در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1462

متن درس





تفسیر: تأمل در مشیت الهی و اختیار انسانی در آیه 99 سوره یونس

تفسیر: تأمل در مشیت الهی و اختیار انسانی در آیه 99 سوره یونس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۶۲)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشر به سوی حقیقت است و آیات آن، هر یک دریچه‌ای به سوی فهم عمیق حکمت الهی و نظام خلقت می‌گشایند. آیه 99 سوره یونس، با بیانی ژرف و تأمل‌برانگیز، به مسأله مشیت الهی و اختیار انسانی می‌پردازد و نقش پیامبر را در هدایت انسان‌ها تبیین می‌کند. این آیه، با طرح پرسش‌هایی بنیادین درباره ایمان، اجبار و حکمت خلقت، دعوتی است به سوی اندیشه‌ورزی در باب آزادی اراده و ارزش ایمان اختیاری. در این نوشتار، با نگاهی عمیق به محتوای درس‌گفتارهای عالمان دینی و تحلیل‌های تفسیری، تلاش شده است تا این آیه در قالبی نظام‌مند و با زبانی روشن و وزین بررسی گردد. گفت‌وگوهای استاد و شاگرد، که در متن اصلی بازتاب یافته، به‌سان آینه‌ای است که پرسش‌ها و تأملات عقلانی را در برابر حکمت قرآنی قرار می‌دهد. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات و معانی، این گفت‌وگوها را در ساختاری منسجم و با افزودن توضیحات تکمیلی ارائه می‌کند تا چونان درختی تناور، ریشه در معانی اصیل داشته باشد و شاخسار آن به سوی فهم‌های نوین گسترده شود.

متن و ترجمه آیه

وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

و اگر پروردگارت می‌خواست، همه کسانی که در زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند. آیا تو مردم را وادار می‌کنی که مؤمن شوند؟

مشیت الهی و امکان ایمان همگانی

آیه 99 سوره یونس، با اشاره به قدرت مطلق الهی، بیان می‌دارد که اگر خداوند اراده می‌فرمود، همه انسان‌ها به ایمان می‌گرویدند. این بیان، چونان دریچه‌ای است که عظمت مشیت الهی را به نمایش می‌گذارد، اما با استفاده از کلمه «لو»، که در ادبیات قرآنی نشانه امتناع از تحقق است، نشان می‌دهد که این امر به دلیل حکمت الهی محقق نشده است. در گفت‌وگوی استاد و شاگرد، شاگرد این پرسش را مطرح می‌کند که آیا این آیه با عقلانیت سازگار است، زیرا به نظر می‌رسد که مشیت الهی می‌توانست همه را به ایمان وادارد، اما چنین نشده است. استاد در پاسخ، با تأکید بر حکمت خلقت، بیان می‌دارد که ایمان اجباری با هدف آفرینش انسان، که آزمون و اختیار است، ناسازگار است. این حکمت، چونان نوری است که مسیر خلقت را روشن می‌سازد و انسان را به سوی انتخاب آزادانه ایمان هدایت می‌کند.

درنگ: کلمه «لو» در این آیه، نشانه امتناع از تحقق است و بیانگر آن است که خداوند به دلیل حکمت خلقت، ایمان اجباری را اراده نفرموده است. این امر، ارزش ایمان اختیاری را برجسته می‌سازد.

برای فهم دقیق‌تر، می‌توان به تفسیر عالمان دینی استناد کرد که کلمه «لو» را به‌سان کلیدی برای گشودن قفل امتناع می‌دانند. این مفهوم با آیه 29 سوره کهف همخوانی دارد:

فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ

هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر ورزد.

این آیه، چونان آیینه‌ای است که آزادی اراده انسان را بازتاب می‌دهد و نشان می‌دهد که ایمان، گوهری است که تنها با انتخاب آزادانه ارزش می‌یابد.

جمع‌بندی

مشیت الهی، اگرچه قادر به هدایت همگانی است، اما به دلیل حکمت خلقت، که آزمون و اختیار انسان را در بر دارد، به اجبار تعلق نگرفته است. این بخش از آیه، دعوتی است به تأمل در قدرت الهی و ارزش انتخاب آزادانه انسان.

نفی اکراه در ایمان

بخش دوم آیه، با استفهام انکاری، هرگونه اجبار در ایمان را نفی می‌کند: «آیا تو مردم را وادار می‌کنی که مؤمن شوند؟» این پرسش، خطابی است به پیامبر (ص) که نقش او را به‌سان مشعلی برای هدایت می‌داند، نه سلاحی برای اجبار. در گفت‌وگوی استاد و شاگرد، شاگرد این پرسش را مطرح می‌کند که آیا پیامبر اکراه اعمال کرده است. استاد با قاطعیت پاسخ می‌دهد که اکراه در ایمان بی‌معناست، زیرا ایمان، چونان گلی است که در خاک قلب انسان و با آبیاری اختیار می‌روید. این مفهوم با آیه 256 سوره بقره همخوانی دارد:

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ

در دین هیچ اکراهی نیست.

درنگ: ایمان، امری قلبی و اختیاری است و هرگونه اکراه با ماهیت آن در تناقض است. این آیه، نقش پیامبر را به‌عنوان هدایتگر بدون اجبار تبیین می‌کند.

استاد تأکید می‌کند که سیره پیامبر (ص) در دعوت به ایمان، مبتنی بر تبلیغ و تبیین بوده، نه اجبار. این نکته، چونان نسیمی است که پرده‌های سوءتفاهم را کنار می‌زند و حقیقت دعوت نبوی را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی

نفی اکراه در ایمان، اصلی بنیادین در قرآن کریم است که بر آزادی اراده انسان و نقش هدایتگرانه پیامبر تأکید دارد. این بخش از آیه، انسان را به تأمل در ارزش ایمان اختیاری دعوت می‌کند.

نقد ظاهری آیه و پاسخ به آن

در گفت‌وگوی استاد و شاگرد، شاگرد آیه را از منظر عقلانیت نقد می‌کند و آن را ظاهراً غیرعقلانی و ظالمانه می‌داند، زیرا مشیت الهی به ایمان همگانی تعلق نگرفته و اکراه پیامبر نیز بی‌معناست. استاد در پاسخ، این نقد را ناشی از سوءتفاهم از ساختار ادبی آیه می‌داند. کلمه «لو» و استفهام انکاری «أَفَأَنتَ» نشان‌دهنده نفی اجبار است، نه تأیید آن. این آیه، چونان چشمه‌ای زلال، حقیقت حکمت الهی را آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که ایمان اجباری با هدف خلقت ناسازگار است.

درنگ: نقد ظاهری آیه، ناشی از عدم توجه به ساختار ادبی و معنایی آن است. این آیه، با نفی اجبار، بر حکمت الهی و آزادی اراده انسان تأکید دارد.

برای توضیح بیشتر، می‌توان به تفسیر عالمان دینی استناد کرد که این آیه را هشداری به پیامبر (ص) برای پرهیز از اصرار بیش از حد بر هدایت کسانی می‌دانند که خود از ایمان رویگردان‌اند. این مفهوم با آیه 8 سوره کهف مرتبط است:

وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا

و ما آنچه بر زمین است را خاکی بی‌گیاه خواهیم ساخت.

جمع‌بندی

نقد ظاهری آیه، با تأمل در ساختار ادبی و معنایی آن برطرف می‌شود. این آیه، با بیانی فصیح، بر حکمت الهی و نقش هدایتگرانه پیامبر تأکید دارد.

حکمت الهی و اختیار انسانی

استاد در گفت‌وگو تأکید می‌کند که خداوند، جهان را به گونه‌ای خلق نکرده که همه به اجبار ایمان بیاورند، زیرا این امر با حکمت خلقت، که آزمون و اختیار است، ناسازگار است. ایمان، چونان گوهری است که تنها در کوره انتخاب آزادانه ارزش می‌یابد. شاگرد این پرسش را مطرح می‌کند که اگر خداوند می‌توانست همه را به ایمان وادارد، چرا چنین نکرده است؟ استاد پاسخ می‌دهد که این کار با حکمت الهی در تضاد است، زیرا انسان، چونان پرنده‌ای است که با بال‌های اختیار به سوی حقیقت پرواز می‌کند.

درنگ: حکمت الهی، انسان را موجودی مختار آفریده که ایمانش ارزشمند باشد. ایمان اجباری، فاقد ارزش معنوی است.

این مفهوم با آیه 2 سوره ملک همخوانی دارد:

الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا

آن که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌یک نیکوتر عمل می‌کنید.

جمع‌بندی

حکمت الهی، انسان را موجودی مختار آفریده که ایمانش از آزمون اختیار برآید. این بخش از آیه، دعوتی است به تأمل در هدف خلقت و ارزش ایمان اختیاری.

معنای «لو» در ادبیات قرآنی

شاگرد در گفت‌وگو تأکید می‌کند که کلمه «لو» در آیه، نشانه امتناع از تحقق است و نشان می‌دهد که ایمان همگانی به دلیل حکمت الهی محقق نشده است. استاد، با اشاره به منابع ادبی مانند «المغنی» و «سیوطی»، این نکته را تأیید می‌کند که «لو» در ادبیات قرآنی، برای بیان امری غیرممکن یا غیرمحقق به کار می‌رود. این کلمه، چونان کلیدی است که درهای فهم حکمت الهی را می‌گشاید و نشان می‌دهد که خداوند، ایمان اجباری را اراده نکرده است.

درنگ: کلمه «لو» در ادبیات قرآنی، نشانه امتناع از وقوع است و در این آیه، نفی ایمان اجباری را نشان می‌دهد.

این مفهوم با آیه 30 سوره انبیاء همخوانی دارد:

لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا

اگر در آسمان و زمین خدایانی جز الله بودند، هر دو تباه می‌شدند.

جمع‌بندی

کلمه «لو» در این آیه، با بیانی ادبی، حکمت الهی در نفی ایمان اجباری را تبیین می‌کند و انسان را به تأمل در ساختار قرآنی دعوت می‌کند.

نفی اکراه در سیره پیامبر

استاد تأکید می‌کند که پیامبر (ص) هیچ‌گاه اکراه در ایمان اعمال نکرده و سیره او مبتنی بر دعوت و تبلیغ بوده است. شاگرد این پرسش را مطرح می‌کند که آیا جمله «أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ» منطقی است؟ استاد پاسخ می‌دهد که این جمله، با استفهام انکاری، هرگونه اکراه را نفی می‌کند و نشان می‌دهد که ایمان، چونان جویباری است که با اجبار جاری نمی‌شود. این نکته با سیره پیامبر (ص) در مدینه و مکه همخوانی دارد، که دعوت او چونان نسیمی نرم، قلب‌ها را به سوی حقیقت هدایت می‌کرد.

درنگ: سیره پیامبر (ص) مبتنی بر دعوت بدون اکراه بوده و این آیه، نقش او را به‌عنوان هدایتگر تبیین می‌کند.

این مفهوم با آیه 88 سوره یوسف مرتبط است:

وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ

و کنیزان خود را به زور به فحشا وادار نکنید.

جمع‌بندی

سیره پیامبر (ص)، چونان آیینه‌ای است که حقیقت دعوت بدون اجبار را بازتاب می‌دهد. این بخش از آیه، نقش هدایتگرانه پیامبر را برجسته می‌سازد.

تفاوت ایمان انسانی و ملائکه

شاگرد در گفت‌وگو این پرسش را مطرح می‌کند که چرا خداوند ملائکه را بدون گناه آفریده، اما انسان را با اختیار و آزمون؟ استاد پاسخ می‌دهد که ایمان انسانی، به دلیل اختیار و آزمون، ارزش معنوی بیشتری دارد. ایمان ملائکه، چونان نوری ثابت است، اما ایمان انسانی، چونان ستاره‌ای است که در آسمان اختیار می‌درخشد. خداوند جهان را به گونه‌ای خلق نکرده که همه مانند ملائکه ایمان بیاورند، زیرا این با حکمت خلقت انسان در تضاد است.

درنگ: ایمان انسانی، به دلیل اختیار و آزمون، ارزش معنوی بیشتری نسبت به ایمان ملائکه دارد.

این مفهوم با آیه 31 سوره بقره همخوانی دارد:

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا

و به آدم همه نام‌ها را آموخت.

جمع‌بندی

تفاوت ایمان انسانی و ملائکه، ریشه در حکمت الهی دارد که انسان را موجودی مختار آفریده است. این بخش از آیه، ارزش ایمان اختیاری را برجسته می‌سازد.

دعا برای هدایت و عاقبت‌به‌خیری

در پایان گفت‌وگو، با دعای «الهم صل علی محمد و آل محمد»، بر ضرورت توکل و طلب هدایت از خداوند تأکید می‌شود. این دعا، چونان بارانی است که قلب انسان را از خطر گمراهی شست‌وشو می‌دهد و او را به سوی نور هدایت رهنمون می‌سازد. استاد تأکید می‌کند که انسان باید همواره از خداوند هدایت و عاقبت‌به‌خیری طلب کند.

درنگ: دعا، چونان کلیدی است که درهای هدایت را می‌گشاید و انسان را از گمراهی حفظ می‌کند.

این مفهوم با آیه 10 سوره طه همخوانی دارد:

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا

پروردگارا، دل‌های ما را پس از آنکه هدایتمان کردی، منحرف مکن.

جمع‌بندی

دعا، راهی است به سوی هدایت و عاقبت‌به‌خیری. این بخش از گفت‌وگو، انسان را به توکل بر خداوند و طلب هدایت دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

آیه 99 سوره یونس، چونان گوهری درخشان در گنجینه قرآن کریم، به مسأله مشیت الهی، اختیار انسانی و نقش پیامبر در هدایت می‌پردازد. این آیه، با بیانی فصیح و ادبی، نفی اکراه در ایمان و ارزش اختیار انسان را تبیین می‌کند. گفت‌وگوی استاد و شاگرد، با طرح پرسش‌هایی عقلانی، این آیه را از منظری نو بررسی کرده و نشان می‌دهد که نقد ظاهری آیه، ناشی از سوءتفاهم از ساختار ادبی و معنایی آن است. حکمت الهی، انسان را موجودی مختار آفریده که ایمانش، چونان گلی در باغ اختیار، ارزشمند است. این نوشتار، با تأمل در معانی آیه و پیوند آن با دیگر آیات قرآن کریم، دعوتی است به سوی فهم عمیق‌تر حکمت خلقت و نقش انسان در آن. برای پژوهشگران علوم دینی، این تحلیل چونان چراغی است که مسیر تأمل در مفاهیم قرآنی را روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی