متن درس
تفسیر: یادآوری نعمتهای الهی و رزق طیب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۸۷)
دیباچه
قرآن کریم، کتاب هدایت و نور، با آیات روشنگر خویش، انسان را به سوی معرفت و شکر نعمتهای الهی رهنمون میسازد. آیه ۲۶ سوره آلعمران، چون گوهری درخشان، مؤمنان را به تأمل در گذشته خویش، نعمتهای بیکران خداوند و اهمیت رزق طیب دعوت میکند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیه شریفه، در پی تبیین مفاهیم والای آن است تا خواننده را به درک ژرفتر از رابطه انسان با نعمتهای الهی و مسئولیت او در برابر این نعمتها هدایت کند. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و تحلیلهای دقیق، این متن درصدد است تا معانی این آیه را در قالبی روشن و نظاممند ارائه دهد.
یادآوری گذشته مؤمنان صدر اسلام
قرآن کریم با خطابی حکیمانه، مؤمنان را به یادآوری گذشتهای دعوت میکند که در آن از نظر کمیت و کیفیت در موضع ضعف بودند. این یادآوری، نهتنها برای عبرتآموزی، بلکه برای تقویت ایمان و شکر نعمتهای الهی است. آیه شریفه چنین میفرماید:
وَٱذْكُرُوٓا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِى ٱلْأَرْضِ
و به یاد آورید زمانی را که شما در زمین اندک و ناتوان بودید.
واژه «وَٱذْكُرُوٓا» چون مشعلی فروزان، ذهن مؤمنان را به سوی گذشتهای هدایت میکند که در آن، تعداد اندک (قلیل) و ضعف کیفی (مستضعفون) ویژگی بارز آنان بود. «قلیل» به کمیت اندک مؤمنان در صدر اسلام، بهویژه در دوره مکه، اشاره دارد، زمانی که تعداد اندکشان در برابر دشمنان قدرتمند، چون قریش، آنان را در موضع ضعف قرار داده بود. «مستضعفون» نیز به ناتوانی کیفی، از منظر قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی، دلالت دارد. این یادآوری، چون آینهای است که گذشته را پیش روی مؤمنان قرار میدهد تا نعمتهای کنونی را قدر دانند و به شکر الهی روی آورند.
درنگ: یادآوری گذشته، پلی است به سوی شکر نعمتهای الهی. مؤمنان صدر اسلام، با وجود کمیت اندک و ضعف کیفی، به مدد ایمان خویش، مشمول نعمتهای بیکران الهی شدند.
ترس از ربوده شدن و ناامنی مؤمنان
آیه شریفه در ادامه، به ترس و ناامنی مؤمنان در برابر دشمنان اشاره میکند:
تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ ٱلْنَّاسُ
میترسیدید که مردم شما را بربایند.
واژه «يَتَخَطَّفَكُمْ» چون تیری تیز، به وضعیت دشوار مؤمنان در مکه اشاره دارد، زمانی که در معرض ربوده شدن، اسارت و استثمار توسط قریش بودند. این ترس، ریشه در ضعف کمی و کیفی آنان داشت؛ تعداد اندکشان، توان رویارویی با دشمنان را از ایشان سلب کرده بود و ناتوانی اجتماعی و اقتصادی، آنان را در برابر فشارهای دشمنان آسیبپذیر ساخته بود. این وضعیت، چون سایهای سنگین، بر زندگی مؤمنان سایه افکنده بود و آنان را در هراس دائمی از اسارت و بردگی قرار داده بود.
نعمتهای الهی: پناه، یاری و رزق طیب
خداوند متعال، در پاسخ به این ضعف و ترس، سه نعمت بزرگ به مؤمنان عطا فرمود:
فَـَٔاوَىٰكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِۦ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ
پس شما را پناه داد و با یاری خود تأییدتان کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد.
پناه الهی
«فَـَٔاوَىٰكُمْ» به پناه دادن مؤمنان در مدینه پس از هجرت اشاره دارد. این نعمت، چون سایبانی استوار، مؤمنان را از طوفانهای مکه در امان داشت و به آنان اجازه داد تا در سایه امنیت، جامعهای ایمانی بنا کنند.
یاری الهی
«أَيَّدَكُم بِنَصْرِهِۦ» به پیروزیهای مؤمنان، مانند جنگ بدر، دلالت دارد که چون خورشیدی در آسمان ایمان، ضعف را به قدرت بدل کرد. این یاری، نشانهای از لطف بیکران الهی بود که مؤمنان را از ناتوانی به اقتدار رساند.
رزق طیب
«وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ» به رزقی پاک و حلال اشاره دارد که چون جویباری زلال، زندگی مؤمنان را سیراب کرد. رزق طیب، در مقابل رزق ناپاک، چون نانی که با گدایی یا حرام به دست آید، قرار دارد و نشانهای از کرامت الهی است.
درنگ: نعمتهای الهی، از پناه و یاری تا رزق طیب، چون بارانی رحمت، بر مؤمنان نازل شد تا آنان را از ضعف به اقتدار و از ترس به امنیت رهنمون سازد.
جمعبندی بخش
این بخش از آیه، چون نقشی برجسته بر لوح ایمان، نعمتهای الهی را به تصویر میکشد. پناه، یاری و رزق طیب، سه گوهر ارزشمندند که خداوند به مؤمنان عطا کرد تا آنان را از تاریکی ضعف به روشنایی اقتدار هدایت کند. این نعمتها، دعوتی است به شکر و تأمل در عظمت الهی.
مفهوم رزق طیب و تفاوت آن با رزق ناپاک
رزق طیب، چون گوهری نایاب، رزقی است که هم حلال باشد و هم بدون مشقت و زحمت غیرعادی به دست آید. این رزق، در مقابل رزق ناپاک قرار دارد که با دزدی، حرام یا سختی بسیار همراه است. رزق طیب، چون عسلی مصفا، نهتنها نیاز انسان را برآورده میکند، بلکه آرامش و کرامت به او میبخشد.
رزق ناپاک، چون غذایی آلوده، نتیجه گناه، ظلم یا نفاق است. این رزق، نهتنها ارزش معنوی ندارد، بلکه انسان را در چرخهای از بدبختی و محنت گرفتار میکند. قرآن کریم، رزق طیب را چون نعمتی کریم معرفی میکند که نشانه هدایت و تقواست.
درنگ: رزق طیب، چون جویباری پاک، زندگی مؤمن را سیراب میکند، در حالی که رزق ناپاک، چون سمی مهلک، روح و جسم او را آلوده میسازد.
عفاف و کفاف: معیارهای رزق طیب
عفاف و کفاف، دو بال پرواز به سوی رزق طیباند. عفاف، پاکی در رفتار و نیت است که انسان را از حرام و گناه دور میدارد. کفاف، رزقی است که نیاز انسان را بدون اسراف یا مشقت برآورده میکند. این دو اصل، چون دو ستون استوار، زندگی کریمانه را تضمین میکنند.
رزق طیب، نتیجه ایمان و تقواست. انسانی که از عفاف و کفاف بیبهره است، به رزق ناپاک گرفتار میشود. این رزق، چون آشغالی است که انسان را از کرامت الهی محروم میکند. خداوند، رزق را به اندازه عطا میکند، اما موانعی چون ظلم، گناه و ناپاکی، انسان را از بهرهمندی از رزق طیب بازمیدارد.
درنگ: عفاف و کفاف، چون دو کلید طلایی، درهای رزق طیب را به روی مؤمن میگشایند و او را از رزق ناپاک در امان میدارند.
نقد رزق ناپاک و تأثیر آن بر زندگی
رزق ناپاک، چون سایهای تاریک، زندگی انسان را در بر میگیرد. این رزق، که با ظلم، دزدی یا گناه به دست میآید، نهتنها ارزش معنوی ندارد، بلکه انسان را در چرخهای از بدبختی و محنت گرفتار میکند. قرآن کریم میفرماید:
وَمَٱ أَصَٱبَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَٱ كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ
و هر مصیبتی که به شما رسد، به سبب کارهایی است که دستهایتان فراهم آورده است.
این آیه، چون آینهای روشن، نشان میدهد که رزق ناپاک و مصیبتها، نتیجه اعمال نادرست انساناند. انسانی که به رزق ناپاک روی میآورد، از رزق طیب محروم میشود و در تاریکی گناه و محنت گرفتار میگردد.
مرگ اخترامی در برابر مرگ طبیعی
مرگ، چون دروازهای به سوی عالم دیگر، در دو گونه طبیعی و اخترامی تقسیم میشود. مرگ طبیعی، که به تقدیر الهی و به دست عزرائیل رخ میدهد، پایان عمر طبیعی انسان است. اما مرگ اخترامی، نتیجه اعمال نادرست انسان، مانند ظلم، گناه یا حوادث غیرطبیعی چون تصادف و بیماریهای ناشی از فساد است.
مرگ اخترامی، چون طوفانی ناگهانی، عمر انسان را پیش از پایان طبیعی آن قطع میکند. این مرگها، به عزرائیل مربوط نیست، بلکه نتیجه انتخابهای نادرست انسان است. انسانی که رزق ناپاک میخورد یا در گناه غوطهور است، ممکن است به مرگ اخترامی گرفتار شود.
درنگ: مرگ اخترامی، چون سایهای از اعمال نادرست، انسان را از عمر طبیعی محروم میکند، در حالی که مرگ طبیعی، نشانهای از تقدیر الهی است.
رزق و مرگ بهعنوان معیار ایمان
رزق و مرگ، چون دو آینه، وضعیت ایمان و تقوای انسان را بازتاب میدهند. رزق طیب و مرگ طبیعی، نشانهای از ایمان و تقواست، در حالی که رزق ناپاک و مرگ اخترامی، نتیجه دوری از هدایت الهی است. انسان میتواند از رزق خویش بفهمد که آیا در مسیر تقوا گام برمیدارد یا در وادی گناه گرفتار است.
انسانی که رزق طیب میخورد و با مرگ طبیعی از جهان میرود، چون ستارهای در آسمان ایمان میدرخشد. اما آنکه به رزق ناپاک روی میآورد و در مرگ اخترامی گرفتار میشود، در تاریکی گناه و نفاق فرو میرود.
درنگ: رزق و مرگ، چون دو میزان، ایمان و تقوای انسان را میسنجند و او را به تأمل در اعمالش دعوت میکنند.
شکر نعمت بهعنوان هدف رزق طیب
هدف از اعطای نعمتهای الهی، شکرگذاری است. آیه شریفه میفرماید:
لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
تا شاید سپاس گزاردید.
شکر، چون گلی معطر، نشانه معرفت و ایمان است. این شکر، نهتنها با زبان، بلکه با عمل صالح و دوری از گناه محقق میشود. انسانی که نعمتهای الهی را با شکر پاس میدارد، به سعادت و کمال نزدیکتر میشود.
نقد وضعیت کنونی جامعه اسلامی
جامعه اسلامی امروز، هرچند از نظر کمیت فزونی یافته و تعداد آن به بیش از یک میلیارد نفر رسیده است، اما از نظر کیفی، همچنان در موضع ضعف قرار دارد. این ضعف، نه به دلیل کمبود تعداد، بلکه به سبب فقدان قدرت، ثروت و تأثیرگذاری در عرصه جهانی است.
علم دینی، که باید چراغ راه جامعه اسلامی باشد، گاه در سایه نفاق و دوری از ایمان خالص، از اثرگذاری لازم بازمانده است. این ضعف، چون سدی در برابر بهرهمندی از رزق طیب، جامعه اسلامی را از اقتدار و کرامت محروم کرده است. بازگشت به معارف قرآنی و تقویت ایمان، راه رهایی از این وضعیت است.
درنگ: جامعه اسلامی، با وجود کثرت کمی، از ضعف کیفی رنج میبرد. بازگشت به ایمان خالص و معارف قرآنی، راه نجات از این ضعف است.
جمعبندی بخش
این بخش، چون آینهای، وضعیت کنونی جامعه اسلامی را در برابر صدر اسلام قرار میدهد. ضعف کیفی، نتیجه دوری از ایمان و تقواست، و بازگشت به رزق طیب و شکر نعمت، راه رسیدن به اقتدار و کرامت است.
نتیجهگیری
تفسیر آیه ۲۶ سوره آلعمران، چون چراغی فروزان، راه هدایت را به مؤمنان نشان میدهد. این آیه، با یادآوری ضعف گذشته مؤمنان، نعمتهای الهی را به تصویر میکشد و شکرگذاری را هدف این نعمتها میداند. رزق طیب، عفاف و کفاف، و مرگ طبیعی، نشانههای ایمان و تقوا هستند، در حالی که رزق ناپاک و مرگ اخترامی، نتیجه گناه و انحرافاند. جامعه اسلامی امروز، برای رهایی از ضعف کیفی، نیازمند بازگشت به معارف قرآنی و تقویت ایمان است. این تفسیر، دعوتی است به تأمل در نعمتهای الهی و خودسازی برای رسیدن به سعادت.
با نظارت صادق خادمی