متن درس
تفسیر آیه هجدهم سوره یونس: تأمل در ظلم عظیم افترا و تکذیب آیات الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۱۹)
دیباچه
آیه هجدهم سوره یونس از قرآن کریم، چونان آیینهای روشن، حقیقت ظلم عظیم افترا به خداوند متعال و تکذیب آیات الهی را بازمیتاباند. این آیه، با زبانی رسا و بیانی متعالی، انسان را به تأمل در گناهان باطنی، بهویژه نفاق و خودبزرگبینی، دعوت میکند و از ناکامی قطعی کسانی سخن میگوید که با آگاهی و عناد، حقیقت را تحریف یا انکار میکنند. درسگفتار حاضر، با نگاهی عمیق به این آیه، به تبیین مفاهیم افترا و تکذیب پرداخته و با تمایز میان این دو، بر شدت ظلم افترا و پیامدهای آن تأکید دارد. این نوشتار، با بهرهگیری از زبان فاخر پارسی و ساختاری منسجم، کوشیده است تا معانی والای این آیه را در قالبی روشن و وزین ارائه دهد، تا چون چراغی هدایتگر، راه را برای جویندگان حقیقت روشن سازد.
متن و ترجمه آیه
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ ٱفْتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِـَٔايَٰتِهِۦٓ ۚ إِنَّهُۥ لَا يُفْلِحُ ٱلْمُجْرِمُونَ
پس کیست ستمکارتر از آن که بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تکذیب کند؟ به راستی که مجرمان رستگار نمیشوند.
بخش یکم: مفهوم ظلم عظیم و افترا به خداوند
افترا، بزرگترین ظلم
قرآن کریم در آیه هجدهم سوره یونس، با طرح پرسشی بلاغی، از ظلمی سخن میگوید که هیچ ستمی فراتر از آن نیست: افترا به خداوند متعال. افترا، به معنای نسبت دادن چیزی نادرست به ذات اقدس الهی، چونان تیری زهرآگین، قلب توحید را نشانه میگیرد. این عمل، که با واژه «کذباً» تأکید شده، نشان از آگاهی و عمد در دروغ بستن به خداوند دارد. برای نمونه، ادعای کاذب دیدار با خدا یا نسبت دادن سخنی نادرست به او، مصداقی روشن از این ظلم عظیم است. این گناه، نه تنها حقیقت الهی را تحریف میکند، بلکه انسان را از مسیر رستگاری دور میسازد.
درنگ: افترا به خداوند، به دلیل خدشهدار کردن حقیقت توحید و تحریف ذات اقدس الهی، بزرگترین ظلم است که راه رستگاری را بر مرتکب آن مسدود میسازد.
تمایز افترا از تکذیب
افترا با تکذیب، هرچند هر دو ظلمی عظیماند، تفاوتهایی بنیادین دارند. تکذیب، انکار صریح آیات الهی یا وجود خداوند است که بیشتر از سوی کافران و ملحدان سر میزند. اما افترا، عملی منافقانه است که در آن فرد با تظاهر به ایمان، چیزی نادرست را به خدا یا آیاتش نسبت میدهد. برای مثال، کسی که ادعا کند خدا را دیده یا با پیامبری دیدار کرده، در حالی که چنین تجربهای نداشته، مرتکب افترا شده است. این نفاق، ظلمی سنگینتر از تکذیب به شمار میآید، زیرا با فریب و ظاهرسازی همراه است.
درنگ: افترا، به دلیل همراهی با نفاق و تظاهر به ایمان، ظلمی شدیدتر از تکذیب است و مختص منافقانی است که حقیقت را با دروغ درمیآمیزند.
مصداقهای افترا در رفتار منافقانه
افترا، بیش از همه، در رفتار منافقان نمود مییابد. منافق، کسی است که با ادعای ایمان، دروغی را به خداوند یا آیاتش نسبت میدهد. این عمل، چونان نقابی فریبنده، حقیقت را پنهان میکند و قلب ایمان را از درون تهی میسازد. برای نمونه، ادعای کاذب دیدار با خدا یا اولیا، نه تنها نشانه خودبزرگبینی است، بلکه تلاشی برای فریب دیگران و تحریف حقیقت الهی به شمار میرود. این رفتار، به دلیل آمیختگی با نفاق، گناهی است که راه توبه را بر مرتکب آن دشوار میسازد.
بخش دوم: تکذیب آیات الهی و پیامدهای آن
تکذیب، انکار هدایت الهی
تکذیب آیات الهی، که در آیه با عبارت «أَوْ كَذَّبَ بِـَٔايَٰتِهِۦٓ» آمده، به معنای رد صریح نشانههای هدایت خداوند است. آیات الهی، شامل قرآن کریم، انبیا و اولیا هستند که چونان چراغهایی فروزان، مسیر سعادت را به انسان نشان میدهند. تکذیب این آیات، مانند خاموش کردن این چراغها، انسان را در تاریکی جهل و گمراهی فرو میبرد. برای مثال، کسی که قرآن کریم یا پیامبر را دروغ بخواند، در واقع هدایت الهی را انکار کرده و خود را از رستگاری محروم ساخته است.
درنگ: تکذیب آیات الهی، با رد نشانههای هدایت، انسان را از مسیر رستگاری دور کرده و او را در ظلمت جهل گرفتار میسازد.
شدت گناه تکذیب در نفاق
تکذیب، هنگامی که با نفاق همراه شود، شدت بیشتری مییابد. منافقی که با ادعای ایمان، آیات الهی را تکذیب میکند، نه تنها حقیقت را انکار کرده، بلکه با ظاهرسازی، دیگران را نیز به گمراهی میکشاند. این عمل، مانند بذری مسموم است که در زمین دلها کاشته شده و میوهای جز ناکامی و خسران به بار نمیآورد. چنین فردی، به دلیل آگاهی از حقیقت و انکار عمدی آن، در زمره مجرمان قرار میگیرد که رستگاری از آنها دور است.
بخش سوم: ناکامی مجرمان و فقدان توبه
مجرمان و محرومیت از رستگاری
قرآن کریم در پایان آیه، با تأکید قاطع میفرماید: «إِنَّهُۥ لَا يُفْلِحُ ٱلْمُجْرِمُونَ». این عبارت، چون حکمی تغییرناپذیر، ناکامی قطعی کسانی را اعلام میکند که مرتکب افترا یا تکذیب شدهاند. «مجرمان» در این آیه، به کسانی اشاره دارد که با آگاهی و عناد، حقیقت الهی را تحریف یا انکار میکنند. این جرم، چونان گناهی است که ریشههای ایمان را میسوزاند و راه بازگشت به سوی رحمت الهی را مسدود میسازد.
درنگ: مجرمان، به دلیل آگاهی و عناد در افترا یا تکذیب، از رستگاری محروماند و راه توبه بر آنها بسته است.
چرا توبه برای مجرمان دشوار است؟
فقدان توبه برای مجرمان، ریشه در شدت ظلم آنها دارد. افترا و تکذیب، به دلیل خدشهدار کردن حقیقت الهی و نفاق، گناهانی هستند که قلب را از نور ایمان تهی میکنند. این گناهان، مانند زخمی عمیق بر روح انسان، امکان بازگشت را دشوار میسازند. قرآن کریم، با بهکارگیری واژه «لَا يُفْلِحُ»، بر قطعیت این محرومیت تأکید دارد و هشدار میدهد که چنین افرادی، در دنیا و آخرت، خسران دیده و به سعادت دست نخواهند یافت.
بخش چهارم: تمایز گناهان ظاهری و باطنی
گناهان ظاهری در برابر گناهان باطنی
درسگفتار، با تمثیلی روشن، میان گناهان ظاهری (مانند شرابخواری یا دزدی) و گناهان باطنی (مانند افترا و تکذیب) تمایز قائل شده است. گناهان ظاهری، هرچند ناپسند، ممکن است از روی نادانی رخ دهند و با توبه و رحمت الهی بخشیده شوند. اما گناهان باطنی، مانند افترا، به دلیل آمیختگی با نفاق و آگاهی، ظلمی عظیماند که راه رستگاری را مسدود میکنند. این تمایز، مانند خطی روشن میان دو مسیر، نشان میدهد که گناهان باطنی، به دلیل تأثیر عمیق بر روح و ایمان، خطرناکترند.
درنگ: گناهان باطنی، مانند افترا و تکذیب، به دلیل نفاق و خدشهدار کردن حقیقت الهی، ظلمی غیرقابل جبراناند و از گناهان ظاهری خطرناکترند.
خطر خودبزرگبینی در گناهان باطنی
یکی از ریشههای افترا، خودبزرگبینی است. کسی که به دلیل غرور و تکبر، ادعاهای کاذب در امور الهی مطرح میکند، در دام افترا گرفتار میشود. این خودبزرگبینی، مانند آتشی است که خرمن تواضع را میسوزاند و انسان را به سوی گناهی سوق میدهد که راه نجات از آن دشوار است. درسگفتار، با تأکید بر این نکته، هشدار میدهد که خودبزرگبینی، زمینهساز گناهانی است که انسان را از قرب الهی دور میسازد.
بخش پنجم: نقد علم مادیگرا و نفاق
نادانی مادیگرایان در برابر نفاق
درسگفتار، با نگاهی نقادانه، به تفاوت میان نادانی مادیگرایان و نفاق منافقان پرداخته است. مادیگرایان، که از درک حقیقت الهی عاجزند، ممکن است نادان باشند اما مجرم نیستند. آنها، مانند مسافرانی گمشده در بیابانی بیانتها، از فهم خدا محروماند اما عنادی با حقیقت ندارند. اما منافقان، که با ادعای ایمان، حقیقت را تحریف میکنند، مجرمان واقعیاند. این تمایز، مانند خطی روشن میان جهل و عناد، نشان میدهد که نفاق، گناهی بهمراتب سنگینتر از نادانی است.
درنگ: نادانی مادیگرایان، گرچه مانع درک حقیقت است، اما نفاق منافقان، به دلیل تحریف آگاهانه حقیقت، گناهی نابخشودنی است.
جهان منظم و انکار خدا
برخی از مادیگرایان، با اذعان به نظم و قاعدهمندی جهان، باز هم وجود خداوند را انکار میکنند. آنها، مانند کسانی که نظم باغی را میبینند اما باغبان را انکار میکنند، از پذیرش حقیقت الهی سر باز میزنند. درسگفتار، این رویکرد را نادانی میخواند، اما تأکید دارد که این نادانی، در مقایسه با نفاق، گناهی سبکتر است. منافق، با آگاهی از حقیقت و انکار آن، ظلمی عظیم مرتکب میشود که راه رستگاری را بر او میبندد.
بخش ششم: التجا به خداوند و راه نجات
التجا، پناهگاهی در برابر ظلم
درسگفتار، با دعوتی عمیق و معنوی، انسان را به التجا به خداوند متعال فرا میخواند. این التجا، مانند کشتی نجاتی است که انسان را از طوفان گناهان باطنی، بهویژه افترا و تکذیب، به ساحل امن هدایت میرساند. قرآن کریم، با هشدار درباره ناکامی مجرمان، راه نجات را در تواضع، انس با آیات الهی و درخواست رحمت از خداوند نشان میدهد. این دعوت، چونان نغمهای آسمانی، قلب را به سوی حقیقت رهنمون میشود.
درنگ: التجا به خداوند، تنها راه نجات از خطر افترا و تکذیب است که با تواضع و انس با قرآن کریم میسر میشود.
انس با قرآن کریم، راه رستگاری
انس با قرآن کریم، مانند کلیدی است که قفلهای قلب را میگشاید و انسان را به سوی نور هدایت رهنمون میشود. درسگفتار، با تأکید بر ضرورت قرائت و تأمل در آیات الهی، انسان را به پرهیز از ادعاهای کاذب و خودبزرگبینی دعوت میکند. این انس، نه تنها انسان را از گناهان باطنی مصون میدارد، بلکه او را به سوی قرب الهی و رستگاری ابدی هدایت میکند.
نتیجهگیری
آیه هجدهم سوره یونس، با بیانی رسا و متعالی، از ظلم عظیم افترا به خداوند و تکذیب آیات الهی سخن میگوید و ناکامی قطعی مجرمان را اعلام میدارد. درسگفتار حاضر، با تبیین دقیق مفاهیم افترا و تکذیب، بر شدت این گناهان و پیامدهای آن تأکید کرده و با تمایز میان گناهان ظاهری و باطنی، خطر نفاق و خودبزرگبینی را گوشزد میکند. این آیه، چونان آینهای شفاف، انسان را به تأمل در گناهان خود و التجا به رحمت الهی دعوت میکند. راه نجات، در تواضع، انس با قرآن کریم و دوری از ادعاهای کاذب نهفته است. این نوشتار، با زبانی فاخر و ساختاری منسجم، کوشیده است تا پیام این آیه را به گونهای روشن و عمیق به خوانندگان منتقل سازد، تا چون مشعلی فروزان، راه حقیقت را روشن کند.
با نظارت صادق خادمی