در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1507

متن درس

 

تفسیر: درآمدی بر سعادت و فلاکت انسانی در پرتو آیات سوره یونس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۰۷)

دیباچه

سوره یونس، چونان گوهری درخشان در میان آیات قرآن کریم، راهنمایی است برای شناخت اسرار زندگی بشر، که در آن، خیر و شر، سعادت و فلاکت، در برابر دیدگان انسان به نمایش درمی‌آید. این سوره، با بیانی ژرف و حکیمانه، مسیر رستگاری را به انسان می‌نمایاند و از کژی‌ها و پلیدی‌هایی که او را به سوی تباهی می‌کشاند، هشدار می‌دهد. محور این نوشتار، تأمل در آیات ۸۳ تا ۸۶ سوره یونس است که داستان ایمان آوردن گروهی از قوم موسی علیه‌السلام را در برابر ترس و فریب فرعون و سرانش روایت می‌کند. این آیات، با تبیین سه اصل سعادت (ایمان، پرهیز از ظلم، و دوری از نفاق) و سه ویژگی مخرب (نفاق، ظلم، و کفر)، انسان را به سوی کمال و رهایی از فتنه‌های ظالمان و کافران رهنمون می‌سازد. در این اثر، با نگاهی عمیق و روشمند، محتوای درس‌گفتارها و تحلیل‌های مرتبط با این آیات در قالبی منظم و منسجم ارائه شده تا راهگشای تأمل در مفاهیم والای قرآنی باشد.

بخش نخست: ایمان در سایه ترس و فریب

آیه ۸۳ سوره یونس

فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۗ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ ۖ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ
«پس جز گروهی از قوم او که از ترس فرعون و سرانشان ایمان آوردند، به موسی ایمان نیاوردند، مبادا که فریبشان دهند. و به‌راستی فرعون در زمین برتر بود و به‌راستی او از اسراف‌کنندگان بود.»

این آیه، چونان آیینه‌ای روشن، نشان‌دهنده مقاومت در برابر حقیقت در میان قوم موسی علیه‌السلام است. تنها گروهی از نسل جوان، که هنوز ذهنشان به زنجیر عادات و سنت‌های کهنه گرفتار نشده بود، دعوت موسی علیه‌السلام را پذیرفتند. این پذیرش، اما نه در فضایی آرام و بی‌دغدغه، بلکه در سایه ترس از فریب و آزار فرعون و اطرافیانش رخ داد. فرعون، که در زمین به تکبر و برتری‌جویی شهره بود، با سوءاستفاده از قدرت خویش، جامعه را به سوی گمراهی و فساد سوق می‌داد. او، به تعبیر قرآن کریم، از اسراف‌کنندگان بود؛ اسراف در قدرت، در گمراه‌سازی، و در ظلم به دیگران. این ویژگی فرعون، چونان نمونه‌ای تاریخی، هشداری است برای تمامی اعصار که قدرت، اگر با هدایت الهی همراه نباشد، به تباهی می‌انجامد.

درنگ: نسل جوان، به دلیل ذهن باز و انعطاف‌پذیر، آماده‌تر برای پذیرش حقیقت است، حتی در شرایط ترس و تهدید. این ویژگی، امیدی است برای تغییر و اصلاح در جامعه.

تبیین روان‌شناختی و جامعه‌شناختی

از منظر روان‌شناختی، پذیرش ایمان توسط نسل جوان به دلیل انعطاف‌پذیری شناختی و فقدان تعصب‌های ریشه‌دار است. بزرگان قوم، که به سنت‌های کهنه و گمراه‌کننده عادت کرده بودند، در برابر دعوت موسی علیه‌السلام مقاومت نشان دادند. این مقاومت، ریشه در شرطی‌شدن و وابستگی به وضعیت موجود داشت. از منظر جامعه‌شناختی، فرعون به‌عنوان نماد قدرت‌طلبی و اسراف، با ایجاد فضای ترس و فریب، مانع از پذیرش حقیقت در میان اکثریت جامعه شد. این وضعیت، با شرایط امروز نیز شباهت دارد؛ جایی که عادت به ظلم و گمراهی، انسان‌ها را از حرکت به سوی سعادت بازمی‌دارد. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا

(«و چون به آن‌ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم» – سوره بقره، آیه ۱۷۰).

بخش دوم: توکل، نشانه ایمان راستین

آیه ۸۴ سوره یونس

وَقَالَ مُوسَىٰ يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ
«و موسی گفت: ای قوم من، اگر به خدا ایمان آورده‌اید، بر او توکل کنید، اگر تسلیم او هستید.»

موسی علیه‌السلام، چونان چراغی هدایتگر، قوم خویش را به توکل بر خداوند فرا می‌خواند. توکل، که نشانه‌ای از ایمان راستین و تسلیم در برابر پروردگار است، انسان را از بند ترس و فریب رها می‌سازد. این آیه، ایمان را نه‌تنها به باور قلبی، بلکه به عملی عینی پیوند می‌دهد؛ عملی که در توکل به خدا و واگذاری امور به او متجلی می‌شود. ایمان واقعی، آن‌گاه که با تسلیم و توکل همراه گردد، انسان را به سوی سعادت رهنمون می‌سازد و او را از فتنه ظالمان و کافران مصون می‌دارد.

درنگ: توکل به خدا، نشانه‌ای از ایمان حقیقی است که انسان را از ترس و فریب ظالمان رها می‌سازد و به سوی سعادت هدایت می‌کند.

تحلیل عرفانی و قرآنی

توکل، در نگاه عرفانی، چونان سپری است که انسان را در برابر فتنه‌های دنیوی محافظت می‌کند. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ

(«پس از آن‌ها نترسید و از من بترسید» – سوره حشر، آیه ۱۳). توکل، انسان را به آرامشی درونی می‌رساند که در آن، ترس از قدرت‌های ظاهری به اعتماد به قدرت الهی بدل می‌شود. قوم موسی علیه‌السلام، با توکل بر خدا، از پروردگار خواستند که آن‌ها را از فتنه ظالمان و کافران نجات دهد، که این دعا در آیات بعدی سوره یونس متجلی است.

بخش سوم: دعا برای رهایی از ظلم و کفر

آیات ۸۵ و ۸۶ سوره یونس

فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ۝ وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
«پس گفتند: بر خدا توکل کردیم. پروردگارا، ما را دستخوش فتنه قوم ستمگر قرار مده. و ما را به رحمت خود از قوم کافران نجات ده.»

قوم موسی علیه‌السلام، در پاسخ به دعوت او، توکل خود را به خداوند اظهار داشتند و از او خواستند که آن‌ها را از فتنه ظالمان و کافران در امان دارد. این دعا، چونان فریادی از عمق جان، نشان‌دهنده ایمان عمیق و اعتماد به رحمت الهی است. ظالمان، که با فریب و ستم خویش جامعه را به تباهی می‌کشانند، و کافران، که حقیقت الهی را انکار می‌کنند، تهدیدی همیشگی برای سعادت انسان هستند. این آیات، انسان را به پناه بردن به رحمت الهی و دوری از فتنه‌های دنیوی فرا می‌خواند.

درنگ: دعا برای رهایی از ظلم و کفر، نشانه‌ای از ایمان عمیق و توکل به رحمت الهی است که انسان را از فتنه‌های دنیوی نجات می‌دهد.

تحلیل جامعه‌شناختی

از منظر جامعه‌شناختی، ظلم و کفر، چونان آفت‌هایی هستند که انسجام و سعادت جامعه را تهدید می‌کنند. دعای قوم موسی علیه‌السلام برای رهایی از فتنه ظالمان و کافران، نشان‌دهنده آگاهی از تأثیر مخرب این ویژگی‌ها بر جامعه است. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً

(«و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستمگران شما آسیب نمی‌رساند» – سوره انفال، آیه ۲۵). این دعا، انسان را به مسئولیت اجتماعی در برابر ظلم و کفر آگاه می‌سازد و او را به سوی عدالت و سعادت رهنمون می‌کند.

بخش چهارم: سه ویژگی مخرب و سه اصل سعادت

ویژگی‌های مخرب: نفاق، ظلم، و کفر

در نگاه قرآن کریم، سه ویژگی نفاق، ظلم، و کفر، چونان زنجیرهایی هستند که انسان را به سوی فلاکت می‌کشانند. نفاق، که به معنای دوچهرگی و بی‌ثباتی است، انسان را از صداقت و ایمان راستین دور می‌سازد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ

(«با زبانشان چیزی می‌گویند که در دل‌هایشان نیست» – سوره منافقون، آیه ۸). ظلم، که به معنای ستمگری و زیان‌رساندن به دیگران است، انسان را به سوی تباهی و فساد می‌کشاند. کفر، که انکار حقیقت الهی است، نقطه اوج فلاکت انسانی است؛ زیرا کسی که خدا را انکار کند، هیچ حقیقتی را پذیرا نخواهد بود. این سه ویژگی، چونان مراحلی تدریجی، انسان را از سعادت دور کرده و به سوی تباهی می‌برند.

اصول سعادت: ایمان، پرهیز از ظلم، و دوری از نفاق

در برابر این ویژگی‌های مخرب، سه اصل سعادت قرار دارند: ایمان به خدا، پرهیز از ظلم، و دوری از نفاق. ایمان، چونان نوری است که قلب انسان را روشن می‌سازد و او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند. پرهیز از ظلم، انسان را از زیان‌رساندن به دیگران و خود بازمی‌دارد و جامعه را به سوی عدالت سوق می‌دهد. دوری از نفاق، که به معنای صداقت و ثبات در ایمان است، انسان را به کمال و رستگاری می‌رساند. این سه اصل، چونان ستون‌های استواری هستند که بنای سعادت انسانی را برپا می‌دارند.

درنگ: سه اصل سعادت (ایمان، پرهیز از ظلم، و دوری از نفاق) انسان را به سوی کمال و رستگاری هدایت می‌کنند، درحالی‌که نفاق، ظلم، و کفر او را به سوی فلاکت می‌برند.

تبیین فلسفی و عرفانی

از منظر فلسفی، نفاق، ظلم، و کفر، مراحلی از سقوط انسان از حقیقت به سوی نیستی هستند. نفاق، بی‌ثباتی و دوچهرگی است که انسان را از وحدت درونی محروم می‌کند. ظلم، سوءاستفاده از قدرت و زیان‌رساندن به دیگران است که به فساد اجتماعی می‌انجامد. کفر، انکار حقیقت الهی است که انسان را از منبع سعادت و کمال دور می‌سازد. در مقابل، ایمان، پرهیز از ظلم، و دوری از نفاق، انسان را به سوی وحدت، عدالت، و حقیقت رهنمون می‌کنند. از منظر عرفانی، ایمان چونان همدلی با خدا و همراهی با اوست که انسان را به سعادتی ابدی می‌رساند.

بخش پنجم: مسئولیت انسان در قبال جامعه

انسان مومن، نه‌تنها مسئول خویشتن، بلکه مسئول جامعه خویش نیز هست. ظلم، نفاق، و کفر، چونان آفت‌هایی هستند که نه‌تنها فرد، بلکه کل جامعه را به تباهی می‌کشانند. دعای قوم موسی علیه‌السلام برای رهایی از فتنه ظالمان و کافران، نشان‌دهنده آگاهی از این مسئولیت است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً

(«و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستمگران شما آسیب نمی‌رساند» – سوره انفال، آیه ۲۵). انسان مومن، با توکل به خدا و دوری از ظلم و نفاق، نه‌تنها خود را، بلکه جامعه را به سوی سعادت هدایت می‌کند.

درنگ: انسان مومن، با توکل به خدا و پرهیز از ظلم و نفاق، مسئول هدایت جامعه به سوی عدالت و سعادت است.

جمع‌بندی

آیات ۸۳ تا ۸۶ سوره یونس، چونان چراغی فروزان، راه سعادت و فلاکت انسان را در برابر او می‌گشایند. ایمان نسل جوان در برابر ترس و فریب فرعون، توکل به خدا به‌عنوان نشانه ایمان راستین، و دعا برای رهایی از ظلم و کفر، درس‌هایی عمیق برای تمامی اعصار ارائه می‌دهند. سه اصل سعادت (ایمان، پرهیز از ظلم، و دوری از نفاق) و سه ویژگی مخرب (نفاق، ظلم، و کفر)، مسیر انسان را به سوی کمال یا تباهی تعیین می‌کنند. انسان مومن، با توکل به رحمت الهی و دوری از فتنه‌های دنیوی، نه‌تنها خود، بلکه جامعه خویش را به سوی رستگاری هدایت می‌کند. این آیات، چونان آیینه‌ای، انسان را به تأمل در خویشتن و مسئولیت‌هایش در برابر خدا و جامعه فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی