متن درس
تفسیر: تأمل در توحید و احترام به مظاهر الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۲۸)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشر به سوی توحید و معرفت الهی است. آیه ۱۰۶ سوره یونس، با بیانی ژرف و روشن، انسان را از پرستش آنچه جز خدا باشد و فاقد سود و زیان ذاتی است، باز میدارد و شرک را به ظلم پیوند میزند. این گفتار، با تأمل در این آیه شریفه و تحلیل محتوای آن، کوششی است برای فهم عمیقتر رابطه میان توحید، احترام به مخلوقات بهعنوان مظاهر الهی و پرهیز از شرک و ظلم. با بهرهگیری از زبانی روشن و متین، این نوشتار در پی آن است که مفاهیم قرآنی را در قالبی منسجم و متناسب با فضای علمی ارائه دهد، تا چونان آیینهای، حقیقت توحید را در برابر دیدهگان خواننده قرار دهد.
بخش یکم: مفهوم شرک و ماهیت «ما لا ینفعک و لا یضرک»
قرآن کریم در آیه ۱۰۶ سوره یونس، انسان را از دعای غیرخدا که نه سود میرساند و نه زیان، نهی میفرماید. این آیه، چونان نشانهای روشن، بر بیفایده بودن پرستش هر آنچه جز خداست تأکید دارد.
وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ ۖ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ
و بهجای خدا چیزی را که نه به تو سود میرساند و نه زیان، نخوان؛ که اگر چنین کنی، در آن صورت از ستمگرانی.
مفهوم «ما لا ینفعک و لا یضرک» به هر آنچه اشاره دارد که بهصورت مستقل از خدا، فاقد قدرت تأثیرگذاری است. این مفهوم در متن درسگفتار با تمثیلی از بت تبیین شده است: بت، زمانی که بهعنوان بت پرستیده شود و حرمت آن حفظ گردد، نه سود میرساند و نه زیان. اما اگر حرمتش شکسته شود، چونان چوب یا سنگ، میتواند سود یا زیان برساند؛ مثلاً برای افروختن آتش یا وارد آوردن ضربه. این تمایز، چونان کلیدی، شرک را در نسبت دادن جایگاه الوهیت به غیرخدا نشان میدهد. چوب یا سنگ، به خودی خود، دارای خاصیتی است، اما هنگامی که بهعنوان بت مورد پرستش قرار گیرد، از این خاصیت تهی میشود، زیرا حرمت بت، آن را از کارکرد طبیعیاش جدا میسازد.
درنگ: شرک، در پرستش غیرخدا بهعنوان موجودی مستقل از او نهفته است. بت، تنها زمانی «لا ینفعک و لا یضرک» است که بهعنوان مظهر الوهیت پرستیده شود، نه بهعنوان چوب یا سنگ که خاصیتی طبیعی دارد.
این دیدگاه با آیات دیگر قرآن کریم، مانند آیه ۷۶ سوره حج همخوانی دارد: لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا (آنان برای شما نه زیانی دارند و نه سودی). این آیه نیز بر ناتوانی بتها در تأثیرگذاری مستقل تأکید میورزد. درسگفتار، با این تمثیل، انسان را دعوت میکند تا از پرستش هر آنچه جز خداست، دست کشد و به حقیقت توحید روی آورد.
جمعبندی بخش یکم
مفهوم «ما لا ینفعک و لا یضرک» در آیه ۱۰۶ سوره یونس، چونان مشعلی، راه را بر فهم شرک میگشاید. شرک، در نسبت دادن استقلال به غیرخدا نهفته است، و بت تنها زمانی فاقد سود و زیان است که بهعنوان مظهر الوهیت پرستیده شود. این تبیین، انسان را به تأمل در حقیقت توحید و پرهیز از شرک دعوت میکند.
بخش دوم: شرک و پیوند آن با ظلم
آیه شریفه، با عبارت فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ، شرک را به ظلم پیوند میدهد. این پیوند، چونان رودی که از سرچشمه شرک به سوی ظلم جاری است، نشان میدهد که پرستش غیرخدا، انسان را به ستمگری علیه خود و دیگران سوق میدهد. درسگفتار، این مفهوم را با تأکید بر اینکه مشرک به دلیل وابستگی به غیرخدا، به ظلم مبتلا میشود، تبیین میکند.
در قرآن کریم، شرک بهعنوان بزرگترین ظلم معرفی شده است: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (آیه ۱۳ سوره لقمان: همانا شرک، ظلمی بزرگ است). این ظلم، نهتنها نقض حقوق الهی است، بلکه ستم به مخلوقات را نیز در بر میگیرد. درسگفتار، با مثالهایی عینی، مانند ظلم به همسر یا فرزندان، این مفهوم را به مسائل اجتماعی پیوند میزند. انسانی که به جای خدا، به غیر او دل میبندد، از مسیر عدالت و اخلاق دور میافتد و به ظلم گرفتار میشود.
درنگ: شرک، چونان ریشهای است که ظلم را تغذیه میکند. پرستش غیرخدا، انسان را از توحید دور ساخته و به ستمگری علیه خود و دیگران میکشاند.
این دیدگاه، با فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که شرک را انحرافی از فطرت توحیدی میداند. انسانی که به جای خدا، به بت یا هر موجود دیگری استقلال نسبت دهد، نهتنها از معرفت الهی محروم میشود، بلکه در رفتارهای روزمرهاش نیز به ظلم گرایش مییابد.
جمعبندی بخش دوم
شرک، چونان سایهای تاریک، ظلم را در پی دارد. آیه ۱۰۶ سوره یونس، با پیوند شرک و ظلم، انسان را به پرهیز از پرستش غیرخدا و بازگشت به توحید دعوت میکند. این بخش، با تبیین این پیوند، راه را برای فهم عمیقتر رابطه میان ایمان و اخلاق هموار میسازد.
بخش سوم: احترام به مخلوقات، پیشنیاز توحید
درسگفتار، با تأکید بر احترام به مخلوقات بهعنوان مظاهر الهی، این احترام را پیشنیازی برای خداپرستی خالص میداند. مخلوقات، از سنگ و چوب گرفته تا انسان و حیوان، چونان آیینههایی هستند که تجلی صفات الهی را بازمیتابانند. بیاحترامی به این مظاهر، چونان شکستن این آیینههاست، که انسان را از معرفت خدا دور میسازد.
مثالهایی مانند ظلم به همسر، بیاحترامی به مؤمنان یا حتی بیتوجهی به حیوانات، نشاندهنده انحراف از این اصل است. درسگفتار، با تمثیلی از بت، تأکید میکند که حتی بت، بهعنوان بخشی از خلقت الهی، شایسته احترام است، نه بهعنوان معبود، بلکه به اعتبار خالقیت خدا. این دیدگاه، با آیه ۱۱۵ سوره انعام همخوانی دارد: وَلَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ (و هر آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست و همه برای او فرمانبردارند).
درنگ: احترام به مخلوقات، چونان پلی است به سوی خداپرستی. بیحرمتی به خلقت، انسان را از معرفت الهی محروم میسازد.
این مفهوم، با عرفان اسلامی، بهویژه نظریه وحدت وجود ابنعربی، همراستاست که مخلوقات را مظاهر تجلی الهی میداند. احترام به این مظاهر، نشانهای از ایمان به خالق است و انسان را به سوی توحید رهنمون میشود.
جمعبندی بخش سوم
احترام به مخلوقات، چونان گامی است در مسیر خداپرستی. این بخش، با تبیین جایگاه مخلوقات بهعنوان مظاهر الهی، انسان را به تکریم خلقت و پرهیز از ظلم دعوت میکند، تا از این رهگذر، به معرفت توحیدی دست یابد.
بخش چهارم: نقد شرک پنهان در میان مؤمنان
درسگفتار، با نگاهی نقادانه، به شرک پنهان در میان مؤمنان اشاره دارد. بیاحترامی به مخلوقات، بهویژه مؤمنان، و ظلم به نزدیکان، چونان نشانهای از این شرک است. مثالهایی مانند قفل کردن در خانه بر همسر یا بیاحترامی به مؤمنان، نشاندهنده انحراف از ایمان خالص است.
این شرک پنهان، که در آثار عرفانی مانند «احیاء علوم الدین» غزالی بررسی شده، در رفتارهای روزمره نمود مییابد. آیه ۴۸ سوره نساء، إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ (همانا خداوند شرک به او را نمیآمرزد)، بر ضرورت تطهیر قلب از شرک تأکید دارد. درسگفتار، با مثالهایی از جامعه معاصر، این مفهوم را به چالشهای روز پیوند میزند.
درنگ: شرک پنهان، در بیاحترامی به مخلوقات و ظلم به دیگران، خود را نشان میدهد. این شرک، مانعی است در برابر ایمان خالص.
جمعبندی بخش چهارم
شرک پنهان، چونان سدی در برابر توحید، در رفتارهای نادرست مؤمنان نمایان میشود. این بخش، با نقد این انحراف، انسان را به تأمل در رفتارهای خویش و بازگشت به توحید دعوت میکند.
بخش پنجم: نقش مظاهر الهی در هدایت
درسگفتار، مخلوقات را بهعنوان مظاهر الهی معرفی میکند که احترام به آنها، راهی به سوی خداپرستی است. شرک، در مستقل دانستن این مظاهر از خداست، که به ظلم و گمراهی میانجامد. آیه ۵۳ سوره فصلت، سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ (بهزودی نشانههای خود را در آفاق و در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد)، بر این اصل تأکید دارد که مخلوقات، نشانههای الهیاند.
درسگفتار، با مثالهایی مانند ظلم به همسر، نشان میدهد که بیاحترامی به مظاهر، انسان را از توحید دور میسازد. احترام به این مظاهر، چونان سفری است به سوی معرفت الهی، که انسان را از گمراهی نجات میدهد.
درنگ: مخلوقات، چونان آیینههای تجلی الهی، راهنمایی به سوی خداست. احترام به آنها، کلید رسیدن به توحید است.
جمعبندی بخش پنجم
مظاهر الهی، چونان نشانههایی در مسیر توحید، انسان را به سوی خدا رهنمون میشوند. این بخش، با تأکید بر احترام به خلقت، راه را برای فهم عمیقتر توحید هموار میسازد.
بخش ششم: نقد سوءاستفاده از مفاهیم دینی
درسگفتار، با نقد سوءاستفاده از مفاهیمی مانند «قسیم الجنه و النار» برای اولیاء و امامان، تأکید دارد که هدایت و نجات، تنها از آن خداست. اولیاء، چونان مصباح الهدی و سفینه النجات، راهنما و وسیله تقرب به خدا هستند، نه تقسیمکنندگان بهشت و جهنم. این دیدگاه، با آیه ۳ سوره مائده همخوانی دارد: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ (امروز دین شما را برایتان کامل کردم).
درسگفتار، با نقد نسبت دادن جایگاه الهی به غیرخدا، انسان را به تمرکز بر خدا بهعنوان منبع هدایت دعوت میکند. این نقد، شرک را حتی در میان مؤمنان نشان میدهد، که به گمراهی میانجامد.
درنگ: اولیاء، چونان مشعلهای هدایت، راه به سوی خدا میگشایند، اما هدایت و نجات، تنها از آن خداست.
جمعبندی بخش ششم
سوءاستفاده از مفاهیم دینی، چونان غباری است که حقیقت توحید را میپوشاند. این بخش، با نقد این انحراف، انسان را به تمرکز بر خدا و پرهیز از شرک دعوت میکند.
بخش هفتم: نقد ظاهرسازی در دین
درسگفتار، با انتقاد از ظاهرسازی در دین، تأکید دارد که خداپرستی نیازمند هدایت، ربوبیت و تقرب واقعی است، نه سیاهی لشکری و ادعاهای پوچ. مثالهایی از سخنان غیرواقعی در رسانهها، نشاندهنده انحراف از معرفت حقیقی است. آیه ۱۱ سوره تغابن، وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ (و هر که به خدا ایمان آورد، قلبش را هدایت میکند)، ایمان را نتیجه هدایت قلبی میداند.
ظاهرسازی، چونان نقابی است که حقیقت ایمان را میپوشاند. درسگفتار، با نقد این رفتار، انسان را به سوی ایمان خالص و دور از ریا دعوت میکند.
درنگ: خداپرستی، نیازمند هدایت قلبی و تقرب واقعی است، نه ظاهرسازی و ادعاهای بیپایه.
جمعبندی بخش هفتم
ظاهرسازی، مانعی است در برابر ایمان حقیقی. این بخش، با نقد این انحراف، انسان را به سوی ایمان خالص و هدایت الهی دعوت میکند.
بخش هشتم: ظلم، نتیجه شرک عملی
درسگفتار، ظلم به مخلوقات، بهویژه همسر و فرزندان، را نتیجه شرک عملی میداند. مثالهایی مانند قفل کردن در خانه بر همسر یا بیاحترامی به مؤمنان، نشاندهنده انحراف از توحید است. آیه ۲۷۹ سوره بقره، فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ (اگر چنین نکنید، از خدا و رسولش اعلام جنگ کنید)، ظلم را در تقابل با ایمان قرار میدهد.
ظلم، چونان میوهای تلخ از درخت شرک است. درسگفتار، با مثالهایی از جامعه معاصر، این مفهوم را به چالشهای روز پیوند میزند و انسان را به پرهیز از ظلم و بازگشت به توحید دعوت میکند.
درنگ: ظلم به مخلوقات، نتیجه شرک عملی است که انسان را از توحید و معرفت الهی دور میسازد.
جمعبندی بخش هشتم
ظلم، چونان نشانهای از شرک عملی، انسان را از مسیر توحید دور میکند. این بخش، با تبیین این رابطه، راه را برای بازگشت به ایمان و اخلاق هموار میسازد.
نتیجهگیری نهایی
تفسیر آیه ۱۰۶ سوره یونس، چونان مشعلی فروزان، راه را بر فهم توحید، شرک و ظلم میگشاید. این آیه، با نهی از پرستش غیرخدا، انسان را به سوی توحید خالص دعوت میکند و احترام به مخلوقات را پیشنیازی برای خداپرستی میداند. درسگفتار، با مثالهایی عینی و نقدهای ژرف، شرک پنهان و ظاهرسازی در دین را به چالش میکشد و انسان را به تأمل در رفتارهای خویش و بازگشت به معرفت الهی فرا میخواند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم در قالبی منسجم و علمی، کوشیده است تا چونان آیینهای، حقیقت توحید را در برابر دیدهگان خواننده قرار دهد، تا از این رهگذر، به سوی زندگی معنوی و اخلاقی گام بردارد.
با نظارت صادق خادمی