متن درس
تفسیر: هدایت و مسئولیت در پرتو آیه 108 سوره یونس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۷۳)
دیباچه
سوره یونس، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، با آیاتی سرشار از معارف الهی و درسهای تربیتی، انسان را به سوی تأمل در هدایت، مسئولیت فردی و عدالت الهی فرا میخواند. آیه 108 این سوره، بهعنوان یکی از آیات پایانی، با بیانی رسا و خطابی عام به همه انسانها، برهان و نوری آشکار از جانب پروردگار را نوید میدهد و بر مسئولیت انسان در قبال انتخابهایش تأکید میورزد. این آیه، با تبیین رابطه انسان با خداوند و نقش او در پذیرش هدایت یا گمراهی، درسهایی عمیق در باب آزادی اراده، عدالت الهی و ضرورت پیروی از وحی ارائه میکند. در این نوشتار، با نگاهی جامع و عمیق به آیه 108 و آیه مکمل 109، مفاهیم این آیات در ساختاری منسجم و با زبانی فصیح تبیین شده و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات، به غنای محتوایی آن افزوده شده است.
متن و ترجمه آیه
﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْبُرْهَانُ مِن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ﴾
بگو: ای مردم! بهراستی که برهان از جانب پروردگارتان برای شما آمده و بهسوی شما نوری آشکار فرو فرستادیم. اما کسانی که به خدا ایمان آوردند و به او تمسک جستند، بهزودی آنها را در رحمتی از خود و بخششی وارد خواهد کرد و بهسوی خود به راهی راست هدایتشان میکند. ای مردم! برهانی از پروردگارتان برای شما آمده است و من بر شما وکیل نیستم.
برای تکمیل زمینه، آیه 109 نیز مورد توجه قرار میگیرد:
﴿وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللَّهُ ۚ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ﴾
و آنچه را به تو وحی میشود پیروی کن و شکیبایی ورز تا خدا داوری کند، و او بهترین داوران است.
بخش یکم: برهان و نور الهی، دعوتی همگانی به سوی هدایت
آیه 108 سوره یونس با خطاب عام «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» آغاز میشود و همه انسانها را، فارغ از هر مرام و مسلک، به سوی برهان و نوری الهی فرا میخواند. «بُرْهَانٌ» به معنای دلیل و حجت روشن، و «نُورًا مُّبِينًا» به معنای هدایت آشکاری است که از طریق وحی و پیامبری به انسانها عرضه شده است. این خطاب، چونان چراغی فروزان در تاریکیهای جهل، راه را به سوی حقیقت میگشاید و نشاندهنده لطف بیکران الهی در ارائه هدایت به همه انسانهاست. خداوند، با فرو فرستادن این نور، بسان باغبانی مهربان، بذر معرفت را در دلهای آماده میکارد تا هر که بخواهد، از این نور بهرهمند شود.
درنگ: برهان و نور الهی، دعوتی همگانی است که فارغ از تبعیض، راه هدایت را به همه انسانها نشان میدهد. این نور، چونان خورشیدی درخشان، در دسترس همگان است، اما بهرهمندی از آن به انتخاب و اراده انسان بستگی دارد.
بخش دوم: مسئولیت فردی در قبال هدایت و گمراهی
آیه با عبارت «فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا» بر مسئولیت فردی انسان در انتخاب مسیر هدایت یا گمراهی تأکید میورزد. این عبارت، چونان آینهای صاف، حقیقت اختیار انسان را بازتاب میدهد. هدایت و گمراهی، نتیجه انتخابها و اعمال خود انسان است، و خداوند، چونان قاضی عادلی که دست به اجبار نمیگشاید، انسان را در برابر تصمیماتش مسئول میداند. این نکته، انسان را به تأمل در اعمال خویش و پذیرش پیامدهای آن دعوت میکند، چنانکه هر گام در مسیر هدایت، گامی به سوی سعادت ابدی است و هر لغزش، سایهای بر آینده انسان میافکند.
درنگ: انسان، چونان مسافری در راه زندگی، خود مسئول مقصد خویش است. هدایت یا گمراهی، نه تحمیلی از جانب خداوند، که نتیجه انتخابهای آزادانه اوست.
بخش سوم: عدم کفالت الهی بر اعمال انسان
عبارت «وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ» به روشنی بیان میدارد که خداوند وکیل یا متکفل اعمال انسانها نیست. واژه «وکیل» در این آیه، به معنای کسی نیست که مسئولیت گناهان یا ثوابهای انسان را بر عهده گیرد. این مفهوم، چونان کلیدی گشاینده، استقلال انسان را در قبال اعمالش آشکار میسازد. خداوند، بسان چشمهای زلال، هدایت را به انسان عرضه میکند، اما مسئولیت بهرهگیری یا نادیده گرفتن آن بر عهده خود انسان است. این نکته، انسان را به خودآگاهی و پاسخگویی در برابر کردار خویش فرا میخواند.
درنگ: خداوند، چونان راهنمایی حکیم، مسیر را نشان میدهد، اما وکیل اعمال انسان نیست. هر فرد، خود مسئول خیر و شر خویش است.
بخش چهارم: نقد باورهای نادرست درباره بخشش گناهان
آیه بهطور غیرمستقیم، باورهای نادرستی را که گاه به برخی از اولیای الهی نسبت داده میشود، مانند این ادعا که «گناه به قدر ریگهای بیابان کنی، خدا میبخشد»، رد میکند. اینگونه سخنان، که گاه از سر ناآگاهی یا تحریف در اذهان رواج یافته، با عدالت و حکمت الهی سازگار نیست. خداوند، چونان قاضی عادلی که هیچ ظلمی را نمیپذیرد، گناهان را بدون توبه و جبران نمیبخشد. این باورهای نادرست، چونان علفهای هرز در باغ دین، به گمراهی انسانها منجر میشود و از جدیت مسئولیتپذیری در برابر اعمال میکاهد.
درنگ: باورهای نادرست درباره بخشش بیقیدوشرط گناهان، چونان سمی مهلک، ایمان و مسئولیتپذیری را تضعیف میکند. خداوند عادل است و گناه بدون توبه و جبران بخشیده نمیشود.
بخش پنجم: تمایز حقالله و حقالناس
یکی از مفاهیم کلیدی آیه، تمایز میان حقالله و حقالناس است. حقالله، که حقوق خداوند را در بر میگیرد، با توبه و بازگشت خالصانه به سوی پروردگار قابل بخشش است. اما حقالناس، که به حقوق انسانها مرتبط است، نیازمند جبران و کسب رضایت زیاندیده است. خداوند، چونان نگهبانی عادل، در برابر ظلم به دیگران دخالت نمیکند و انسان را موظف میداند که ابتدا حقوق دیگران را ادا کند. این تمایز، چونان خطکشی دقیق، مرزهای عدالت اجتماعی و الهی را روشن میسازد و انسان را به احترام به حقوق دیگران فرا میخواند.
برای نمونه، اگر کسی مالی را به ناحق از دیگری ستانده یا ظلمی روا داشته، نمیتواند با تکیه بر بخشش الهی از جبران آن شانه خالی کند. این مفهوم، چونان آیینهای، انسان را به بازنگری در رفتار خود با دیگران دعوت میکند.
درنگ: حقالله با توبه بخشیده میشود، اما حقالناس نیازمند جبران و کسب رضایت است. خداوند در برابر ظلم به دیگران، چونان قاضی بیطرف، دخالت نمیکند.
بخش ششم: عدالت و حکمت الهی در قضاوت
آیه 109 با عبارت «وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ» بر عدالت و حکمت بینهایت خداوند در قضاوت تأکید دارد. خداوند، چونان داوری که هیچ خطایی در قضاوتش راه ندارد، ظلم و مظلومیت، دوست و دشمن، و حقالله و حقالناس را با دقت و بدون تبعیض داوری میکند. این عدالت، چونان ستارهای درخشان در آسمان حکمت الهی، انسان را به صبر و اعتماد به قضاوت پروردگار دعوت میکند. انسان، در برابر این قضاوت دقیق، موظف است با شکیبایی و توکل، در انتظار حکم الهی بماند.
درنگ: خداوند، خیرالحاکمین است و با عدالت و حکمت بینهایت، اعمال انسان را داوری میکند، بدون آنکه ظلم یا تبعیضی روا دارد.
بخش هفتم: صبر و پیروی از وحی
دستور «وَاصْبِرْ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللَّهُ» در آیه 109، به پیامبر و بهطور کلی به مؤمنان، بر لزوم شکیبایی در برابر آزمونهای الهی تأکید دارد. این صبر، چونان سپری است که انسان را در برابر دشواریهای زندگی حفظ میکند. همچنین، عبارت «وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ» بر ضرورت پیروی از وحی بهعنوان راهنمای اصلی زندگی تأکید میورزد. وحی، چونان چراغی است که مسیر صراط مستقیم را روشن میسازد و انسان را از تاریکی گمراهی به سوی نور هدایت رهنمون میشود.
درنگ: صبر در برابر آزمونها و پیروی از وحی، دو بال پرواز انسان به سوی سعادتاند که او را به صراط مستقیم هدایت میکنند.
بخش هشتم: مکافات اعمال در برزخ
توصیف برزخ در درسگفتارها، تصویری زنده و هشداردهنده از مکافات اعمال ارائه میدهد. برزخ، چونان پلی میان دنیا و آخرت، جایگاه ظهور نتایج اعمال است. کسانی که مرتکب ظلم و حقالناس شدهاند، در این عالم با پیامدهای کردار خویش روبهرو میشوند. توصیف «شنآباد» با علفهایی تیز چون میخ و درفش، چونان نقاشیای هولناک، عذابهای برزخی را به تصویر میکشد. این تصاویر، انسان را به پرهیز از ظلم و جبران حقوق دیگران در دنیا فرا میخواند.
برای نمونه، فردی که مالی را به ناحق برده یا ظلمی روا داشته، در برزخ با عذابهایی مواجه میشود که نتیجه مستقیم اعمال اوست. این توصیفات، چونان زنگ بیدارباشی، انسان را به اصلاح رفتار در دنیا ترغیب میکند.
درنگ: برزخ، آیینه اعمال انسان است. ظلم و حقالناس، چونان تیغی برنده، در این عالم به سوی صاحبش بازمیگردد.
بخش نهم: ضرورت جبران حقالناس در دنیا
حقالناس در برزخ قابل جبران نیست و انسان موظف است در دنیا با کسب حلالیت و جبران ظلم، خود را از عذاب برهاند. این نکته، چونان هشداری آتشین، بر ضرورت اقدام بهموقع برای اصلاح خطاها تأکید دارد. کسی که ظلمی روا داشته، باید پیش از آنکه پل دنیا به برزخ برسد، حقوق دیگران را ادا کند. این اصل، انسان را به عدالتخواهی و احترام به حقوق دیگران دعوت میکند.
درنگ: حقالناس، چونان باری سنگین، در برزخ قابل جبران نیست. انسان باید در دنیا با جبران ظلم و کسب حلالیت، خود را از عذاب برهاند.
بخش دهم: نقد تحریفات دینی و خرافات
باورهای نادرست و خرافی، مانند نسبت دادن بخشش بیقیدوشرط گناهان به اولیای الهی، از مصادیق گمراهی است که به انحراف جامعه منجر میشود. این تحریفات، چونان غباری بر آیینه دین، حقیقت را از دیدگان پنهان میکنند. علم دینی، که باید چونان مشعلی راهنما باشد، گاه با این خرافات آلوده شده و به جای هدایت، به گمراهی انجامیده است. این نکته، بر ضرورت پایبندی به منطق و اصول قرآنی و پرهیز از تحریفات تأکید دارد.
درنگ: تحریفات دینی و خرافات، چونان علفهای هرز، راه هدایت را سد میکنند. پایبندی به اصول قرآنی، انسان را از گمراهی حفظ میکند.
بخش یازدهم: ناتوانی انسان در برابر خداوند
انسان، در برابر قدرت و حکمت الهی، موجودی ناتوان است. تشبیه خداوند به «فاز» (منبع قدرت) و انسان به «نول» (سیم خنثی)، چونان نقاشیای گویا، این حقیقت را به تصویر میکشد که همه چیز از خداوند است و انسان بدون او هیچ است. این تشبیه، انسان را به فروتنی و توکل به پروردگار دعوت میکند و یادآور میشود که هر خیر و شری، در نهایت به اراده الهی بازمیگردد.
درنگ: انسان، چونان نولی بیقدرت، در برابر فاز الهی هیچ است. فروتنی و توکل، راه سعادت اوست.
بخش دوازدهم: دقت الهی در مکافات اعمال
قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید: ﴿فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾ (هر که به اندازه ذرهای خیر کند، آن را ببیند و هر که به اندازه ذرهای شر کند، آن را ببیند). این آیه، چونان ترازویی دقیق، بر دقت الهی در پاداش و مجازات اعمال تأکید دارد. هر عمل خیر یا شر، هرچند ناچیز، نتیجه خود را در برابر چشمان انسان قرار میدهد. این دقت، انسان را به مراقبت در اعمال خویش دعوت میکند.
درنگ: خداوند، چونان حسابگری دقیق، هر عمل خیر و شر را، هرچند کوچک، پاداش یا مجازات میدهد.
بخش سیزدهم: ضرورت طهارت و تربیت برای درک عوالم معنوی
دسترسی به عوالم برزخی و تجربههای معنوی، نیازمند طهارت، تربیت و پاکی است. این نکته، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، بر ضرورت خودسازی تأکید دارد. انسان، بسان زمینی که برای کشت آماده میشود، باید با تزکیه نفس و تربیت روحی، خود را برای درک حقایق الهی مهیا سازد. بدون این آمادگی، عوالم معنوی چونان گنجی پنهان، از دسترس انسان دور میماند.
درنگ: طهارت و تربیت، چونان دو بال، انسان را به سوی درک عوالم معنوی و معرفت الهی پرواز میدهند.
بخش چهاردهم: جدیت آخرت و هشدارهای برزخی
آخرت و برزخ، برخلاف تصور برخی، امری شوخیبردار نیست. توصیفات زنده از عذابهای برزخی، مانند وضعیت کسانی که مرتکب ظلم شدهاند یا طلبهای که به ناحق مالی گرفته، چونان هشداری آتشین، انسان را به جدیت در اصلاح اعمال فرا میخواند. برزخ، چونان صحنهای که پرده از اعمال انسان برمیدارد، حقیقت کردار او را آشکار میسازد. این تصاویر، انسان را به پرهیز از گناه و جبران خطاها در دنیا ترغیب میکند.
برای نمونه، توصیف فردی که در برزخ گرفتار عذابی است که نتیجه مستقیم اعمال اوست، چونان آینهای، انسان را به بازنگری در رفتار خود دعوت میکند. همچنین، توصیف عالمی که در برزخ نگهبان گنهکاران است، نشاندهنده جدیت قضاوت الهی است که هیچکس را، حتی عالمان دینی، از مسئولیت معاف نمیدارد.
درنگ: برزخ و آخرت، چونان آیینهای راستگو، حقیقت اعمال انسان را به او نشان میدهند. جدیت در اصلاح رفتار، راه نجات از عذاب است.
جمعبندی
تفسیر آیه 108 سوره یونس و آیه مکمل 109، چونان مشعلی فروزان، راه هدایت و مسئولیت را به انسان نشان میدهد. این آیات، با تأکید بر آزادی ارრ
اراده انسان، برهان و نور الهی، و عدالت بینهایت خداوند، انسان را به تأمل در اعمال خویش و جبران خطاها در دنیا دعوت میکنند. تمایز حقالله و حقالناس، نقد تحریفات دینی، و ضرورت صبر و پیروی از وحی، از درسهای کلیدی این آیات است. توصیفات برزخ، چونان هشداری بیدارکننده، انسان را به جدیت در اصلاح رفتار و جبران حقوق دیگران فرا میخواند. این تفسیر، انسان را به سوی خودسازی، فروتنی و توکل به خداوند هدایت میکند تا در پرتو نور الهی، به صراط مستقیم گام نهد.
با نظارت صادق خادمی