در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1455

متن درس






تفسیر: تأملات قرآنی در آیات 88 تا 93 سوره یونس

تفسیر: تأملات قرآنی در آیات 88 تا 93 سوره یونس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۵۵)

دیباچه

سوره یونس، چونان دریایی ژرف، حکایتگر مواجهه‌ای عظیم میان حق و باطل است که در آیات 88 تا 93، به روایت دعای حضرت موسی علیه‌السلام، پاسخ الهی، و سرنوشت بنی‌اسرائیل و فرعون می‌پردازد. این آیات، چون آیینه‌ای روشن، مفاهیمی چون ایمان، توکل، اسراف، غرور، و عدالت الهی را به نمایش می‌گذارند. نوشتار پیش‌رو، با نگاهی عمیق به این آیات، در پی آن است که با زبانی فصیح و متین، پیام‌های قرآنی را در قالبی منسجم و علمی عرضه نماید. این تأملات، نه‌تنها به تبیین معانی آیات می‌پردازد، بلکه با بهره‌گیری از تلویحات و اشارات قرآنی، درس‌هایی برای زیست مؤمنانه و پرهیز از کژی‌ها ارائه می‌دهد.

بخش نخست: ایمان و ترس در سایه ظلم فرعون

ایمان محدود قوم موسی

قرآن کریم در آیه 83 سوره یونس چنین می‌فرماید:

فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

ترجمه: پس به موسی ایمان نیاوردند مگر گروهی از قومش، آن هم با ترس از فرعون و اشراف او که مبادا آنان را فتنه و گمراه کنند. و به‌راستی فرعون در زمین بسیار بلندمرتبه بود و او از اسراف‌کنندگان بود.

این آیه، تصویری از ایمان شکننده قوم موسی علیه‌السلام در برابر فشارهای فرعون و اشراف او ارائه می‌دهد. تنها گروهی اندک از قوم، با دلی آکنده از ترس از آزار و فتنه فرعونیان، به موسی ایمان آوردند. این ایمان، گرچه ارزشمند، اما به دلیل ریشه داشتن در ترس، از عمق و اخلاص لازم برخوردار نیست. این نکته، چونان تلنگری است که ایمان حقیقی را از ایمان ظاهری جدا می‌سازد. ایمان حقیقی، چون درختی ریشه‌دار، از معرفت و اختیار سرچشمه می‌گیرد، در حالی که ایمان ناشی از ترس، چون گیاهی نازک بر خاک سست، ناپایدار است.

درنگ: ایمان قوم موسی، تحت تأثیر ترس از فرعون، شکننده و ناپایدار بود، که نشان‌دهنده تفاوت میان ایمان برخاسته از معرفت و ایمانی است که از فشارهای بیرونی نشأت می‌گیرد.

اسراف فرعون و تباهی نعمت‌های الهی

فرعون، با بهره‌مندی از نعمت‌های الهی چون قدرت، ثروت، و نفوذ، به جای شکر و بهره‌گیری در مسیر حق، به اسراف روی آورد. عبارت «وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ» چونان هشداری است که نعمت‌های الهی، اگر در مسیر ظلم و گمراهی به کار روند، به ابزار هلاکت بدل می‌شوند. اسراف فرعون، نه‌تنها در هدر دادن ثروت و قدرت، بلکه در ستم به خلق خدا و گمراه ساختن آنان بود. این اسراف، چونان آتشی خودسوز، وجود او را به تباهی کشاند.

درنگ: اسراف فرعون در نعمت‌های الهی، از قدرت و ثروت گرفته تا نفوذ، او را به سوی هلاکت سوق داد و نشان داد که نعمت‌های الهی، اگر در مسیر حق استفاده نشوند، به ابزار نابودی بدل می‌شوند.

بخش دوم: دعا و توکل در برابر ظلم

دعای موسی و پاسخ قوم

قرآن کریم در آیه 88 سوره یونس چنین می‌فرماید:

وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيَضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ ۖ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ

ترجمه: و موسی گفت: پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگی دنیا زینت و اموال عطا کرده‌ای، پروردگارا، تا از راه تو گمراه شوند. پروردگارا، اموالشان را نابود کن و دل‌هایشان را سخت گردان تا ایمان نیاورند تا زمانی که عذاب دردناک را ببینند.

دعای موسی علیه‌السلام، چونان فریادی از عمق جان، علیه ظلم و گمراهی فرعون و اشراف اوست. این دعا، نه‌تنها درخواست نابودی مادیات فرعون، بلکه طلب سخت شدن دل‌هایشان است تا در گمراهی خویش بمانند و عذاب الهی را بچشند. این دعا، چونان تیری بر قلب ظلم، عدالت الهی را طلب می‌کند. در پاسخ، قوم موسی، با توکل بر خدا، می‌گویند: «عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا» (بر خدا توکل کردیم) و از خداوند می‌خواهند که آنان را از فتنه ظالمان و کافران نجات دهد. این توکل، چونان سپری در برابر فشارهای فرعون، هویت دینی قوم را حفظ کرد.

درنگ: دعای موسی علیه فرعون و توکل قوم بر خدا، نشانه‌ای از رابطه‌ای دوسویه میان رهبر الهی و پیروان است که در برابر ظلم، به حفظ ایمان و هویت دینی منجر شد.

پاسخ الهی به دعای موسی و هارون

قرآن کریم در آیه 89 سوره یونس چنین می‌فرماید:

قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ

ترجمه: فرمود: دعای شما دو نفر مستجاب شد، پس استقامت ورزید و راه کسانی که نمی‌دانند را پیروی نکنید.

پاسخ الهی به دعای موسی و هارون، چونان نویدی آسمانی، از پذیرش دعای آنان و امر به استقامت حکایت دارد. این پاسخ، نه‌تنها تأییدی بر حقانیت دعای موسی است، بلکه هشداری است که استقامت در راه حق، تنها با دوری از مسیر نادانان ممکن است. استقامت، چونان ستونی استوار، قوم را در برابر طوفان ظلم فرعون نگاه داشت.

بخش سوم: قبله و وحدت معنوی

وحی به موسی و هارون: خانه‌ها به مثابه قبله

قرآن کریم در آیه 87 سوره یونس چنین می‌فرماید:

وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَجَعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۖ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

ترجمه: و به موسی و برادرش وحی کردیم که برای قوم خود در مصر خانه‌هایی آماده کنید و خانه‌هایتان را قبله قرار دهید و نماز را برپا دارید و به مؤمنان بشارت دهید.

این آیه، حکایت از وحی الهی به موسی و هارون دارد که خانه‌های قوم را به قبله‌ای برای عبادت بدل کنند. در این دستور، خانه‌ها نه‌تنها سرپناهی مادی، بلکه مرکزی معنوی برای حفظ ایمان و وحدت قوم در برابر ظلم فرعون بودند. این قبله‌سازی، چونان آیینه‌ای از صفا و صداقت، مؤمنان را به یکدیگر پیوند می‌داد، چنان‌که هر خانه، نمادی از ایمان و محبت بود. این امر، در شرایطی که کعبه‌ای وجود نداشت، نشان از وحدت معنوی و اجتماعی قوم داشت که در آن، انسان‌ها خود قبله یکدیگر بودند.

درنگ: تبدیل خانه‌ها به قبله در زمان موسی، نشانه‌ای از صفا و صداقت قوم بود که در آن، مؤمنان یکدیگر را به‌عنوان نماد ایمان و هدایت می‌دیدند.

نفاق و تغییر قبله

با ظهور نفاق و پلیدی در امت‌های بعدی، صفا و صداقت اولیه رنگ باخت و قبله از خانه‌های مؤمنان به کعبه تغییر یافت. این تحول، چونان نشانه‌ای از کاهش اخلاص و محبت در روابط اجتماعی و دینی، نشان‌دهنده انحطاط معنوی است. در زمان موسی، خانه‌های مؤمنان، به دلیل حضور ایمان و صداقت، خود قبله بودند، اما نفاق، این پیوند معنوی را سست کرد. کعبه، گرچه نمادی والا از توحید است، اما تغییر قبله، حکایت از دوری امت از آن صمیمیت اولیه دارد.

درنگ: نفاق و پلیدی، صفا و صداقت اولیه را از امت گرفت و قبله از خانه‌های مؤمنان به کعبه تغییر یافت، که نشانه‌ای از کاهش اخلاص و محبت در روابط دینی است.

بخش چهارم: غرق فرعون و عبرت الهی

ادعای ایمان فرعون در لحظه غرق

قرآن کریم در آیه 90 سوره یونس چنین می‌فرماید:

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ

ترجمه: و ما بنی‌اسرائیل را از دریا عبور دادیم، پس فرعون و لشکریانش از روی ستم و دشمنی آن‌ها را دنبال کردند تا آن‌که غرقشان فرا گرفت. [فرعون] گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن‌که بنی‌اسرائیل به او ایمان آورده‌اند نیست و من از تسلیم‌شدگانم.

فرعون، در لحظه غرق، ادعای ایمان کرد، اما این ایمان، چونان شعله‌ای در باد، از سر اضطرار و ترس بود. او به خدای بنی‌اسرائیل ایمان آورد، نه به خدای یکتا، و این ایمان، به دلیل سابقه فساد و نافرمانی، پذیرفته نشد. این واقعه، چونان هشداری است که ایمان حقیقی، ریشه در اخلاص و عمل صالح دارد، نه در تسلیم ظاهری در لحظه اضطرار.

درنگ: ادعای ایمان فرعون در لحظه غرق، به دلیل فقدان اخلاص و سابقه فساد، پذیرفته نشد و تفاوت ایمان حقیقی و تسلیم ظاهری را آشکار ساخت.

پاسخ الهی به فرعون

قرآن کریم در آیه 91 سوره یونس چنین می‌فرماید:

آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ

ترجمه: اکنون؟ در حالی که پیش از این نافرمانی کردی و از مفسدان بودی!

پاسخ الهی، چونان صاعقه‌ای بر غرور فرعون، نافرمانی و فساد او را به رخ می‌کشد. این پاسخ، نشان می‌دهد که ایمان در لحظه آخر، بدون پشتوانه عمل صالح، بی‌ارزش است. فرعون، که ادعای ربوبیت داشت، در برابر اراده الهی به زانو درآمد.

بدن فرعون به‌عنوان عبرت

قرآن کریم در آیه 92 سوره یونس چنین می‌فرماید:

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ

ترجمه: پس امروز تو را با بدنت نجات می‌دهیم تا برای آیندگان نشانه‌ای باشی، و همانا بسیاری از مردم از آیات ما غافل‌اند.

حفظ بدن فرعون، چونان نشانه‌ای از عدالت الهی، غرور و تکبر او را به سخره گرفت. این اقدام، نه‌تنها عبرتی برای آیندگان بود، بلکه هشداری به همه ظالمان است که قدرت‌های ظاهری در برابر اراده الهی ناچیزند. غفلت انسان‌ها از این آیات، چونان پرده‌ای بر چشم حقیقت‌بین، آنان را از درک عظمت الهی بازمی‌دارد.

درنگ: حفظ بدن فرعون به‌عنوان نشانه‌ای برای آیندگان، غرور و تکبر او را به سخره گرفت و هشداری به ظالمان است که قدرت‌های ظاهری در برابر اراده الهی ناچیزند.

بخش پنجم: جایگاه صدق و نجات بنی‌اسرائیل

جایگاه صدق و نعمت‌های الهی

قرآن کریم در آیه 93 سوره یونس چنین می‌فرماید:

وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّىٰ جَاءَهُمُ الْعِلْمُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

ترجمه: و به‌راستی بنی‌اسرائیل را در جایگاه صدق جای دادیم و از چیزهای پاکیزه به آن‌ها روزی دادیم، پس اختلاف نکردند تا زمانی که علم به آن‌ها رسید. همانا پروردگارت روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند، میانشان داوری خواهد کرد.

نجات بنی‌اسرائیل و جای دادن آنان در جایگاهی صادق، چونان نشانه‌ای از لطف الهی به قومی است که در برابر ظلم فرعون استقامت ورزیدند. این جایگاه صدق، مکانی برای عبادت و زیست در مسیر حق بود که با نعمت‌های پاکیزه همراه شد. با این حال، اختلافات پس از دریافت علم، نشان از انحراف برخی از این قوم دارد که در روز قیامت داوری خواهد شد.

درنگ: جایگاه صدق بنی‌اسرائیل، نشانه‌ای از لطف الهی به قومی است که در برابر ظلم استقامت ورزیدند، اما اختلافات پس از دریافت علم، حکایت از انحراف برخی از آنان دارد.

بخش ششم: غرور و تکبر، ریشه هلاکت

غرور و تباهی قدرتمندان

غرور و تکبر، چونان سمی مهلک، فرعون و دیگر قدرتمندان تاریخ را به سوی هلاکت سوق داد. فرعون، که ادعای «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى» داشت، در برابر اراده الهی به زانو درآمد و بدنش به‌عنوان عبرتی برای آیندگان حفظ شد. این سرنوشت، نه‌تنها برای فرعون، بلکه برای همه ظالمان تاریخ، چونان هشداری است که غرور و تکبر، انسان را از خدا دور کرده و به حقارت می‌کشاند. نمونه‌های تاریخی دیگر، از جمله سران سیاسی و نظامی که به دلیل غرور به نابودی رسیدند، این حقیقت را تأیید می‌کنند.

درنگ: غرور و تکبر، ریشه اصلی گمراهی و هلاکت است که انسان را از خدا دور کرده و به حقارت و بدبختی می‌کشاند.

جمع‌بندی

آیات 88 تا 93 سوره یونس، چونان چراغی فروزان، راه هدایت و گمراهی را روشن می‌سازند. این آیات، از دعای موسی علیه فرعون و توکل قومش، تا غرق فرعون و حفظ بدنش به‌عنوان عبرت، درس‌هایی عمیق در باب ایمان، توکل، اسراف، و غرور ارائه می‌دهند. ایمان قوم موسی، هرچند شکننده، در سایه توکل و استقامت، به نجات آنان انجامید. فرعون، با اسراف در نعمت‌های الهی و غرور در برابر خدا، به هلاکت رسید و بدنش نشانه‌ای برای آیندگان شد. این آیات، انسان را به پرهیز از غرور و اسراف، و استقامت در مسیر حق دعوت می‌کنند، و یادآور می‌شوند که غفلت از آیات الهی، انسان را از سعادت دور می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی