ای در جنگ بدر اشاره دارد که ایشان خاک یا ریگ به سوی دشمنان پرتاب کردند. قرآن کریم، با بیانی پارادوکسیکال، می‌فرماید: «تو افکندی، اما تو نیفکندی.» این تناقض ظاهری، چون کلیدی به سوی حقیقت، تمایز میان فاعلیت ظاهری و فاعلیت حقیقی را آشکار می‌سازد. پیامبر، به‌عنوان معد، عملی ظاهری انجام داد، اما فاعل حقیقی، خداوند بود که اثر این فعل را به پیروزی مؤمنان بدل ساخت.

این خطاب، حتی شأن والای پیامبر را در برابر اراده الهی فروتن نشان می‌دهد. گویی قرآن کریم، با این بیان، پیامبر را چون آیینه‌ای برای مؤمنان قرار داده تا دریابند که حتی والامقام‌ترین انسان نیز در برابر قدرت الهی، تنها ابزاری در دست مشیت اوست.

درنگ: خطاب مستقیم به پیامبر اکرم (ص) در این آیه، او را الگویی برای توحید و فروتنی در برابر اراده الهی قرار می‌دهد، تا مؤمنان از او درس معرفت و اخلاص بیاموزند.

پیامبر به‌عنوان معد و نه فاعل مستقل

این آیه، با تأکید بر نقش پیامبر به‌عنوان معد، نشان می‌دهد که حتی افعال پیامبران، که برگزیدگان الهی‌اند، در چارچوب اراده خداوند تحقق می‌یابد. این مفهوم، نه‌تنها نفی تلاش پیامبر نیست، بلکه نشان‌دهنده عظمت او در تسلیم و انقیاد کامل به اراده الهی است. پیامبر، چون ستاره‌ای در آسمان هدایت، با عمل خویش مسیر را برای مؤمنان روشن می‌سازد، اما نور این هدایت از مبدأ الهی ساطع می‌شود.

بخش سوم: آزمون الهی و نقش مؤمنان در تحقق اراده خداوند

مفهوم بلاء حسن

وَلِيُبْلِيَ ٱلْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ
و تا مؤمنان را به آزمونی نیکو از جانب خود بیازماید.

این بخش از آیه، هدف از حضور مؤمنان در میدان نبرد را آشکار می‌سازد: آزمونی نیکو که خداوند برای رشد و تعالی معنوی آنان طراحی کرده است. این «بلاء حسن»، چون کوره‌ای است که طلا را از ناخالصی‌ها پالایش می‌دهد، مؤمنان را در مسیر هدایت و سعادت صیقل می‌زند. این آزمون، فرصتی است برای آشکار شدن ایمان، اخلاص و پایداری مؤمنان، اما تحقق آن، چون دیگر افعال، به اراده الهی وابسته است.

مؤمنان، در این فرآیند، چون ابزارهایی در دست خداوند، شریک در تحقق اراده او هستند. این مشارکت، نه به معنای فاعلیت مستقل، بلکه به معنای همکاری در سایه مشیت الهی است. خداوند، با این آزمون، مؤمنان را به سوی کمال هدایت می‌کند و پاداش تلاش‌هایشان را در قالب ثواب اخروی به آنان ارزانی می‌دارد.

صفات الهی سمیع و علیم

إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
بی‌گمان خداوند شنوای داناست.

این بخش از آیه، با تأکید بر دو صفت سمیع و علیم، آگاهی کامل خداوند از اعمال، نیات و استغاثه‌های بندگان را خاطرنشان می‌سازد. خداوند، چون ناظری بصیر، هر نجوای دل و هر حرکت دست را می‌بیند و می‌شنود. این آگاهی، مبنای عدالت الهی در پاداش و مجازات است و مؤمنان را به اخلاص در اعمال و اعتماد به خداوند فرا می‌خواند.

درنگ: صفات سمیع و علیم، اطمینان می‌دهند که خداوند از تمامی جزئیات اعمال و نیات بندگان آگاه است و این آگاهی، بنیان عدالت و رحمت الهی است.

بخش چهارم: نقد خودبزرگ‌بینی و دعوت به فروتنی

دوری از غرور و خودستایی

قرآن کریم، با تأکید بر اینکه «شما آنان را نکشتید، بلکه خداوند کشت»، مؤمنان را از افتخار به توانمندی‌های ظاهری خویش برحذر می‌دارد. این هشدار، چون نسیمی خنک، غبار غرور را از دل مؤمن می‌زداید و او را به سوی فروتنی در برابر قدرت الهی هدایت می‌کند. موفقیت‌ها، هرچند از مسیر تلاش انسانی به دست آیند، در نهایت به اراده خداوند وابسته‌اند.

این نقد، ریشه در فرهنگ توحیدی دارد که هرگونه خودمحوری را نفی می‌کند. انسان، چون مسافری در کاروان هستی، تنها با توکل و تسلیم به خداوند به مقصد می‌رسد. ادعای فاعلیت مستقل، چون سدی در برابر این مسیر، مانع از درک حقیقت توحید می‌شود.

بخش پنجم: معرفت قرآنی در برابر علوم صوری

تمایز معرفت قرآنی از علوم حوزوی

قرآن کریم، چون چشمه‌ای زلال، معرفتی را به انسان عرضه می‌کند که فراتر از علوم صوری چون صرف، نحو و فقه است. این معرفت، که ریشه در توحید، محبت و طهارت دارد، انسان را به سوی حقیقت و سعادت هدایت می‌کند. علوم حوزوی، هرچند ابزارهایی ارزشمند برای فهم متون دینی‌اند، اما بدون اتصال به معرفت توحیدی، نمی‌توانند به تنهایی به کمال اخروی منجر شوند.

این تمایز، چون خطی روشن، مرز میان دانش ظاهری و معرفت باطنی را مشخص می‌سازد. حوزه‌های علمی، برای آنکه به جایگاه واقعی خویش بازگردند، باید مرکزی برای پرورش ایمان، اخلاص و عمل صالح باشند، نه صرفاً محلی برای آموزش علوم صوری.

درنگ: معرفت قرآنی، فراتر از علوم صوری، با توحید، محبت و طهارت پیوند دارد و انسان را به سوی سعادت ابدی هدایت می‌کند.

نقد تأثیرات فرهنگی و تاریخی بر علوم دینی

درس‌گفتارها به تأثیر عوامل بیرونی در تحریف معارف دینی اشاره دارند. این عوامل، با ترویج علوم صوری و جدایی از روح دین، ایمان و اعتماد عمومی به معارف الهی را تضعیف کرده‌اند. در مقابل، معرفت قرآنی، چون خورشیدی درخشان، می‌تواند با تأکید بر توحید و عمل صالح، این تحریف‌ها را اصلاح کرده و ایمان را در جامعه احیا کند.

بخش ششم: طهارت و نان حلال در تعامل با قرآن کریم

اهمیت طهارت ظاهری و باطنی

تعامل با قرآن کریم، چون سفری معنوی، نیازمند طهارت ظاهری و باطنی است. نان حلال، وضو و اخلاص، چون کلیدهایی برای گشودن درهای معرفت قرآنی، انسان را به سوی فهم عمیق و ارتباط معنوی با این کتاب آسمانی هدایت می‌کنند. نان حلال، به‌مثابه نمادی از کسب مشروع، نشان‌دهنده تعهد به اصول اخلاقی در تمامی ابعاد زندگی است.

درنگ: طهارت و نان حلال، پیش‌نیازهای اساسی برای فهم و ارتباط معنوی با قرآن کریم‌اند و انسان را به سوی اخلاص و معرفت هدایت می‌کنند.

نقش اخلاص در فهم قرآن

اخلاص، چون نوری در دل مؤمن، مسیر فهم قرآن کریم را روشن می‌سازد. انسانی که با نیت خالص و قلب پاک به سوی قرآن می‌رود، گویی با ملائکه هم‌نشین می‌شود و از هدایت الهی بهره‌مند می‌گردد. این اخلاص، انسان را از دام خودبزرگ‌بینی و ریا رها ساخته و به سوی حقیقت توحید رهنمون می‌شود.

بخش هفتم: ضرورت اصلاح نظام آموزش علوم دینی

بازنگری در نظام آموزشی حوزه‌های علمی

علوم دینی، اگرچه ابزارهایی ارزشمند برای فهم متون الهی‌اند، اما بدون اتصال به معرفت قرآنی و عمل صالح، نمی‌توانند به تنهایی به تربیت عالمان متعهد منجر شوند. حوزه‌های علمی باید به جای تمرکز صرف بر علوم صوری، به پرورش ایمان، محبت و اعتماد عمومی بپردازند. این اصلاح، چون نسیمی روح‌بخش، می‌تواند حیاتی دوباره به نظام آموزش دینی ببخشد.

قرآن کریم، چون کتابی زنده و پویا، باید محور آموزش‌های دینی قرار گیرد. حوزه‌های علمی باید فضایی باشند که در آن، با نان حلال و طهارت، معرفت توحیدی پرورش یابد و عالمان دینی به‌عنوان الگوهایی از ایمان و اخلاص، اعتماد و محبت مردم را جلب کنند.

جمع‌بندی

تفسیر آیه ۱۵۲ سوره آل عمران، چون چراغی فروزان، حقیقت توحید افعالی را در برابر دیدگان مؤمنان قرار می‌دهد. این آیه، با بیانی روشن و ژرف، نقش انسان را به‌عنوان معد در تحقق اراده الهی تبیین می‌کند و او را از غرور و خودستایی برحذر می‌دارد. معرفت قرآنی، که ریشه در توحید، طهارت و اخلاص دارد، راهی است به سوی سعادت ابدی. حوزه‌های علمی، برای آنکه به جایگاه واقعی خویش بازگردند، باید این معرفت را محور آموزش‌های خویش قرار دهند و با پرورش عالمانی متعهد، ایمان و اعتماد را در جامعه احیا کنند. این نوشتار، با تأمل در این آیه و درس‌گفتارهای عالمانه، کوشیده است تا این مفاهیم را در قالبی نظام‌مند و با زبانی روشن و متین به خوانندگان عرضه نماید.

با نظارت صادق خادمی